حکمت 416 نهج البلاغه : ارزش عقل و بردباری

حکمت 416 نهج البلاغه : ارزش عقل و بردباری

متن اصلی حکمت 416 نهج البلاغه

موضوع حکمت 416 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 416 نهج البلاغه

416 وَ قَالَ عليه السلام الْحِلْمُ غِطَاءٌ سَاتِرٌ وَ الْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ فَاسْتُرْ خَلَلَ خُلْقِكَ بِحِلْمِكَ وَ قَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِكَ

موضوع حکمت 416 نهج البلاغه

ارزش عقل و بردبارى

(اخلاقى)

ترجمه مرحوم فیض

416- امام عليه السّلام (در باره حلم و عقل) فرموده است 1 بردبارى پرده پوشاننده (عيبها) است، و عقل شمشير برنده (نفس امّاره) است، پس عيبهاى خويت را با بردبارى بپوشان، و هوا او خواهشت را با خرد بكش.

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1285)

ترجمه مرحوم شهیدی

424 [و فرمود:] بردبارى پرده اى است پوشان، و خرد شمشيرى است برّان، پس نقصانهاى خلقت را با بردبارى ات بپوشان، و با خرد خويش هوايت را بميران.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 437)

شرح ابن میثم

399- و قال عليه السّلام:

الْحِلْمُ غِطَاءٌ سَاتِرٌ وَ الْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ- فَاسْتُرْ خَلَلَ خُلُقِكَ بِحِلْمِكَ وَ قَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِكَ

المعنى

استعار لفظ الغطاء للحلم باعتبار أنّه يستر سورة الغضب و قبيح ما يصدر عنه من الأفعال بسببها، و رشّح بذكر الساتر، و كذلك استعار لفظ الحسام للعقل باعتبار رفعه لبوادر النفس الأمّارة و إفراطها، و رشّح بذكر القاطع و لذلك أمر بمقاتلة هواه به.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 448)

ترجمه شرح ابن میثم

399- امام (ع) فرمود:

الْحِلْمُ غِطَاءٌ سَاتِرٌ وَ الْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ- فَاسْتُرْ خَلَلَ خُلُقِكَ بِحِلْمِكَ وَ قَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِكَ

ترجمه

«حلم پرده پوشاننده اى است و عقل شمشيرى بر آن، پس عيبهاى اخلاقى ات را با بردبارى بپوشان، و هواى نفست را با شمشير عقل نابود ساز».

شرح

كلمه: غطاء را از آن رو براى بردبارى استعاره آورده است كه حالت خشم و زشتى كارهايى را كه به وسيله خشم از انسان سر مى زند، پوشيده مى دارد، و امام (ع) كلمه «ساتر» را از باب ترشيح آورده است، و همچنين كلمه حسام را براى خرد از آن جهت استعاره آورده است كه خواسته ها و زياده رويهاى نفس امّاره را از بين مى برد و با گفتن كلمه قاطع ترشيح به كار برده است، و بدين وسيله او را مأمور ساخته است تا هواى نفسش را با شمشير عقل نابود سازد.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 757)

شرح مرحوم مغنیه

418- الحلم غطاء ساتر، و العقل حسام قاطع، فاستر خلل خلقك بحلمك، و قاتل هواك بعقلك.

المعنى

الحلم يستر بعض العيوب، و جلّ من لا عيب فيه، فإن لم تحلم لذات الحلم و فضله فتحلّم لتستر بعض ما فيك من عيوب. و تقدم ذلك مرارا، منها في الحكمة 106. و العقل أمضى سلاح تصد به عدوك، و الهوى من أعدائك الألداء، فتغلب على هواك بعقلك.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 462)

شرح شیخ عباس قمی

113- الحلم غطاء ساتر، و العقل حسام قاطع، فاستر خلل خلقك بحلمك، و قاتل هواك بعقلك.«» لمّا جعل اللّه الحلم غطاء، و العقل حساما، أمره أن يستر خلل خلقه بذلك الغطاء، و أن يقاتل هواه بذلك الحسام، و كون الحلم غطاء باعتبار انّه يستر سورة الغضب و قبيح ما يصدر عنه من الأفعال

( . شرح حکم نهج البلاغه، . ص96)

شرح منهاج البراعة خویی

(403) و قال عليه السّلام: الحلم غطاء ساتر، و العقل حسام قاطع فاستر خلل خلقك بحلمك، و قاتل هواك بعقلك.

المعنى

شبّه عليه السّلام الحلم بغطاء يستر المعايب فانه إذا صبر الانسان في مقابل سفه الجاهل يستر عيوبه من وجهين: 1- لا يظهر منه سورة الغضب فتتكلّم بما لا ينبغي من السبّ، و لا يرتكب عملا من الضرب و اللّكم فيستر هذه العيوب.

2- يسكت الجاهل تجاه حلمه فلا يصيبه بأكثر ممّا سفه في حقّه، فيستر أيضا عيوبه بسكوته.

و الهوى يصول على ما يوافقه كالسبع الضّارى و لا يمكن قتله إلّا بسيف العقل الّذي يردّه و يمنعه.

الترجمة

فرمود: بردبارى پرده ايست پوشا، و خرد تيغى است برا، خلل أخلاق خود را با حلم نهان كن، و با خرد هوس را بكش.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 503)

شرح لاهیجی

(453) و قال (- ع- ) الحلم غطاء ساتر و العقل حسام قاطع فاستر خلل خلقك بحلمك و قاتل هواك بعقل يعنى و گفت (- ع- ) كه بردبارى پرده ايست پوشانيده و دانش شمشيريست برنده پس بپوشان عيبهاى خلق ترا ببردار بودن تو و بكش خواهشهاى نفس امّاره ترا بدانش تو

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 330)

شرح ابن ابی الحدید

432 وَ قَالَ ع: مَنْ أَصْلَحَ سَرِيرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ - وَ مَنْ عَمِلَ لِدِينِهِ كَفَاهُ اللَّهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ- وَ مَنْ أَحْسَنَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ - أَحْسَنَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ لا ريب أن الأعمال الظاهرة تبع للأعمال الباطنة- فمن صلح باطنه صلح ظاهره و بالعكس- و ذلك لأن القلب أمير مسلط على الجوارح- و الرعية تتبع أميرها- و لا ريب أن من عمل لدينه كفاه الله أمر دنياه- و قد شهد بذلك الكتاب العزيز في قوله سبحانه- وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ- . و لهذا أيضا علة ظاهرة- و ذاك أن من عمل لله سبحانه و للدين- فإنه لا يخفى حاله في أكثر الأمر عن الناس- و لا شبهة أن الناس إذا حسنت عقيدتهم في إنسان- و علموا متانة دينه بوبوا له إلى الدنيا أبوابا- لا يحتاج أن يتكلفها و لا يتعب فيها- فيأتيه رزقه من غير كلفة و لا كد- و لا ريب أن من أحسن فيما بينه و بين الله- أحسن الله ما بينه و بين الناس- و ذلك لأن القلوب بالضرورة تميل إليه و تحبه- و ذلك لأنه إذا كان محسنا بينه و بين الناس- عف عن أموال الناس و دمائهم و أعراضهم- و ترك الدخول فيما لا يعنيه- و لا شبهة أن من كان بهذه الصفة- فإنه يحسن ما بينه و بين الناس

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 20، ص 68)

شرح نهج البلاغه منظوم

[415] و قال عليه السّلام:

الحلم غطاء ساتر، و العقل حسام قاطع، فاستر خلل خلقك بحلمك، و قاتل هواك بعقلك.

ترجمه

علم و بردبارى پرده ايست پوشاننده، عقل و خرد شمشيرى است برنده، بنا بر اين عيوب خلقت را با بردبارى بپوش، و هوا و خواهشت را با خرد بكش.

نظم

  • لباس بردبارى هر كه برّيدبتن عيب درون خويش پوشيد
  • خرد چون صارمى تيز است و برّانبده صيقل تو اين تيغ درخشان
  • بدين تيغ از بديهايت ببر سرز جهل و زشتيت يعنى كه بگذر
  • بجوى از بردبارى دستيارىنهان در آن عيوبت ساز بارى
  • كه هر كس كار از روى خرد كردبدور از خويشتن هر كار بد كرد
  • بذيل صبر هر كس چنگ انداختبدشت نيكبختها فرس تاخت

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 200)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 قرآن درآيينه نهج البلاغه

قرآن درآيينه نهج البلاغه

حضرت على(عليه السلام) در نهج البلاغه، بيش از بيست خطبه را به معرفى قرآن و جايگاه آن اختصاص داده است و گاه بيش از نصف خطبه به تبيين جايگاه قرآن و نقش آن در زندگى مسلمانان و وظيفه آنان در مقابل اين كتاب آسمانى اختصاص يافته كه پرداختن به همه آن ها مجالى ديگر مى طلبد.
 تجلی قرآن در نهج‏ البلاغه

تجلی قرآن در نهج‏ البلاغه

امام(ع) در توصيف پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «… و دعا الي الحكمة و الموعظة الحسنة»3 كه اشاره است به آيه شريفه: «ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة (نحل، 16/125). با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 قرآن در نهج البلاغه

قرآن در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه ای از نهج البلاغه در توصیف این کتاب آسمانی چنین می فرماید: «قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد.
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʂ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (2)

عرب پيش از نزول قرآن گاهي در شعر خود از اين تنوّع صورت بهره مي برد؛ امّا اغلب به دليل اسراف و تكرار، اين تنوّع آنان به ملال مي انجاميد. در نثر، چه مرسل و چه مسجّع، نيز چنين سلامت و رواني و حلاوتي كه در قرآن مشهود است، سابقه نداشت و در بهترين نثرهاي عرب عيبهايي يافت مي شد كه از سلامت و رواني تركيب آن مي كاست و امكان نداشت مثل قرآن قابل ترتيل باشند. اگر هم براي ترتيل آن پافشاري مي شد، بوي تكلّف از آن به مشام مي رسيد و از شأن كلام مي كاست.
Powered by TayaCMS