راهنمای خانواده در پیشگیری از انحرافات (9)

راهنمای خانواده در پیشگیری از انحرافات (9)

بررسی سرقت در کودکان

در تمام سرقت‌ها و در کلیه رده‌های سنی از کودک تا کهنسال، مسئله‌ای به نام "نیازمندی" مطرح است که البته بی‌توجهی یا برخورد نا مناسب در مقابل "نیاز کودکان" دارای آثار تربیتی نامناسب وعواقبی ناخوشایند و نامشروع در آینده او خواهد داشت.

بزهکاری در دوران نوجوانی بیش از کودکی است زیرا نوجوان به آن حد از کمال فکری رسیده که اختلاف طبقاتی موجود در ساختار جامعه را درک کند. کودک زمانی مفهوم تبعیض را با تمام وجود لمس می­کند که با کودکان همسن و سال خود مواجه

می­شود ومی بیند به لحاظ ظاهری هیچ تفاوتی با آنها ندارد اما او چه لباسهایی پوشیده ، چه امکاناتی در اختیار دارد و چگونه زندگی می کند و آنها چطور. می­فهمد کودکانی که متعلق به طبقات بالای جامعه هستند از هرگونه نعمتی برخوردارند اما او،‌ خانواده و یا بسیاری از نزدیکان و همسایگانش مفهومی برای راحتی ندارند. می بیند تنها به دلیل اوضاع اقتصادی نامطلوب، تا چه حد به دیده تحقیرآمیز به او می­نگرند. پس به عنوان واکنشی در برابر این گونه ناکامی­ها و فشارهای بی­اندازه­ای که زندگی به آنها وارد می­کند دست به طغیان زده و برای احقاق حق خود دست به هر عملی می­زند تا اینکه سرانجام به ستیزه جویی با جامعه، بخصوص دزدی منجر

می شود

در سرقت کودکان باید توجه داشت کدام نیاز یا نیازها کودک را به ارتکاب این کار واداشته است . گاهی کودک به چیزی علاقه داشته و آن را از کودک دیگری که آن شی‌ء را در اختیار داشته برمی‌دارد همچنین بعضی از کودکان برای اینکه خود را نشان دهند و از سایر بچه‌ها عقب نمانند بدون اجازه بزرگترها از منزل پول برمی‌دارند.

هنگامی که والدین با درخواست‌های کودک با پرخاشگری برخورد می‌کنند در کودک این ذهنیت به وجود می‌آید که در مقامی نیست تا به صورت مشروع خواسته خود را مطرح کند و این مسئله به همراه عوامل مذکور از علت‌های مهم گرایش به سرقت در جوانان و نوجوانان است.

یکی از کارشناسان تربیتی می­گوید: با توجه به اینکه برخی از کودکان برای جلب توجه، برخی برای انتقام و تعدادی نیز برای بیان احساس کینه‌توزی نسبت به والدین، به سرقت مبادرت می‌کنند. وقتی که کودکی اسباب‌بازی یا اشیای ناشناسی را در دست دارد مادرو پدراز دیدن آن آزرده ونگران شده و با خشونت با وی رفتارمی‌کنند، ولی این چاره کار نیست و به هیچ وجه نباید او را دزد نامید، بلکه باید فهمید چرا او چنین کاری کرده است.

وی همچنین می­گوید: شاید کودک به دلایل خاصی مرتکب سرقت شده است. حسادت نسبت به خواهران و برادران دیگر، ابتدایی‌ترین علت است ولی در تکرار چنین کارهایی باید به جستجوی دلایل دیگر پرداخت نظیر کم‌بودن پول توجیبی، احساس کمبود توجه، احساس حقارت و غیره.

کودک به دلیل اینکه هنوز به آن مرحله از رشد نرسیده که بتواند بین مالکیت خود و دیگران فرق بگذارد و احساساتش به مراتب بیش ازعقل اوست به همین علت به محض این که چیزی به نظرش جالب و دوست داشتنی بیاید بدون اینکه به عاقبت کار و عمل خود بیندیشد در صدد بدست آوردنش بر آمده و آن را برمی­دارد.

کودک ذاتاً غاصب نیست و ضایع کردن حقوق دیگران از باطن ذاتش سرچشمه نگرفته است. اینها پدیده­هایی عارضی بوده و بسیاری افراد در دوران کودکی دچار این رفتارها و اعمال می­شوند. چه بسیارند افرادی پرهیزگار و درستی که در ایام کودکی از این خطاهای کوچک داشته اند اما به مرور زمان با میزان تعقل ودرک آنها دیگر دست به چنین اعمالی نزده­اند. البته نباید به محض دیدن این عمل کودک، آن را بر حسب کودک بودنش بی­اهمیت دانست بلکه می­بایست در همان زمان کودکی، نادرست بودن وغیر اخلاقی بودن کارش را به او گوشزد نمود ودرصدد علاج و چاره جویی برآمد. در مواردی هم ممکن است در اثر تکرار این خطاهای کوچک، کودک در آینده نیز به همین صورت برخورد کرده و مشکلات فراوانی ایجاد شود. بنابر این از همان زمان کودکی باید با آن مقابله کرد زیرا اگر کودک به این عمل عادت کند ترک عادت دشوار است .

حضرت علی در این رابطه می­فرماید: ترک عادت دشوار ترین کارهاست.

انسانی که از زمان کودکی اینگونه رفتارها در او رشد کرده و به صورت یک عادت درآمده و والدین هیچ مقابله­ای در رابطه با این رفتارمنفی کودک نداشته­اند، این عمل برای او به یک عادت تبدیل شده است به طوری که در بزرگسالی به سختی می­توان آن را از او جدا نمود.

عوامل سرقت کودکان

ممکن است علل مختلفی باعث بوجود آمدن این رفتار در کودک شود که والدین می­بایست با شناسایی این علل به درمان آن پرداخته و از بوجود آمدن این عمل در کودک جلوگیری نمایند.

  1. یکی ازعلل به وجود آمدن این صفت منفی در کودک، محدودیتهای والدین در تأمین نیازهای کودک می باشد

    بنابراین اگر درکودک نیازی احساس می شود سعی در برطرف کردن نیاز او شود . خواسته­های کودک تأمین گردد وازهرگونه محدودیت در تأمین نیاز کودک جلوگیری بعمل آید.

    همچنین لازم است علاوه برتذکردادن به کودک و توبیخ کار ناشایست او، به تأمین نیازهای کودک پرداخت تا کودک برای فراهم کردن نیازش به اموال دیگران دستبرد نزند.

  2. یکی دیگر اززمینه­های تجاوز کودک به مالکیت دیگران، تماشای فیلم­ها و برنامه­هایی است که راه ارتکاب آن عمل را درکودک هموارکرده و این صفت زشت را به آنها یاد می­دهد. همچنین داستانهایی که کودک از رسانه­های مختلف دیداری یا شنیداری متوجه می­شود، بدآموزی­هایی را درپی دارد.
  3. بنابر این والدین موظفند دراین هنگام، زشتی این عمل وعواقب ناگوار آن را به کودک گوشزد کرده و او را ازانجام چنین اعمالی بازدارند تا کودک از بدی­های این کارمطلع شده و دیگر به سراغ آن عمل نرود.

  4. رفتار والدین ممکن است یکی ازعلل به وجود آمدن این عمل در کودک شود به طوری که پدر یا مادر مخفیانه اموال شخصی یکدیگر را برداشته و مورد استفاده قرار می دهند. کودکی که شاهد این ماجرا می­باشد عملاً بی اعتنایی به مالکیت دیگران و تصرف آن را فرا می­گیرد.
  5. در برابر دستبردهای کوچک کودک او را مورد تحقیر و سرزنش قرار ندهند واین عمل کودک را مکرراً به او یادآوری نکنند که این خود عامل بی حیایی وتوهین کودک شده و کودک برای جبران این حقارت ممکن است عمل خود را ادامه دهد. بنابر این باید در برابر این عمل کودک با ملایمت و نرمی با او برخورد کرده و زشتی کارش را بازگو نمود تا کودک دست از این عمل بردارد.
  6. در باره کودکانی که مرتکب جرائمی همچون سرقت می شوند، والدین و اطرافیان باید به این نکته توجه داشته باشند که بدلیل شرایط سنی حساس و ویژه این قشراز افراد جامعه، نباید عناوین مجرمانه­ای از قبیل دزد و جنایتکارو ... را در مورد آنها بکار برد. زیرا برچسب زنی این عناوین روی کودکان می­تواند ازنظر روحی و شخصیتی تاثیرات زیانباری بر آنها داشته باشد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 بررسي‌ نظام‌ داخلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ داخلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

همين‌ معنا، درباره‌ قرآن‌ تدويني‌ ـنيزـ صادق‌ است‌. يعني‌ اگر كسي‌درباره‌ نظام‌ معرفتي‌ قرآن‌ ـ كه‌ جهان‌ علمي‌ است‌ ـ صحيح‌ بيانديشد و پرسش‌استواري‌ ارايه‌ كند، پاسخ‌ صائب‌ خود را از قرآن‌ كريم‌ دريافت‌ مي‌كند؛ ولي‌اگر كسي‌ در اين‌ باره‌ درست‌ فكر نكند، و سؤال‌ متقن‌ و مشخصي‌ را عرضه‌ندارد، اصلاً پاسخي‌ از قرآن‌ نمي‌شنود؛ و اگر در اثر خامي‌ و كژ راهه‌ رفتن‌،سؤال‌ ناصوابي‌ را مطرح‌ كند، پاسخ‌ غلطي‌ را بر قرآن‌ صائب‌ صامت‌ تحميل‌ مي‌كند.
 بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بهترين‌ وجه‌ معقول‌ آفرينش‌ جهان‌، همانا تجلّي‌ است‌؛ كه‌ از ظريف‌ترين‌ تعبيرهاي‌ قرآني‌ و روايي‌ است‌، چنان‌كه‌ در آية‌ «فلما تجلي‌ ربه‌ للجبل‌ جعله‌ دكّا وخرّ موسي‌ صعقا» آمده‌ است‌. و در جريان‌ معاد هم‌، تلويحاً به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌است‌؛ زيرا، خداوند در آية‌ «قل‌ اءنما علمها عند ربّي‌ لايُجَليها لوقتها الا هو»، تجلية‌ساعت‌ و قيامت‌ را به‌ خود اِسناد داده‌ است‌ و چون‌ در قيامت‌ كبرا و حشر اكبر،تمام‌ اشخاص‌ و اشيا به‌ عنوان‌ مبدأ قابلي‌ حضور و ظهور دارند نه‌ به‌ عنوان‌مبدأ فاعلي‌ ـ زيرا همة‌ آن‌ها، تحت‌ قهر حاكم‌اند ـ بنابراين‌، تنها عامل‌ تجلّي‌قيامت‌، ظهور خود خداوندِ متجلّي‌ خواهد بود.
 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʂ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(2)

در نامه يي كه علي (علیه السلام) به قثم بن عباس بن عبدالمطلب حاكم مكه نوشته اند، مي فرمايد: «وَ لَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ اِلاّ عامِلُهُ وَ لا يُجْزي جَزاءَ الشَّرِّ اِلاّ فاعِلُهُ؛ (نامه 33) و هرگز به خير و نيكي نرسد مگر نيكوكار و هرگز كيفر بدي نبيند مگر بدكردار.»
Powered by TayaCMS