ماه شعبان فرصت طلایی استغفار و آمرزش

ماه شعبان فرصت طلایی استغفار و آمرزش

روزها در پی هم آمدند و رفتند. ماه‌ها سپری شدند و هلال شعبان در آسمان درخشیدن گرفت. این ماه، رنگی دگر برای عاشقان حق دارد. بوی یار می‌دهد و هنگامه وصل را نویدبخش است. ماهی که رسول رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را شهر خود می‌نامد و بزرگان دین صلوات بر محمد و آل محمد (علیهم السلام) را افضل اعمال در آن می‌دانند. باید دید علت این تعظیم و بزرگداشت چیست؟! علت تکریم این ماه از سوی عالمان دین چیست؟! بهترین راه برای یافتن پاسخ این پرسش بررسی سخنان سکانداران دین حق است.
رهپویان دیدار یار
زمانی که انسان قصد دیدار بزرگی می‌کند برای فرارسیدن آن روز لحظه‌ها را می‌شمارد و مقدمات را فراهم می‌سازد، بهترین جامعه‌ها و پاکیزه‌ترین پوشش‌ها را برای خویش مهیا می‌کند و با شوق فراوان قدم در مسیر می‌گذارد تا با آمادگی کامل و در موعد مقرر به محضر او شرفیاب شود.


شعبان نیز مقدمه‌ای است برای رسیدن به رمضان. ماه ضیافت الله. ماه گشوده شدن درهای رحمت حق بر بندگان. انسان عاشق برای دیدار رب لحظه‌شماری می‌کند. او فرصت‌ها را غنیمت شمرده و از لحظات بهترین بهره را می‌برد. او به شوق رسیدن به رمضان، قدردان شعبان خواهد بود. در ماه شعبان، یا حتی پیش‌تر در رجب، مقدمات حضور در پیشگاه مالک هستی را در خویش فراهم می‌آورد و گرد گناه از وجود خویش می‌زداید. او همواره سخن رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به یاد دارد که فرمودند شعبان ماه من است و از تمامی ماه‌های سال به جز رمضان که ماه خداست بالاتر است.


در مسلک پیشوایان دین جایگاه والای شعبان به خوبی به چشم می‌خورد. روزه‌داری، نماز خواندن، صدقه دادن و عبادت در این ماه برای آنان رنگی دگر دارد. در گزارشات تاریخی آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در شعبان بسیار روزه می‌گرفتند. عائشه همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در این ماه گفته است:

 «مَا رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) یَصُومُ فِی شَهْرٍ أَكْثَرَ مَا كَانَ یَصُومُ مِنْ شَعْبَانَ».[1]
«ندیدم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در هیچ ماهی به اندازه ماه شعبان روزه بگیرند».
در احادیث گزارش شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روزه ماه شعبان را به رمضان وصل می‌نمودند:
«أَنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله و سلم) كَانَ یَصِلُ شَعْبَانَ بِشَهْرِ رَمَضَانَ‌».
تا شوق دیدار خویش را به یگانه معبود ثابت نموده و عزم راسخ خویش در انجام وظایف الهی را بیش از پیش مشهود سازند.
در روایات فراوانی بر اهمیت روزه در ماه شعبان اشاره شده است که نشان از نقش مهم آن در آماده ساختن روح آدمی برای شرکت در ضیافت الله دارد. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که:
«مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنْ شَعْبَانَ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) شَفِیعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».[2]
«اگر کسی سه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می‌گردد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز قیامت شفیع او خواهند بود».


استغفار روح آدمی را زلال می‌سازد. قلبش را صیقل می‌دهد و گناهان گذشته را از وجودش پاک می‌گرداند. اگر آدمی بتواند روح خویش را در این ماه با توبه و استغفار جلا دهد توان خود را در بهره‌وری از ماه رمضان و دریافت برکات بیشتر افزایش می‌دهد. انسانی که روح خویش را با توبه و روزه برای قرار گرفتن در پیشگاه باری تعالی آماده ساخته باشد بیش از دیگران می‌تواند نعمات مادی و معنوی ماه رمضان را به دست آورده و دست پر از ضیافت الهی بازگردد


در کنار روزه، استغفار و توبه به پیشگاه حضرت حق نیز در این ماه سفارش شده است. از امام رضا (علیه السلام) سۆال می‌شود کدام دعا در ماه شعبان جایگاه بالایی دارد؟ ایشان در جواب پاسخ می‌هند:
«فَقَالَ الِاسْتِغْفَارُ إِنَّ مَنِ اسْتَغْفَرَ فِی شَعْبَانَ كُلَّ یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً كَانَ كَمَنِ اسْتَغْفَرَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَرَّةٍ قُلْتُ فَكَیْفَ أَقُولُ قَالَ قُلْ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ». [3]
«استغفار، همانا کسی که در ماه شعبان هر روز 70 مرتبه استغفار نماید همانند کسی است که در سایر ماه‌ها 70 هزار بار این ذکر را گفته باشد. کیفیت نقل آن نیز چنین می‌باشد: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».
به طور کلی استغفار از گناهان اثر فورى در رفع مصائب و گرفتاری‌ها و گشوده شدن درب نعمت‌هاى آسمانى و زمینى دارد. بین صلاح جامعه انسانى و فساد آن، و بین اوضاع عمومى جهان ارتباطى برقرار است، و اگر جوامع بشرى خود را اصلاح كنند، به زندگى پاكیزه و گوارایى مى‌رسند، و اگر به عكس عمل كنند عكس آن را خواهند داشت. قرآن به طرق مختلف بر این امر اشاره کرده است. از جمله آنجا که می‌فرماید: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً*یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْكُمْ مِدْراراً*وَ یُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهارا»؛ «و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید كه او همواره آمرزنده است.*[تا] بر شما از آسمان بارانِ پى در پى فرستد.*و شما را به اموال و پسران، یارى كند، و برایتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پدید آورد». (نوح/10 تا 12)[4]


استغفار روح آدمی را زلال می‌سازد. قلبش را صیقل می‌دهد و گناهان گذشته را از وجودش پاک می‌گرداند. اگر آدمی بتواند روح خویش را در این ماه با توبه و استغفار جلا دهد توان خود را در بهره‌وری از ماه رمضان و دریافت برکات بیشتر افزایش می‌دهد. انسانی که روح خویش را با توبه و روزه برای قرار گرفتن در پیشگاه باری تعالی آماده ساخته باشد بیش از دیگران می‌تواند نعمات مادی و معنوی ماه رمضان را به دست آورده و دست پر از ضیافت الهی بازگردد.
پی نوشت ها :
[1]. فضائل الأشهر الثلاثة، ص: 61.
[2]. همان.
[3]. همان، ص: 56
[4]. ترجمه المیزان، ج‌20، ص: 46.

tebya.net

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʂ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(2)

در نامه يي كه علي (علیه السلام) به قثم بن عباس بن عبدالمطلب حاكم مكه نوشته اند، مي فرمايد: «وَ لَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ اِلاّ عامِلُهُ وَ لا يُجْزي جَزاءَ الشَّرِّ اِلاّ فاعِلُهُ؛ (نامه 33) و هرگز به خير و نيكي نرسد مگر نيكوكار و هرگز كيفر بدي نبيند مگر بدكردار.»
 برخی مستندات قرآنی نهج ‏البلاغه

برخی مستندات قرآنی نهج ‏البلاغه

وهمانا امامان تدبيركنندگان امر خداوند برمردمان وكارگزاران بربندگان اويند. كسي به بهشت نرود جز اينكه او را شناخته باشند و او نيز آنان را بشناسد و به آتش درنيايد جز آنكس كه منكر آنان بوده و ايشان نيز او را نپذيرفته و محرم ندانند.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʂ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(2)

علي (علیه السلام) در نامه يي به يكي از عمّالش مي نويسد: «فَكَأَنَّكَ قَدْ بَلَغْتَ الْمَدي وَ دُفِنْتَ تَحْتَ الثَّري وَ عُرِضَتْ عَلَيْكَ اَعْمالُكَ بِالمَحَلِّ الَّذي ينُارِي الظّالِمُ فيهِ بِالحَسْرَةِ وَ يَتَمَنَّي الْمُضَيِّعُ فيهِ الرَّجْعَةَ؛ (نامة 41) به آن ماند كه تو به آخرت رسيده يي و زير خاك پنهان گشته يي و كردارت به تو نمايانده شده است در جايي كه ستمگر به صداي بلند، دريغ مي گويد و تبهكار آرزوي برگشت به دنيا مي كند.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
Powered by TayaCMS