نور

نور خلاصه سخنرانی | نور
هرچقدر معرفت بیشتر شود، احساس تقصیر بیشتر می شود. * در عرفان قلبی پرده های شک و دودلی نسبت به مصالح خداوند از چشم دل کنار زده شده است.

بسمه تعالی
سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد / صبح شهادت حضرت زهرا(س)
موضوع: نور


نور یکی از نتایج عرفان است. عرفان بمعنای معرفت قلبی. قرآن کریم می فرماید الله نور السماوات والارض. وقتی انسان قلبش دارای معرفت و شناخت خدا میشود چون خداوند نور است، این شناخت برای انسان نورانیت می آورد. حضرت زهرا(س) مرکر نور و درخشندگی است. این نور در اهلبیت (ع) انقدر زیاد بود که حتی با چشم سر هم قابل دیدن بود. این نور ماحصل معرفت است. عرفان فاطمی؛ عرفان قلبی و حقیقی است.
برای رسیدن به معرفت قلبی مناجات العارفین را بررسی می کنیم:

قدم اول: قصور
ما هیچوقت نمی توانیم خدا را آنگونه که هست، بشناسیم. هیچوقت. زبان ما از گفتن ثنای خداوند قاصر است. به همین خاطر است که اهلبیت(ع) در دعاهایشان خود را در مقابل خدا با کوچکترین و پست ترین الفاظ خطاب می کردند. دلیل اینکه اهلبیت(ع) به این مقام می رسند، قصور است؛ احساس تقصیر. و هرچقدر هم معرفت بیشتر شود، احساس تقصیر بیشتر می شود.

قدم دوم: عجز
فرق قصور و عجز در اینست که در قصور می گوییم خدایا من نمیتونم، دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. اینجا میگیم برای این مورد دست ما کوتاهه، حالا ممکن است یک وسیله ای پیدا شود و دست تو به نخیل برسد! ولی عجز ناتوانی برای همیشه است، می گویی خدایا من هیچوقت نمی توانم بندگی تو را بکنم. حتی چشم من قادر به دیدن جمال تو نیست.

قدم سوم: توکل بر خدا

قدم چهارم: شوق

رفتن به سمت خدا با ناراحتی و تعب. 
در عرفان آبکی عبادت خداوند را سختی و تعب می دانند. عبادتی که انقدر طولانی باشد که تو را خسته کند، دیگر در این عبادت شوقی وجود ندارد! وقتی انسان به درجه ی معرفت و عرفان رسید، خستگی در عبادت نیست.
پس مبنا و مصدر شوق حقیقی قلب است نه عقل؛ شوق عقلی حسابگرانه و بر طبق منطق و ریاضی است. مأخذ شوق قلبی دلتنگی و بیقراری است.

قدم پنجم : سوز
وقتی شوق ایجاد شد، در اثر فراق، سوز بوجود می آید. 
سوز چند منشأ دارد، یک منشأش همان منطق و ریاضی است. سوز ریاضی جزء اصول عرفان نیست. سوز قلبی شرط است. یک وقت روایت را می شنوی که کسانی که نیمه شب به تهجد برمی خیزند، فلان چیز نصیبشان می شود. وقتی می شنوی یک جور می سوزی، ولی وقتی این روایت را می شنوی که خدا می فرماید بنده ی من! هیچ خبر داری که من شب ها تا صبح منتظر تو می نشینم..، این را که می شنوی یک جور دیگر می سوزی. این سوز از نوع دیگری است. پشت این سوز هیچ مطمع مادی نخوابیده؛ سوز قلبی است. این سوز از اثرات عرفان است.
  الهی سینه ای ده آتش افروز / در آن سینه دلی وآن دل همه سوز..!

قدم ششم: دوری از شک
در عرفان قلبی پرده های شک و دودلی نسبت به مصالح خداوند از چشم دل کنار زده شده است. شک در دل و باطنشان وجود ندارد. چون با حقیقت به خدا رسیدند نه با چیزهای نظری.

قدم هفتم: سبقت برای رسیدن به خدا
بین اینگونه افراد، مسابقه برای رسیدن به خدا به بالاترین حد رسیده است؛ مسابقه ی کمال.

قدم هشتم: اُنس
دل هایشان در انس با خدا مشغول اسرار گفتن و شنیدن است.

قدم نهم: اطمینان قلبی
به اینکه جسم و روحشان تمام و کمال بسوی خدا باز می گردد، اطمینان قلبی دارند.

قدم دهم: یقین

به یقین رسیده اند.


 

جدیدترین ها در این موضوع

 جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.
  اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʁ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(1)

واحدي كه مبدأ كثرت است و كم متصل و منفصل را به وسيلة آن تقسيم مي‌كنند و خلاصه آن يك كه بعدش دو، سه و چهار شمرده مي‌شود كه خداوند واحد به اين معني نيست زيرا اولاً: خدا يكي است كه ثاني و ثالث ندارد؛ ثانياً: از اوصاف اين معني قلت و كمي است يعني دو و سه و چهار بيشتر از آن است و خداوند موصوف به قلت نمي‌شود زيرا تمام اوصاف كماليه در ذات باري به نحو اتمّ و اكمل موجود است. علي (عليه السّلام)در عبارت اوّل و پنجم مذكور به اين معني اشاره فرموده و چنين وحدتي را از خداوند نفي نموده است.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʄ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(4)

خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح مي‌دهد، مي‌فرمايد:«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4) همانا در آنچه ذكر شد، نشانه‌ها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʁ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (1)

قرآن، يگانه معجزة ماندگار بشريت است كه بر زبان انسان عالم كون و مكان جاري گشت و قلبها را متحول و مجذوب خود ساخت و اعتراف دوست و دشمن را به اعجاز خود واداشت. پس از كلام وحي، تنها كلامي كه توانست مافوق كلام خلق و مادون كلام خالق قرار گيرد، كلام علي (ع) بود؛ كلامي كه اعجاب بزرگ ترين اديبان را برانگيخت و آنان را از همانند آوري عاجز و ناتوان ساخت، و اين به علّت اثرپذيري آن از وحي بود. هدف ما از اين بحث، آشنايي اجمالي با برخي از جنبه هاي اين اثرپذيري در كلام علي (ع) است و اينكه كلام او داراي چه خصوصياتي است كه ما آن را متاثّر از وحي مي دانيم.

پر بازدیدترین ها

 قرآن درآيينه نهج البلاغه

قرآن درآيينه نهج البلاغه

حضرت على(عليه السلام) در نهج البلاغه، بيش از بيست خطبه را به معرفى قرآن و جايگاه آن اختصاص داده است و گاه بيش از نصف خطبه به تبيين جايگاه قرآن و نقش آن در زندگى مسلمانان و وظيفه آنان در مقابل اين كتاب آسمانى اختصاص يافته كه پرداختن به همه آن ها مجالى ديگر مى طلبد.
 مشتركات قرآن و نهج البلاغهʃ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(3)

مولي الموحّدين نيز در نهج البلاغه مي‌فرمايد: «بَعَثَ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلي خَلْقِهِ لِئَلّا تَجِبَ الْحُجَُّة لَهُمْ‌ بِتَر‌كِ الْإعْذارِ إِلَيْهِمْ؛‌(خطبة 144) خداوند پيغمبرانش را با اختصاص وحي، برانگيخت و ايشان را بر مخلوقش، حجّت گردانيد تا آنها را بر خدا دستاويزي و عذري نباشد.»
 تجلی قرآن در نهج‏ البلاغه

تجلی قرآن در نهج‏ البلاغه

امام(ع) در توصيف پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «… و دعا الي الحكمة و الموعظة الحسنة»3 كه اشاره است به آيه شريفه: «ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة (نحل، 16/125). با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن»
 قرآن در نهج البلاغه

قرآن در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه ای از نهج البلاغه در توصیف این کتاب آسمانی چنین می فرماید: «قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد.
 اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغهʃ)

اجمال و تفصيل قرآن و نهج البلاغه(3)

از تمام اين جملات استفاده مي‌شود، زماني هم هست كه توبه پذيرفته نيست و راهش مسدود است و آن حالت احتضار و زمان فرا رسيدن مرگ است. فقط جملة آخري كه از نهج البلاغه ذكر شد، ظاهرش اين است كه تا فرا رسيدن مرگ اگرچه حال احتضار باشد، توبه قبول است. آنچه اكنون در جواب اين اشكال به نظر مي‌رسد، اين است كه اين يك جمله تاب مقاومت با نصّ صريح قرآن و جملات ديگر را ندارد، پس بايد گفت مراد به «قبل از مرگ»قبل از حالت احتضار است و فقط حالت احتضار از اين مدت استثنا مي‌شود.
Powered by TayaCMS