حکمت 212 نهج البلاغه : آينده دردناك ستمكاران

حکمت 212 نهج البلاغه : آينده دردناك ستمكاران

متن اصلی حکمت 212 نهج البلاغه

موضوع حکمت 212 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 212 نهج البلاغه

212 وَ قَالَ عليه السلام بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ

موضوع حکمت 212 نهج البلاغه

آينده دردناك ستمكاران (اخلاقى، سياسى)

ترجمه مرحوم فیض

212- امام عليه السّلام (در نكوهش ستم) فرموده است

1- بد توشه اى است براى روز رستخيز ستم كردن بر بندگان.

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1184 و 1185)

ترجمه مرحوم شهیدی

221 [و فرمود:] ستم راندن بر بندگان بدترين توشه است براى آن جهان.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 398)

شرح ابن میثم

206- و قال عليه السّلام:

بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ

المعنى

لأنّ الظلم رذيلة عظيمة متعديّة الأذى مستلزمة للشقاء الأشقى. فهى بئس الزاد إذن. و لفظ الزاد مستعار باعتبار حمل هذه الرذيلة في جوهر النفس إلى الآخرة كالزاد.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 354)

ترجمه شرح ابن میثم

206- امام (ع) فرمود:

بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ

ترجمه

«ظلم بر بندگان خدا بد توشه اى براى سفر آخرت است».

شرح

از آنجا كه ستمكارى صفت بسيار ناپسندى است كه باعث آزردن ديگران مى شود و بدترين شقاوت را در پى دارد، بنا بر اين بد توشه اى است، كلمه زاد استعاره آورده شده است از نظر اين كه انسان اين صفت ناپسند را در جوهر ذات خود، همچون توشه اى به همراه نفس به آخرت مى برد.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 600 و 601)

شرح مرحوم مغنیه

220- بئس الزّاد إلى المعاد العدوان على العباد.

المعنى

كل الذنوب يرجى أن يغفرها اللّه إلا الظلم و الشرك حتى الشرك، يغفر بالتوبة، أما الظلم فلا غفران له و إن تاب الظالم و ندم إلا اذا رضي المظلوم و سامح.. و لفظاعة الظلم كان لتركه عند اللّه أثر ليس لسواه من ترك أي محرم من المحرمات، فقد ثبت بالنص عن رسول اللّه (ص): «إن من أصبح و هو لا يهم بظلم أحد غفر اللّه له ما اجترم». (أنظر شرح الحكمة 185).

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 349 و 350)

شرح شیخ عباس قمی

94- بئس الزّاد إلى المعاد، العدوان إلى العباد. لأنّ الظلم رذيلة عظيمة مستلزمة للشقاء الأشقى في يوم الطامة الكبرى.

و في الحديث: الظلم ظلمات يوم القيامة.

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص 82)

شرح منهاج البراعة خویی

(210) و قال عليه السّلام: بئس الزّاد إلى المعاد، العدوان على العباد.

المعنى

الظلم على النّفس بارتكاب المعاصي الّتي لا تمسّ حقوق النّاس كشرب المسكر مثلا أسهل توبة و أقرب إلى المغفرة، و قد وعد اللَّه المغفرة على الظلم بالنفس فقال «53- الزمر- : «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً». و أمّا إذا كان ظلما و عدوانا على العباد كالغيبة و أكل مال النّاس بغير حقّ فلا توبة له إلّا بأداء حقّ النّاس و تحصيل البراءة عنهم، و إلّا يبقى في الذّمة إلى يوم المعاد و يؤاخذ عنه فيكون بئس الزاد.

الترجمة

فرمود: بد توشه اى است ستم بر بندگان خدا براى روز جزا.

  • توشه ناگوار روز قيامت ستم و ظلم ظالم است بامّت

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص290و291)

شرح لاهیجی

(251) و قال (- ع- ) بئس الزّاد الى المعاد العدوان على العباد يعنى و گفت (- ع- ) كه بد توشه ايست بسوى اخرت ظلم و ستم كردن بر بندگان خدا

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 312)

شرح ابن ابی الحدید

217: بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ قد تقدم من قولنا في الظلم و العدوان ما فيه كفاية- . و كان يقال عجبا لمن عومل فأنصف- إذا عامل كيف يظلم- و أعجب منه من عومل فظلم إذا عامل كيف يظلم- . و كان يقال العدو عدوان عدو ظلمته و عدو ظلمك- فإن اضطرك الدهر إلى أحدهما- فاستعن بالذي ظلمك فإن الآخر موتور

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 19 ، صفحه ى 43)

شرح نهج البلاغه منظوم

[211] و قال عليه السّلام:

بئس الزّاد إلى المعاد، العدوان على العباد.

ترجمه

بر مردم ستم راندن توشه بد بآخرت بردن است.

نظم

  • اگر آزرد كس خلق خدا راروا بر مردمان دارد جفا را
  • بسوى آخرت او توشه بد بردبراى خويش زشتى پيش آورد
  • ستمكارى كه بر مردم ستم كرد بزشتى خويش در گيتى علم كرد
  • بجان خلق هر آتش كه افروختشد آنها دوزخى جانش در آن سوخت

( شرج نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص 235)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

امام على عليه السلام : [خداوند] زمين را ايجاد كرد و آن را نگه داشت، بى آن كه وى را مشغول سازد. و آن را بر جايى بدون قرار استوار كرد و بى هيچ پايه اى بر پايش داشت و بى هيچ ستونى برافراشتش و آن را از كجى و انحراف نگاه داشت و از افتادن و شكافتن آن جلوگيرى كرد .
 نحوه تشکیل جو زمین از دیدگاه مولا علی (ع) در نهج البلاغه

نحوه تشکیل جو زمین از دیدگاه مولا علی (ع) در نهج البلاغه

و آبهای ساکن را به مواج سرکش برگردانید تا آنجا که آبها روی هم قرار گرفتند و چون قله های بلند کوهها بالا آمدند امواج تند کف های برآمده از آبها را در هوای باز و فضای گسترده بالا بردند تا جایی که از آن هفت آسمان پدید آمد.آسمان پایین را چون موج مهار شده و آسمان بالا را مانند سقف استوار قرار داد.
 انسان شناسی

انسان شناسی

آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد، دارای نیروی اندیشه، که وی را به تلاش اندازد، و دارای افکاری که در دیگر موجودات، تصرّف نماید. به انسان اعضاء و جوار حی بخشید، که در خدمت او باشند، و ابزاری عطا فرمود، که آنها را در زندگی بکار گیرد،
 علي(عليه السّلام) و انسان شناسي قرآني

علي(عليه السّلام) و انسان شناسي قرآني

طرفداران اين انديشه از گذشته اي دور با روش ها و متدهاي گوناگون در پي شناخت نهاد آدمي هستند. آنها گاه از گزاره هاي ديني مدد مي گيرند و گاه تجربه، عقل و عرفان را به ياري مي طلبند. گروهي از ايشان انسان را ذاتاً خوب معرفي مي کنند و عده اي ذات انسان را بد و شرور نشان مي دهند و بعضي انسان را هم خوب و هم بد مي خوانند.
 انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

نهج البلاغه یک شاهکار ادبی در تعلیمات اسلامی است که در آن توجه به عزّت و کرامت انسان و سلامت عقل و روان از اهمیت بسزایی برخوردار است. سخنان حکمت آمیز این کتاب که با عقل و اندیشه آدمی سروکار دارند حقایق بسیار متعالی و معانی بسیار ژرفی را در مورد شناخت خدا، انسان، و جهان با فصاحت و بلاغت تمام بیان می کنند و آگاهی های ارزشمندی را در هریک از این زمینه ها ارائه می دهند. خطابه ها احساسات راکد انسان را در جهت ستیز با فساد و تباهی و بی عدالتی بر میانگیزند، و موعظه ها انسان را از خواب غفلت بیدار و خطراتی را که می توانند دل و روان آدمی را ضعیف و بیمار کنند یادآور می شوند.

پر بازدیدترین ها

 اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

امام على عليه السلام : [خداوند] زمين را ايجاد كرد و آن را نگه داشت، بى آن كه وى را مشغول سازد. و آن را بر جايى بدون قرار استوار كرد و بى هيچ پايه اى بر پايش داشت و بى هيچ ستونى برافراشتش و آن را از كجى و انحراف نگاه داشت و از افتادن و شكافتن آن جلوگيرى كرد .
 انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

نهج البلاغه یک شاهکار ادبی در تعلیمات اسلامی است که در آن توجه به عزّت و کرامت انسان و سلامت عقل و روان از اهمیت بسزایی برخوردار است. سخنان حکمت آمیز این کتاب که با عقل و اندیشه آدمی سروکار دارند حقایق بسیار متعالی و معانی بسیار ژرفی را در مورد شناخت خدا، انسان، و جهان با فصاحت و بلاغت تمام بیان می کنند و آگاهی های ارزشمندی را در هریک از این زمینه ها ارائه می دهند. خطابه ها احساسات راکد انسان را در جهت ستیز با فساد و تباهی و بی عدالتی بر میانگیزند، و موعظه ها انسان را از خواب غفلت بیدار و خطراتی را که می توانند دل و روان آدمی را ضعیف و بیمار کنند یادآور می شوند.
 انسان شناسی

انسان شناسی

آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد، دارای نیروی اندیشه، که وی را به تلاش اندازد، و دارای افکاری که در دیگر موجودات، تصرّف نماید. به انسان اعضاء و جوار حی بخشید، که در خدمت او باشند، و ابزاری عطا فرمود، که آنها را در زندگی بکار گیرد،
 علي(عليه السّلام) و انسان شناسي قرآني

علي(عليه السّلام) و انسان شناسي قرآني

طرفداران اين انديشه از گذشته اي دور با روش ها و متدهاي گوناگون در پي شناخت نهاد آدمي هستند. آنها گاه از گزاره هاي ديني مدد مي گيرند و گاه تجربه، عقل و عرفان را به ياري مي طلبند. گروهي از ايشان انسان را ذاتاً خوب معرفي مي کنند و عده اي ذات انسان را بد و شرور نشان مي دهند و بعضي انسان را هم خوب و هم بد مي خوانند.
 مباني فكري، انساني و اجتماعي در نهج البلاغه

مباني فكري، انساني و اجتماعي در نهج البلاغه

به عكس در جوامعي كه انسجام و هستي آنها را بايد پيوند دروني، بدون ارتباط با مبداء و مركز خارجي، تامين و تضمين كند، اولويت با نظام است . تازه آن نظام است كه جا و مكان و موقعيت فرد و جمع را در چهارچوب خود و در قلمرو خود مشخص مي كند . نظام حاكم بر فرد و جمع است و كيفيت و نوع حاكميت نظام بر فرد و بر جمع است كه سرنوشت مساله سابق الذكر، يعني اصالت فرد يا اصالت جمع را مشخص مي كند .
Powered by TayaCMS