حکمت 438 نهج البلاغه : ضرورت پرداخت دیون مردم

حکمت 438 نهج البلاغه : ضرورت پرداخت دیون مردم

متن اصلی حکمت 428 نهج البلاغه

موضوع حکمت 438 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 438 نهج البلاغه

438 وَ قَالَ عليه السلام لِغَالِبِ بْنِ صَعْصَعَةَ أَبِي الْفَرَزْدَقِ فِي كَلَامٍ دَارَ بَيْنَهُمَا مَا فَعَلْتَ إِبِلَكَ الْكَثِيرَةَ قَالَ ذَعْذَعَتْهَا الْحُقُوقُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عليه السلام ذَلِكَ أَحْمَدُ سُبُلِهَا

موضوع حکمت 438 نهج البلاغه

ضرورت پرداخت ديون مردم

(اقتصادى، حقوقى)

ترجمه مرحوم فیض

438- امام عليه السّلام بغالب ابن صعصعة پدر فرزدق (شاعر) در بين اينكه گفتگو مى كردند فرمود 1 شتران بسيارت را چه كردى غالب گفت: حقوق (مردم) آنها را پراكنده ساخت (در راههاى خير مانند صدقه، زكوة، صله رحم، اداء دين بكار رفت) آن حضرت عليه السّلام (در ستودن اداء حقوق مردم) فرمود: 2 اين پراكندگى ستوده ترين راههاى پراكنده شدن آن شتران است.

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1293)

ترجمه مرحوم شهیدی

446 [و به غالب پسر صعصعه ابو الفرزدق در گفتگويى كه ميانشان رفت فرمود:] شتران فراوانت را چه شد [گفت: امير مؤمنان پرداخت حقوق پراكنده شان كرد. [فرمود:] اين بهترين راه آن است.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 441)

شرح ابن میثم

420- و قال عليه السّلام: لغالب بن صعصعة أبى الفرزدق فى كلام دار بينهما:

مَا فَعَلَتْ إِبِلُكَ الْكَثِيرَةُ- قال: ذعذعتها الحقوق يا أمير المؤمنين فقال عليه السلام: ذَلِكَ أَحْمَدُ سُبُلِهَا

المعنى

الكلام الّذى دار بينهما أنّ غالبا دخل على علىّ عليه السّلام و هو شيخ كبير و معه ابنه همام الفرزدق و هو غلام يومئذ فقال له عليه السّلام: من الشيخ فقال: أنا غالب بن صعصعة. قال ذو الإبل الكثيرة قال: نعم. قال: ما فعلت أبلك قال ذعذعتها الحقوق و أذهبتها الحالات و النوائب. فقال: ذاك أحمد سبلها. فقال: من هذا الغلام فقال: هذا ابنى همام روّيته الشعر يا أمير المؤمنين و كلام العرب و يوشك أن يكون شاعرا مجيدا. فقال: أقرأه القرآن فهو خير. فكان الفرزدق يروى هذا الحديث و يقول: ما زالت كلمته في نفسي حتّى قيّد نفسه بقيد و آلى أن لا يفكّه حتّى يحفظ القرآن فما فكّه حتّى حفظه. و ذعذعتها- بالذال المعجمة مكرّرة- : فرّقتها.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 456)

ترجمه شرح ابن میثم

420- امام (ع) به غالب بن صعصعه پدر فرزدق در ضمن سخنى كه ميان آنان رد و بدل شد فرمود:

مَا فَعَلَتْ إِبِلُكَ الْكَثِيرَةُ- قَالَ ذَعْذَعَتْهَا الْحُقُوقُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ- فَقَالَ ع ذَلِكَ أَحْمَدُ سُبُلِهَا

ترجمه

«شتران بسيارت را چه كردى عرض كرد: يا امير المؤمنين، حقوق مردم آنها را پراكنده ساخت، آن گاه امام (ع) فرمود: «اين پراكندگى بهترين راه پراكنده شدن آنهاست.»

شرح

گفت و گويى كه ميان آنها ردّ و بدل شد از اين قرار بود: غالب كه پيرمردى بود وارد بر على (ع) شد و پسرش همام فرزدق كه در آن روز پسر بچه اى بود به همراه وى بود، امير المؤمنين پرسيد: پيرمرد كيستى گفت: من غالب بن صعصعه هستم، امام فرمود: همان صاحب شتران بسيار عرض كرد: آرى. فرمود: شترانت را چه كردى عرض كرد، حقوق مردم آنها را پراكنده كرد و دگرگونيها و گرفتاريها آنها را از بين برد. آن گاه امام (ع) فرمود: اين پراكندگى بهترين نوع پراكندن آنهاست، و فرمود: اين پسر بچه كيست عرض كرد: اين پسرم همام است، يا امير المؤمنين من به او شعر و سخنان عرب را آموخته ام، اميد است كه شاعرى برجسته شود امام (ع) فرمود: به او قرآن بياموز كه بهتر است. فرزدق همواره اين داستان را نقل مى كرد و مى گفت: سخن امام (ع) در گوش دل من بود تا اين كه خود را مقيّد ساختم و سوگند ياد كردم كه قرآن را حفظ كنم و دست برنداشتم تا قرآن را حفظ كردم. ذعذعتها به ذال معجمه مكرّر يعنى: پراكند آنها را.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 771 و 772)

شرح مرحوم مغنیه

439- (و قال لغالب بن صعصعة أبي الفرزدق في كلام دار بينهما): ما فعلت إبلك الكثيرة قال ذعذعتها الحقوق يا أمير المؤمنين فقال: ذلك أحمد سبلها.

المعنى

ذعذعتها: فرقتها، و المراد بالحقوق هنا الزكوات و الصدقات، و ليس من شك ان بذل المال في هذه السبيل أفضل و أجدى من أي سبيل آخر.

و قال ابن أبي الحديد: كان غالب هذا شيخا كبيرا يملك الكثير من الإبل، فوفد على الإمام أيام خلافته، و معه ولده الفرزدق الشاعر الشهير، و هو غلام يومئذ، فسأله الإمام عن إبله، ثم عن الغلام قال: هو ابني، و قد رويته الشعر و كلام العرب. فقال له الإمام: لو أقرأته القرآن لكان خيرا له، فكان الفرزدق يروي ذلك و يقول: ما زالت كلمة الإمام في نفسي، و قيّدت رجلي بقيد ما فككته حتى حفظت القرآن.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 472)

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

(424) و قال عليه السّلام لغالب بن صعصعة أبي الفرزدق في كلام دار بينهما: ما فعلت إبلك الكثيرة قال: ذعذعتها الحقوق يا أمير المؤمنين، فقال عليه السّلام: ذلك أحمد سبلها.

اللغة

(ذعذعتها) بالذال المعجمة: فرّقتها، الذعاذع: الفرق المتفرّقة.

المعنى

في الشرح المعتزلي: دخل غالب بن صعصعة بن ناجية بن عقال المجاشعى على أمير المؤمنين عليه السّلام أيام خلافته، و غالب شيخ كبير، و معه ابنه همام الفرزدق و هو غلام يومئذ، فقال له أمير المؤمنين عليه السّلام: من الشيخ قال: أنا غالب بن صعصعة قال: ذو الابل الكثيرة قال: نعم، قال: ما فعلت ابلك قال: ذعذعتها الحقوق و أذهبت الحمالات و النوائب، قال: ذاك أحمد سبلها من هذا الغلام معك قال: هذا ابنى قال: ما اسمه قال: همام، و قد رويته الشعر يا أمير المؤمنين و كلام العرب و يوشك أن يكون شاعرا مجيدا فقال: لو أقرأته القرآن فهو خير له... أقول: واجه عليّ عليه السّلام هذا الشيخ الطاعن في السنّ الشاغل مع الاسراب من الابل المنهمك فيها فكانه لا يفهم من الحياة غيرها، فسأله عليه السّلام عنها فلم يملك نفسه إذ شكى إليه ممّا اخذ منه من زكاتها فعزاه بقوله: ذاك أحمد سبلها و وصّاه في ابنه فرزدق بتعليم القرآن إيّاه، فصار ذلك غاية مناه.

الترجمة

بغالب بن صعصعه پدر فرزدق در گفتگوئى كه به آن حضرت داشت فرمود: شتران فراوانت چه كردند در پاسخ گفت: يا امير المؤمنين حقوق آنها را پراكند، در پاسخش فرمود: اين بهترين راه مصرف آنها بود.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 518)

شرح لاهیجی

(476) و قال (- ع- ) لغالب بن صعصعة ابى الفرزدق فى كلام دار بينهما ما فعلت ابلك الكثيرة فقال دغدغتها الحقوق يا امير المؤمنين فقال (- ع- ) احمد سبلها يعنى و گفت (- ع- ) بغالب پسر صعصعة پدر فرزدق در اثناء كلاميكه در ميان ايشان گفته شده بود كه چه شدند شتران بسيار تو پس گفت غالب متفرّق ساخت انها را حقوق حقّ داران اى امير المؤمنين يعنى بمصرف حقوقى كه بر من بود از خالق و خلق رسانيدم و متفرّق شدند پس گفت (- ع- ) كه ستوده تر راهى بود از راههاى تفرقه شدن

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 331)

شرح ابن ابی الحدید

455: وَ قَالَ ع لِغَالِبِ بْنِ صَعْصَعَةَ أَبِي الْفَرَزْدَقِ فِي كَلَامٍ دَارَ بَيْنَهُمَا- مَا فَعَلَتْ إِبِلُكَ الْكَثِيرَةُ- قَالَ ذَعْذَعَتْهَا الْحُقُوقُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ- فَقَالَ ع ذَلِكَ أَحْمَدُ سُبُلِهَا ذعذعتها بالذال المعجمة مكررة فرقتها- ذعذعته فتذعذع و ذعذعة السر أذاعته- و الذعاذع الفرق المتفرقة الواحدة ذعذعة- و ربما قالوا تفرقوا ذعاذع- .

دخل غالب بن صعصعة بن ناجية بن عقال المجاشعي- على أمير المؤمنين ع أيام خلافته- و غالب شيخ كبير- و معه ابنه همام الفرزدق و هو غلام يومئذ- فقال له أمير المؤمنين ع من الشيخ- قال أنا غالب بن صعصعة- قال ذو الإبل الكثيرة قال نعم- قال ما فعلت إبلك- قال ذعذعتها الحقوق و أذهبتها الحملات و النوائب- قال ذاك أحمد سبلها من هذا الغلام معك- قال هذا ابني قال ما اسمه قال همام- و قد رويته الشعر يا أمير المؤمنين و كلام العرب- و يوشك أن يكون شاعرا مجيدا- فقال لو أقرأته القرآن فهو خير له

- فكان الفرزدق بعد يروي هذا الحديث و يقول- ما زالت كلمته في نفسي- حتى قيد نفسه بقيد و آلى ألا يفكه حتى يحفظ القرآن- فما فكه حتى حفظه

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 20، ص 96)

شرح نهج البلاغه منظوم

[437] و قال عليه السّلام لغالب بن صعصعة أبى الفرزدق فى كلام دار بينهما، ما فعلت إبلك الكثيرة قال: ذعذعتها الحقوق يا أمير المؤمنين، فقال عليه السّلام: ذلك أحمد سبلها.

ترجمه

مگر روزى غالب بن صعصعة پدر فرزدق (شاعر) را با آن حضرت سخنى در ميان رفت حضرت عليه السّلام از وى پرسيدند: با شتران بسيارت چه كردى عرض كرد حقوق مردم (از قبيل صدقه صله رحم زكاة) آنها را پراكنده ساخت، حضرت فرمود شايسته ترين راه پراكنده شدن آنها همين راه است.

نظم

  • بروزى صعصعة فرزند غالبسخن را بود با شه گرم و طالب
  • در اثناى سخن آن خسرو فردز بسيار اشترانش پرسشى كرد
  • كه گوى آن گلّه اشتر كجا شدهبا شد يا كه در راه خدا شد
  • بگفت از مردمان بر ذمّه منحقوقى فرض و واجب بد بگردن
  • ادا كردم حقوق مردمان رابدادم اندران ره اشتران را
  • تهى زان گلّه گر باشد مرا دشتخلايق را پر از آن دستها هست
  • شهش فرمود اگر پركندگيها استهمين بهتر ره شايستگيها است
  • شترها را اگر دادى تو تقليلبگيتى نام نيكى كرده تحصيل
  • بدنيا از تو خلق آسوده جان استبعقبا جايگاهت در جنان است

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 218 و 219)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

 اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

امام على عليه السلام : [خداوند] زمين را ايجاد كرد و آن را نگه داشت، بى آن كه وى را مشغول سازد. و آن را بر جايى بدون قرار استوار كرد و بى هيچ پايه اى بر پايش داشت و بى هيچ ستونى برافراشتش و آن را از كجى و انحراف نگاه داشت و از افتادن و شكافتن آن جلوگيرى كرد .
 نحوه تشکیل جو زمین از دیدگاه مولا علی (ع) در نهج البلاغه

نحوه تشکیل جو زمین از دیدگاه مولا علی (ع) در نهج البلاغه

و آبهای ساکن را به مواج سرکش برگردانید تا آنجا که آبها روی هم قرار گرفتند و چون قله های بلند کوهها بالا آمدند امواج تند کف های برآمده از آبها را در هوای باز و فضای گسترده بالا بردند تا جایی که از آن هفت آسمان پدید آمد.آسمان پایین را چون موج مهار شده و آسمان بالا را مانند سقف استوار قرار داد.
 انسان شناسی

انسان شناسی

آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد، دارای نیروی اندیشه، که وی را به تلاش اندازد، و دارای افکاری که در دیگر موجودات، تصرّف نماید. به انسان اعضاء و جوار حی بخشید، که در خدمت او باشند، و ابزاری عطا فرمود، که آنها را در زندگی بکار گیرد،
 علي(عليه السّلام) و انسان شناسي قرآني

علي(عليه السّلام) و انسان شناسي قرآني

طرفداران اين انديشه از گذشته اي دور با روش ها و متدهاي گوناگون در پي شناخت نهاد آدمي هستند. آنها گاه از گزاره هاي ديني مدد مي گيرند و گاه تجربه، عقل و عرفان را به ياري مي طلبند. گروهي از ايشان انسان را ذاتاً خوب معرفي مي کنند و عده اي ذات انسان را بد و شرور نشان مي دهند و بعضي انسان را هم خوب و هم بد مي خوانند.
 انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

نهج البلاغه یک شاهکار ادبی در تعلیمات اسلامی است که در آن توجه به عزّت و کرامت انسان و سلامت عقل و روان از اهمیت بسزایی برخوردار است. سخنان حکمت آمیز این کتاب که با عقل و اندیشه آدمی سروکار دارند حقایق بسیار متعالی و معانی بسیار ژرفی را در مورد شناخت خدا، انسان، و جهان با فصاحت و بلاغت تمام بیان می کنند و آگاهی های ارزشمندی را در هریک از این زمینه ها ارائه می دهند. خطابه ها احساسات راکد انسان را در جهت ستیز با فساد و تباهی و بی عدالتی بر میانگیزند، و موعظه ها انسان را از خواب غفلت بیدار و خطراتی را که می توانند دل و روان آدمی را ضعیف و بیمار کنند یادآور می شوند.

پر بازدیدترین ها

 اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

امام على عليه السلام : [خداوند] زمين را ايجاد كرد و آن را نگه داشت، بى آن كه وى را مشغول سازد. و آن را بر جايى بدون قرار استوار كرد و بى هيچ پايه اى بر پايش داشت و بى هيچ ستونى برافراشتش و آن را از كجى و انحراف نگاه داشت و از افتادن و شكافتن آن جلوگيرى كرد .
 انسان شناسی

انسان شناسی

آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد، دارای نیروی اندیشه، که وی را به تلاش اندازد، و دارای افکاری که در دیگر موجودات، تصرّف نماید. به انسان اعضاء و جوار حی بخشید، که در خدمت او باشند، و ابزاری عطا فرمود، که آنها را در زندگی بکار گیرد،
 انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

نهج البلاغه یک شاهکار ادبی در تعلیمات اسلامی است که در آن توجه به عزّت و کرامت انسان و سلامت عقل و روان از اهمیت بسزایی برخوردار است. سخنان حکمت آمیز این کتاب که با عقل و اندیشه آدمی سروکار دارند حقایق بسیار متعالی و معانی بسیار ژرفی را در مورد شناخت خدا، انسان، و جهان با فصاحت و بلاغت تمام بیان می کنند و آگاهی های ارزشمندی را در هریک از این زمینه ها ارائه می دهند. خطابه ها احساسات راکد انسان را در جهت ستیز با فساد و تباهی و بی عدالتی بر میانگیزند، و موعظه ها انسان را از خواب غفلت بیدار و خطراتی را که می توانند دل و روان آدمی را ضعیف و بیمار کنند یادآور می شوند.
 مباني فكري، انساني و اجتماعي در نهج البلاغه

مباني فكري، انساني و اجتماعي در نهج البلاغه

به عكس در جوامعي كه انسجام و هستي آنها را بايد پيوند دروني، بدون ارتباط با مبداء و مركز خارجي، تامين و تضمين كند، اولويت با نظام است . تازه آن نظام است كه جا و مكان و موقعيت فرد و جمع را در چهارچوب خود و در قلمرو خود مشخص مي كند . نظام حاكم بر فرد و جمع است و كيفيت و نوع حاكميت نظام بر فرد و بر جمع است كه سرنوشت مساله سابق الذكر، يعني اصالت فرد يا اصالت جمع را مشخص مي كند .
 علي(عليه السّلام) و انسان شناسي قرآني

علي(عليه السّلام) و انسان شناسي قرآني

طرفداران اين انديشه از گذشته اي دور با روش ها و متدهاي گوناگون در پي شناخت نهاد آدمي هستند. آنها گاه از گزاره هاي ديني مدد مي گيرند و گاه تجربه، عقل و عرفان را به ياري مي طلبند. گروهي از ايشان انسان را ذاتاً خوب معرفي مي کنند و عده اي ذات انسان را بد و شرور نشان مي دهند و بعضي انسان را هم خوب و هم بد مي خوانند.
Powered by TayaCMS