بخت النصر، ویرانگر بیت المقدّس

بخت النصر، ویرانگر بیت المقدّس

بخت النصر، ویرانگر بیت المقدّس

انتقام ظالم از ظالم، سنّت خداوند متعال

بخت النصر، ویرانگر بیت المقدّس

صدای نعره ی بُختُنَّصر در تمامی کوچه های "اورشلیم"، انعکاسی وحشت انگیز داشت. زن و مرد و پیر و جوان، از این سو به آن سو می دویدند تا از تیغ لشکر غارتگر "بابلی"ها در امان بمانند. شهر یکپارچه آتش و خون بود؛ ستمکاران بنی اسرائیل به دست ستمکارترین نامرد جهان، مجازات می شدند.(1) همانطور که ارمیای نبی(علی نبینا و آله و علیه السلام) پیش از رفتنش از شهر، به مردم هشدار داده بود. حالا ارمیا(ع) در اورشلیم نبود(2) و عذاب الهی، در شمشیر پادشاه کافر بابل،(3) بختنصر، بر سر بنی اسرائیل می کوفت و می سوزاند.

بختنصر، در میدان شهر، لحظه ای دست از نعره کشیدن برداشت و به تپه ای سرخ خیره شد که در میدانگاه شهر خودنمایی می کرد. نزدیک تر که رفت، دید که تپّه ی خاکی، خون آلود است. سراسیمه پرسید: "این چیست؟" و کسی به او پاسخ داد: "این جایی است که خون سر بریده شده ی یحیای نبی(ع) بر زمین ریخت و از آن روز هر چقدر بر آن نقطه خاک می ریزند، از آن خون می جوشد و بالا می آید."(4)

بختنصر، نگاهی به مردم بنی اسرائیل کرد. مردمی که با لباس های فاخر از خانه های سر به فلک کشیده ی خود به سوراخ موشی پناه می بردند. لبش را جوید و تنفّر از آنان وجودش را گرفت. شمشیرش را بالا گرفت و چرخاند و نعره زد: "آنقدر از بنی اسرائیل می کشم که جوشش این خون بایستد!"(5) و کُشت؛ همه را. حتّی حیواناتی که در کوچه های اورشلیم می گریختند. خون همچنان می جوشید.

بختنصر، که از شمشیرش، خون بر زمین می چکید، فریاد زد: "بازمانده ای از آن قاتلان مانده اند؟" و خانه ی پیرزنی را به او نشان دادند. بختنصر، عجوزه ی چروکیده را که شاهد قتل یحیی بود از خانه بیرون کشید و کُشت. خون از جوشش ایستاد. پیرزن، آخرین بازمانده ی قاتلان یحیی(ع) بود.(6)

آنگاه بختنّصر نگاهی به بنی اسرائیل کرد. نیمی کشته و بر خاک افتاده ونیمی اسیر و گرفتار و فریاد زد: "پیش به سوی بابل!"(7)

انتقام ظالم از ظالم، سنّت خداوند متعال

اقوام مختلفی، به خاطر سرکشی بیش از حد و اصلاح ناپذیری، توسط خداوند مجازات شدند و از زمین محو گشتند. برخی همچون قوم نافرمان حضرت نوح(ع)، در سیل غرق شدند؛ عدّه ای همچون قوم لجباز حضرت هود(ع) با باد خشک و سوزان و عدّه ای مانند قوم فاسد و سرکش لوط نبی(ع)، با سنگ و آتش. در میان اقوام، برخی نیز به دست ظالمان زمان خودشان نابود شدند. این روش نیز از سنّت های خداوند متعال است. چنانچه امام باقر(علیه اسلام) در روایتی مهمّ و خواندنی فرمودند:

"خدای عز و جلّ از هیچ ظالمی انتقام نکشیده، مگر به ظالمی دیگر. و این است معنی قول خدای عزّ و جلّ که فرموده: "وَ کَذلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضاً؛ و این گونه برخی از ستمکاران را به (کیفر) آنچه به دست می آوردند، سرپرست برخی دیگر می گردانیم."(8)

این سنّت، چیزی بود که سبب شد بنی اسرائیل پس از قرنها فساد و تباهی، پرستش بعل و دیگر بتها، آلودگی به انواع گناه و در نهایت نافرمانی از نبیّ و حجّت زمانش به دست بختنصر مجازات شوند. به طوری که در روایات درباره ی تخریب بختنصر در اورشلیم نوشته اند که "35000 نفر از جوانان بنی اسرائیل به دست بختنصر قتل عام شدند"(9) و همچنین " بختنّصر بر آنها چیره شد و هر کدام ایشان را که می یافت، می کشت و در جست و جوی فراریان آنها بود و فرزندانشان را اسیر می کرد..."(10)

بختنصر، پیش از آنکه پادشاه بابل باشد، پسری فقیر بود که در شهر بابل برای گذران زندگی، هیزم می فروخت. او در کودکی اش با ارمیای نبی(ع) ملاقات کرد و از سرنوشت خود با خبر گشت و قول داد هنگامی که به اورشلیم حمله می کند به ارمیای نبی(ع) و همراهانش امان بدهد. بدین ترتیب، وقتی که بختنصر بزرگ شد و طرفدارانی جمع کرد و به پادشاهی رسید، به"بیت المقدّس" حمله کرد و در همان آغاز کار، اجازه داد حضرت ارمیا(ع) و خانواده اش از شهر خارج شوند. آنگاه وارد شهر شد و شروع به قتل و غارت نمود.(11)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

  پیشگفتار

پیشگفتار

هر چند معاد، موضوع اصلى اين كتاب را تشكيل نمى دهد، ولى از لابه لاى آن مى توان به خوبى و روشنى ابعاد گوناگون آن را دريافت . از اين رو نگارنده بر آن شده است كه در اين باره تحقيقى به عمل آورد كه نتيجه اين تحقيق و بررسى چيزى است كه در برابر خوانندگان قرار گرفته ، و به نام معاد در نهج البلاغه تقديم مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

يکى از برنامه‏ هاى مهمى که تمامى پيامبران الهى پس از خداپرستى، مردم را به آن توجه مى دادند، اعتقاد به معاد بوده است؛ زيرا در سايه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرينش تحقق مى يابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پيدا مى کند. از اين رو ما مسلمانان معتقديم که خداوند بارى تعالى در روز قيامت، همه انسان‏ها را دوباره زنده خواهد کرد تا در پيشگاه او، به حساب اعمال و رفتارشان رسيدگى شود.
 مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد یعنی اعتقاد خدا به منزله سرآغاز آفرینش و معاد یعنی اعتقاد به سرانجام انسان و عالم. مبدأ و معاد مجموعه اعتقادهای انسان را در بر می گیرد. از بدو پیدایش اسلام، پیشوایان دین، راه و رسم ارتباط با خدا را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بیان نموده و بر سرانجام زندگی و اعمال انسان تاکید ورزیده اند. در مقابل گروه های متعدد معنویت گرا نگاهی متفاوت به این مسأله را بیان داشته اند برخی منکر مبدأ و معاد گشته اند و برخی تفسیری غلط از آن، بیان نموده اند.
 بهشت چگونه مكانى است؟

بهشت چگونه مكانى است؟

پس اگر با ديده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنيا، همچون شهوت ها و خوشى ها و زيورها و منظره هاى دل انگيز و زيباى آن كه براى تو آفريده شده است بيزارى جسته و با انديشيدن در صداى برگ هاى درختانى كه در اثر وزش نسيم پديد مى آيد و ريشه هاى آن درختان در درون تپه هايى از مشك بر ساحل جوى هاى بهشت پنهان گرديده است، و نيز با انديشيدن در خوشه هاى مرواريد، و شاخه هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن ميوه ها به صورت هاى گوناگون، در پوست شكوفه هاى آن درختان، جان تو حيران و سرگردان و از خود بيخود مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

اين درس را به بحث مرگ و رستاخيز اختصاص داده ايم كه از پايه هاى اصلى ايمان و عمل است. امام علیه السلام در اين خطبه "خطبه 109" مطالب مختلفى را بيان كرده كه، بخشى از آن را كه درباره ى مرگ و قيامت است برايتان انتخاب كرده ايم در آغاز وضع انسانها به هنگام مرگ را مجسم مى كند مى گويد: 'وضعى كه به هنگام مرگ براى آنان پيش مى آيد وصف ناشدنى است'. "فغير موصوف ما نزل بهم".

پر بازدیدترین ها

 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

يکى از برنامه‏ هاى مهمى که تمامى پيامبران الهى پس از خداپرستى، مردم را به آن توجه مى دادند، اعتقاد به معاد بوده است؛ زيرا در سايه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرينش تحقق مى يابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پيدا مى کند. از اين رو ما مسلمانان معتقديم که خداوند بارى تعالى در روز قيامت، همه انسان‏ها را دوباره زنده خواهد کرد تا در پيشگاه او، به حساب اعمال و رفتارشان رسيدگى شود.
  پیشگفتار

پیشگفتار

هر چند معاد، موضوع اصلى اين كتاب را تشكيل نمى دهد، ولى از لابه لاى آن مى توان به خوبى و روشنى ابعاد گوناگون آن را دريافت . از اين رو نگارنده بر آن شده است كه در اين باره تحقيقى به عمل آورد كه نتيجه اين تحقيق و بررسى چيزى است كه در برابر خوانندگان قرار گرفته ، و به نام معاد در نهج البلاغه تقديم مى گردد.
 بهشت چگونه مكانى است؟

بهشت چگونه مكانى است؟

پس اگر با ديده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنيا، همچون شهوت ها و خوشى ها و زيورها و منظره هاى دل انگيز و زيباى آن كه براى تو آفريده شده است بيزارى جسته و با انديشيدن در صداى برگ هاى درختانى كه در اثر وزش نسيم پديد مى آيد و ريشه هاى آن درختان در درون تپه هايى از مشك بر ساحل جوى هاى بهشت پنهان گرديده است، و نيز با انديشيدن در خوشه هاى مرواريد، و شاخه هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن ميوه ها به صورت هاى گوناگون، در پوست شكوفه هاى آن درختان، جان تو حيران و سرگردان و از خود بيخود مى گردد.
 مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد یعنی اعتقاد خدا به منزله سرآغاز آفرینش و معاد یعنی اعتقاد به سرانجام انسان و عالم. مبدأ و معاد مجموعه اعتقادهای انسان را در بر می گیرد. از بدو پیدایش اسلام، پیشوایان دین، راه و رسم ارتباط با خدا را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بیان نموده و بر سرانجام زندگی و اعمال انسان تاکید ورزیده اند. در مقابل گروه های متعدد معنویت گرا نگاهی متفاوت به این مسأله را بیان داشته اند برخی منکر مبدأ و معاد گشته اند و برخی تفسیری غلط از آن، بیان نموده اند.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

اين درس را به بحث مرگ و رستاخيز اختصاص داده ايم كه از پايه هاى اصلى ايمان و عمل است. امام علیه السلام در اين خطبه "خطبه 109" مطالب مختلفى را بيان كرده كه، بخشى از آن را كه درباره ى مرگ و قيامت است برايتان انتخاب كرده ايم در آغاز وضع انسانها به هنگام مرگ را مجسم مى كند مى گويد: 'وضعى كه به هنگام مرگ براى آنان پيش مى آيد وصف ناشدنى است'. "فغير موصوف ما نزل بهم".
Powered by TayaCMS