حکمت 193 نهج البلاغه : واقع نگرى در مسائل سياسى

حکمت 193 نهج البلاغه : واقع نگرى در مسائل سياسى

متن اصلی حکمت 193 نهج البلاغه

موضوع حکمت 193 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 193 نهج البلاغه

193 وَ قَالَ عليه السلام وَ قَدْ قَالَ لَهُ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ نُبَايِعُكَ عَلَى أَنَّا شُرَكَاؤُكَ فِي هَذَا الْأَمْرِ فَقَالَ لَا وَ لَكِنَّكُمَا شَرِيكَانِ فِي الْقُوَّةِ وَ الِاسْتِعَانَةِ وَ عَوْنَانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ

موضوع حکمت 193 نهج البلاغه

واقع نگرى در مسائل سياسى

(سياسى)

ترجمه مرحوم فیض

193- امام عليه السّلام هنگاميكه طلحه و زبير (پس از كشته شدن عثمان) به آن حضرت گفتند

ما با تو بيعت كرده عهد و پيمان مى بنديم بشرط اينكه در اين امر (خلافت) با تو شريك باشيم (در ردّ خواسته آنان) فرمود: 1- نه (بيش از يك امام و پيشوا روا نباشد) ولى شما در همراهى و ياورى شريك باشيد (اگر نياز بيارى نمودن باشد همراهى كنيد) و بر ناتوانى و سختى كمك باشيد (اگر در كار ناتوانى و گرفتارى بينيد در اصلاح آن كمك نمائيد).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1178)

ترجمه مرحوم شهیدی

202 [و طلحه و زبير بدو گفتند با تو بيعت مى كنيم به شرط آنكه ما را در خلافت شريك كنى، فرمود:] نه، ليكن شما شريكيد در نيرو بخشيدن و يارى از شما خواستن، و دو ياريد به هنگام ناتوانى و به سختى درماندن.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 395)

شرح ابن میثم

187- و قال عليه السّلام:

و قد قال له طلحة و الزبير: نبايعك على أنا شركاؤك فى هذا الامر لَا وَ لَكِنَّكُمَا شَرِيكَانِ فِي الْقُوَّةِ وَ الِاسْتِعَانَةِ- وَ عَوْنَانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ

اللغة

الأود: الاعوجاج.

المعنى

و قوله: و عونان على العجز و الأود. أى دفع ما يعرض منهما أو حال وجودهما لأنّ كلمة على تفيد الحال.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 346)

ترجمه شرح ابن میثم

187- امام (ع) وقتى كه طلحه و زبير پيشنهاد كردند كه ما با تو بيعت مى كنيم با اين شرط كه در امر خلافت با تو شريك باشيم- فرمود:

لَا وَ لَكِنَّكُمَا شَرِيكَانِ فِي الْقُوَّةِ وَ الِاسْتِعَانَةِ- وَ عَوْنَانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ

لغت

اود: كجى، انحراف، نااستوارى

ترجمه

«نه ولى در كمك و ياورى شريك باشيد و در مواقع ناتوانى و نااستوارى كمك كنيد».

شرح عبارت: «و عونان على العجز و الاود»

يعنى بر دفع آنچه از طرف خود آنها و يا حالت وجودى آنها پيش مى آيد، زيرا كلمه على مفيد حالت و كيفيّت است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 586 و 587)

شرح مرحوم مغنیه

201- (و قد قال له طلحة و الزّبير نبايعك على أنّا شركاؤك في هذا الأمر) فقال: لا، و لكنّكما شريكان في القوّة و الاستعانة، و عونان على العجز و الأود.

المعنى

الأود: الثقل. طلب طلحة و الزبير من الإمام أن تقوم خلافة المسلمين على ثلاثة أقانيم: الإمام و هما.. و طبيعي أن يرفض الإمام، لأن ذلك بدعة في الإسلام، و داعية للفساد في الأرض. و في كتاب «الأحكام السلطانية»: «لا يجوز عقد الإمامة لاثنين» و في «أصول الكافي»: «لا يكون في الأرض إمامان إلا واحدهما صامت». و قال لهما الإمام: أستعين بكما على إحقاق الحق، و العمل لمصلحة الإسلام و المسلمين، و ان عجزت عن القيام بواجب الخلافة كنتما لي رفدا و عونا، فأبيا إلا السلطان. و تقدم ذلك مفصلا في الخطبة 203.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 340 و 341)

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

الحادية و التسعون بعد المائة من حكمه عليه السّلام

(191) و قال عليه السّلام و قد قال له طلحة و الزّبير: نبايعك على أنّا شركاؤك في هذا الأمر: لا، و لكنّكما شريكان في القوّة و الاستعانة، و عونان على العجز و الأود.

اللغة

(الأود) آد أودا الحمل: أثقله، و الأمر: أضنكه و ثقل عليه، الأود: الكدّ و التعب، الأود: الاعوجاج.

المعنى

الأمر في كلامه عليه السّلام هو تصدّي منصب الامامة، و الشركة فيه ممنوع من وجهين: 1- الامامة أمر إلهيّ و نصب نبويّ، و لا معنى لشركة الغير المنصوص عليه معه في أمر الامامة.

2- أنّ الامامة باعتبار أنّها رياسة على الامّة لا تقبل الشركة، لأنّ حكم الامام هو الفصل النهائي للاختلاف في الأحكام، و مع شركة الغير فيها لا ينتهى الخلاف إلى الفصل القاطع، لامكان اختلاف الشركاء أنفسهم، فلا فصل في البين.

و الأود هنا بمعنى الثقل و الضنك كما هو أحد معنييه، و يشعر به لفظة العون و ليس بمعنى الاعوجاج لأنّه لا اعوجاج فيه عليه السّلام، فتدبّر.

الترجمة

بطلحه و زبير كه بأو عرض كردند ما با تو بيعت مى كنيم بشرط اين كه ما را با خود در أمر خلافت شريك سازى فرمود: نه، ولى شما شريك در نيرو و يارى براى إجراء أحكام و حفظ نظام مى شويد و ياور من مى شويد در ناتواني و تحمّل كارهاى دشوار و در تنگناى حوادث.

  • زبير و طلحه با هم ساختند بر مولاى دين بشتافتند
  • كه بيعت مى كنيم أمّا بدين شرطكه شركتمان دهى اندر خلافت
  • علي فرمود: نه، أمّا شريكيد به نيرومندى و در استعانت

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص272و273)

شرح لاهیجی

(231) و قال له طلحة و الزّبير نبايعك على انّا شرائك فى هذا الامر فقال (- ع- ) لا و لكنّكما شريكان فى القوّة و الاستعانة و عونان على العجز و الأود يعنى و گفتند به آن حضرت طلحه و زبير كه ما بيعت مى كنيم با تو بر اين نحو كه ما شريك تو باشيم در امر خلافت پس گفت (- ع- ) كه نمى شويد شريك من در امر خلافت و لكن با يكديگر شريكيد در قوّت و استعانت ضلالت و گمراهى و معاون يكديگريد بر ناتوانى و كجى در اسلام

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 310)

شرح ابن ابی الحدید

198: وَ قَالَ ع وَ قَدْ قَالَ لَهُ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ- نُبَايِعُكَ عَلَى أَنَّا شُرَكَاؤُكَ فِي هَذَا الْأَمْرِ- فَقَالَ لَا وَ لَكِنَّكُمَا شَرِيكَانِ فِي الْقُوَّةِ وَ الِاسْتِعَانَةِ- وَ عَوْنَانِ عَلَى الْعَجْرِ وَ الْأَوَدِ قد ذكرنا هذا فيما تقدم- حيث شرحنا بيعة المسلمين لعلي ع- كيف وقعت بعد مقتل عثمان- و لقد أحسن فيما قال لهما لما سألاه أن يشركاه في الأمر- فقال أما المشاركة في الخلافة فكيف يكون ذلك- و هل يصح أن يدبر أمر الرعية إمامان-

و هل يجمع السيفان ويحك في غمد

- . و إنما تشركاني في القوة و الاستعانة- أي إذا قوي أمري و أمر الإسلام بي قويتما أنتما أيضا- و إذا عجزت عن أمر أو تأود علي أمر أي اعوج- كنتما عونين لي و مساعدين على إصلاحه- . فإن قلت فما معنى قوله و الاستعانة- قلت الاستعانة هاهنا الفوز و الظفر- كانوا يقولون للقامر يفوز قدحه قد جرى ابنا عنان- و هما خطان يخطان في الأرض يزجر بهما الطير- و استعان الإنسان- إذا قال وقت الظفر و الغلبة هذه الكلمة

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 19 ، صفحه ى 22)

شرح نهج البلاغه منظوم

[192] و قال عليه السّلام:

و قد قال له طلحة و الزّبير نبايعك على أنّا شركاؤك فى هذا الأمر: لا، و لكنّكما شريكان فى القوّة و الاستعانة، و عونان على العجز و الأود.

ترجمه

بهنگامى كه طلحه و زبير با آن حضرت (ع) بيعت كردند گفتند بدان شرط دست بيعت بتو مى دهيم كه ما را در امر حكومت شركت دهى فرمود نه، و لكن شما در همراهى و يارى با من شريك، و در دشوارى و ناتوانى پشتيبانم باشيد.

نظم

  • ز دست جور خود عثمان خود سر چو اندر خون طپيد و ديد كيفر
  • بر امّت شد امير المؤمنين ععلى بر چرخ منبر شد چنان ما
  • زبير و طلحه اش با شرط شركتبگفتندش بتو آريم بيعت
  • به پيمان با تو زان باشيم دمسازكه اندر ملك ما را گيرى انباز
  • ولىّ اللّه اين خواهش نپذرفتبپاسخشان سخن دندان شكن گفت
  • كه در يك تخت دو سلطان نكنجدو گر گنجيد ملّت زان برنجد
  • شما را گر كه در سر شور دين استمرا باشيد ياور راه اين است
  • ره دستور را چون من روانمشما باشيد يار و پشتيبانم
  • بداد و دين در اجراى عدالتشما را مى دهم حقّ دخالت
  • مگر ملّت بآسايش گرايد بمن يارى اگر بدهيد شايد

( شرج نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص 220 و 221)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

  پیشگفتار

پیشگفتار

هر چند معاد، موضوع اصلى اين كتاب را تشكيل نمى دهد، ولى از لابه لاى آن مى توان به خوبى و روشنى ابعاد گوناگون آن را دريافت . از اين رو نگارنده بر آن شده است كه در اين باره تحقيقى به عمل آورد كه نتيجه اين تحقيق و بررسى چيزى است كه در برابر خوانندگان قرار گرفته ، و به نام معاد در نهج البلاغه تقديم مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

يکى از برنامه‏ هاى مهمى که تمامى پيامبران الهى پس از خداپرستى، مردم را به آن توجه مى دادند، اعتقاد به معاد بوده است؛ زيرا در سايه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرينش تحقق مى يابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پيدا مى کند. از اين رو ما مسلمانان معتقديم که خداوند بارى تعالى در روز قيامت، همه انسان‏ها را دوباره زنده خواهد کرد تا در پيشگاه او، به حساب اعمال و رفتارشان رسيدگى شود.
 مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد یعنی اعتقاد خدا به منزله سرآغاز آفرینش و معاد یعنی اعتقاد به سرانجام انسان و عالم. مبدأ و معاد مجموعه اعتقادهای انسان را در بر می گیرد. از بدو پیدایش اسلام، پیشوایان دین، راه و رسم ارتباط با خدا را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بیان نموده و بر سرانجام زندگی و اعمال انسان تاکید ورزیده اند. در مقابل گروه های متعدد معنویت گرا نگاهی متفاوت به این مسأله را بیان داشته اند برخی منکر مبدأ و معاد گشته اند و برخی تفسیری غلط از آن، بیان نموده اند.
 بهشت چگونه مكانى است؟

بهشت چگونه مكانى است؟

پس اگر با ديده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنيا، همچون شهوت ها و خوشى ها و زيورها و منظره هاى دل انگيز و زيباى آن كه براى تو آفريده شده است بيزارى جسته و با انديشيدن در صداى برگ هاى درختانى كه در اثر وزش نسيم پديد مى آيد و ريشه هاى آن درختان در درون تپه هايى از مشك بر ساحل جوى هاى بهشت پنهان گرديده است، و نيز با انديشيدن در خوشه هاى مرواريد، و شاخه هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن ميوه ها به صورت هاى گوناگون، در پوست شكوفه هاى آن درختان، جان تو حيران و سرگردان و از خود بيخود مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

اين درس را به بحث مرگ و رستاخيز اختصاص داده ايم كه از پايه هاى اصلى ايمان و عمل است. امام علیه السلام در اين خطبه "خطبه 109" مطالب مختلفى را بيان كرده كه، بخشى از آن را كه درباره ى مرگ و قيامت است برايتان انتخاب كرده ايم در آغاز وضع انسانها به هنگام مرگ را مجسم مى كند مى گويد: 'وضعى كه به هنگام مرگ براى آنان پيش مى آيد وصف ناشدنى است'. "فغير موصوف ما نزل بهم".

پر بازدیدترین ها

 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

اين درس را به بحث مرگ و رستاخيز اختصاص داده ايم كه از پايه هاى اصلى ايمان و عمل است. امام علیه السلام در اين خطبه "خطبه 109" مطالب مختلفى را بيان كرده كه، بخشى از آن را كه درباره ى مرگ و قيامت است برايتان انتخاب كرده ايم در آغاز وضع انسانها به هنگام مرگ را مجسم مى كند مى گويد: 'وضعى كه به هنگام مرگ براى آنان پيش مى آيد وصف ناشدنى است'. "فغير موصوف ما نزل بهم".
  پیشگفتار

پیشگفتار

هر چند معاد، موضوع اصلى اين كتاب را تشكيل نمى دهد، ولى از لابه لاى آن مى توان به خوبى و روشنى ابعاد گوناگون آن را دريافت . از اين رو نگارنده بر آن شده است كه در اين باره تحقيقى به عمل آورد كه نتيجه اين تحقيق و بررسى چيزى است كه در برابر خوانندگان قرار گرفته ، و به نام معاد در نهج البلاغه تقديم مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

يکى از برنامه‏ هاى مهمى که تمامى پيامبران الهى پس از خداپرستى، مردم را به آن توجه مى دادند، اعتقاد به معاد بوده است؛ زيرا در سايه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرينش تحقق مى يابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پيدا مى کند. از اين رو ما مسلمانان معتقديم که خداوند بارى تعالى در روز قيامت، همه انسان‏ها را دوباره زنده خواهد کرد تا در پيشگاه او، به حساب اعمال و رفتارشان رسيدگى شود.
 مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد یعنی اعتقاد خدا به منزله سرآغاز آفرینش و معاد یعنی اعتقاد به سرانجام انسان و عالم. مبدأ و معاد مجموعه اعتقادهای انسان را در بر می گیرد. از بدو پیدایش اسلام، پیشوایان دین، راه و رسم ارتباط با خدا را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بیان نموده و بر سرانجام زندگی و اعمال انسان تاکید ورزیده اند. در مقابل گروه های متعدد معنویت گرا نگاهی متفاوت به این مسأله را بیان داشته اند برخی منکر مبدأ و معاد گشته اند و برخی تفسیری غلط از آن، بیان نموده اند.
 بهشت چگونه مكانى است؟

بهشت چگونه مكانى است؟

پس اگر با ديده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنيا، همچون شهوت ها و خوشى ها و زيورها و منظره هاى دل انگيز و زيباى آن كه براى تو آفريده شده است بيزارى جسته و با انديشيدن در صداى برگ هاى درختانى كه در اثر وزش نسيم پديد مى آيد و ريشه هاى آن درختان در درون تپه هايى از مشك بر ساحل جوى هاى بهشت پنهان گرديده است، و نيز با انديشيدن در خوشه هاى مرواريد، و شاخه هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن ميوه ها به صورت هاى گوناگون، در پوست شكوفه هاى آن درختان، جان تو حيران و سرگردان و از خود بيخود مى گردد.
Powered by TayaCMS