حکمت 344 نهج البلاغه : اعتدال در پرداخت به امور خانواده

حکمت 344 نهج البلاغه : اعتدال در پرداخت به امور خانواده

متن اصلی حکمت 344 نهج البلاغه

موضوع حکمت 344 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 344 نهج البلاغه

344 وَ قَالَ عليه السلام لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ لَا تَجْعَلَنَّ أَكْثَرَ شُغْلِكَ بِأَهْلِكَ وَ وَلَدِكَ فَإِنْ يَكُنْ أَهْلُكَ وَ وَلَدُكَ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَوْلِيَاءَهُ وَ إِنْ يَكُونُوا أَعْدَاءَ اللَّهِ فَمَا هَمُّكَ وَ شُغْلُكَ بِأَعْدَاءِ اللَّهِ

موضوع حکمت 344 نهج البلاغه

اعتدال در پرداخت به امور خانواده

(اخلاق اجتماعى، خانوادگى)

ترجمه مرحوم فیض

344- امام عليه السّلام به يكى از اصحابش (در باره زن و فرزند) فرموده است 1- بيشتر كارت را براى زن و فرزندت قرار مده كه اگر آنان دوست خدا باشند خدا دوستانش را تباه نسازد (و در كمك و يارى آنها بغير خود نياز ندارد) و اگر دشمن خدا باشند اندوه و كار تو براى دشمنان خدا چيست (براى اصلاح حال دشمنان او كوشش مكن كه كمك بآنها مستلزم عذاب و كيفر است).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1251 و 1252)

ترجمه مرحوم شهیدی

352 [و يكى از ياران خود را فرمود:] بيش در بند زن و فرزندت مباش كه اگر دوستان خدايند، خدا دوستانش را ضايع ننمايد، و اگر دشمنان خدايند، ترا غم دشمنان خدا چرا بايد

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 423)

شرح ابن میثم

333- و قال عليه السّلام: لبعض أصحابه:

لَا تَجْعَلَنَّ أَكْثَرَ شُغُلِكَ بِأَهْلِكَ وَ وَلَدِكَ- فَإِنْ يَكُنْ أَهْلُكَ وَ وَلَدُكَ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ- فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَوْلِيَاءَهُ- وَ إِنْ يَكُونُوا أَعْدَاءَ اللَّهِ- فَمَا هَمُّكَ وَ شُغُلُكَ بِأَعْدَاءِ اللَّهِ

المعنى

نهى عن كثرة الاشتغال بالأهل و الولد لصرف ذلك عن طاعة اللّه، و نبّه على عدم جوازه بما هو في قوّة قياس شرطىّ منفصل تقديره: أنّ أهلك لا يخلو إمّا أن يكونوا من أولياء اللّه أو أعدائه و على التقديرين لا يجوز الاشتغال بهم أمّا أن يكونوا من أولياء اللّه أو أعدائه و على التقديرين لا يجوز الاشتغال بهم أمّا الأولياء فلأنّ اللّه تعالى يكفيهم مئونتهم فلا حاجة بهم إلى اهتمام غيره، و أمّا أعداءه فلا يجوز الاهتمام بحالهم. و- ما- في قوله: فما همّك. استفهام على سبيل التقريع و التوبيخ.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 415)

ترجمه شرح ابن میثم

333- امام (ع) فرمود:

لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ- لَا تَجْعَلَنَّ أَكْثَرَ شُغُلِكَ بِأَهْلِكَ وَ وَلَدِكَ- فَإِنْ يَكُنْ أَهْلُكَ وَ وَلَدُكَ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ- فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَوْلِيَاءَهُ- وَ إِنْ يَكُونُوا أَعْدَاءَ اللَّهِ- فَمَا هَمُّكَ وَ شُغُلُكَ بِأَعْدَاءِ اللَّهِ

ترجمه

«بيشتر اعمال خود را براى زن و فرزندت انجام مده، زيرا اگر زن و فرزندت دوستان خدا باشند خداوند دوستان خود را تباه نمى كند، و اگر دشمنان خدا باشند، تو چرا براى دشمنان خدا غم و زحمت بر خود روا مى دارى»

شرح

امام (ع) از كار زياد براى زن و فرزند به خاطر بازماندن از طاعت خدا نهى كرده است و بر روا نبودن آن به دليلى اشاره فرموده است كه آن دليل به منزله قياس شرطى منفصلى است كه تقدير آن چنين است: خانواده ات از دو صورت بيرون نيستند: يا دوستان خدايند و يا دشمنان او، و به هر دو صورت كار براى آنها درست نيست، زيرا خداوند هزينه دوستانش را كفايت مى كند و آنان نيازى به زحمت ديگران ندارند، و اما دشمنان خدا را نيز مورد توجه قرار دادن روا نيست.

ما در عبارت: فما همّك استفهام بر سبيل سرزنش و توبيخ است.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 703)

شرح مرحوم مغنیه

351- لا تجعلنّ أكثر شغلك بأهلك و ولدك، فإن يكن أهلك و ولدك أولياء اللّه فإنّ اللّه لا يضيع أولياءه. و إن يكونوا أعداء اللّه فما همّك و شغلك بأعداء اللّه.

المعنى

الاهتمام بالولد غريزة في الإنسان و الحيوان على السواء.. حتى نوح نادى ربه حين خاف الغرق على ابنه و قال: وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ- 45 هود بل يحرم شرعا التقصير في السعي من أجل الأهل و الولد، و لذا نهى الإمام عن كثرة الشغل لا عن أصله، أما قوله: (فإن يكن أهلك إلخ).. فمعناه اعمل ما يجب عليك للعيال و الأطفال، ودع الأمر فيما زاد على الواجب الى الحكيم المدبر.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 421 و 422)

شرح شیخ عباس قمی

367- لا تجعلنّ أكثر شغلك بأهلك و ولدك، فإن يكن أهلك و ولدك أولياء اللّه فإنّ اللّه لا يضيع أولياءه، و إن يكونوا أعداء اللّه، فما همّك و شغلك بأعداء اللّه.«» و مثل قوله عليه السلام

( . شرح حکم نهج البلاغه، :ص267)

شرح منهاج البراعة خویی

(338) و قال عليه السّلام لبعض أصحابه: لا تجعلنّ أكثر شغلك بأهلك و ولدك: فإن يكن أهلك و ولدك أولياء اللَّه فإنّ اللَّه لا يضيع أولياءه، و إن يكونوا أعداء اللَّه فما همّك و شغلك بأعداء اللَّه

المعنى

حفظ الأهل و الولد و إدارة امورهم من أهمّ الوظائف، و قد صدر في حقّهم أحكام و آداب مفروضة و مندوبة، و قال اللَّه تعالى: «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»- 6- التحريم» فأمر بوقاية الأهل من نار جهنّم كوقاية النّفس و أوجب للأهلين من الزّوجة و البنين النفقة و المسكن.

و لكن لا بدّ و أن يجتنب الانسان من تسلّطهم على قلبه و الاشتغال بهم عن أمر ربّه بحيث يوجب الاشتغال بهم عن ظهر القلب ترك ما يلزم من الوظائف الاخر الواجبة فيمنع الحقوق الواجبة خوفا من فقرهم و ضيق معاشهم، أو يترك السّفر الواجب من الحجّ و الجهاد حذرا من فراقهم، كما اعتذر المنافقون في التخلّف عن الجهاد بقولهم «سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً»- 11- الفتح».

الترجمة

مبادا بيشتر دلت را باهل و فرزندت بدهى، اگر أهل و فرزندت دوستدار خدايند براستى كه خداوند دوستان خود را ضايع و مهمل نگذارد، و اگر دشمنان خدايند چرا همّ و شغلت را بدشمنان خدا مى دهى

  • پند علي بود بيك يار خويشدل تو مده بر زن و فرزند بيش
  • گر زن و فرزند خداجو بوندمورد ألطاف خدا ميشوند
  • ور كه خدا دشمن و بد طينتنداز چه دل و هوش تو را مى برند

و در اين معنى سروده:

  • فرزند بنده ايست خدا را غمش مخورتو كيستى كه به ز خدا بنده پرورى
  • گر صالح است گنج سعادت براى اوستور طالح است رنج زيادي چرا بري

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 435 و 436)

شرح لاهیجی

(386) و قال (- ع- ) لبعض اصحابه لا تجعلنّ اكثر شغلك باهلك و ولدك فان يكن اهلك و ولدك اولياء اللّه فانّ اللّه لا يضيع اوليائه و ان يكونوا اعداء اللّه فما همّك و شغلك باعداء اللّه يعنى و گفت (- ع- ) ببعضى از اصحاب خود مگردان بيشتر شغل و كار تو را صرف اهل تو و اولاد تو زيرا كه اگر باشد اهل تو و اولاد تو دوستان خدا پس بتحقيق كه خدا ضايع نمى گرداند دوستان خود را و اگر باشند دشمنان خدا پس چيست قصد تو و كار تو با دشمنان خدا

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 323)

شرح ابن ابی الحدید

358: وَ قَالَ ع لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ- لَا تَجْعَلَنَّ أَكْثَرَ شُغُلِكَ بِأَهْلِكَ وَ وَلَدِكَ- فَإِنْ يَكُنْ أَهْلُكَ وَ وَلَدُكَ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ- فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَوْلِيَاءَهُ- وَ إِنْ يَكُونُوا أَعْدَاءَ اللَّهِ- فَمَا هَمُّكَ وَ شُغُلُكَ بِأَعْدَاءِ اللَّهِ قد تقدم القول نحو هذا المعنى- و هو أمر بالتفويض و التوكل على الله تعالى- فيمن يخلفه الإنسان من ولده و أهله- فإن الله تعالى أعلم بالمصلحة- و أرأف بالإنسان من أبيه و أمه- ثم إن كان الولد في علم الله تعالى- وليا من أولياء الله سبحانه- فإن الله تعالى لا يضيعه قال سبحانه- وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ- و كل ولي لله فهو متوكل عليه لا محالة- و إن كان عدوا لله لم يجز الاهتمام له و الاعتناء بأمره- لأن أعداء الله تجب مقاطعتهم و يحرم توليهم- فعلى كل حال لا ينبغي للإنسان- أن يحفل بأهله و ولده بعد موته- . و اعلم أن هذا كلام العارفين الصديقين- لا كلام أهل هذه الطبقات التي نعرفها- فإن هذه الطبقات- تقصر أقدامهم عن الوصول إلى هذا المقام- . و يعجبني قول الشاعر-

أيا جامع المال وفرته لغيرك إذ لم تكن خالدا

فإن قلت أجمعه للبنين

فقد يسبق الولد الوالدا

و إن قلت أخشى صروف الزمان فكن من تصاريفه واحدا

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 268)

شرح نهج البلاغه منظوم

[343] و قال عليه السّلام:

لبعض أصحابه: لا تجعلنّ أكثر شغلك بأهلك و ولدك: فإن يّكن أهلك و ولدك أولياء اللّه فإنّ اللّه لا يضيع أولياءه، و إن يّكونوا أعداء اللّه فما همّك و شغلك بأعداء اللّه.

ترجمه

آن حضرت عليه السّلام با يكى از ياران فرمودند: چنين مباش كه بيشتر اوقاتت صرف عيالاتت شود چرا كه اهل و عيالت اگر دوستان خدايند كه خدا دوستانش را ضايع نخواهد گذارد، و اگر آنها دشمنان خدايند پس تو چرا براى دشمنان خداى كار كنى و اندوه خورى.

نظم

  • مواعظ را در از گنجينه بگشوديكى ز اصحاب را آن شاه فرمود
  • مبادا آنكه اكثر كار و اوقاتكنى مصروف بر اهل و عيالات
  • پى آسايش زن يا كه فرزندمزن بر گردنت از همّ و غم بند
  • كه گر آنان خدا را دوستانندبخوان حق هميشه ميهمانند
  • هم آنان را خدا هم دوست داردخدا كى دوستش ضايع گذارد
  • خدا را ور كه آنان اند دشمنز خدمت كردن آنان بزن تن
  • براى دشمنان حق مكن كاررضاى حق براى خود بدست آر
  • مكن كارى كه اندر روز محشرز تو خوشنود باشد ذات داور
  • ز چنگال گرفتارى رهانىخود و در بزم قرب حق رسانى

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 126 و 127)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

  پیشگفتار

پیشگفتار

هر چند معاد، موضوع اصلى اين كتاب را تشكيل نمى دهد، ولى از لابه لاى آن مى توان به خوبى و روشنى ابعاد گوناگون آن را دريافت . از اين رو نگارنده بر آن شده است كه در اين باره تحقيقى به عمل آورد كه نتيجه اين تحقيق و بررسى چيزى است كه در برابر خوانندگان قرار گرفته ، و به نام معاد در نهج البلاغه تقديم مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

يکى از برنامه‏ هاى مهمى که تمامى پيامبران الهى پس از خداپرستى، مردم را به آن توجه مى دادند، اعتقاد به معاد بوده است؛ زيرا در سايه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرينش تحقق مى يابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پيدا مى کند. از اين رو ما مسلمانان معتقديم که خداوند بارى تعالى در روز قيامت، همه انسان‏ها را دوباره زنده خواهد کرد تا در پيشگاه او، به حساب اعمال و رفتارشان رسيدگى شود.
 مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد یعنی اعتقاد خدا به منزله سرآغاز آفرینش و معاد یعنی اعتقاد به سرانجام انسان و عالم. مبدأ و معاد مجموعه اعتقادهای انسان را در بر می گیرد. از بدو پیدایش اسلام، پیشوایان دین، راه و رسم ارتباط با خدا را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بیان نموده و بر سرانجام زندگی و اعمال انسان تاکید ورزیده اند. در مقابل گروه های متعدد معنویت گرا نگاهی متفاوت به این مسأله را بیان داشته اند برخی منکر مبدأ و معاد گشته اند و برخی تفسیری غلط از آن، بیان نموده اند.
 بهشت چگونه مكانى است؟

بهشت چگونه مكانى است؟

پس اگر با ديده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنيا، همچون شهوت ها و خوشى ها و زيورها و منظره هاى دل انگيز و زيباى آن كه براى تو آفريده شده است بيزارى جسته و با انديشيدن در صداى برگ هاى درختانى كه در اثر وزش نسيم پديد مى آيد و ريشه هاى آن درختان در درون تپه هايى از مشك بر ساحل جوى هاى بهشت پنهان گرديده است، و نيز با انديشيدن در خوشه هاى مرواريد، و شاخه هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن ميوه ها به صورت هاى گوناگون، در پوست شكوفه هاى آن درختان، جان تو حيران و سرگردان و از خود بيخود مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

اين درس را به بحث مرگ و رستاخيز اختصاص داده ايم كه از پايه هاى اصلى ايمان و عمل است. امام علیه السلام در اين خطبه "خطبه 109" مطالب مختلفى را بيان كرده كه، بخشى از آن را كه درباره ى مرگ و قيامت است برايتان انتخاب كرده ايم در آغاز وضع انسانها به هنگام مرگ را مجسم مى كند مى گويد: 'وضعى كه به هنگام مرگ براى آنان پيش مى آيد وصف ناشدنى است'. "فغير موصوف ما نزل بهم".

پر بازدیدترین ها

 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

اين درس را به بحث مرگ و رستاخيز اختصاص داده ايم كه از پايه هاى اصلى ايمان و عمل است. امام علیه السلام در اين خطبه "خطبه 109" مطالب مختلفى را بيان كرده كه، بخشى از آن را كه درباره ى مرگ و قيامت است برايتان انتخاب كرده ايم در آغاز وضع انسانها به هنگام مرگ را مجسم مى كند مى گويد: 'وضعى كه به هنگام مرگ براى آنان پيش مى آيد وصف ناشدنى است'. "فغير موصوف ما نزل بهم".
  پیشگفتار

پیشگفتار

هر چند معاد، موضوع اصلى اين كتاب را تشكيل نمى دهد، ولى از لابه لاى آن مى توان به خوبى و روشنى ابعاد گوناگون آن را دريافت . از اين رو نگارنده بر آن شده است كه در اين باره تحقيقى به عمل آورد كه نتيجه اين تحقيق و بررسى چيزى است كه در برابر خوانندگان قرار گرفته ، و به نام معاد در نهج البلاغه تقديم مى گردد.
 بهشت چگونه مكانى است؟

بهشت چگونه مكانى است؟

پس اگر با ديده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنيا، همچون شهوت ها و خوشى ها و زيورها و منظره هاى دل انگيز و زيباى آن كه براى تو آفريده شده است بيزارى جسته و با انديشيدن در صداى برگ هاى درختانى كه در اثر وزش نسيم پديد مى آيد و ريشه هاى آن درختان در درون تپه هايى از مشك بر ساحل جوى هاى بهشت پنهان گرديده است، و نيز با انديشيدن در خوشه هاى مرواريد، و شاخه هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن ميوه ها به صورت هاى گوناگون، در پوست شكوفه هاى آن درختان، جان تو حيران و سرگردان و از خود بيخود مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

يکى از برنامه‏ هاى مهمى که تمامى پيامبران الهى پس از خداپرستى، مردم را به آن توجه مى دادند، اعتقاد به معاد بوده است؛ زيرا در سايه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرينش تحقق مى يابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پيدا مى کند. از اين رو ما مسلمانان معتقديم که خداوند بارى تعالى در روز قيامت، همه انسان‏ها را دوباره زنده خواهد کرد تا در پيشگاه او، به حساب اعمال و رفتارشان رسيدگى شود.
 مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد یعنی اعتقاد خدا به منزله سرآغاز آفرینش و معاد یعنی اعتقاد به سرانجام انسان و عالم. مبدأ و معاد مجموعه اعتقادهای انسان را در بر می گیرد. از بدو پیدایش اسلام، پیشوایان دین، راه و رسم ارتباط با خدا را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بیان نموده و بر سرانجام زندگی و اعمال انسان تاکید ورزیده اند. در مقابل گروه های متعدد معنویت گرا نگاهی متفاوت به این مسأله را بیان داشته اند برخی منکر مبدأ و معاد گشته اند و برخی تفسیری غلط از آن، بیان نموده اند.
Powered by TayaCMS