حکمت 402 نهج البلاغه : ارزش پرهیزگاری

حکمت 402 نهج البلاغه : ارزش پرهیزگاری

متن اصلی حکمت 402 نهج البلاغه

موضوع حکمت 402 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 402 نهج البلاغه

402 وَ قَالَ عليه السلام التُّقَى رَئِيسُ الْأَخْلَاقِ

موضوع حکمت 402 نهج البلاغه

ارزش پرهيزگارى

(اخلاقى، معنوى)

ترجمه مرحوم فیض

402- امام عليه السّلام (در ستايش پرهيزكارى) فرموده است 1- پرهيزكارى پيشواى خوها است (هر خوى نيكى بآن بسته است و همه را در بر دارد).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1278)

ترجمه مرحوم شهیدی

410 [و فرمود:] پرهيزگارى سر خلقهاست.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 434)

شرح ابن میثم

386- و قال عليه السّلام:

التُّقَى رَئِيسُ الْأَخْلَاقِ

المعنى

استعار لفظ الرئيس للتقوى باعتبار أفضليّته في استلزامه لرضوان اللّه و حصول السعادة الباقية و لا شي ء من الأخلاق بانفراده يستلزم ذلك.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 441)

ترجمه شرح ابن میثم

386- امام (ع) فرمود:

التُّقَى رَئِيسُ الْأَخْلَاقِ

ترجمه

«پرهيزگارى در رأس همه خلقهاست».

شرح

كلمه رئيس را براى تقوا استعاره آورده است از آن رو كه تقوا در جلب خوشنودى خدا و سعادت هميشگى از همه صفات بالاتر است و هيچ يك از اخلاق بتنهايى نمى تواند جلب رضاى خدا و سعادت دائمى را موجب شود.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 746 و 747)

شرح مرحوم مغنیه

404- التّقى رئيس الأخلاق.

المعنى

قال ابن أبي الحديد ما معناه: «المراد بالأخلاق هنا الأخلاق الدينية الشرعية لا العقلية، لأن معنى التّقى طاعة اللّه في تكاليفه الشرعية.. و صفة الجود و الشجاعة و الحلم و العفة تكون في المتقين و في الذين لا يؤمنون بشرع و لا دين».

و يلاحظ بأن الدين يقدس الفضائل بشتى أنواعها، و قد نص على الصدق و الإيثار، و الصبر و الجهاد، و النجدة و التعاون.. هذا، الى ان كل ما يحكم به العقل يحكم به الشرع، و انّ حكم الشرع يستكشف من حكم العقل، و نجزم بوجوده عن هذا الطريق، و إن لم يثبت النص عن الشارح بالسماع منه مباشرة أو بواسطة النقل.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 453 و 454)

شرح شیخ عباس قمی

«» 103- التّقى رئيس الأخلاق.«» التّقى هو الورع و الخوف من اللّه، و إذا حصل حصلت الطاعات كلّها، و انتفت القبائح كلّها، و تلك طبقة عالية أشرف من جميع الطبقات الّتي يمدح بها الإنسان.

( . شرح حکم نهج البلاغه، ، ص88)

شرح منهاج البراعة خویی

(390) و قال عليه السّلام: التّقى رئيس الأخلاق.

المعنى

التقوى ملكة الاجتناب عن الرذائل و التحلّى بالفضائل، فتأمر النفس بترك البخل و لبس الجود، و ترك الفحشاء و التزام الورع، فتكون رئيسها.

الترجمة

تقوى رئيس اخلاق است.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 489)

شرح لاهیجی

(439) و قال (- ع- ) التّقى رئيس الاخلاق يعنى و گفت كه پرهيزكارى رئيس همه اخلاقست يعنى حصول تمام اخلاق حسنه تابع حصول تقوى و پرهيزگارى است

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 328)

شرح ابن ابی الحدید

418 وَ قَالَ ع : التُّقَى رَئِيسُ الْأَخْلَاقِ يعني رئيس الأخلاق الدينية- لأن الأخلاق الحميدة- كالجود و الشجاعة و الحلم و العفة و غير ذلك- لو قدرنا انتفاء التكاليف العقلية و الشرعية- لم يكن التقى رئيسا لها- و إنما رئاسة التقى لها مع ثبوت التكليف- لا سيما الشرعي- و التقى في الشرع هو الورع و الخوف من الله- و إذا حصل حصلت الطاعات كلها- و انتفت القبائح كلها فصار الإنسان معصوما- و تلك طبقة عالية- و هي أشرف من جميع الطبقات التي يمدح بها الإنسان- نحو قولنا جواد أو شجاع أو نحوهما- لأنها طبقة ينتقل الإنسان منها- إلى الجنة و دار الثواب الدائم- و هذه مزية عظيمة- يفضل بها على سائر طبقات الأخلاق

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 20، ص 47)

شرح نهج البلاغه منظوم

[401] و قال عليه السّلام:

التّقى رئيس الأخلاق.

ترجمه

سركرده تمام خوهاى نيك ترس از خدا است.

نظم

  • هر آن خوئى نكو باشد در آفاقبود تقوا رئيس كلّ اخلاق
  • ز دين بر هر تنى ثوب و لباس استاگر تقوا ندارد بى اساس است
  • بايمان هر كسى كان پاى بند استبدين تقوا عزيز و ارجمند است
  • مسلمان را درون باشد چو گلحنبود روشن ز تقوا همچو گلشن
  • خوشا مرديكه راد و متّقى شدنشد گر متّقى زشت و شقى شد
  • بود تقوا همان اكسير اعظمعمل بسيار از آن باشد اگر كم
  • بدل جانا گزين ترس خدا رابمسهايت بزن اين كيميا را

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 183 و 184)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

  پیشگفتار

پیشگفتار

هر چند معاد، موضوع اصلى اين كتاب را تشكيل نمى دهد، ولى از لابه لاى آن مى توان به خوبى و روشنى ابعاد گوناگون آن را دريافت . از اين رو نگارنده بر آن شده است كه در اين باره تحقيقى به عمل آورد كه نتيجه اين تحقيق و بررسى چيزى است كه در برابر خوانندگان قرار گرفته ، و به نام معاد در نهج البلاغه تقديم مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

يکى از برنامه‏ هاى مهمى که تمامى پيامبران الهى پس از خداپرستى، مردم را به آن توجه مى دادند، اعتقاد به معاد بوده است؛ زيرا در سايه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرينش تحقق مى يابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پيدا مى کند. از اين رو ما مسلمانان معتقديم که خداوند بارى تعالى در روز قيامت، همه انسان‏ها را دوباره زنده خواهد کرد تا در پيشگاه او، به حساب اعمال و رفتارشان رسيدگى شود.
 مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد یعنی اعتقاد خدا به منزله سرآغاز آفرینش و معاد یعنی اعتقاد به سرانجام انسان و عالم. مبدأ و معاد مجموعه اعتقادهای انسان را در بر می گیرد. از بدو پیدایش اسلام، پیشوایان دین، راه و رسم ارتباط با خدا را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بیان نموده و بر سرانجام زندگی و اعمال انسان تاکید ورزیده اند. در مقابل گروه های متعدد معنویت گرا نگاهی متفاوت به این مسأله را بیان داشته اند برخی منکر مبدأ و معاد گشته اند و برخی تفسیری غلط از آن، بیان نموده اند.
 بهشت چگونه مكانى است؟

بهشت چگونه مكانى است؟

پس اگر با ديده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنيا، همچون شهوت ها و خوشى ها و زيورها و منظره هاى دل انگيز و زيباى آن كه براى تو آفريده شده است بيزارى جسته و با انديشيدن در صداى برگ هاى درختانى كه در اثر وزش نسيم پديد مى آيد و ريشه هاى آن درختان در درون تپه هايى از مشك بر ساحل جوى هاى بهشت پنهان گرديده است، و نيز با انديشيدن در خوشه هاى مرواريد، و شاخه هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن ميوه ها به صورت هاى گوناگون، در پوست شكوفه هاى آن درختان، جان تو حيران و سرگردان و از خود بيخود مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

اين درس را به بحث مرگ و رستاخيز اختصاص داده ايم كه از پايه هاى اصلى ايمان و عمل است. امام علیه السلام در اين خطبه "خطبه 109" مطالب مختلفى را بيان كرده كه، بخشى از آن را كه درباره ى مرگ و قيامت است برايتان انتخاب كرده ايم در آغاز وضع انسانها به هنگام مرگ را مجسم مى كند مى گويد: 'وضعى كه به هنگام مرگ براى آنان پيش مى آيد وصف ناشدنى است'. "فغير موصوف ما نزل بهم".

پر بازدیدترین ها

 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

اين درس را به بحث مرگ و رستاخيز اختصاص داده ايم كه از پايه هاى اصلى ايمان و عمل است. امام علیه السلام در اين خطبه "خطبه 109" مطالب مختلفى را بيان كرده كه، بخشى از آن را كه درباره ى مرگ و قيامت است برايتان انتخاب كرده ايم در آغاز وضع انسانها به هنگام مرگ را مجسم مى كند مى گويد: 'وضعى كه به هنگام مرگ براى آنان پيش مى آيد وصف ناشدنى است'. "فغير موصوف ما نزل بهم".
  پیشگفتار

پیشگفتار

هر چند معاد، موضوع اصلى اين كتاب را تشكيل نمى دهد، ولى از لابه لاى آن مى توان به خوبى و روشنى ابعاد گوناگون آن را دريافت . از اين رو نگارنده بر آن شده است كه در اين باره تحقيقى به عمل آورد كه نتيجه اين تحقيق و بررسى چيزى است كه در برابر خوانندگان قرار گرفته ، و به نام معاد در نهج البلاغه تقديم مى گردد.
 معاد در نهج البلاغه

معاد در نهج البلاغه

يکى از برنامه‏ هاى مهمى که تمامى پيامبران الهى پس از خداپرستى، مردم را به آن توجه مى دادند، اعتقاد به معاد بوده است؛ زيرا در سايه اعتقاد به معاد است که هدف از آفرينش تحقق مى يابد و اعمال و رفتار انسان ارزش و معنا پيدا مى کند. از اين رو ما مسلمانان معتقديم که خداوند بارى تعالى در روز قيامت، همه انسان‏ها را دوباره زنده خواهد کرد تا در پيشگاه او، به حساب اعمال و رفتارشان رسيدگى شود.
 مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد یعنی اعتقاد خدا به منزله سرآغاز آفرینش و معاد یعنی اعتقاد به سرانجام انسان و عالم. مبدأ و معاد مجموعه اعتقادهای انسان را در بر می گیرد. از بدو پیدایش اسلام، پیشوایان دین، راه و رسم ارتباط با خدا را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بیان نموده و بر سرانجام زندگی و اعمال انسان تاکید ورزیده اند. در مقابل گروه های متعدد معنویت گرا نگاهی متفاوت به این مسأله را بیان داشته اند برخی منکر مبدأ و معاد گشته اند و برخی تفسیری غلط از آن، بیان نموده اند.
 بهشت چگونه مكانى است؟

بهشت چگونه مكانى است؟

پس اگر با ديده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنيا، همچون شهوت ها و خوشى ها و زيورها و منظره هاى دل انگيز و زيباى آن كه براى تو آفريده شده است بيزارى جسته و با انديشيدن در صداى برگ هاى درختانى كه در اثر وزش نسيم پديد مى آيد و ريشه هاى آن درختان در درون تپه هايى از مشك بر ساحل جوى هاى بهشت پنهان گرديده است، و نيز با انديشيدن در خوشه هاى مرواريد، و شاخه هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن ميوه ها به صورت هاى گوناگون، در پوست شكوفه هاى آن درختان، جان تو حيران و سرگردان و از خود بيخود مى گردد.
Powered by TayaCMS