امام هادی و شیعه نمای تفرقه افکن

امام هادی و شیعه نمای تفرقه افکن

اشاره

امام در پاسخ نوشت:

متن حکم حضرت امام هادی(علیه السلام)

پی نوشت ها:

اشاره

امام هادی و شیعه نمای تفرقه افکن امام هادیعلیه السلام) برای حفظ اتحاد جامعه، تفرقه افکنان را طرد و آنان را که دارای اندیشه های منحرف بودند، به جامعه معرفی می کرد.

محمد بن عیسی می گوید: امام علی النقیعلیه السلام) در نامه ای به من نوشت: خدا علی حسکه قمی و قاسم یقطینی را لعنت کند! شیطان به نظر قاسم آمده و با القای سخنان فریبنده، او را مغرور کرده است.(1)

در این نامه امام هادیعلیه السلام) این دو عنصر تفرقه افکن را لعن و طرد کرد؛ زیرا آنها با ادعاهای غلوّ آمیز و سخنان گزافه، به دنبال ایجاد تفرقه در میان شیعیان بودند.

امام علی(علیه السلام) می فرماید:

"اِیّاکُمْ وَ الفُرْقَه اَلا مَنْ دَعا اِلی هذا الشِعار فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ کاَنَ تَحتَ عَمامَتی هذِهِ؛(2)

از پراکندگی و اختلاف بپرهیزید. آگاه باشید! هر گاه کسی مردم را به تفرقه و جدایی و تکروی دعوت کند، او را بکشید؛ هر چند که زیر عمّامه من باشد".

حضرت هادیعلیه السلام) نیز به پیروی از علی(علیه السلام)، هر گاه می دید که ارشاد و نصیحت کارساز نیست، با کسانی که با سخنان واهی و تفرقه افکنانه خود، سعی در خدشه دار کردن یکپارچگی مسلمانان بودند، به شدت برخورد می کرد و حتی در برخی موارد، دستور نابودی برخی از آنان را صادر فرمود.

فارس بن حاتم بن ماهویه قزوینی در ابتدا از یاران نزدیک امام هادیعلیه السلام) و نماینده آن حضرت بود؛ اما بعدها هواهای نفسانی و حب ریاست و دنیاپرستی باعث خروج او از مسیر حقیقت شد و به ترویج بدعت و اعتقادات کفر آمیز و انحراف مردم از حق پرداخت و عملاً در صفوف شیعیان دو دستگی ایجاد کرد؛ زیرا مردم گمان می کردند که او هنوز در سلک یاران امام علی النقی(علیه السلام) باقی مانده و نماینده آن حضرت است.

در این میان ابراهیم بن محمد به امام هادیعلیه السلام) نامه ای نوشت و در مورد سخنان اختلاف انگیز وی پرسش کرد.

او نوشته بود:

"فدایت شوم! فارس قزوینی با علی بن جعفر یمانی در مسائل اسلامی اختلاف شدیدی دارند. آن دو چنان از هم متنفرند که از یکدیگر برائت می جویند. اگر صلاح می دانید، ما را به سوی حق رهنمون شوید و تکلیف ما را مشخص سازید که مسائل دین خود را از کدام یک بپرسیم و ما به رهنمایی بسیار نیازمندیم".

امام در پاسخ نوشت:

"اینجا جای شک و تردید و جای پرسش نیست. مقام علی بن جعفر یمانی بالاتر از این سخنان است که شما او را با فارس قزوینی مقایسه کنید. خداوند مقام او را بزرگ داشته است. شما هر مشکلی داشتید، از علی بن جعفر بپرسید و از فارس دوری کنید (مبادا با اعمال خود فارس را تقویت کنید) و اجازه ندهید او در کارهای دینی شما دخالت کند. ان شاء الله تو و تمام هم شهریانت که پیرو تو هستند، اطاعت خواهید کرد و من از نیرنگ های او به مردم آگاهم؛ هرگز به فارس اعتنا نکنید".(3)

با وجود آنکه امام هادی(علیه السلام)، فارس قزوینی را از اعمال کفر آمیزش برحذر داشت، اما او جسارت را از حد گذرانید و همچنان وجوهات شرعیه را از مردم می گرفت و بر خلاف مصالح دین و بدون رضایت خواسته پیشوای دهم(علیه السلام)، در آن تصرف می کرد. یکی از مهم ترین عوامل لغزش فارس قزوینی، دنیا دوستی و ریاست طلبی بود که او را از امامت دور کرد و به سوی باطل کشانید. او در این مسیر چنان افراط کرد که حکم ارتداد و کفر وی از سوی امام(علیه السلام) صادر شد.

متن حکم حضرت امام هادی(علیه السلام)

در مورد این عنصر فتنه انگیز این گونه بود:

"هذا فارِسْ _ لعنه الله _ یَعْمَلُ مِنْ قِبَلی فتّاناً داعیاً اِلیَ اِلبدَعهِ وَ دَمُهُ هَدَرٌ لِکُلِّ مَنْ قَتَلَهُ، فَمَنْ هذا الذّی یُریحُنی مِنهُ یَقْتُلُهُ وَ اَناَ ضامنٌ لَهُ عَلیَ اللهِ الْجَنَّهَ؛

فارس بن حاتم _ که خدا او را لعنت کند _ خود را نماینده من می داند؛ در حالی که او شخصی فتنه ساز و تفرقه انداز است، مردم را به سوی بدعت می خواند. قتل او واجب است و هر کس او را بکشد و مرا از شرّ او راحت کند، بهشت را برایش ضمانت می کنم".

مدتی از صدور این حکم گذشت و کسی موفق به قتل او نشد؛ تا اینکه امامعلیه السلام) یکی از یاران شجاع و متعهد خود را به نام جنید احضار کرد و به او فرمود: تو مأموریت داری آن مرد تفرقه افکن را به قتل برسانی و شیعیان را از سخنان تفرقه آمیز وی راحت کنی.

بعد مبلغی به وی داد تا سلاحی تهیه کند. جنید نیز وی را هنگامی که از مسجد خارج می شد، او را به سزای اعمال ننگینش رسانید و به برکت دعای امام، جنید مورد سوء ظن قرار نگرفت. آن حضرت جنید را که این عامل تفرقه افکن را از میان برداشته بود، مورد تفقد و تشویق قرار داد و جنید تا زمان رحلت امام عسکری(علیه السلام) زنده بود و از ائمهعلیه السلام) مستمری دریافت می کرد.(4)

پی نوشت ها:

1. رجال کشی، ص518.

2. نهج البلاغه، خطبه 127.

3. رجال کشی، ص523؛ معجم رجال الحدیث، ج14، ص259؛ شاگردان مکتب ائمه(ع)، ج2، ص5.

4. معجم رجال الحدیث، ج14، ص259؛ بحارالانوار، ج50، ص205.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

نامه 69 نهج البلاغه : نامه به حارث هَمْدانى در پند و اندرز

نامه 69 نهج البلاغه اشاره دارد به "نامه به حارث هَمْدانى در پند و اندرز " .
No image

نامه 70 نهج البلاغه : روش برخورد با پديده فرار

موضوع نامه 70 نهج البلاغه درباره "روش برخورد با پديده فرار" است.
No image

نامه 71 نهج البلاغه : سرزنش از خيانت اقتصادى

نامه 71 نهج البلاغه به موضوع "سرزنش از خيانت اقتصادى" می پردازد.
No image

نامه 72 نهج البلاغه : انسان و مقدّرات الهى

نامه 72 نهج البلاغه موضوع "انسان و مقدّرات الهى" را بررسی می کند.
No image

نامه 73 نهج البلاغه : افشاى سيماى دروغين معاويه

نامه 73 نهج البلاغه موضوع "افشاى سيماى دروغين معاويه" را بررسی می کند.

پر بازدیدترین ها

No image

نامه 36 نهج البلاغه : نامه امام علی (ع) به برادرش عقیل

نامه 36 نهج البلاغه به "نامه امام علی (ع) به برادرش عقیل"اشاره می کند.
No image

نامه 23 نهج البلاغه : پندهاى جاودانه

موضوع نامه 23 نهج البلاغه درباره "پندهاى جاودانه" است.
No image

نامه 47 نهج البلاغه : وصیت به امام حسن و امام حسین علیهم السلام

نامه 47 نهج البلاغه به "وصیت به امام حسن و امام حسین علیهم السلام" اشاره می کند.
نامه 9 نهج البلاغه

نامه 9 نهج البلاغه

Powered by TayaCMS