چکیده

دین اسلام از آنجا که دارای نظام تربیتی است اصولی را نیز برای نظام تربیتی خود ارائه نموده است . یکی از این اصول تربیتی دنیاگریزی و آخرت گرائی است . دنیاگریزی اسلام غیر از رهبانیت است . در دنیاگریزی اسلام به بی بهره ماندن از مواهب توصیه نمی شود بلکه آنچه در آن نهی می شود علقه به امور مادی و دنیوی است . علاوه بر این مسئولیت پذیری یکی از شرایط زهد اسلامی است که با رهبانیت کاملا در تضاد است .

از طرفی دنیاگریزی برای آخرت گرائی و توجه به آخرت لازم است . انسانی که روح خود را وابسته و متعلق به امور دنیوی نمود دیگر جان و قلبش برای توجه به آخرت فارغ و آماده نمی شود .

بر همین اساس یکی از اساسی ترین اصول تربیتی در اسلام اصل آخرت گرائی و دنیاگریزی است . و توجه به این اصل در تمام مراحل و دوران زندگی لازم و ضروری است .

مقدمه

انسان موجودی هدفمند است و برای نیل به این هدف درونی شده اش نیازمند حرکت به سمت این هدف است و حرکت بدون شناخت و انگیزه ممکن نخواهد بود . نیل به این دو نیز بدون تربیت امکان پذیر نیست . منتهی تربیتی موفق خواهد بود که از یک نظام منطقی منطبق با فطرت انسان برخوردار باشد . اصولا تربیتی که اساس آن تنها بر تغییر رفتار بنانهاده شده و آن را تنها علت در تغییر شخصیت بپندارد و تغییر در اصول را مدّ نظر قرار ندهد تاثیر تربیتی آن موقتی و فصلی خواهد بود .

نظام تربیتی اسلام از اصولی برخوردار است که تربیت خود را بر آن اساس بنانهاده که در کنار آن نیز به تغییر رفتار برای تغییر و تشکیل شخصیّت تاکید کرده است .

یکی از اصول تربیتی که در قرآن و کلمات پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امیر المومنین و دیگر معصومین علیهم السلام بر آن تاکید فراوانی شده « آخرت گرائی و دنیاگریزی » است .

در نوشتار حاضر این اصل را با تکیه بر آیات و روایات تبیین خواهیم نمود .

دنیاگریزی

دنیاگریزی مفهومی است که اگر خوب تبیین نشود اگر نگوییم بیشتر لااقل به اندازه دنیازدگی اثر مخرب خواهد داشت .

برای این منظور ابتداء باید گفت اسلام این دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم و تمام هر آنچه در آن قرار دارد را نعمت الهی معرفی کرده و همه را برای بهره مندی انسان آفریده است .

چنانکه در ادامه نیز به خوبی روشن خواهد شد ، دنیاگریزی لازمه آخرت گرائی است به همین دلیل آخرت گرائی در لابلای دنیاگریزی و زهد در آن گنجانده شده که در ادامه بیان خواهد شد .

آیاتی در مورد لزوم بهره مندی انسان از مواهب الهی

آیات زیادی در قرآن وجود دارد که انسان را ترغیب و تشویق به بهره مندی از نعمت های الهی نموده و حداقل در حدّ یک مسئله مباح به آن تاکید می نماید . دقّت در همین آیات خود روشنگری خوبی نسبت به مفهوم دنیاگریزی را ارائه می نماید . بنابراین نیاز چندانی به مراجعه به دیگر آیات در این رابطه نیست . هر چند برای روشنگری بیشتر و بهره مندی از دیگر آیات که رویه این مقالات است آیات دیگری نیز ذکر خواهیم نمود . در زیر به برخی از این آیات اشاره می کنیم .

بهره مندی از نعمت ها ضمن مراقبت از گامهای شیطان

خدا در یک جا بعد از اینکه خطاب خود را به عموم انسانها از مومن و غیر مومن نموده و همه را تشویق به بهره مندی از مواهب خود می نماید با کمال دلسوزی و مهربانی می فرماید مواظب انحرافات باشید !

شاید برای برخی این جای تعجب باشد که خدا مشرکین و انسانهای کافر را هم مورد خطاب دلسوزانه و مشفقانه قرار داده و به آنها نیز همانند مومنین هشدار از فریب شیطان سرمیدهد . ولی این مطلب با توجه به هدف از نزول قرآن رفع می شود . چرا که آنگاه که قرآن نازل شد برای مسلمانان نازل نشد !! بلکه برای مشرکین و اهل کتاب و ... فروفرستاده شد . تا آنها را هدایت نماید و اگر چنین هست که است بنابراین هیچ جای تعجب نیست که چنین خطابهایی در قرآن باشد .

به همین خاطر خدا می فرماید : « يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ »[1]یعنی ای انسانها ( خطاب آیه « ای مردم » همه انسانها چه مومن و چه غیر مومن را شامل می شود . ) از هر آنچه حلال و پاک است و خدا به شما ارزانی داشته استفاده نمایید .

بدین ترتیب اولین برخورد خدا با انسانها در مواجهه با نعمت هایش تشویق به بهره بری است . انسان باید بداند بهره مندی از مواهب الهی مانعی در سیر تکاملی او نیست و این امر مهمی است تا انسانها بدانند منافاتی بین بهره مندی از مواهب و داده های الهی و توجه به خدا وجود ندارد .

اهمیت این مسئله آنگاه روشن می شود که در زمان خود رسول الله صلی الله علیه و آله از مسلمانها کسانی بودند که دوری از مواهب الهی را به عنوان راهی برای رسیدن به خدا پنداشته و بکلی از جامعه و زندگی بریده بودند . يكى از اصحاب رسول اكرم به نام عثمان بن مظعون كار عبادت را به جايى رسانيد كه همه روزها روزه مى گرفت و همه شب تا صبح به نماز مى پرداخت. همسر وى جريان را به اطلاع رسول اكرم رسانيد. رسول اكرم در حالى كه آثار خشم از چهره اش هويدا بود از جا حركت كرد و پيش عثمان بن مظعون رفت و به او فرمود: «اى عثمان! بدان كه خدا مرا براى رهبانيت نفرستاده است. شريعت من شريعت فطرى آسانى است. من شخصاً نماز مى خوانم و روزه مى گيرم و با همسر خودم نيز آميزش مى كنم. هركس مى خواهد از دين من پيروى كند بايد سنت مرا بپذيرد. ازدواج و آميزش زن و مرد با يكديگر جزء سنتهاى من است.».[2]

این برخورد دین اسلام نسبت به بهره مندی از مواهب الهی است . منتهی در ادامه آیه می فرماید : « و از گامهای شیطانی تبعیّت نکنید . » و این استفاده از نعمت ها را به عدم تبعیت از گامها و وسوسه های شیطانی گره می زند . تا هم این انسان که تحت تربیت اوست نه به بهانه رسیدن به خدا از مواهب الهی دست بکشد و نه با غرق شدن در این نعمت ها از یاد خدا غافل بماند . و این روش معتدل تربیتی قرآن و دین اسلام است که به همه ارائه نموده است .

در آیه دیگری خطاب به اهل ایمان نموده می فرماید : « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ... وَ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ »[3]. ای آنانکه ایمان آورده اید ... و از آنچه خدا روزى شما كرده از حلال و پاكيزه اش بخوريد (و از حرام شرعى و پليد طبعى اجتناب كنيد) و از خدايى كه به او ايمان داريد پروا نماييد .[4]

این آیه شریفه که خطاب خود را به مومنین نموده است ، آنها را ترغیب به بهره برداری از نعمت ها می نماید . ولی در ادامه رعایت تقوی را توصیه می کند . شاید یکی از دلائل توجه دادن به رعایت تقوی بعد از تشویق به بهره مندی از مواهب احتمال غفلت از خدائی است که توجه بیش از اندازه به نعمت ها موجب غفلت از آن می شود . توجه به شان نزول این آیه نیز خود در راهیابی به معنای آیه موثر است .

روزى پيامبر صلی الله علیه و آله درباره رستاخيز و وضع مردم در آن دادگاه بزرگ الهى بياناتى فرمود، اين بيانات مردم را تكان داد و جمعى گريستند به دنبال آن جمعى از ياران پيامبر صلی الله علیه و آله تصميم گرفتند، پاره اى از لذائذ و راحتيها را بر خود تحريم كرده و به جاى آن به عبادت پردازند، یکی از صحابه سوگند ياد كرد كه شبها كمتر بخوابد و مشغول عبادت باشد، دیگری سوگند ياد كرد كه همه روز روزه باشد، عثمان بن مظعون نیز که از صحابه بزرگ مرتبه بود ، قسم ياد كرد كه آميزش جنسى را با همسر خويش ترك گويد و به عبادت پردازد.

روزى همسر عثمان بن مظعون نزد عايشه آمد، او زن جوان و صاحب جمالى بود، عايشه از وضع او متعجب شد و گفت: چرا به خودت نمى رسى، و زينت نمى كنى؟! در پاسخ گفت: براى چه كسى زينت كنم؟ همسرم مدتى است كه مرا ترك گفته و رهبانيت پيش گرفته است، اين سخن به گوش پيامبر صلی الله علیه و آله رسيد، فرمان داد همه مسلمانان به مسجد آيند، هنگامى كه مردم در مسجد اجتماع كردند، بالاى منبر قرار گرفت، پس از حمد و ثناى پروردگار گفت: چرا بعضى از شما چيزهاى پاكيزه را بر خود حرام كرده ايد؟ من سنت خود را براى شما بازگو مى كنم هر كس از آن روى گرداند از من نيست، من قسمتى از شب را مى خوابم و با همسرانم آميزش دارم و همه روزها را روزه نمى گيرم.

آگاه باشيد من هرگز به شما دستور نمى دهم كه مانند كشيشان مسيحى و رهبانها ترك دنيا گوئيد زيرا اين گونه مسائل و همچنين ديرنشينى در آئين من نيست، رهبانيت امت من در جهاد است (اگر مى خواهيد ترك دنيا گوئيد چه بهتر كه در راه سازنده اى همچون جهاد باشد ...) بر خود سخت نگيريد زيرا جمعى از پيشينيان شما بر اثر سخت گرفتن بر خود هلاك شدند .[5]

در این مورد آیات دیگری از جمله : سوره انفال آیه 69 [6]و سوره نحل آیه 114 [7]نیز قابل توجه است .

با این وصف روشن شد که منظور از دنیاگریزی بی بهره ماندن از مواهب خدادادی نیست بلکه عدم بهره برداری از حلال خدا توبیخ حضرت حقّ را نیز به دنبال دارد .

و با توجه به ذیل همین آیات که به انسانها هشدار می دهند تا از گامهای شیطان دوری نمایید و یا تقوی را رعایت نمایید و یا در مقابل نعمت های الهی شاکر باشید روشن می شود که مقصود از دنیاگریزی این است که بهره مندی از مواهب الهی موجب دوری از خدا ، فراموشی یاد او و پیروی از گامهای شیطان نشود . و در یک کلام مقصود از دنیاگریزی این است که دنیا برای انسان اصل نباشد و متوجه باشد که دنیا جای گذر است . در این صورت است که برخورد و چگونگی تعامل انسان با دنیا متفاوت شده و به دنیا نگاه ابزاری می نماید . و در این صورت است که توجه به آخرت و آخرت گرائی برای او امکان پیدا می کند . شکر خدا یعنی توجه به آخرت ، مراقبت از گامهای شیطان یعنی آخرت گرائی و این به روشنی می رساند که بین دنیاگریزی اسلامی با آخرت گرائی چقدر ارتباط تنگاتنگی وجود دارد .

یکی از مفاهیمی که در روایات زیاد به کار برده شده مفهوم « زهد » است . مفهوم دنیاگریزی هم سطح و تقریبا مترادف « زهد » است . و زاهد را اینگونه تعریف می نمایند که : « کسی است که دنیا آرزو و نهایت خواسته او نبوده و او دنیا را تنها در حدّ یک ابزار و نه بیشتر قابل اهمیت می داند . »[8]چنانکه در روایات نیز زهد و دنیاگریزی را دو مفهوم هم عرض و بلکه مترادف گرفته اند .

سه شرط زهد و دچار نشدن به دنیازدگی

  1. بهره گيرى هاى مادى از جهان و تمتعات طبيعى و جسمانى، تنها عامل تأمين كننده خوشى و سعادت انسان نيست. براى انسان به حكم سرشت خاص، يك سلسله ارزشهاى معنوى مطرح است كه با فقدان آنها تمتعات مادى قادر به تأمين بهجت و سعادت نيست.
  2. سرنوشت سعادت فرد از سعادت جامعه جدا نيست . انسان از آن جهت كه انسان است ، يك سلسله وابستگيهاى عاطفى و احساس مسؤوليتهاى انسانى درباره جامعه دارد كه نمى تواند فارغ از آسايش ديگران آسايش و آرامش داشته باشد.
  3. روح در عين نوعى اتحاد و يگانگى با بدن در مقابل بدن اصالت دارد، كانونى است در برابر كانون جسم، منبع مستقلى است براى لذات و آلام. روح نيز به نوبه خود بلكه بيش از بدن نيازمند به تغذيه و تهذيب و تقويت و تكميل است. روح از بدن و سلامت آن و نيرومندى آن بى نياز نيست، اما بدون شك غرقه شدن در تنعمات مادى و اقبال تمام به لذت گرايى جسمانى مجال و فراغتى براى بهره بردارى از كانون روح و منبع بى پايان ضمير باقى نمى گذارد و در حقيقت نوعى تضاد ميان تمتعات روحى و تمتعات مادى (اگر به صورت غرقه شدن و محو شدن و فانى شدن در آنها باشد) وجود دارد.

مسأله روح و بدن مسأله رنج و لذت نيست؛ چنين نيست كه هرچه مربوط به روح است رنج است و هرچه مربوط به بدن است لذت. لذات روحى بسى صافتر، عميقتر، بادوامتر از لذات بدنى است. روآورى يكجانبه به تمتعات مادى و لذات جسمانى، در حاصل جمع از خوشى و لذت و آسايش واقعى بشر مى كاهد. لهذا آنگاه كه مى خواهيم به زندگى رو آوريم و از آن بهره بگيريم و بدان رونق و صفا و شكوه و جلال ببخشيم و آن را دلپسند و زيبا سازيم، نمى توانيم از جنبه هاى روحى صرف نظر كنيم.[9]

توجه به این سه شرط تفاوت رهبانیّتی که اسلام آن را ذمّ کرده و دنیاگریزی و زهدی که به آن تشویق می کند را روشن می کند . در رهبانیّت مسئولیت اجتماعی بی معنی است و هیچ جایگاهی در تعالی انسان ندارد . در حالی که در زهدی که اسلام به آن تشویق کرده مسئولیت اجتماعی و توجه به اجتماع یکی از ارکان قرب به خداست . در زهد بدن و تمتعات دنیوی و جسمی هیچ گاه نفی نشده و از آن نهی نمی شود . « زاهد آخرت گراى جامعه گراست و راهب آخرت گراى جامعه گريز. در لذت گريزى نيز ايندو در يك حد نمى باشند؛ راهب سلامت و نظافت و قوّت و انتخاب همسر و توليد فرزند را تحقير مى كند اما زاهد حفظ سلامت و رعايت نظافت و برخوردارى از همسر و فرزند را جزء وظيفه مى شمارد. زاهد و راهب هردو تارك دنيايند اما دنيايى كه زاهد آن را رها مى كند سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات و اين امور را كمال مطلوب و نهايت آرزو دانستن است، ولى دنيايى كه راهب آن را ترك مى كند كار، فعاليت و تعهد و مسؤوليت اجتماعى است. اين است كه زهد زاهد برخلاف رهبانيت راهب در متن زندگى و در بطن روابط اجتماعى است و نه تنها با تعهد و مسؤوليت اجتماعى و جامعه گرايى منافات ندارد بلكه وسيله بسيار مناسبى است براى خوب از عهده مسؤوليتها برآمدن. »[10]

دنیاگریزی و زهد در روایات

با مطالبی که گذشت روشن شد دنیاگریزی که اسلام آن را به عنوان برنامه ای برای انسان در نظر گرفته است نه بی بهرگی از دنیا بلکه استفاده هدفمند از دنیا و اصل قرار ندادن این تمتعات است . برای غنای بیشتر بحث روایاتی ذیلا ذکر می شود .

الف : از امیر المومنین علی علیه السلام نقل شده که فرمودند : « الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْانِ قالَ اللَّهُ سُبْحانَهُ: «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحوا بِما اتاكُمْ»[11] وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْماضى وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالْاتى فَقَدْ اخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ. »[12] تمام زهد بین دو کلمه از قرآن قرار داده شده است . خدا فرمود : « بر آنچه از دستتان رفته اندوهگین مباش و به آنچه دستت آمده دلخوش نگرد . »و هر که نسبت به آنچه از دست داده مأیوس نگردد و به آنچه به دست می آورد از خود بی خود نگردد به دو طرف زهد چنگ زده است .

پیام روایت :

توجه به قرآن و مضامین و معانی آن ، تمام مفاهیم ارزشی که در سعادت انسان موثر است را سخاوتمندانه به انسان ارائه می دهد .

نکات روایت :

  1. قرآن قواعد کلی را ارائه نموده و رسیدن به جزئیات را بر عهده انسان گذاشته است . الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْانِ ... .
  2. اهل بیت علیهم السلام هم به قرآن استناد می کردند .
  3. زهد دو طرف دارد . طرف اول : تاسف نخوردن بر از دست رفته . طرف دوم : از خود بی خود نشدن نسبت به دست آوردهای مادی .

ب : از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمودند : مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا أَثْبَتَ اللَّهُ الْحِكْمَةَ فِي قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ وَ بَصَّرَهُ عُيُوبَ الدُّنْيَا دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا وَ أَخْرَجَهُ مِنَ الدُّنْيَا سَالِماً إِلَى دَارِ السَّلَامِ .[13]هر کس در دنیا زهد را پیشه خود سازد خدا حکمت را در دل او جایگزین کرده و زبانش را به حکمت می گشاید و نسبت به عیوب دنیا و بیماری و دوای آن به او بینائی می بخشد و از دنیا به سلامت به جایگاه سلامت رهنمونش می کند .

پیام روایت :

زهد مایه دستگیری خداست .

نکات روایت :

  1. حکیمانه فکر کردن و حکیمانه سخن گفتن از ره آوردهای زهد در دنیا است .
  2. فهم عیوب دنیا و درد و درمانهای آن از دیگر ره آوردهای زهد در دنیا است .
  3. کسی که حکیمانه فکر کرد و حکیمانه سخن گفت و درد و درمان را به خوبی شناخت می توان به سلامت از دنیا و امراض و گرفتاری های آن و زنجیرهای اسارت آن خود را برهاند .
  4. زهد و دنیاگریزی نتیجه اش آخرت گرائی و عاقبت اندیشی است .

ج : ارتباط دنیاگریزی که به معنی زهد است و آخرت گرائی از مطالب گذشته و از آیاتی که قبلا تبیین شد آشکار و روشن شد . در روایات ذیل نیز این مطلب به روشنی بیان شده است . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ عَلَامَةَ الرَّاغِبِ فِي ثَوَابِ الْآخِرَةِ زُهْدُهُ فِي عَاجِلِ زَهْرَةِ الدُّنْيَا أَمَا إِنَّ زُهْدَ الزَّاهِدِ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَا يَنْقُصُهُ مِمَّا قَسَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ فِيهَا وَ إِنْ زَهِدَ وَ إِنَّ حِرْصَ الْحَرِيصِ عَلَى عَاجِلِ زَهْرَةِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لَا يَزِيدُهُ فِيهَا وَ إِنْ حَرَصَ فَالْمَغْبُونُ مَنْ حُرِمَ حَظَّهُ مِنَ الْآخِرَةِ .[14]از امام جعفر صادق علیه السلام نقل است که امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند : نشانه کسی که تمایل به پاداش اخروی دارد زهد در تمتعات زودگذر دنیائی است . آگاه باشید ! زهد زاهد در این دنیا از آنچه قسمت روزی اوست کم نمی کند و حرص حریص نیز روزی او را از تمتعات دنیائی بیشتر نمی کند بنابراین زیانکار کسی است که محروم از بهره آخرتش باشد .

پیام روایت :

آخرت گرائی و دنیاگریزی لازم ملزوم هم و نیاز انسان هستند .

نکات روایت :

  1. ادعای زهد کافی نیست ، دنیاگریزی علامت زهد است .
  2. تمتعات و زینتهای دنیائی زودگذر است . عَاجِلِ زَهْرَةِ الدُّنْيَا ( عاجل یعنی زود گذر )
  3. رزق و روزی با حرص زیاد و با زهد کم نمی شود . همه باید به وظیفه عمل نمایند .
  4. حال که با زهد از رزق و روزی انسان کم نمی شود ، با حرص و طمع بیش از حدّ آخرت خود را از بین نبریم .
  5. وقتی انسان آگاه شد که رزق انسان با زهد کم نمی شود باید در کارها گرایش به آخرت را مدّ نظر قرار داده و به اصطلاح « آخرت گرا » باشد .
  6. دنیاگریزی و زهد در دنیا با آخرت گرائی و عمل به وظیفه لازم و ملزوم یکدیگر هستند .

آثار دنیاگریزی و زهد در دنیا

الف : ایثار

چنانکه گذشت زهد با مسئولیت اجتماعی آمیخته و اجین گشته است . انسان زاهد در دنیا خود را به زحمت می اندازد تا دیگران در راحت باشند . این یعنی ایثار .

ايثار از پرشكوهترين مظاهر جمال و جلال انسانيت است و تنها انسانهاى بسيار بزرگ به اين قله شامخ صعود مى كنند.

قرآن كريم داستان ايثار على عليه السلام و خاندان گرامى اش را در آيات پرشكوه خود در سوره «هل أتى» منعكس كرده است. على و زهرا و فرزندانش آنچه در ميسور داشتند- كه جز چند قرص نان نبود- با كمال نيازى كه بدان داشتند، تنها و تنها به خاطر رضاى حق به مسكين و يتيم و اسير بخشيدند. اين بود كه اين داستان در ملأ اعلى بازگو شد و سوره هل أتی در باره اش نازل گشت.[15]

در داستان دیگری آمده است : رسول اكرم وارد خانه دختر عزيزش حضرت زهرا شد، دستبندى از نقره در دست زهرا و پرده اى بر در اتاق زهرا ديد، چهره كراهت نشان داد. زهراى مرضيه بلافاصله پرده و دستبند را توسط قاصدى خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله ارسال داشت كه به مصرف نيازمندان برساند. چهره رسول اكرم صلى الله عليه و آله از اينكه دخترش نكته را درك كرده و ديگران را بر خود مقدم داشته شكفته گشت و فرمود: پدرش به فداى او باد.[16]

وَ الَّذينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ في صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ .[17] و براى كسانى (از انصار) است كه پيش از آنان خانه هجرت و ايمان (محيط مدينه) را براى خود مأوى گزيده اند و كسانى را كه به سوى آنها هجرت كرده اند دوست مى دارند. و در سينه هاى خود چشم داشتى نسبت به آنچه به آنها (مهاجران) داده شده نمى يابند، و (آنها را در اموال خود) بر خود مقدم مى دارند هر چند خودشان را فقر و نياز باشد و كسانى كه از بخل نفس خود مصون مانند آنها هستند كه رستگارند .[18]

در شان نزول این آیه ابن عباس" مى گويد: پيغمبر گرامى اسلام ص روز پيروزى بر يهود بنى نضير به انصار فرمود:" اگر مايل هستيد اموال و خانه هايتان را با مهاجران تقسيم كنيد، و در اين غنائم با آنها شريك شويد، و اگر مى خواهيد اموال و خانه هايتان از آن شما باشد و از اين غنائم چيزى به شما داده نشود"؟!

انصار گفتند: هم اموال و خانه هايمان را با آنها تقسيم مى كنيم، و هم چشم داشتى به غنائم نداريم، و مهاجران را بر خود مقدم مى شمريم، آيه فوق نازل شد و اين روحيه عالى آنها را ستود .[19]

پیام آیه :

ایثار نتیجه زهد در دنیا .

نکات :

  1. دوستی مومن قابل تقدیر و ارزشمند است به طوری که در قرآن این خصوصیت انصار بیان شده است .
  2. مومن حرص نمی ورزد و به آنچه به دیگران داده می شود چشم داشتی ندارد . و به آنچه خود دارد قانع است .
  3. چشم پوشی از مال دنیا و ایثار با وجود نیاز به آن قابل تقدیر است .
  4. دلنبستن به دنیا و افسار نفس را به دست گرفتن موجب سعادت است .

ایثار جز با آخرت گرائی قابل تفسیر و بیان نیست . آنکه ایثار می کند آخرتی را پیش روی خود می بیند که برای آن و برای بدست آوردن آن گذشتن از هر چه دنیائی است سزاوار و بلکه قابل مقایسه نیست . به همین دلیل آنانکه اهل ایثار هستند آخرت گرایند .

ب : همدردی با دیگران

از دیگر آثار دنیاگریزی و زهد همدردی با دیگران است . انسان دنیاگریز و زاهد چنانکه در شروط زهد بیان شد مسئولیت مدار و متعهد است . او نمی تواند خود را از درد و رنج دیگران آسوده کرده و به آنها توجهی نداشته باشد .

از امیر المومنین است که فرمود : ااقْنَعُ مِنْ نَفْسى بِانْ يُقالَ هذا اميرُالْمُؤْمِنينَ وَ لا اشارِكَهُمْ فى مَكارِهِ الدَّهْرِ اوْ اكونَ اسْوَةً لَهُمْ فى جُشوبَةِ الْعَيْشِ .[20]؟. آيا با عنوان و لقب «اميرالمؤمنين» كه روى من نهاده و مرا با آن خطاب مى كنند خودم را قانع سازم و در سختيهاى روزگار با مؤمنين شركت نداشته باشم و يا در فقيرانه زندگى كردن، امام و پيشواى آنان نباشم؟.

... هَيْهاتَ انْ يَغْلِبَنى هَواىَ وَيَقودَنى جَشَعى الى تَخَيُّرِالْاطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجازِ اوِ الْيَمامَةِ مَنْ لا طَمَعَ لَهُ فِى الْقُرْصِ وَ لا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ، اوْ ابيتَ مِبْطانَاً وَ حَوْلى بُطونٌ غَرْثى وَ اكْبادٌ حَرّى ؟!.[21]

چگونه ممكن است هواى نفس بر من غلبه كند و مرا به سوى انتخاب بهترين خوراكها بكشاند، در صورتى كه شايد در حجاز يا يمامه افرادى يافت شوند كه اميد همين يك قرص نان را هم ندارند و ديرزمانى است كه شكمشان سير نشده است. آيا سزاوار است شب را با سيرى صبح كنم در صورتى كه در اطرافم شكمهاى گرسنه و جگرهاى سوزان قرار دارد؟!.

چنانکه از این کلمات نیز روشن است زهد امیر المومنین علیه السلام موجب شده ایشان در مورد فقرا و مستمندان چنین کلمات دردمندانه ای را ایراد نماید .

در شرح احوال استادالفقهاء وحيد بهبهانى (رضوان اللَّه عليه) مى نويسند كه روزى يكى از عروسهاى خود را مشاهده كرد كه پيراهنى الوان از نوع پارچه هايى كه معمولًا زنان اعيان و اشراف آن عصر مى پوشيدند به تن كرده است؛ فرزندشان (مرحوم آقا محمد اسماعيل، شوهر آن خانم) را مورد ملامت قرار دادند. او در جواب پدر اين آيه قرآن را خواند:

قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتى اخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ «3»؟ بگو چه كسى زينتهايى كه خدا براى بندگانش آفريده و همچنين روزيهاى پاكيزه را تحريم كرده است؟.

ايشان جواب دادند: من نمى گويم خوب پوشيدن و خوب نوشيدن و از نعمتهاى الهى استفاده كردن حرام است؛ خير، در اسلام چنين ممنوعيتهايى وجود ندارد ولى يك مطلب ديگر هست و آن اينكه ما و خانواده ما به اعتبار اينكه پيشواى دينى مردم هستيم وظيفه خاصى داريم. خانواده هاى فقير وقتى كه اغنيا را مى بينند كه از همه چيز برخوردارند طبعاً ناراحت مى شوند؛ يگانه مايه تسكين آلامشان اين است كه خانواده «آقا» در تيپ خودشان هستند. اگر ما هم در زندگى به شكل تيپ اغنيا درآييم، اين يگانه مايه تسكين آلام هم از ميان مى رود. ما كه قادر نيستيم عملًا وضع موجود را تغيير دهيم، لااقل از اين مقدار همدردى مضايقه نكنيم. [22]

ج : آزادی و آزادگی

انسان در زندگی خود نیازهایی دارد که جدایی از آن امکان ندارد . مانند نیاز به غذا و ... . اما برخی از نیازها هستند که انسان می تواند از آنها چشم بپوشد . چشم پوشی از آمال و آرزوهایی که انسان را از پرواز در اوج انسانیت بازمی دارد سزاوار انسان زاهد بی رغبت به متاع دنیوی نیست . انسان زاهد از بند هوی و هوس های زودگذر بدور بوده و خود را از آنها رهانیده و یا می خواهد برهاند . چنین انسانی دنبال آزادگی و آزاد زیستن است نه دنبال دربند و اسیر ماندن .

سبکباری و سبکبالی لازمه تحرک و جنب و جوش است و کسی که دست و بالش بسته است و خود را دربند کرده دیگر نمی تواند به بیکران فکر کند و به خاطر آن عمل نماید .

امیر بیان علی علیه السلام در کلامی نورانی به این حقیقت اینگونه اشاره می نماید که : « الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ . »[23]طمع و آزمندی بردگی دائمی است . آنکه اهل طمع است چون طمع از درون او سرچشمه می گیرد و درونش همواره پیش اوست و خود اوست ، پس همیشه در اسارت طمعش است . در حالی که انسان زاهد طمع نمی کند و او آمال و آرزوهای خود را کوتاه کرده و آن را به امور ماندنی و حقیقی متصل نموده است . در جای دیگر می فرماید :

« الدُّنيا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ وَ النّاسُ فيها رَجُلانِ: رَجُلٌ باعَ نَفْسَهُ فَاوْبَقَها وَ رَجُلٌ ابْتاعَ نَفْسَهُ فَاعْتَقَها . »[24] دنيا گذرگاه است نه قرارگاه، و مردم در اين معبر و گذرگاه دو دسته اند: برخى خود را مى فروشند و برده مى سازند و خويشتن را تباه مى كنند و برخى برعكس، خويشتن را مى خرند و آزاد مى سازند.

این از روشنترین کلماتی است که در مورد زهد و بیرغبتی به دنیا و رابطه آن با آزادی و آزادگی می توان بیان داشت .

د : معنویت و عشق و پرستش

یکی از آثار و چشمه های شیرین و جوشان زهد در دنیا عشق و پرستش خدا و علاقه به معنویات است . انسان هر چه قدر از علائق مادی خود بکاهد و دلبستگی خود را نسبت به ماده کم نماید به همان اندازه درک معنویات و احساس امور معنوی در وجود او بیشتر می شود .

یکی از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام از آن حضرت در مورد آیه : « إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ »[25] می پرسد . حضرت در جواب می فرماید : « السَّلِيمُ الَّذِي يَلْقَى رَبَّهُ وَ لَيْسَ فِيهِ أَحَدٌ سِوَاهُ وَ قَالَ وَ كُلُّ قَلْبٍ فِيهِ شَكٌّ أَوْ شِرْكٌ فَهُوَ سَاقِطٌ وَ إِنَّمَا أَرَادُوا الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا لِتَفْرُغَ قُلُوبُهُمْ لِلْآخِرَةِ »[26]سلیم کسی است که پروردگارش را در حالی ملاقات می کند که کسی جز او در وجودش و در قلبش نیست . و ( سپس ) حضرت فرمود : و هر قلبی که در آن شکّ و یا شرکی باشد وارونه است و این انسانها به این خاطر در دنیا زهد را برگزیده اند تا قلبهاشان برای آخرت فارغ و آسوده و خالی باشد .

پیام روایت :

انسانهای زاهد خدا گرا و آخرت گرایند .

نکات روایت :

  1. قلب سلیم قلبی است که جز خدا درونش کس دیگری نباشد .
  2. انسانهای سلیم القلب خود را از تعلقات بدور داشته و زهد در دنیا را برمی گزینند .
  3. برگزیدن زهد در دنیا برای فارغ البالی و سبک بالی است .
  4. انسانی که فارغ البال نیست و قلبش و تعلقاتش را از دنیا نکنده و آمال و آرزوهای دور و دراز برای خود در دنیا ترسیم کرده ، نمی تواند انسان آخرت گرا باشد .
  5. نتیجه زهد در دنیا عشق به پرستش و توجه به خدا است .
  6. آخرت گرائی روی دیگر عشق به خدا و پرستش است .

نتیجه :

از همه آیات و روایاتی که در این نوشتار آمد به خوبی ارتباط آخرت گرائی با دنیاگریزی و زهد در دنیا روشن و مبرهن گشت . هر جا سخنی از زهد هست توجه به آخرت نیز در آن به نوعی بیان شده است . چرا که فرار از دل بستگی به دنیا برای رسیدن به آخرت و خدا است .

از طرفی روشن شد یکی از اساسی ترین اصول تربیتی دین اسلام دنیاگریزی و یا به اصطلاح زهد و آخرت گرائی است که بدون این دو رسیدن به تربیتی که اسلام خواستار و به دنبال آن است هیچ گاه تحقق پیدا نخواهد کرد .

پس لازم است هرجا سخن از تربیت اسلامی است به اصل اساسی دنیاگریزی و آخرت گرائی که زیربنااست توجه کافی گردد .

خاتمه :

  1. از آنجا که تربیت از دیدگاه قرآن وابستگی کاملی به شخصیت پدر و مادر می تواند داشته باشد فلذا توجه پدر و مادر به این اصل اساسی نقش موثری در توجه فرزندان به آخرت و دوری از ظواهر جهان ماده می تواند داشته باشد .
  2. توجه دادن فرزندان از کودکی به این اصول با روشهای گوناگونی می تواند صورت پذیرد . برای مثال برخی افراد حساسیت ویژه ای به ست بودن لباس بچه از خود بروز می دهند و این حساسیت قطعا با اصل یاد شده در تضاد است . خرید اسباب بازی های بیش از اندازه و خصوصا اسباب بازی های نامناسب قطعا به این اصل می تواند لطمه وارد نماید .
  3. آموزش قرآن و نماز در کودکی یعنی توجه به آخرت و این کار می تواند از جمله نکات شروع آخرت گرائی باشد .
  4. درست و هدفمند خرج کردن پول تو جیبی و ... از دیگر نکات زهد و آخرت گرائی می تواند باشد . البته با تذکر این نکته که خرج بی مورد در زمانی که خیلی از انسانها این پول را ندارند احساس مسئولیت را نیز در او می تواند پرورش دهد .
  5. می توان برای سنین نوجوانی و جوانی از مطالب استدلالی آمیخته به داستان های واقعی برای تبیین جایگاه این اصل استفاده نمود .
  6. اداء زکات و خمس و واجبات مالی همه در همین راستا می تواند قابل تبیین و تذکر باشد .

منابع جهت مطالعه بیشتر

مطهری ، مرتضی ، سیری در نهج البلاغه .