موضوع کلی:تاریخ
موضوع عام: زندگانی امیرالمومنین علی علیه السلام
نمایه ها: پیامبر(ص)- علی(ع)- فضائل علی(ع)- ردالشمس.
رد الشمس برای اقامه نماز عصر علی(ع)
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: يك روز رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در بيرون شهر مدينه
[1]
بعد از ظهر خسته بود سر خود را در دامن اميرالمؤ منين (عليه السلام ) گذاشت و خوابيد مقدارى خواب رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم طول كشيد كه به حسب پاره اى از روايات وقت فضيلت نماز عصر گذشت اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) مبتلا شد بين دو كار؛ يكى خواندن نماز عصر و يا استراحت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم !؛ حضرت على (عليه السلام ) هيچ حركتى نكرد تا رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خواب راحتى كرده باشد وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از خواب بيدار شد على (عليه السلام ) عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم من نماز عصر را نخوانده ام .
حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: يا على ! برخيز و رو به آفتاب بايست و اول سلام كن ، بعد از او بخواه تا با تو سخن بگويد بعد از او درخواست كن كه برگردد در موضع خاص اقامه نماز عصر؛ تا تو بتوانى نمازت را به وقت فضيلت آن بخوانى .
آنگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم سلام كردن به آفتاب را گفت : يا اباالحسن بگو: السلام عليك يا خلق الله وقتى على (عليه السلام ) به آفتاب سلام كرد، از آفتاب صدا بلند شد فقالت ، عليك السلام يا اول يا آخر يا ظاهر و يا باطن ، من ينجى محبيه و يوبق مبغضيه؛ سلام بر تو اى اول و اى آخر و اى ظاهر و اى باطن ؛ خداى عالم دوست تو را نجات مى دهد و دشمن ترا هلاك مى كند. آنگاه آفتاب برگشت و اين فضيلتى است بنام ردالشمس كه اختصاص به آن حضرت دارد البته مسئله برگشت آفتاب براى اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) نيز يكبار در راه جنگ صفين براى امام اتفاق افتاده است سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: يا على (عليه السلام ) بگويم آنچه را كه آفتاب به تو گفت : يا خودت مى گويى حضرت عرض كرد: اگر شما بفرمائيد شيرين تر است حضرت فرمود: خورشيد به تو گفت : يا اول يا آخر يا ظاهر و يا باطن آيا مى دانى يعنى چه ؟ يعنى : يا اول من آمن بالله و رسوله يعنى ، اى كسى كه تو اول مؤ من بخدا و رسولش هستى و انت الاخر آخرين كسى كه با من عهد مى بندد و من از دنيا مى روم تو هستى (در نفس آخر؛ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
سرش در دامن على (عليه السلام ) بود و از دار دنيا رفت ).
انت الظاهر على جان تو كسى هستى كه آيات خدا را ظاهر مى كنى (هر كه على (عليه السلام ) را شناخت خدا را شناخته است )
انت الباطن يعنى توئى آن پنهانى كه كسى حقيقت ترا نفهميد؛ يا على (عليه السلام ) كسى تو را نشناخت غير از من و حق تعالى ؛ چنانچه كسى نشناخت خداوند را جز من و تو.
[2]