ترتب محرميت
قرآن کريم در بيان زنان محرم به مرد، و مردان محرم به زن، ترتيب خاصي را مطرح کرده است. بدين معنا که در طرح محارم، ترتيب متفاوتي در مقايسه با ترتبهاي ديگر به چشم ميخورد و بهرغم آنکه در فقه، تفاوت روشني ميان محارم نسبت به درجة محرميت آنها گذارده نشده است، از نوع تقديم و تأخير در بيان آنها شايد بتوان تشکيکي بودن محرميت آنان را استفاده كرد.
ترتب ميان زنان محرم نسبت به مردان در موضوع حرمت ازدواج
قرآن کريم در طرح محارمي که ازدواج مرد با آنان ممنوع است، با اصالت بخشيدن به رحامت و حرمت رحِمي، به بيان زنان محرم پرداخته است. آية کريمة بيستوسوم سورة نساء ميفرمايد:
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً؛ «نكاح اينان بر شما حرام شده است: مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمههايتان و خالههايتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادرهايتان كه به شما شير دادهاند و خواهران رضاعي شما و مادران زنانتان و دختران همسرانتان كه آن دختران در دامان شما پرورش يافتهاند و با آن همسران همبستر شدهايد. پس اگر با آنها همبستر نشدهايد، بر شما گناهي نيست كه با دخترانشان ازدواج كنيد و زنان پسرانتان كه از پشت خودتان هستند و جمع دو خواهر با هم، مگر آنچه كه در گذشته رخ داده باشد كه خداوند آمرزنده مهربان است».
زنان فوق در سه دستة محارم و به ترتيب نسبي، رضاعي و مصاهره مطرح شدهاند که با توجه به جايگاه رحامت در حرمت ازدواج، وابستگان نسَبي در ابتدا آمدهاند؛ سپس بر اساس پيوند خوني در شيرخوارگي، محرمات رضاعي در رتبة دوم ذکر
(ص186)
شده که در روايات در حکم رابطة نسَبي قرار داده شدهاند(
روي انها لحمة کلحمة النسب ويحرم من الرضاع ما يحرم من النسب (ر.ک: شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 20، باب 1، ص 373؛ محقق اردبيلي، زبدة البيان، ص 662).
) و به تعبير برخي از بزرگان، رضاع، رابطة نسَبي ثانوي است.(
ر.ک: فاضل مقداد، کنز العرفان، ج 2، ص 182.
)در نهايت به محرمات ناشي از مصاهره پرداخته شده است که در رتبة سوم و بر پاية قرارداد هستند.
اهميت رحامت در حرمت ازدواج، در روايات مربوط به کيفيت گسترش نسل حضرت آدم و ازدواج فرزندان ايشان، که ذيل آية اول سورة نساء (يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً.
) در تفاسير روايي آمده است، نمود روشني داشته و اين حرمت، نه صرفاً امري قراردادي، بلکه موضوعي ريشهدار در فطرت و شايع ميان همة اديان معرفي شده است. روايات متعدد مزبور که از جهت سندي صحيح هستند،(ر.ک: فيض کاشاني، تفسير الصافي، ج1، ص 418) ديدگاه ازدواج فرزندان حضرت آدم با يکديگر (خواهر با برادر) را به شدت مورد حمله قرار داده، بر نکات ذيل تأکيد دارند:
الف) ازدواج خواهر و برادر در لوح محفوظ و در تمامي اديان ممنوع است؛
ب) خاستگاه شبهة ازدواج خواهر و برادر در مجوسيان است که آن را جايز ميپندارند؛
ج) در ميان حيوانات نيز ازدواج با محارم قبيح است.
(ر.ک: علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 11، ص 218 و 249.)
البته با وجود روايات مورد اشاره، ديدگاه مقابل طرفداراني نيز دارد. از جمله مرحوم علامه طباطبايي مينويسد: ظاهر آيه اول سورة نساء دلالت دارد که نسل انسانهاي موجود به آدم و همسرش برميگردد، بيآنکه موجودات ديگر در تکثير نسل آنان نقشي داشته باشند. از اين روي، ازدواج ميان فرزندان بدون واسطة آنها، ازدواج خواهر با برادر بوده است و از آنجا که اين حکم، حکمي تشريعي و مربوط به خداوند است امکان تغيير در آن تصور دارد.(ر.ک: سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 4، ص 137.)
ظهور مورد اشارة علامه
ظهور مورد اشارة علامه، چنانکه در ابتداي بحث آوردهاند،(ر.ک: همان.
) از تعبير «وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً» برداشت شده که به جاي تعبير «منهما ومن غيرهما»، تنها به واژة «منهما» اکتفا شده است.
علامه در بحث روايي نيز، به روايتي از کتاب احتجاج استناد ميکند که ديدگاه ايشان را تأييد ميکند.(همان، ص 147 ( و في الإحتجاج، عن السجاد(ع) في حديث له مع قرشي يصف فيه تزويج هابيل بلوزا أخت قابيل، و تزويج قابيل بإقليما أخت هابيل، قال: فقال له القرشي: فأولداهما؟ قال: نعم. فقال له القرشي: فهذا فعل المجوس اليوم. قال: فقال: إن المجوس فعلوا ذلك بعد التحريم من الله، ثم قال له: لا تنكر هذا إنما هي شرائع الله جرت، أليس الله قد خلق زوجة آدم منه ثم أحلها له؟ فكان ذلك شريعة من شرائعهم. ثم أنزل الله التحريم بعد ذلك، الحديث).
(ص187)
دربارة ديدگاه مرحوم علامه، نکات تأملبرانگيزي به نظر ميرسد:
اولاً: ظهور آية فوق در ادعاي ايشان از قوت لازم برخوردار نيست؛ زيرا آن آيه، سرسلسلة نسل انسانهاي موجود را حضرت آدم و حوا بيان کرده است؛ بيآنکه دربارة کيفيت گسترش نسل پس از آن دو بزرگوارسخني فرموده باشد؛ چنانکه علامه فضلالله، بهرغم پذيرش اصل ديدگاه مرحوم علامه در ازدواج فرزندان آدم و حوا با يکديگر، با ناتمام دانستن ظهور مورد اشاره مينويسد:
«ولكن هذا الاستظهار غير دقيق، لأن هذه الفقرة تتحدث عن انطلاق التناسل منهما، باعتبارهما المصدر الأول، من دون تعرّض لما حدث بعدهما في خصوصية التزاوج فلا ظهور لها من هذه الجهة نفيا أو إثباتا»؛(سيدمحمدحسين فضلالله، من وحي القرآن، ج 7، ص 28.
) اين برداشت دقيق نمينمايد؛ زيرا جملة مزبور، تنها از پيدايش نسل انسانها از آن دو که نخستين پدر و مادرند سخن ميگويد؛ بيآنکه از چگونگي ازدواج بعد از آنها سخني به ميان آورد. از اين روي، ظهوري در نفي يا اثبات مطلب مزبور ندارد».
ثانياً: روايات ناظر به انکار ازدواج خواهر و برادر، هم از جهت تعداد و نيز از جهت سند بر دو روايت تأييدکنندة ديدگاه علامه ترجيح دارند. از اين روي، برخي از محدثان آن دو روايت را با توجه به شهرت ديدگاه ازدواج فرزندان آدم با يکديگر، در ميان اهل سنت تقيه دانستهاند.(ر.ک: محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج 11، ص 226؛ فيض کاشاني، تفسير الصافي، ج 1، ص 418.
)
ترتب ميان مردان محرم نسبت به زنان در موضوع نگاه
بر خلاف ترتب پيشين که به لحاظ بيان وضعيت زن نسبت به مرد (در حرمت ازدواج) بر محور رحامت بود، و از همين روي به ترتيب محارم نسبي، رضاعي و سببي مطرح شد، در اين نوع از ترتب، با توجه به رابطة مرد با زن، بيآنکه اولويت به خصوص محارم رحِمي داده شود، محارم سببي در ميان محارم نسَبي و حتي گاه مقدم برآنها ذکر شدهاند و روشن است که در محرميت سببي، مردان محوريت دارند. خداوند در سورة نور، آية سيويکم ميفرمايد:
(ص188)
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلي عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ «و به زنان باايمان بگو، ديدگان خود را از هر نامحرمي فرو بندند، و پاكدامني ورزند، و زيورهاي خود را آشكار نگردانند؛ مگر آنچه كه طبعاً از آن پيداست، و بايد روسري خود را بر گردن خويش فرو اندازند، و زيورهايشان را جز براي شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدران شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران شوهرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان همكيش خود، يا كنيزانشان، يا خدمتكاران مردكه از زن بينيازند، يا كودكاني كه بر عورتهاي زنان وقوف حاصل نكردهاند آشكار نكنند و پاهاي خود را به گونهاي به زمين نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته ميدارند معلوم شود. اي مؤمنان، همگي از مرد و زن به درگاه خدا توبه كنيد، اميد كه رستگار شويد».
در اين آيه، شوهر بر پدر و فرزند و برادر زن پيشگام است، و پدر شوهر بر فرزند، و پسر شوهر بر برادر مقدم شده و فارغ از اهميتي که به حرمت سببي داده شده است، شايد بتوان دربارة زنانِ ازدواج کرده که داراي محرم سببي شدهاند، کثرت مراوده و اختلاط را موجب تقدم پسر شوهر بر برادر دانست.
البته در آية ديگر که مربوط به حجاب و پردهپوشي زنان پيامبر است، تنها به بيان محارم نسَبي اکتفا شده و هيچ محرم سببياي نيامده است: لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ وَ اتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلي كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً (احزاب: 55)؛ «بر زنان در مورد پدران و پسران و برادران و پسران برادران و پسران خواهران و زنان
(ص189)
همكيش و بردگانشان گناهي نيست كه ديده شوند و بايد از خدا پروا بداريد كه خدا همواره بر هر چيزي گواه است».
آية فوق به دنبال نزول حکم حجاب در خصوص همسران پيامبر نازل شده، و مواردي از مردان را از شمول حکم وجوب حجاب استثنا كرده است، و چون در زمان نزول آيه، همسران پيامبر بهجز خود ايشان، هيچ محرم سببي (يعني پدر شوهر و پسر شوهر) نداشتند، از اين روي، با آية پيشين در تعبير تفاوت دارد و مواردي از محارم را بيان نکرده است.
نتيجة نهايي در اين نوع از ترتب بدين صورت قابل تبيين است كه در محرميت زن نسبت به مرد، چنانكه زن محور رحامت است، حرمت رحِمي محوريت دارد و شايد از همين روي, زنان محرم, به ترتيب محارم نسَبي, رضاعي و سببي آمده است. اما در محرميت مرد نسبت به زن، با توجه به محوريت مرد در ايجاد رابطة سببي و علقة ازدواج و حتي در قطع آن، ترتيب محارم تغيير كرده است، و برخي محارم سببي بر نسَبي در بيان پيشي گرفتهاند.