مسئله
لباس و حجاب از ابعاد گوناگون، آن چنان دارای اهمیت است که قرآن، آیات متعددی را
به آن اختصاص داده و دربارة لباس به طور عموم و آراستن آن به تقوی و عفاف و
استفاده از زینتها و حدود آن و همچنین ارزش و اهمیت حجاب، مطالب مهمی بیان داشته
که قسمتی از آنها را از نظر میگذرانید:
1- پوشش و لباس تقوی در
قرآن
« يَا
بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا
وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ
يَذَّكَّرُونَ »
ای
فرزندان آدم! برای شما، لباس فرو فرستادیم که اندام شما را بپوشاند؛ و مایة زینت
شماست؛ و لباس تقوی بهتر است؛ این از آیات خدا است، باشد که متذکر شده، پند
گیرند.(اعراف/26)
این
آیه، بیانگر اهمیت لباس و پوشش و ستر و ساتر از نظر قرآن است، مفسرین، نزول لباس
را این چنین تفسیر کردهاند که خداوند، با فرو فرستادن باران، بوتههای پنبه را از
زمین میرویاند، و چهار پایان را میپرورد تا آدمیان از پنبه، پشم و کرک چهار
پایان، لباس تهیه کنند و با آن از سویی اندام خود را بپوشانند. و از سویی، خود را
آراسته و زینت دهند.(تفسیر مجمع البیان، جلد 3 جزوه 8، ص 36. و تفسیر روح البیان،
ج 3، ص 147.)
البته
این نوع لباسها، تنها بدن را از زشتیها و سرما و گرما، میپوشاند. و اندام انسان
را میآراید. اما آنچه زشتیهای روح و نفس آدمی را میپوشاند، و آن را زینت میدهد،
و برای انسان ارزش و حیثیت واقعی میآورد، و در گرمای سوزان قیامت نگاه میدارد،
لباس تقوی است. و مسلماً این لباس و زیور معنوی، بهتر از لباس و زیور ظاهری است. ـ
چه اگر همین لباس ظاهر، با لباس تقوی در باطن همراه نباشد، شبکه و دامی خواهد بود،
برای شیطان که آدمی را در شکارگاه هوی و هوس، شهوت و فساد تجمل و تکبر، مدپرستی و
چشم همچشمی و... اسیر و دربند میگرداند.
قلندران
حقیقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آنکس که از هنر عاریست.(حافظ.)
2- برهنگی و بیحجابی، دامی
شیطانی
«يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ
الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا
لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ
مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء
لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ»
ای
فرزندان آدم! مبادا شیطان، شما را بفریبد، آنچنان که پدر و مادر شما را از بهشت،
بیرون راند، لباسشان را از تنشان بیرون آورد، تا عیب و عورتشان را به آنها
بنمایاند. مسلماً او و گروه وابسته به او، شما را از جایی و یا به گونهای میبینند
که شما، آنها را نمیبینند. ما شیاطین را اولیاء و همکاران کسانی قرار دادیم که
ایمان نمیآورند.(اعراف/27)
یکی از
مهمترین دامهای شیطان و اولیاء شیطانی، کندن لباس و کشف حجاب و پوششی است که
خداوند، برای آدمیان فرستاده؛ زیرا لباس و حجاب، وسیلهایست برای آراستن انسان به
زینت عفت و حیا، تقوی و پاکدامنی و وقار و شخصیت. و شیطان، میکوشد تا با وسوسه و
وارونه جلوه دادن حقایق، حجاب و پوشش را زشت و کشف حجاب و برهنه ساختن اندام را
زیبا و جاذب، جلوه دهد؛ و با گرفتن حیا و تقوایشان، بر آنان مسلط شود. چنانکه
اولیاء شیطانی و استعمارگران فرانسه، برای تسلط بر الجزایر به این نتیجه رسیده بودند
که:
«اگر بخواهیم به تار و پود جامعة الجزایری،
هجوم بریم و استعداد مقاومت آن را از میان برداریم، باید بدواً زنها را تحت سلطه
قرار دهیم؛ آنها، با صراحت میگفتند:
«زنها را در دست بگیریم، همه چیز بدنبال آن
خواهد آمد».
آنگاه،
دستگاه شیطانی استعمار، برای تجزیه الجزایر، مسئلة کشف حجاب زنان را در ردیف اول
اهمیت قرار میدهد. و برای تسخیر زنان با حجاب، مبالغ هنگفتی را سرمایهگذاری
کرده، ابتدا خود را مدافع زنان، معرفی میکند و لطیفهها و مثالها و شعارهایی میپردازد
تا زنان با حجاب و مردان آنها را، با عنوان وانگ «بازماندگانِ دورانِ توحش قرون
وسطایی» تحقیر کند.(انقلاب الجزایر، فرانتس قانون، ص 14.)
به
تعبیر فرانتس فانون در کتاب انقلاب الجزایر:
«هر چادری که دور انداخته میشود، افق جدیدی
را که بر استعمارگر، ممنوع بود در برابر او، میگشاید. و بدن الجزایری را که عریان
شده است، تماماً به او نشان میدهد؛ و پس از دیدن هر چهره، بیحجابی، امیدهای حملهور
شدن اشغالگر، عرضه میگردد. بر گردان این معنی است که الجزایر، به انکار وجود
خویشتن آغاز کرده و هتک ناموس را از جانب اشغالگر، پذیرفته است».
آنگاه
است که به تعبیر قرآن:
«شیطان و همکاران طاغوتیش، شما را به گونهای
میبینند که شما، آنها را نمیبینند، و بر افراد بیایمان، تسلط مییابند، و در
زمرة اولیاء آنها، قرار میگیرند: «إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ
حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ ».
اما زن
محجبه که خود را با لباس، میپوشاند و در نقطه مقابل خواسته شیاطین، بیرون و
دیگران را میبینند ولی خود دیده نمیشود به نوعی محرومیت را به استعمارگران و
اولیاء شیطانی، تحمیل میکند؛ زیرا به گفتة فرانتس فانون:
«این دیدن، یک طرفه است؛ و طرف مقابل، نمیتواند
او را ببیند؛ و زنی که دیده نمیشود، تسلیم نمیگردد؛ و خود را عرضه نمیکند.»(انقلاب
الجزایر، با بررسی جامعهشناسی یک انقلاب، فرانتس فانون، صحفه 14.)
میلها،
همچون سگان خفتهاند اندر
ایشان، خیر و شرّ بنهفتهاند
تا که
مرداری درآید در میان نفخ
صور حرص کوبد بر سگان
مو به
موی هر سگی، دندان شده وز برای
حیله، دم جنبان شده
صد چنین
سگ، اندراین تن خفتهاند چون شکاری
نیششان، بنفهتهاند
یا چو
بازارنند، دیده دوخته در
حجاب از عشق صیدی سوخته
تا کُله
برداری و بیند شکار
آنگهان سازد، طواف کوهسار(مثنوی.)
3- افراط و تفریط در زینت و
حجاب
« يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ
كُلِّ مَسْجِدٍ وكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ
الْمُسْرِفِينَ ».
ای
فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مساجد، برگیرید و بخورید، و بنوشید،
اما اسراف نکنید که خداوند، اسراف کنندگان را دوست ندارد.(اعراف /31)
در
ادامه سخن، در مورد نزول لباس، برای پوشش و زینت و توأم ساختن آن با لباس تقوی این
آیه، حدود تقوی در لباس و استفاده از زینتها را بیان میکند:
1- زینت ها را برگیرید اما نه در راه تفاخر و
تکبر، نسبت به یکدیگر بلکه در راه خدا ودر مقام سجود و تواضع.
2- زینت ها را برگیرید اما در حد اعتدال که
خداوند، اسرافکاران را دوست ندارد بلکه اهل اسراف و تبذیر، دوستان و برادران
شیطانند: «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ».
توضیح
اینکه: یکی از صفات خدا، «جمیل» است؛ و یک دسته از اسماء الهی بنام صفات جمال،
نامیده میشوند؛ و عالم ارواح، عالم حسن و جمال و تناسب است؛ و هر چه در این عالم
متناسب و زیباست، نمودار و ثمرهای از جمال الهی و جمال عالم ارواح است؛ و از آنجا
که گوهر دل آدمی، با عالم ارواح پیوند دارد و خداوند از روح و صفات جمال و کمال
خود در آدمی دمیده است: «وَنَفَخْتُ فیه مِنْ رُوحی» انسان فطرتاً عاشق زیباییها و
تناسبهاست.(به نقل از کیمیای سعادت، غزالی، ص 370.)
تناسب
در جمادات، کوه و در ودشت و تناسب در نباتات و بوستانها و جنگل و تناسب در آفرینش
حیوانات و انسان، همه جمال و زیبایی طبیعت و نشانههایی از جمال الهی است؛ و
خداوند این تناسب و زیباییها را نه تنها در تکتک موجودات، بلکه در مجموع آنها نیز
بکار برده است. بطوریکه:
جهان، چون
چشم و خط خال و ابروست که هر چیزی، بجای
خویش نیکوست
در سوره
نحل: «یکی از آیات پروردگار، جمال و زیبایی چهارپایان و مرکبهای سواری است که
خداوند، برای بشر آفریده است: «وَلَکُمْ فیها جَمالٌ...»
قرآن
خود، نموداری از تناسب و جمال الهی، در کلام است که هر یک از کلمات و جملهها را
متناسب، بجا و به مورد و به بهترین وجه بکار برده است و انسان در میان مخلوقات خدا
از همه زیباتر و متناسبتر آفریده شده:
« لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ
تَقْوِيمٍ » تا جایی که خداوند دربارة وی، فرموده است: « فَتَبَارَكَ اللَّهُ
أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»
البته
جمال و زیبایی انسان، تنها به جمال ظاهری نیست، بلکه به کمالات و آراستگیهای درونی
نیز هست. و جمال ظاهری، مقدمه است برای کمال و زیبایی روح و باطن آدمی. از این رو،
خداوند برای انسان نیز، لباس و وسائل زینتی فرستاده تا از آنها در راه رسیدن به
کمال و در طریق رهسپار شدن به مساجد، استفاده کند (خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ
كُلِّ مَسْجِدٍ) و از نظافت و طهارت و تناسب و جمال ظاهر، به پاکی و زیبایی روح و
قلب و از لباس ظاهر، به لباس تقوی نائل گردد.
اما
شیطان، پیروان خود را وامیدارد تا با اسراف و زیادهروی، از حدود تعیین شده توسط
شرع از راه کمال و تقوی، منحرف گشته و به راه خودبینی و خود برتربینی و مادهپرستی
کشیده شوند. و با آراستن ظاهری خود، به دیگران فخر بفروشند، و دیگران را تحقیر
کنند، همچنانکه شیطان خود، ماده پر زرق و برق و خوشرنگ و آتشین خود را، وسیلهای
برای تکبر، نسبت به آدم قرارداد و اظهار داشت: « أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي
مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ »(اعراف/12)
من از
او، برترم. چون مرا از (ماده) آتش، آفریدهای؛ و آدم را از خاک تیره و سیاه؛ و از
این سو، پویندگان راه خدا را به تفریط در تزیین و زهد دروغین، وسوسه میکند، و
نظافت و تناسب و زینت ظاهر را، مغایر با کمالات معنوی جلوه میدهد؛ و آنان را
تشویق میکند که با مویی، ژولیده و با دهانی، مسواک نزده و پایی نشسته و بدنی،
حمام نرفته و لباسی نامرتب و چرکین به مساجد و اجتماعات، درآیند. و با این حالت
تنفرانگیز، همه را از دین و مسجد و حزبالله، متنفر سازند؛ و خاطرات بدی همراه با
مفاهیم مذهبی در ذهن کودکان و جوانان بسازند. این نوع افراد نیز، جزو همان دستة
مذکور در آیة 30 سورة اعراف هستند که میفرمایند:
« إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ
أَوْلِيَاء مِن دُونِ اللّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ».
(اینان، شیاطین را به جای خدا، دوست و اولیاء
خود گرفتهاند؛ و گمان میکنند که از هدایت یافتگانند!) این نوع افراد، نمیدانند
که لباس پاکیزه و متناسب نشانه احترام به دیگران است. و ما که حاضر نیستیم با لباس
نامرتب، نزد کمترین دوست خود برویم، چگونه برای رفتن به درگاه باریتعالی و شرکت در
اجتماع تقوی پیشگان، با چنان جامههای وهنآمیز، با آنها گردهم آییم.
متأسفانه
این دسته از زاهدان ریایی، آنچنان فریب شیطان را خوردهاند، که برخلاف دستور خدا که
میفرماید: «به هنگام رفتن به مساجد، زینتهای خود را برگیرند»؛ و برخلاف احکام
فقهی مراجع که میفرمایند: «سزاوار است نمازگزار، با حالت سنگینی و وقار، آراسته و
معطر و مسواک زده و شانه کرده، به نماز بپردازد؛(تحریر الوسیله امام خمینی، ج 1، ص
155.) و نیز برخلاف روش پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه هدی (علیهم
السّلام) و مراجع تقلید و ولی فقیه به هنگام رفتن به مساجد، بدترین لباس خود را میپوشند،
و از این بدتر به پیامبران و امامان و عالمان راستین، ایراد میگیرند که چرا با
لباسی آراسته در اجتماعات ظاهر میشوند.
در
تفسیر المنار، ج 8، ص 382 و مجمع البیان ج 2/ 412 و تفسیر عیاشی 2/14 آمده است که امام حسن مجتبی
(علیه السّلام)، هرگاه به نماز میایستادند، بهترین لباسهای خود را میپوشیدند.
از حضرت پرسیدند چرا اینچنین، لباس آراسته میپوشید؟ حضرت فرمود:
«إِنَّ اللهََ جَمیلٌ یُحِبَُ الجَمالَ
فَأَتَجَمَّلُ لِرَبّی»؛ «خداوند، زیباست؛ و زیبایی را دوست دارد. از این رو، برای
پروردگارم، لباس زیبا میپوشم، که خداوند خود، میفرماید: « يَا بَنِي آدَمَ
خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ »؛ «ای فرزندان آدم! زینتهای خود را به
هنگام رفتن به مساجد، برگیرید».
و وقتی،
یکی از زاهد نمایان پیرو شیطان، بنام «عباد بن کثیر» چشمش به لباس آراسته امام
صادق (علیه السّلام) افتاد، رو کرد به امام و گفت: «تو، از خاندان پیغمبری، پدرت
علی (علیه السّلام)، لباس بسیار ساده میپوشید. آیا بهتر نبود که تو نیز، لباسی
میپوشیدی که جنبة زینت نداشت؟
امام
فرمودند: وای بر تو ای عباد! « مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ
لِعِبَادِهِ »(اعراف/32)
«مگر قرآن نمیفرماید:» چه کسی حرام کرده
است، زینتهایی را که خداوند، برای بندگانش آفریده است؟(وسائل الشیعه، ج3، ابواب
الملابس باب 7 حدیث 4.)
آری،
خداوند زینتها و نعمتها را برای بندگان با ایمان، قرار داده تا نه مانند پیروان
شیطان، آنها را وسیلة استکبار و هوسرانی، بلکه وسیلهای برای تقوی و اظهار آیات و
صفات کمال و جمال الهی، قرار دهند که خداوند استعداد آنها را در انسان قرار داده،
باشد تا به زینت صوری و معنوی نائل گردند.
ولی از
آن سو، افراطگران، آنچنان از حد اعتدال خارج میشوند که زندگی را بر خود تنگ میکنند.
از خورد و خوراک خود، میکاهند تا به لباسی فاخر و خانهای مجلل و وسائلی لوکس،
دست یابند.
و این
عشق و علاقه به زینت و تجمل در زنان، بیشتر از مردان است تا آنجا که دیده میشود
گاهی سایر لذات، برایشان تحتالشعاع قرار میگیرد و بنابراین، به همان اندازه که
زنان، مظهر جمال و کمالاند، در معرض خطر انحراف به سوی شیطانند.
اسلام
که دین فطرت است، طبق سرشت زن، مقرر داشته که از زینتها، لباس و جواهرات استفاده
کند. و حتی، پوشیدن لباس حریر طبیعی و استفاده از طلا را که بر مردان حرام است،
برای زنان، مجاز دانسته؛ و نظافت و آرایش کردن برای همسر را از وظایف و حقوق
همسری، قرار داده و ترک آن را در صورتی که شوهر خواستار آن باشد، یکی از عوامل
نشوز تلقی کرده است.(تحریر الوسیله امام خمینی، ج 2، ص 305.)
و بر
مرد واجب کرده که اگر همسرش از زیباپوشان است، لباسی را که امثال وی میپوشند،
برایش فراهم نماید.(رساله نوین، ج3، ص 112.) چرا که زینت و نظافت باعث میشود،
اعضاء خانواده با فطرت کمال جو و جمال خواه خود، نسبت به یکدیگر بیشتر بپیوندند. و
با افزوده شدن عشق و مودت، میان زن و همسر کانون خانواده گرم و مستحکم گردد.
اما
همین غریزه و عشق به جمال و زیبایی، اگر خدای ناکرده از حدود و مرزهای شرع، خارج
شود، زیباییهای مارگونة دنیا، آدمی را میفریبد؛ و کام انسان را تلخ و زندگی را بر
وی، تنگ میگرداند. و در دام شیطان، اسیر میسازد. از این رو، قرآن با قانون حجاب،
مرز و حدودی برای زینت و نگاه مقرر داشته است.
4- حدود زینت و حجاب در
قرآن:
«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ
أَبْصَارِهِمْ »؛ به افراد با ایمان بگو چشمهای خود را کوتاه کنند.
«وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى
لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ »؛ و در حفظ پوشش اندام خویش،
بکوشند. این برایشان، تزکیه و پاکی بیشتری در بردارد؛ مسلماً خداوند،نسبت به آنچه
میکنند آگاه است.
«وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ
أَبْصَارِهِنَّ»؛ و به بانوان با ایمان بگو: چشمهای خود را فرو گیرند.
«وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»؛ و عورتهای خویش
را پوشیده نگاه دارند.
«وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا
ظَهَرَ مِنْهَا»؛ و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است، آشکار ننمایند.
«وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى
جُيُوبِهِنَّ»؛ و روسریهای خود را بر سینه خود افکنند. (تا گردن و سینة آنان، آشکار
نشود.)
«وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا»؛ و جز
برای این افراد، زینت خود را آشکار نسازند: لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَاء
بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ
إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ
1) لِبُعُولَتِهِنَّ 1) شوهرانشان
2) أَوْ آبَائِهِنَّ 2) پدرانشان
3) أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ 3) پدرشوهرانشان
4) أَوْ أَبْنَائِهِنَّ 4) پسرانشان
5) أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ 5) پسران همسرانشان
6) أَوْ إِخْوَانِهِنَّ 6) برادرانشان
7) أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ 7) پسر برادرانشان
8) أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ 8) پسران خواهرانشان
9) أَوْ نِسَائِهِنَّ 9) زنان همکیششان
10) أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ 10) افراد سفیه
که تمایلی به زن ندارند.
11) أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي
الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ 11)
کنیزانشان
12) أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا
عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء 12) کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند.
وَلَا
يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ
و پاهای
خود را به زمین نزنند تا زینتهای پنهانشان، (همچون صدای کفش و خلخالشان) آشکار
شود.
وَتُوبُوا
إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
و همگی
به سوی خدا توبه و بازگشت کنید، ای افراد باایمان! باشد که رستگار شوید. (سوره
نور: 31/30)