عناصر و عوامل تاثیر گذارنده در محیط خانه ، مدرسه و جامعه در القای یک ارزش معنوی و رسانیدن پیام و بیان روح مذهبی ، اگر عملاً یکدیگر را نفی کنند و یا در برنامه ها و اظهار مطالب ، هر کدام راه و هدفی متفاوت و مغایر با یکدیگر بپیمایند ، در ذهن فرد تناقض بوجود می آورند و پیام منجر به ایجاد انگیزه ، شوق ، اراده و عمل نمی شود. اما در این میان ، یک نکته مهم و قابل توجه را نباید فراموش کرد که اگر تربیت دینی و مذهبی خانواده ای اساسی و ریشه ای باشد ، فرد تربیت شده می تواند در برابر تندبادهای مختلف فرهنگی و اجتماعی مقاومت کند و از مسیر صحیح زندگی خارج نشود. آموزش و پرورش روحیة مذهبی مناسب ، ابتدا از خانه شروع می شود و خانواده نقش مهمی در انتقال فرهنگ دینی از خود بروز می دهد.

حضرت امام (ره) با اشاره به تاثیر محیط خانه ، بویژه نقش مادر در سرنوشت فرزند می فرماید: دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه در آنجا تربیت می شود. آنچه بچه از مادر می شنود غیر از آن چیزی است که از معلم می شنود. بچه از مادر بهتر می شنود تا معلم ، در دامان مادر بهتر تربیت می شود تا در جوار پدر یا در جوار معلم.

از این رو پاکسازی محیط خانه از بدآموزیهای رفتاری و اخلاقی و ارائه الگوهای شایسته از مسئولیتهای جدی والدین است.

آداب و عبادات مذهبی چون پاسخی به عالی ترین نیازهای معنوی است ، اگر بطور طبیعی و با جلب رضایت قلبی ارائه شود ، احساس خوشایند را در آنان بر می انگیزد و متربی آن را براحتی جذب می کند ، چرا که عواطف و احساسات ، مهمترین نقش را در تکوین ، رشد و پرورش شخصیت جوان و نوجوان دارند. بدیهی است زمانی که کودکان و نوجوانان در معرض یادگیری و آموزش احکام و عبادات قرار دارند ، لازم است برای این موضوع زمینه سازی شود تا همراه با آموزش ، احساس خوشایند در او ایجاد گردد و به این ترتیب، نتیجه ای مطلوب به بار آورد. در اینصورت، تقویت چنین گرایش فطری نیز بسیار آسان و طبیعی خواهد بود. کسب عادتها و رفتارهای مذهبی بیش از آنکه متاثر از اندرزها و سخنان والدین باشد، معلول پذیرش رفتار، عواطف و احساسات مرتبط و همراه با مهر و محبت آنان است.

با برانگیختن احساساتی خوشایند در حین انجام فرایض مذهبی در کودکان و نوجوانان، زمینه یادگیری رفتارها و احساسات مطلوب فراهم می گردد و این نیز به نوبه خود موجب تقویت انگیزه و گرایش به نیایش و ارتباط با پروردگار متعال می شود. یادگیری بیشتر رفتارها و گفتارهای کودکان و نوجوانان، براساس مشاهداتی است که نسبت به اعمال والدین دارند و نیز احساسی که فضای ارتباطی خانواده در آنها پدید می آورد، در این امر موثر است. در کانون خانواده است که گرایش دینی افراد تقویت می شود و خمیر مایه شخصیت مذهبی در آنان تکریم می یابد.

به عنوان مثال هنگامی که شب در خانه دست از سخن گفتن و بازی کردن با کودک دو ساله خود برمی دارید و سجاده ای پهن می کنید و به نماز می ایستید، از همان آغاز، کودک شما حس می کند که شما در حال خاصی به سر می برید، می بیند هر چه شما را صدا می کند جواب او را نمی دهید، بلکه در عوض کلماتی به زبان می آورید که با حرفهائی که به او می زنید فرق دارد. گاهی خم می شوید و قدری می نشینید و پس از چند بار نشستن و برخاستن، دوباره با او صحبت می کنید. همچنین وقتی نیمه شب فرزند از خواب برمی خیزد و چراغ را برخلاف شبهای دیگر روشن می یابد و پدر و مادر را می بیند که دور سفره ای نشسته اند و غذا می خورند و دعا می خوانند و پس از ساعتی، دیگر چیزی نمی خورند، با این تجربه، روزه عملاً در ذهنش نقش می بندد. وقتی به این ترتیب در دوران کودکی در خانه و خانواده عملاً با نماز و روزه و طهارت و نجاست و محرم و نامحرم و حلال و حرام آشنا می شود، اندک اندک اوضاع و احوال حاکم بر خانواده، به اعمال و آداب اسلامی تأدّب پیدا می کند. برای کسانی که از سابقه پرورش خانوادگی با آداب اسلامی بی بهره اند، عمل کردن به فرائض اسلامی مثل پریدن در استخری پر از آب سرد است. کسی که بر لب چنین استخری ایستاده می تواند نظراً خودش را قانع کند که باید به درون استخر بجهد اما عملاً پایش می لرزد، اختلافی که میان درجه حرارت تن او و آب استخر وجود دارد، انتقال دفعی از بیرون به درون استخر را مشکل می سازد، اینست که اگر مصمم به آب تنی باشد ابتدا سرانگشت پای خود را تر می کند بعد دستی به سر و سینه خود می کشد و خلاصه مدتی با آب بازی می کند تا بتواند دل به دریا بزند و با تمام بدن در آب فرو رود، بسا که همین ترس او از سردی آب سبب شود تا هرگز عملا وارد استخر نشود و همواره در کنار آب بنشیند. طفلی که از بدو تولد در فضای اسلامی بزرگ شده است، هرگز خود را با انتقالی این چنین نامانوس و دشوار مواجه نمی بیند، او به شناگری می ماند که از اول بی آنکه ابهت و غرابت و گزندگی سرمای آب استخر یکباره دست و پای او را سست کرده باشد، خود را تا گردن در آب می بیند، و اگر تصمیم به شنا کردن بگیرد دیگر ترس از آب، میان تصمیم و عملش فاصله ایجاد نخواهد کرد.

بسیاری از رفتارها و گرایشهای کودک و نوجوان، از قبیل گرایش به نماز و روزه، شرکت در کارهای خیر و اهمیت دادن به وظایف و تکالیف دینی، غالباً متاثر از تجارب خوشایند تربیتی آنان در خانه و خانواده است. کودکان بشدت نیازمند و تشنه یادگری هستند و احتیاج به امنیت و آرامش خاطر و اتصال به یک قدرت، رحمت و عطوفت دارند. آوای ملکوتی قرآن و نوای دلنشین اذکار نماز، حتی در دوران بارداری مادر موجب جنب و جوش و شکوفایی گرایش و احساسات دینی در کودک می شود.

حضرت علی (ع) می فرماید: «قلب نوجوان، همچون زمینی خالی است، هر بذری که در آن افکنده شود می پذیرد. من پیش از آنکه دلت سخت گردد و فکرت مشغول شود، به ادب و تربیت تو مبادرت کردم».

بنابراین خانواده در تربیت دینی فرزندان و هدایت صحیح آنها بسوی رستگاری و اعمال صالح بیشترین و مؤثرترین نقش را در برابر سایر عوامل دارد، هر چند که نقش عوامل دیگر را نمی توان انکار کرد اما اگر تربیت دینی در یک خانواده به نحو احسن و با نظارت و کنترل دقیق و دور از هر گونه افراط و تفریط صورت گیرد، می توان بر بسیاری از دوگانگی ها و عوامل مخرب و تاثیرگذار دیگر غلبه کرد. چگونه است که در خانواده ای دختری با دیدن همکلاسی ها و دوستان خود از پدر و مادر خود تقاضا می کند چادر را از سر بردارد و همانند دوستانش در انظار حاضر شود و از سوی دیگر در خانواده ای دیگر در همان شهر، وقتی پدری در مهمانی اقوام و خویشان خود رو به دخترش می کند و به شوخی به او می گوید: در اینجا غریبه نیست چادرت را از سر بردار، آن دختر با ناراحتی و اخم اتاق را ترک می کند، این تفاوتها به نقش و نحوه تربیت دینی یک خانواده برمی گیرد.

وقتی در خانواده ای صدای آهنگهای بندری و ترانه های غربی آنقدر بلند باشد دیگر فریادهای یا حسین بسیجیان لای نیزارهای اروند جا می ماند و به گوش نمی رسد.

وقتی پدر و مادرها می نشینند فیلمهای مبتذل را از طریق ماهواره وویدئو و غیره با کیف تماشا می کنند و قربان صدقه فلان هنرپیشه و فلان خواننده می روند و آنها را الگوی زندگی خود قرار می دهند دیگر وقت ندارند که به سیلی خوردن حضرت زهرا (علیها السلام) فکر کنند و معصومین (علیهم السلام) را الگو و نصب العین زندگی خود قرار دهند و بچه های خود را با راه و رسم این بزرگواران آشنا سازند.

وقتی خانواده ای افتخار می کند که بچه شان «همبرگر» را درست تلفظ می کند و به پیتزا علاقه پیدا کرده است. وقتی بچه ها می بینند که مادرانشان کنار خیابان بدنبال جواهرات می گردند و پوست گوزن می پوشند و روسری ژورژت سر می کنند. وقتی پدرانشان غیرتشان را گم کرده اند و توی چراگاههای خیابان راه می افتند و گناه می چرند، دیگر چگونه توقع داریم که بچه ها تحت تاثیر تربیت دینی به اصول و ارزشهای فرهنگ دینی خود پایبند باشند.

بنابراین خانواده باید تلاش کند که آموخته های مذهبی کودکان با تجارب و احساسات خوشایندی شکل بگیرد. سعه صدر، ابراز احساس خرسندی و روحیه رضایتمندی، گرایش به این احساسات مذهبی را برای کودکان گوارا می سازد.

مشاهده رفتار اطرافیان (بخصوص والدین) انگیزه ای قوی و غنی برای یادگیری و آموزش فرزندان است. وقتی که کودک نسبت به رفتار و نحوه حرکات و حرف زدن والدین و اطرافیان کنجکاو می شود، باید توجه داشت که کنجکاوی وی بی هدف و بی نتیجه نیست، بلکه متضمن الگوگیری و مشارکت فعالانه او به صورت تجربه ای جدید در فرازهای حساس زندگی است. زمانی که نوجوان، الگوهای رفتاری مطلوب خویش را در موقعیتها و شرایط مختلف زندگی، در رفت و آمدها، میهمانیها و برخورد بستگان و دوستان مشاهده می کند احساس شادمانی، شوق و شعف سراسر وجودش را فرا می گیرد و عمیقا نسبت به رفتار آنها کنجکاو می شود و از آنان الگو می گیرد.

مهیا کردن چنین فضایی، بخصوص اگر همراه با مشارکت فعال کودکان و نوجوانان و همسالان آنان باشد برایشان بسیار دلنشین و دلپذیر است و همین امر بتدریج گرایش به امور مذهبی و روحیه اجتماعی را در آنان تقویت می کند. بدیهی است هر قدر الگو محبوبتر باشد، یادسپاری رفتار آسانتر می گردد. نگاهها و حالات و به سر بردن در این لحظات، غرق در سرور و شادی می شوند و سعی دارند که خود نیز این قبیل رفتارها را با اشتیاق تمام باز آفرینی کنند. پدر و مادر و اهل خانه اگر در رفتارهای خود، به راست گویی، صداقت، عفاف و حجاب، صبر و بردباری و توجه به حساسیت نسبت به اوقات نماز ارج بنهند و در عملکردهای خود ثابت قدم باشند، تاثیر گذاری و درون سازی گفتار و رفتارشان به مراتب بیشتر از زمانی است که تنها با گفتار و یا اجبار، فرزندان خویش را به کارهای مذهبی وادار سازند، در حالیکه خود در عمل سهل انگاری می کنند. لحظه های حساس و پرجاذبه رفتار پدر و مادر در ایجاد فضای دوستانه، صمیمی و دلنشین عاطفی در مواجهه با فرزندان، سبب می گردد که آنان بدون زحمت، رفتار مورد علاقه خود را مورد توجه و تقلید آگاهانه قرار دهند. پدر و مادر و اعضای خانواده، اگر توجه داشته باشند که در خانه، سفر یا گردش، در میمهانی و یا در حین کار و بطور کلی در هر موقعیتی به اصول و احکام دینی پایبند باشند و به آن اهمیت دهند، در تلقی و نگرش فرزندان نسبت به فرایض دینی تاثیر مضاعف خواهد داشت. 

بجاست که خانواده ها با الهام از فرهنگ غنی اسلام و احکام و تعالیم آن به تربیت صحیح فرزندان مراقبت و تربیت نیاز دارد و این جز از طریق عمل صالح و تادب به آداب شریعت و پرهیز از عوامل غفلتزا میسر نخواهد شد.

«ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع و هو شهید»[سوره مبارکه  ق /37]