5. عفت و پاکدامنی
از جمله عوامل خوشبختی در خانواده عفت و پاکدامنی است. اگر ما به قرآن کریم و روایات معصومان دقت کنیم به خوبی میفهمیم که آنان بر عفت و پاکدامنی تاکید فراوان میکردند. قرآن شریف در همین زمینه میفرماید: «الزّانی لا یَنکحُ الا زَانیَهً او مُشرِکَه وَ الزّانیهُ لا یَنکحُهَا الا زَانٍ او مُشرِکُ وَ حُرّمَ ذَلک عَلَی المُومنین؛(النور /3 ) مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمیکند و زن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود در نمیآورد و این کار بر مومنان حرام شده است.»
همچنین رسول خدا(ص) میفرماید: "خداوند متعال میفرماید: «وقتی اراده کنم که خیر دنیا و آخرت را برای یک مسلمان جمع کنم، قلبی خاشع و زبانی ذاکر و تنی صابر بر بلا به او عطا میکنم و همسری به او میدهم که از نگاه کردن به وی شادمان شود و آن زن در غیاب شوهر از نفس خود و مال [دارایی] شوهرش نگهداری کند.»
(وسائل الشیعه، ج14، ص23).
همچنین امام صادق(ع) میفرماید: «کفو بودن در این است که عفیف و پاکدامن باشد و از امکانات اقتصادی نیز برخوردار باشد.»
(وسائل الشیعه، ج14، ص51).
و نیز امام صادق(ص) در بارهی سعادت و خوشبختی انسان میفرماید: «خوشا به حال کسی که مادرش عفیف و پاکدامن باشد.»(.مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج5، ص285، بیروت: موسسهی الوفا، 1409.(
این که در فرهنگ دینی و سفارش پیشوایان معصوم(ع) به پاکی و عفت مردان و زنان تاکید فراوان شده، برای آن است که اگر پدر و مادر بدرفتار و ناپاک باشند و توجه به دستورات شرعی نداشته باشند، در اخلاق و روش کودک اثر نامطلوبی برجای خواهد گذاشت و اغلب کودکان بهخصوص دختران قدم جای قدم مادران میگذارند.
آن چه که از این آیه و روایات به خوبی میفهمیم، این است که زندگی زناشویی بر پایهی انحصار و اعتماد برپا میشود. زن و شوهر قصد دارند تمام وجود یکدیگر را تصاحب نمایند و دیگری در این کانون راه نداشته باشد. مرد از همسرش انتظار دارد که چشم طمع از مردان بیگانه قطع کند و تمام وجودش را در انحصار او قرار دهد به مردان بیگانه نگاه نکند، محبت دیگری در دلش نباشد، زیبایهایش را در معرض دید دیگران قرار ندهد، با آنها گرم نگیرد و شوخی و مزاح نکند و عفیف و پاکدامن باشد.
مرد به هنگام گزینش همسر، درصدد یافتن زن عفیف، باحیا و پاکدامن است که صد در صد مورد اعتماد باشد و این خواستهی بسیار باارزش و مشروعی است زیرا زندگی با یک زن خیانتکار برای یک مرد غیور غیرقابل تحمل است. زن نیز به هنگام ازدواج درصدد یافتن شوهر عفیف و پاکدامنی است که صد در صد مورد اعتماد باشد، چشمچرانی نکند و دلش را از محبت زنان بیگانه خالی گرداند و تمام وجودش را در انحصار همسر مشروعش قرار دهد.
6.اهداف مشترک
یکی دیگر از عوامل خوشبختی در خانواده، اهداف مشترک محسوب میشود. هر چه مشترکات میان افراد، افزایش یابد به همان مقدار امکان توافق، بیشتر میشود. وقتی دو انسان، علاقهها و مشترکات فراوان دارند، امکان بیشتری برای همزیستی سالم دارند. در پیمودن راه زندگی باید بر مشترکات طرفینی افزود و از زمینههای اختلاف کاست. به گفتهی مولوی مشترکات، زاغ و لکلک را نیز سازگار مینماید:
آن حکیمی گفت: دیدم هم تکی در بیابان زاغ را با لک لکی
- در عجب ماندم بجستم حالشانتا چه قدر مشترک یابم نشان
- چون شدم نزدیک، من حیران و دنگخود بدیدم هردوان بودند لنگ
(مولوی بلخی، جلالالدین محمد، مثنوی معنوی، ص269، اقبال سال1374).
البته این مسئله، را هم تجربه اثبات میکند، هم عقل و هم روانشناسی، چنان که یکی از روانشناسان مینویسد: «روشن است که بسیاری از الگوهای روابط زناشویی میتوانند عملکرد رضایتبخش داشته باشند. عناصر مشترک زیر احتمالا در این الگوها دیده میشود:
-
احترام متقابل: زن یا شوهر در همسر خود توانایی یا ویژگی مهمی را میبیند که از نظرش قابل احترام است.
-
شکیبابی: توانایی زن و شوهر در پذیرش کمبودهای یکدیگر.
-
توانایی توافق بر سر هدفهای مشترک و پیشبرد آنها.( الکسنو، ریتال و ربچاد، زمینهی روانشناسی، ترجمهی محمدتقی براهنی، ج1، ص180، بهروز، تهران، سال1367.)
بنابراین، وقتی که میخواهیم همسفر یا همسر را انتخاب کنیم، باید کسی را برگزینیم که با ما در یک مسیر و به سوی هدف مشترک در حرکت بوده و به ارزشهای مورد پسندمان پایبند باشد، چون ارزشهای مشترک بین دو انسان الفت و صمیمیت ایجاد میکند ولی کدامین هدف مشترک، بالاتر از ارزشهای شرعی ودینی است؟
7.عمل صالح
از مهمترین عوامل خوشبختی انسان در دنیا و آخرت عمل به احکام شرعی و دینی است و این مطلب را میتوان از آیات قرآن کریم استخراج کرد. قرآن شریف خانوادهای را طراحی میکند که مکتب و معبدی است که اعضای آن مدارج بندگی را طی میکنند و به حیات طبیه راه مییابند. افراد در خانواده، علاوه بر تامین حقوق دنیوی خود مانند امنیت، آرامش، تغذیه، بهداشت مناسب، تحصیل علوم و عدالت اجتماعی و ... حقوق معنوی خود را نیز جستوجو میکنند. مرد و زن موظف به ایجاد شرایط مقتضی و رفع موانع برای دستیابی یک دیگر به این حقوق هستند.
در همین زمینه قرآن کریم میفرماید: «مَن عَملَ صالحاً مِن ذَکَرٍ او انثَی وَ هوَ مُومن فَلَنُحیِیَنَّه حَیَاهً طَیبهً وَلَنَجزیِنَهُم اجرهُم بِاحسنِ مَا کَانوا یَعملُونَ؛( نحل، آیهی 97.)
هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مومن است، او را به حیاتی پاک، زنده میداریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند خواهیم داد». خداوند در این آیه، شرط رسیدن به حیات طبیه و دخول در بهشت و اجر اعمال را، ایمان و عمل صالح ذکر میکند و این دو، تنها در محیط خانواده کسب میشود.
دین اسلام هیچ گونه فرق میان زن و مرد در کسب حقوق معنوی نگذاشته است: «کُلُ نَفسٍ بِمَا کَسَبَت رَهِینه؛
(مدثر، آیهی 38.)
(آری) هر کس در گرو اعمال خویش است.»
و نیز در آیهی دیگر میفرمایند: «وَالّذینَ یَقُولُونَ رَبَنّا هَب لَنَا مِن ازوَاجِنَا وَ ذُرِیّاتَنا قُرهَ اعَیُنٍ وَ اجعَلنَا للمُتّقِینَ امَاماً؛(فرقان، آیهی 74.)
و کسانی که می گویند: پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایهی روشنی چشم ما قرار بده و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان.»
«قره» از واژهی قرار است و منظور از «قره اعین»، آرامش دیدگان است. چشم انسان در چیزی که خوشایند اوست، آرام میگیرد. در این آیه، عباد الرحمن از خداوند درخواست میکنند که همسران و فرزندانشان را مایهی آرامش چشم آنها قرار دهد و از آن جا که چشم و دل مومن جز به رضای حق آرام نمیگیرد، نتیجهی آیه این است که: پروردگارا، نسل و اهل خانهی ما را در مسیر خود و مورد رضای خود قرار ده. خلاصه آن که مومنین – عبادالرحمن – علاوه بر انجام مسئولیت خود در قبال تامین حقوق معنوی خانواده، برای کمال معنوی آنان و رسیدن به رضای حق نیز دعا میکنند.( حسینی، اکرم، تحکیم خانواده در آموزههای قرآنی، نشریهی کتاب زنان، ش26؛ ص68، سال 1383.)
شاید انگیزه برای این خیرخواهی و دعا، این آیه باشد: «وَالّذینَ امَنُوا وَاتّبَعَتهُم ذُرِیّتُهُم بِایمَانٍ الحَقنَا بِهِم ذُرِیَتَهُم وَ مَا التنَاهُم مَن عَمَلِهِم مِن شَیء کُلُ امرِیٍ بِمَا کَسَبَ رَهِین؛(طور، آیهی 21.)
کسانی که ایمان آوردند و فرزندانشان به پیروی از آنان ایمان اختیار کردند، فرزندانشان را در بهشت به آنان ملحق میکنیم؛ و از پاداش عملشان چیزی نمیکاهیم؛ و هر کس در گرو اعمال خویش است.»
در تفسیر قرطبی، ذیل همین آیهی فوق از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمودند: «خداوند ذریهی مومن را در بهشت همدرجهی او قرار میدهد، هر چند آن ذریه از حیث عمل و پاداش از او نازلتر باشند، برای آن که به وجود ایشان و پیوستگی ایشان، چشم روشن شود.»( قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج17، ص45، بیروت: دار الکتب العلمیه، سال 1420.)
در قرآن کریم از خیرخواهی، نصیحت و دعای والدین برای فرزندان، شواهد دیگری نیز وجود دارد؛ نظیر نصایح لقمان به فرزندش که در طی پنج نصیحت عمده، وی را به توحید و دوری از شرک، حسن خلق، نماز، امر به معروف و نهی از منکر، صبر و شکیبایی و میانهروی توصیه میکند و از تکبر، خودپسندی، فخر و مباهات به دیگران منع میکند. همچنین درخواست حضرت نوح برای پسرش که خداوند او را به خویش ملحق گرداند: «وَ نَادَی نُوحُ رَبَهُ فَقَالَ رَبِ انَّ ابِنی مِن اهِلی وَ انَّ وَعدَکَ الحَقُ وَ اَنتَ احکَمُ الحَاکِمِینَ؛(هود، آیهی 45.(
نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعدهی تو (در مورد نجات خاندانم) حق است؛ و تو از همهی حکمکنندگان برتری.» اما از آن جا که پسر نوح غیرصالح بود و از اهل او حساب نمیشد، پاسخ شنید: «قَالَ یَا نُوحُ انهُ لَیسَ مِن اهلِکَ اِنّهُ عَمَلُ غَیرُ صَالحٍ فَلا تَسالنی مَا لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمُ انّی اعِظُکَ ان تَکُونَ مِن الجَاهِلِینَ؛(هود آیهی 46.)
ای نوح ! او از اهل تو نیست؛ او عمل ناصالحی است [ فرد ناشایستهای است] پس آن چه را آگاه نیستی از من مخواه.»
پدر مورد تایید قرآن که به عنوان الگوی والدین معرفی میشود، حضرت ذکریا(ع) است که فرزندی موحد و حکیم چون یحیی دارد و قرآن او را به عنوان فرزندی نیکوکار نسبت به والدین و پرهیزگار و دور از ستمگری و عصیان میستاید و به او درود میفرستد: «و براً بوالدیه و لم یکن جبار عصیاناً و سلام علیه یوم ولد و ...(مریم/ آیهی 14-15.)
او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود و جبار (و متکبر) و عصیانگر نبود. سلام بر او، آن روز که تولد یافت و آن روز که میمیرد و آن روز که زنده برانگیخته میشود!» و مریم مادر نمونهای که فرزندی چون عیسی به دنیا میآورد و خداوند فرزندش را به نیکی به مادر توصیه میکند. «و اوصانی بالصلوه و الزکاه مادمت حیا و براً بوالدتی و لم یجعلنی جباراً شقیاً،( مریم/ آیهی 31-32.)»
جمعبندی و نتیجهگیری
باید برای سعادت و خوشبختی در خانواده عوامل منطقی و درستی در دست داشته باشیم که بهترین عوامل، در آیات قرآن کریم و روایات معصومان(ع) بیان شده است. از آن جمله میتوان به:
-
دقت در انتخاب همسر
-
ایمان و دینداری
-
عقل و هوش
-
تفاهم اخلاقی
-
عفت و پاکدامنی
-
اهداف مشترک
و
-
عمل صالح
اشاره کرد.
این عوامل سبب سعادت و خوش بختی انسان در دنیا و آخرت می شود. باید به مرد و زن جوانی که می خواهند با هم ازدواج کنند توصیه شود در انتخاب همسر به این عوامل دقت کامل داشته باشند که چه کس را در دین و اسرار خود آگاه میسازند. مسلما یک همسر با ایمان، عاقل، بااخلاق و پاکدامن نمی تواند با یک همسر بیایمان، بی عقل، بداخلاق و خیانت کار و بی عفت ازدواج کند و عمرش را با بد بختی بگذراند.
منابع:
-
قرآن کریم، ترجمهی آیت الله مکارم شیرازی.
-
امینی، ابراهیم، انتخاب همسر، ص102، تهران: موسسهی انتشارات امیر کبیر، سال 1378.
-
بایار، ویرجینیا، چگونه انسان بهتر باشیم، ترجمهی ناهید فخرایی، ص190، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران: بیتا.
-
حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج4، ص17، تهران: المکتب الاسلامیه، 1367.
-
حسینی، اکرم، تحکیم خانواده در آموزههای قرآنی، نشر کتاب زنان، ش26، ص68، سال 1383.
-
ر. ک زمانی، مصطفی، عشق و خودکشی، به نقل از زمزم معارف، ش16، ص38، قم: سال 1387.
-
صداقت، محمدعارف، زمزم معارف، ش16، ص38، قم: سال 1387.
-
الطبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص233، تهران: سال 1376.
-
قرطبی، محمد بناحمد، تفسیر قرطبی، ج17، ص45، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1420.
-
کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمهی سید جواد مصطفوی، ج1، ص30، تهران، چاپ دوم، 1377.
-
فروع الکافی، ج5، ص333، بیروت: دارا الاضواء، سال 1405.
-
لپ، انیاس، روانشناسی عشق ورزیدن، ترجمهی کاظم سامی و محمود ریاضی، ص317، رز، تهران، 1356.
-
مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج5، ص285، بیروت: موسسهی الوفاء، 1409.
-
مولوی بلخی، جلالالدین محمد، مثنوی معنوی، ص269، اقبال، سال 1374.
-
نوری الطبرسی، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، ج14، ص193، قم: موسسهی آلالبیت، سال 1407.