در اینجا سعى شده است تا با الهام از آیات الهى وروایات معصومین(ع) فلسفه تشكیل خانواده، ویژگى ها و كاركرد هاى خانواده موفق را معرفى كنیم.

« والذین یقولون ربّنا هب لنا من أزواجنا قرّه أعین و اجعلنا للمتقین إماماً؛ و كسانى كه مى گویند: «خداى ما، ما را از همسرانمان نور چشمان ببخش و ما را رهبر پرهیزكاران گردان. »(الفرقان : 74)

این آیه بر اهمیت خانواده و پیش آهنگى آن در تشكیل جامعه نمونه انسانى اشاره دارد، همچنان كه پیوندهاى سالم و درخشان خانوادگى را ایده آل پرهیزكاران معرفى مى كند. كوشش مصلحان جامعه- مخصوصاً پیامبران الهى- این بوده است كه نظام خانواده، یك نظام مستحكم و پایدار باقى بماند و هیچ عاملى نتواند این كانون سعادت و اجتماع كوچك را متلاشى كند.

اما علت تشكیل خانواده

چرا اسلام به تشكیل خانواده بها مى دهد كلید گشایش این سؤال در قرآن است. طبق آیات الهى، انسان ها طورى آفریده شده اند كه جفت خواهى به سرشت و آفرینش آنها برمى گردد. خداوند در سوره نبأ آیه 8 چنین مى فرماید:« و خلقناكم أزواجا؛ ما شما را جفت جفت آفریدیم. » بنا بر این زن و مرد كامل كننده یكدیگرند و با وجود هر یك، دیگرى به كمال رسیده و در كنار هم به آرامش مى رسند. در سوره روم آیه 21 مى فرماید: «و از نشانه هاى او این كه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید، و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در این [نعمت] براى مردمى كه مى اندیشند قطعاً نشانه هایى است.»

از دیدگاه قرآن اصولاً خلقت موجودات و از جمله انسان ها به صورت زوج است كه به حسب فطرت در پى یافتن مكمل و نیمه دیگر خود مى باشند تا به آرامش، كمال و مودتى كه خداوند وعده داده است برسند و خاصه در وجود انسان زمینه اى از مودت و رحمت وجود دارد كه تجلى گاه آن فقط محیط خانواده است.

اما آن سكونى كه قرآن وعده اش را مى دهد تنها در نهاد مقدس خانواده است كه نمایان مى شود و تجلى مى یابد. اینجاست كه انسان با الهام از قرآن پى مى برد كه خانواده تنها محیطى براى ارضاى نیاز ها وتوالد و تناسل نیست بلكه نهادى است كه اهداف والاتر و بالاترى را در برنامه جامع خود دارد.

انسان موجودى اجتماعى است و نیاز به تعاون و معاضدت دارد، چنانكه براى تحقق بخشیدن به فرایند رشد و تكامل خویش به ارتباط با دیگران نیازمند است. در محیط خانواده این برنامه به صورت بسیارمطلوبى اجرا مى شود و گاهى عواطف خانوادگى آن چنان قدرت پیدا مى كنند كه اعضاى خانواده در قبال یكدیگر احساس مالكیت شخصى نمى كنند.

در بسیارى از خانواده ها عموماً و در خانواده هاى موفق اسلامى خصوصاً، این برنامه ها به طور كامل جریان دارد. پدران و مادران و فرزندان نسبت به یكدیگر فداكارى مى كنند و همگى مانند یك روح اند در چند بدن و مظهر وحدت اند نه كثرت.

در یك خانواده موفق قرآنى در واقع پدر و مادر هسته مركزى و كانون خانواده هستند كه در رأس هرم قرار دارند و فرزندان در گرد این كانون مى باشند. البته باید خاطر نشان كرد كه خانواده در نگاه قرآن نه مرد سالار است، نه زن سالار و نه فرزند سالار؛ بلكه جایگاه مودت، رحمت و تفاهم سالارى است. در این محیط سالم، درستى، صداقت، عدالت و سعادت آموزش داده مى شود و خلأ روحى هر یك توسط دیگرى پر مى شود و به وحدت رسیدن و فنا در یكدیگر را مى آموزند و این همان چیزى است كه هماهنگ با خلقت و آفرینش زن و مرد است.

معیار خانواده موفق از منظر قرآن

خانواده موفق یعنى تپیدن یك قلب در سینه همه اعضاى آن، یعنى روحى مشترك در چندین كالبد كه باعث مى شود همگام و همراه یكدیگر به سمت كمال ره بپیمایند. در این خانواده، وحدت، هماهنگى و انسجام اهمیت بسیار دارد، تفرقه جایى ندارد و كار ها با شور و مشورت سرانجام مى گیرند. براى داشتن یك كانون گرم و موفق باید قدم اول را درست برداریم و آن انتخاب همسر با ملاك هاى اسلامى است كه مهم ترین آنها، ایمان و باورهاى صحیح، حسن خلق، تقوا و سلامت جسمى و روانى است. در این صورت است كه مى توان به داشتن خانواده اى موفق امید وار بود.

معیار قرآنى خانواده هاى موفق در سوره روم آیه21 ذكر شده است كه مى فرماید: « و من آیاته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجا لتسكنوا إلیها و جعل بینكم مّودّة و رحمة إن فى ذلك لایات لقوم یتفكرون.»

از همین آیه ابن سینا سود جسته و اساس توفیق هر خانواده را بر چهار ركن «آرامش و سكون، عشق، رحمت و اخلاق» مى داند. از این رو خانواده هایى كه سنگ زیربناى زندگى خود را بر پایه اركان یاد شده بگذارند موفق محسوب مى شوند. از دیگر ویژگى هاى خانواده موفق مى توان به این نكات نیز اشاره كرد: خانواده اى كه از عواطف و اخلاق و دیانت اشباع شده و بسترى گردیده باشد براى رشد معنوى اعضاى آن، زمینه اى براى بروز پاكى و عدالت هم در بین اعضاى خود و هم در سطح اجتماع خواهد شد.

در خانواده موفق زن و مرد تعهداتى را كه نسبت به یكدیگر و مسئولیتى كه در قبال فرزندان دارند، همواره در نظر مى گیرند به همین دلیل آنها در تربیت فرزندان سالم و صالح حداكثر تلاش را مى نمایند و با هر گونه امكاناتى سازگار مى باشند. به این ترتیب، نه تنها در كشمكش زمان مأیوس نمى شوند، بلكه گام دیگر را امیدوارتر بر مى دارند. یك خانواده خوشبخت براى كسب موفقیت، در جهت پرورش مهارت هاى ارتباطى خود قدم بر مى دارد و در راستاى تحكیم ساختار خانواده، آنها را به كار مى برد. فراگیرى روابط مناسب در آغاز، كار دشوارى به نظر مى رسد اما گذشتن از هر یك از مراحل آموزشى، به صورت عادت در خواهد آمد. در خانواده ایده آل با ویژگى هایى روبه رو مى شویم كه همه حكایت از یكى شدن آرزوها، خواسته ها و حتى رؤیاهاى زوجین دارد. بر تحكیم روابط بین یكدیگر تأكید مى ورزند و براى حفظ آن از نفوذ و مداخله نگرش هاى مخرب و زیان آور دورى مى كنند. تدابیرى كه براى اداره خانواده در پیش گرفته مى شود، نیاز ها و منافع همه اعضاى خانواده را در بردارد و تصمیم گیرى ها به گونه اى است كه به نیاز همه اعضا توجه مى شود. در این خانواده ها عشق و صمیمیت تقویت مى شود وهریك از زوجین تلاش خودرا به كارمى گیرد تا روابط محبت آمیز خود را با همسرش تداوم بخشیده و كانون خانوادگى خود را گرم نگه دارد.

یك زوج موفق، علاوه بر این كه مى توانند احساسات و عواطف خود را بیان كنند مى توانند هنگام بروز موارد تنش زا، بر رفتارهاى خود تسلط داشته و با شیوه اى صحیح اختلاف ها را برطرف و تضاد ها را حل كنند و آرامش را به خانه باز گردانده و محیطى مناسب براى پرورش و تكامل یكدیگر و فرزندان خود فراهم سازند.

انعطاف پذیرى، گذشت و قدردانى از زحمات یكدیگر، از دیگر مشخصه هاى بارز این خانواده هاست. به طور كلى معیارهاى قوام و پایدارى یك زندگى و به تبع آن، توفیق در زندگى مشترك را مى توان در شش اصل خلاصه كرد: نخست اصل « تفاوت میان زن و مرد»، چرا كه اطلاع از كم و كیف این تفاوت ها راهگشاى زندگى است و خوشبختى تمام اعضاى این كانون مقدس را تأمین مى كند. در پرتو همین دریافت، احترام به آنها كه پدید آورنده اصل دوم است دیده مى شود و اصل یاد شده«تعاون در خانواده » مى باشد، بخصوص آن كه در پى خود «گذشت و ایثار» كه اصل سوم است، نیز وجود داشته باشد.

همچنین در مثلث مذكور«تفاوت، تعاون و گذشت» نقش اساسى در« تفاهم» به عنوان اصل چهارم و اساسى بین اعضاى این جامعه كوچك و ایجاد «توازن» (اصل پنجم) در زندگى خانوادگى دارد. از این رو، هر خانواده با گذر از این مراحل است كه در مى یابد«تبادل اندیشه» به عنوان اصل ششم در توفیق خانواده چه تأثیر عظیمى در بهبود روابط خانوادگى دارد.»در یك خانواده مطلوب و موفق اسلامى سلسله مراتب به خوبى رعایت مى شود؛ پدر و مادر اقتدار ویژه اى دارند و فرزندان در نوجوانى و حتى میانسالى احترام خاصى براى والدین قائلند. بین زن و شوهر نیز احترام و اقتدار شوهر پذیرفته شده و زن در مواردى مى پذیرد كه مرد تصمیم نهایى را بر عهده داشته باشد. در منظومه زن و شوهرى، وظایف به خوبى انجام مى شود و مودت و رحمت بین زن و شوهر برقرار و نیازهاى عاطفى دو طرف مورد توجه است. والدین با شور و شوق به وظایف خود عمل مى كنند و بر ارزش وظایف خود آگاهند.

در یك خانواده موفق حدود حجاب، روابط با نامحرمان و حدود در داخل خانه رعایت مى شود. البته همه قیود باید بر اساس منطق و متعادل باشد وهرگونه افراط در اجراى حدود از سوى مرد در خانواده نه تنها به تعادل روحى و روانى اعضاى خانواده كمك نمى كند، بلكه آسیب هاى جدى به آنان وارد مى سازد و موجب رفتار نا بهنجار و عدم سلامت روانى آنها مى شود

در خانواده قرآنى التزام به تقوا و اجتناب از گناهانى مانند موسیقى و آواز خوانى حرام، شراب خوارى، غیبت و تهمت و رذایل اخلاقى مانند تكبر و حسد، مورد توافق همه اعضا مى باشد. البته ممكن است لغزش هایى صورت گیرد، ولى بناى افراد بر رعایت تقوا است. حقوق افراد مورد توجه و اصل بر عدالت است. به روابط با خویشاوندان، بویژه والدین زن و شوهر، توجه مى شود و تعامل و حمایت اجتماعى بین خویشاوندان ارزش به شمار مى رود. خانواده موفق از نظر اسلام از هر مشكل و اختلافى مصون نیست، ولى در اختلاف ها حریم ها شكسته نمى شود و افراد پس از فرو نشستن هیجانات، به دنبال حل مشكل و حتى اصلاح و جبران ضعف ها و رفتارهاى نامناسب خود هستند. افزون بر این، باورهاى دینى پایدار، عدالت محورى و مدارا سه مفهوم مركزى خانواده مطلوب و موفق از دیدگاه اسلام است

« سیره خانوادگى ائمه(ع) نمونه كامل یك خانواده موفق و مطلوب اسلامى است. در این خانواده ها رابطه عاطفى بسیار عمیق است به گونه اى كه حضرت زهرا(س) عشق و محبت خود را نسبت به حضرت على(ع) در سخن با سلمان ابراز مى دارد

امامان معصوم(ع) براى همسران خود شخصیت و اعتبار قائل بودند دراموراقتصادى، استقلال نظر آنها را ارج مى نهادند درامورمعنوى ازآن ها كمك مى گرفتند دربرخورد با فرزندانشان محبت، احترام، بازى با آنان، پذیرش آنان، آزادى و در عین حال نظارت برآنان، رعایت اعتدال بین آنها، دورى از تنبیه و سرزنش وبه طوركلى نرمى ومدارا با آنان را اصل قرارمى دادند.»( و و نیز باید گفت خانواده موفق خانواده اى است كه در همه جوانب مثبت و موفقیت آمیز، از رشدى متعادل و هماهنگ برخوردار باشد و از افراط وتفریط خوددارى كند.

ودرآخر اینکه :

براى داشتن خانواده اى موفق، باید فصل اول را درست آغاز كرد با انتخاب همسرى شایسته و واجد معیارهاى قرآنى، آنچه در فصلى اتفاق مى افتد بر فصل بعدى اثر مى گذارد. باید تلاش كنیم فصل هاى اولیه را بسازیم تا فصل هاى بعدى تقویت شوند.

داشتن خانواده اى گرم و صمیمى و پر از موفقیت آرزوى همه ماست. باید با تقویت ایمان و احترام به اصل تفاوت، بین زن و مرد، با ایثار و گذشت تعاون را در خانواده اجرایى كنیم تا به تفاهم و توازن كه خمیر مایه موفقیت است برسیم و با تبادل اندیشه و شور و مشورت در حفظ آن بكوشیم تا همواره طعم موفقیت را بچشیم.