ارتباط حضرت جواد الائمه (علیه السلام)با نامه با ایرانیان

ارتباط حضرت جواد الائمه (علیه السلام)با نامه با ایرانیان

ارتباط حضرت جواد الائمه (علیه السلام) با ایرانیان

ارتباط حضرت جواد الائمه (علیه السلام) با ایرانیان

در منابع اسلامی درباره تعداد یاران امام جواد(ع) نام بیش از 270 نفر به عنوان اصحاب آن حضرت آورده شده است.

در این زمینه می توان از ابن سکیت یعقوب بن اسحاق اهوازی، علی بن مهزیار اهوازی، خیران خادم قراطیسی، احمدبن اسحاق اشعری قمی، اسحاق بن اسماعیل نیشابوری، احمد بن محمد بن ابی نصر بُزَنطی، ابراهیم بن محمد هَمْدانی و زکریا بن آدم یاد کرد که همگی اصالتی ایرانی داشته و از جمله یاران امام رضا و امام جواد علیهما السلام بحساب می آیند.

در منابع تاریخی آمده است که بسیاری از شیعیان نیز در مناطق مختلف ایران چون :

خراسان ، سیستان ، ری ، قم ، طبرستان ، طالقان و اهواز زندگی می کردند. شیعیانی از این مناطق به حضور امام جواد(ع ) می رسیدند.

برای آن حضرت خمس ارسال می کردند و یا وکلایی از جانب آن حضرت در این مناطق فعالیت داشته اند..(1).

سفر امام هشتم (ع ) به خراسان و ورود علویان به ایران سرآغاز تحول مهمی در گسترش تشیع در ایران به حساب می آید. همچنین فعالیت های شاگردان و وکلای ائمه و امام جواد(ع ) در مناطق و نواحی مختلف ایران در ترویج عقاید و فقه شیعه نقش بسزایی داشت . شاید بتوان گفت ایران در دوران امام جواد(ع ) از مهمترین مراکز تشیع بوده و شورش هایی که در مناظق مختلف ایران برعلیه حکومت عباسی رخ داده شاهدی بر این موضوع است.

هرچند دستگاه خلافت سعی داشت با ایجاد موانع برای امام (ع ) رابطه آن حضرت را با شیعیان محدود نماید ؛ ولی امام جواد علیه السلام در شرایط مختلف به طور مستقیم یا از طریق نصب وکلا و نمایندگان ، ارتباط خود را با شیعیان حفظ می کرد.

آن حضرت در سراسر سرزمینهای اسلامی نمایندگانی داشت که پاسخگوی سؤ الات دینی شیعیان بودند و وجوهات شرعی آنان را به امام (ع ) می رساندند. از بررسی شواهدی که در این باره در زندگانی امام جواد علیه السلام وجود دارد استفاده می شود که آن حضرت در شهرهای اهواز، همدان ، سیستان ، ری ، بصره ، واسط، بغداد، کوفه و قم نمایندگانی داشته است.

ابراهیم بن محمد همدانی یکی از نمایندگان آن حضرت در منطقه همدان بود که امام جواد علیه السلام در نامه ای به او نوشت : (در آن منطقه ) وکیلی جز تو ندارم و به دوستانمان در همدان نوشته ام که از تو اطاعت کنند..(2)

صفوان بن یحیی هم یکی از اصحاب بزرگوار امام کاظم ، امام رضا و امام جواد علیهم السلام و وکیل پیشوای نهم بود..(3) شیعیان وجوه شرعی خود را به او می دادند تا تحویل امام دهد. معمربن خلاّد می گوید: غله هایی را که اسماعیل بن خطاب وصیت کرده بود که به صفوان بن یحیی داده شود خدمت امام جواد (ع) بردم . آن حضرت فرمود: خداوند اسماعیل بن خطاب و صفوان را رحمت کند؛ زیرا آنان در حزب پدران من هستند و هر کس در حزب ما باشد خداوند او را در بهشت مأوی می دهد.

صفوان در سال 210 هجری به دار باقی شتافت و امام جواد(ع) برای او حنوط و کفن فرستاد و به اسماعیل بن موسی بن جعفر(ع) فرمود تا بر او نماز گزارد..(4)

علی بن مهزیار اهوازی شخصی جلیل القدر ، مورد اعتماد و از وکلای امام جواد علیه السلام بود. این صحابیِ گرانقدر سی و سه کتاب در مسائل اسلامی به رشته تحریر درآورد و پاسخگوی شیعیان بود. او بیشتر سؤ الات را از طریق نامه می پرسید و نیز اطلاعات لازم را به آن حضرت می رساند. امام جواد(ع) در پاسخ نامه علی بن مهزیار که درباره ، درگیری اهل قم با عمال حکومت گزارش داده بود نوشت: آنچه درباره اهل قم ذکر کرده بودی ، متوجه شدم . خداوند نجاتشان دهد و به آنان فرج عطا کند. مرا با گفتنیهایت در این باره مسرور کردی . همواره چنین کن . امیدوارم خداوند با وعده بهشت شادمانت کند. و به جهت رضایت من از تو، از تو راضی و خشنود گردد. از او عفو و راءفتش را امید دارم ، حَسْبُنا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ..(5)

از این نامه استفاده می شود که وی نه تنها وکیل امام (ع ) در منطقه خود بوده است؛ بلکه به عنوان نماینده ویژه آن حضرت مسائل قم را نیز پیگیری و گزارش می کرده است و امام (ع ) از او می خواهد که به صورت نوبه ای به او گزارش کند.

نامه دیگر مربوط می شود به نامه امام جواد(ع) به والی سیستان در باره یکی از اهالی سیستان . امام (ع) در این نامه می نویسد: بسم الله الرحمن الرحیم؛ اما بعد، حامل این نامه به تو، نکته زیبائی را یادآور شد که تو به آئین پسندیده ای گرایش داری! مطمئنا تو در مقابل عمل نیک، پاداش نیکی خواهی داشت. به برادرانت احسان کن و بدان خداوند عزیز و جلال از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد کرد.

این مرد سیستانی می گوید: قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبدالله نیشابوری (فرماندار سیستان) از نامه امام باخبر شده بود و هنگامی که من به شهرم نزدیک می شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود که به استقبالم آمد. نامه را به او دادم او آن را بوسیده و روی چشمانش گذاشت و به من گفت: چه می خواهی؟ گفتم: در دفتر محاسبات شما برای من مالیاتی نوشته اند که توان پرداخت آن را ندارم. دستور داد آن را برای من ببخشند و اضافه کرد: تا زمانی که من فرماندار شهر شما هستم، تو را از خراج و مالیات معاف کردم. سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادی خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد که در مورد مشکل معیشتی من اقداماتی انجام شود و مقداری هم اضافه به من کمک کرد. تا او زنده و در منصب فرمانداری سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و احسان و عطایایش را تا آخر از من قطع نکرد. (6)

  1. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه ، ج 2، ص 133
  2. بحار، ج 50، ص 109
  3. الامام الجواد، قزوینی ، ص197
  4. مسندالامام الجواد، ص 137
  5. مسندالامام الجواد(ع ) ، ص 139
  6. 6. تهذیب الاحکام، ج 6، ص
Powered by TayaCMS