بحث زیبا (امام و شب قدر)

بحث زیبا (امام و شب قدر)

اشاره

امام و شب قدر

ابن حارث به آن حضرت(ع) عرض کرد:

استدلال به شب قدر،

امام صادق(ع) می فرمایند:

در اینجا همچنین سؤال می کنیم:

پاسخ: ملائکه و روح،

ابن عباس عرض کرد: آنان کیستند؟ امام(ع) فرمودند:

و حضرت امام باقر(ع) می فرمایند:

شخص سؤال کننده عرض کرد: آن امر چیست؟

1. وجود حجت خدا در هر عصر؛

2. شمول ولایت ائمه(ع) بر همه مخلوقات؛

3. علم امامان(ع) از جانب خدا افاضه می شود؛

4. ولایت امامان(ع) در شب قدر مقدّر می شود؛

5. همان طور که بیشتر مردم از قدر و منزلت شب قدر ناآگاهاند،

پی نوشت ها:

اشاره

نویسنده:سید حسین نجیب محمّد

مترجم: ابوذر یاسری

امام و شب قدر

آن شب قدر است که در آن گروه های به حج رونده، طاعات یا معاصی، با زندگانی یا ممات نوشته می شود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را می خواهد واقع می کند، سپس آنها را به صاحب زمین القا می نماید.

ابن حارث به آن حضرت(ع) عرض کرد:

صاحب زمین کیست؟

از شب قدر به عنوان محکم ترین دلیل بر وجود حجت خدا بعد از حجت دیگر و استمرار امامت تا روز قیامت یاد شده است، از این رو، امامان(ع)، شیعیان را به احتجاج و استدلال به آن در برابر اهل سنت راهنمایی کرده اند. از حضرت امام باقر(ع) روایت شده است:

1- (29) . داستان ها و حکایت ها، ص 158. منبع: www.masjed.ir

ای شیعیان، به وسیله سوره "إنا انزلناه" احتجاج کنید تا پیروز شوید. به خدا سوگند، که آن (سوره) حجّت خدا بر آفریدگان، بعد از رسول خدا(ص) بوده، مهتر و سرور دینتان، و غایت علم ماست. ای جماعت شیعیان، به وسیله "حم و الکتاب المبین إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه إنّا کنّا منذرین" احتجاج کنید که مقصود از آن، به ویژه صاحبان امر _ ائمه(ع) _ بعد از رسول خدایند.1

امام صادق(ع) نیز در روایتی بلند از رسول خدا(ص)، به نقل از خداوند تبارک و تعالی می فرمایند: "انا انزلناه" را بخوان، در حقیقت آن نسبت تو و نسبت اهل بیتت تا روز قیامت است. 2

استدلال به شب قدر،

منوط به اثبات دو امر است:

اولاً، اینکه شب قدر بعد از وفات رسول خدا(ص) تا روز قیامت باقی است و این مطلب مورد اجماع فریقین _ شیعه و سنی _ است و از همین رو می بینیم که بندگان خدا برای درک آن شب در هرسال می کوشند. دلایل این امر عبارتند از:

1. وجود صیغه مضارع که بر نزول و فرو فرستادن مستمر و مکرّر، در هر ماه رمضان دلالت می کند.

2. کلام خدای متعال که: شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. و نفرموده که آن از هزار ماه "بهتر بود" بلکه می فرماید: "بهتر است".

3. کلام خدای متعال که:

در آن شب فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری (که مقدّر شده است) فرود آیند.

نزول قرآن را با صیغه ماضی بیان نفرموده که فقط بر یک بار نزول دلالت کند، بلکه از فرود آمدن ملائکه با صیغه مضارع تعبیر کرده که دلالت بر نزول مستمرّ آن دارد.

4. وجود روایاتی که بر بقا و استمرار شب قدر دلالت دارند. از جمله روایت ابوذر که می گوید: به پیامبر خدا(ص) عرضه داشتم: ای رسول خدا، آیا شب قدر مخصوص زمان پیامبران است که (کتب آسمانی) در آن شب نازل می شوند و پس از آنکه ایشان از دنیا رفتند، برداشته می شود؟

آن حضرت(ص) فرمودند: خیر، بلکه آن تا روز قیامت وجود دارد".3

امام صادق(ع) می فرمایند:

"چنانچه شب قدر برداشته شود، قرآن برداشته می شود".4

ثانیاً، می دانیم که ملائکه امر خداوند را به همراه خود فرود می آورند، حال سؤال این است که ملائکه بر چه کسی فرود می آیند؟

آیا فرود می آیند، اما نه بر فرد؟ یا آنکه بر پادشاهان و سلاطین، یا بر سایر مردم؟

بنابراین ملائکه بر قلب انسان _ نه فقط بر زمین _فرود می آیند.

در اینجا همچنین سؤال می کنیم:

آن کدام قلب است که اوامر خداوند را که به وسیله ملائکه و روح فرود آمده پذیرا می شود؟

پاسخ: ملائکه و روح،

امر الهی را بر قلب ولی الله و حجت او در زمین فرود می آورند، زیرا تنها آن قلب شایستگی و توانایی نزول اوامر الهی را داراست. این ولایت در عصر رسول خدا(ص) در آن حضرت متجلّی بود و همه مسلمانان متّفق اند که آن حضرت(ص) محور لیله القدر در زمان حیات خود بودند.

حال که این مطلب پذیرفته شد، به دومین نتیجه می رسیم که:

استمرار شب قدر در هر سال، و استمرار نزول همه امور به وسیله ملائکه، بعد از رحلت رسول خدا(ص)، وجود جانشین و خلیفه آن حضرت(ص) را، به منظور ایفای همان نقش در شب قدر، اثبات می نماید. از همین رو از امیرمؤمنان حضرت علی(ع) روایت شده که به ابن عباس فرمودند:

به حقیقت، شب قدر در هر سال وجود ارد، در آن شب امر همه سال نازل می شود، و آن امر، بعد از رسول خدا(ص) صاحبانی دارد.

ابن عباس عرض کرد: آنان کیستند؟ امام(ع) فرمودند:

من و یازده (فرزند) از صلب ام.5

و حضرت امام باقر(ع) می فرمایند:

هر کس به شب قدر، بر خلاف نظر و رأی ما ایمان داشته باشد، صادق نیست جز آنکه بگوید آن (شب قدر) از آن ما (اهل بیت(ع)) است، و هر کس چنین نگوید به حقیقت تکذیب کننده است. خدای عزّ و جلّ بزرگ تر از آن است که امر را به همراه روح و ملائکه بر کافر فاسق نازل نماید، پس اگر بگوید که، او آن را بر خلیفه ای (غیر از ما) نازل می کند، این سخن باطل است و اگر بگویند که آن را بر هیچ کس نازل نمی کند، ممکن نیست که چیزی نازل شده اما بر هیچ چیز فرود نیاید. و اگر بگویند _ که خواهند گفت _

(اساساً) نازل شدنی واقع نشده، در گمراهی عمیق و آشکاری فرو رفته اند.6

امیر مؤمنان(ع) در بیانی بلند، پس از ذکر حجج الهی، در پاسخ به سؤال کننده ای که پرسید:

این حجّت ها کیستند؟، فرمودند:

آنان عبارتند از: رسول خدا(ص) و جانشینان برگزیده آن حضرت(ص)؛ با کسانی که خداوند ایشان را همراه و قرین خود و رسولش ساخت و بندگان را به طاعتشان فرا خواند، چنانکه از آنان بر خویش پیمان گرفت. ایشان صاحبان امر و کسانی هستند که خداوند درباره شان فرمود: " أطیعوالله و أطیعوا الرسول و اُولی الأمر منکم؛7 (ای کسانی که ایمان آورده اید) خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت کنید".

و فرمود: "و لو ردّوه إلی الرسول و إلی اُولی الأمر منهم لعلمه الّذین یستنبطونه منهم8؛ (و چون خبری حاکی از ایمنی یا وحشت به آنان برسد) و اگر آن را به پیامبر و اولیای امر خود ارجاع کنند، قطعاً از میان آنان کسانی اند که (می توانند درست و نادرست) آن را دریابند".

شخص سؤال کننده عرض کرد: آن امر چیست؟

امام(ع) فرمودند: همان که ملائکه در شبی که همه امور(خداوند) حکیم، از قبیل: روزی، طول عمر، اعمال، زندگانی، مرگ، علم غیب آسمان ها و زمین، و معجزاتی که جز برای خداوند، برگزیدگان و فرستادگان او در بین آفریدگانش امکان پذیر نیست، فرو می فرستند. آنان روی خدایند؛ که فرمود: " فأینما تولّوا فثمّ وجه الله؛9 پس به هر سو رو کنید آنجا روی خداست. (از جمله) (آنان بقیت الله)، یعنی حضرت مهدی(ع) است که هنگام پایان (روزگار) این (دنیا) می آید و زمین را از قسط و عدل لبریز می نماید، همان طور که از ظلم و ستم مملو شده باشد. و از نشانه های او غیبت و کتمان در وقت فراگیر شدن طغیان و فرا رسیدن انتقام است.

و اگر مورد خطاب این امر در کلام خداوند، منحصراً پیامبر(ص) و نه غیر ایشان بود، می بایست به وسیله فعل ماضی دالّ بر عمل غیر دائمی بیان می شد، نه به صورت مستقبل، یعنی می فرمود: "نزلت الملائکه؛ ملائکه نازل شدند". و "فرق کلّ امرٍ حکیمٍ؛ هر کاری، (به نحو) استوار فیصله یافت" و نمی فرمود:

" لا تنزّل الملائکه؛ ملائکه نازل می شوند" و "یفرق کلّ امرٍ حکیمٍ؛ هر کاری (به نحو) استوار فیصله می یابد".10

از وجود ارتباط میان امامت و شب قدر، این نتایج به دست می آید:

1. وجود حجت خدا در هر عصر؛

علامه مجلسی(ره) در این باره می گوید: "محتوای سوره های دخان و قدر بر این امر دلالت دارد که حُکم نازل شده از نزد خداوند سبحان، در شب قدر، حکم یقینی، حتمی و واقعی است، و ناگزیر از وجود فردی آگاه و عالم نسبت به آن حکم هستیم، زیرا در غیر این صورت، فایده ای بر فرو فرستادن آن حکم، مترتّب نیست. عالم به آن حکم، شخصی غیر از امام معصوم(ع) تأیید شده از جانب خداوند سبحان نیست. بنابراین، وجود امام واجب الاطاعه، عالم به همه امور دین در هر زمانی، تا هنگامی که تکلیف شرعی باقی است، لازم و ضروری است".11

2. شمول ولایت ائمه(ع) بر همه مخلوقات؛

زیرا ایشان جایگاه نزول اوامر الهی مربوط به زندگانی بشر توسط ملائکه اند. به بیان دیگر، اوامر خداوند بر صاحبان امر _ بعد از رسول خدا(ص) نازل می شود.12

از حضرت امام باقر(ع) در باره این کلام خدای تعالی که: "فیها یفرق کلّ أمرٍ حکیمٍ" روایت شده است که:

هر آینه، در شب قدر تفسیر امور هر سال بر ولیّ خدا نازل می شود؛ بخشی از آن امور مربوط به امور شخصی وی، و بخش دیگر مربوط به امور مردم است.13

همچنین حضرت امام صادق(ع) می فرمایند:

آن شب قدر است که در آن گروه های به حج رونده، طاعات یا معاصی، با زندگانی یا ممات نوشته می شود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را می خواهد واقع می کند، سپس آنها را به صاحب زمین القا می نماید.

ابن حارث به آن حضرت(ع) عرض کرد: صاحب زمین کیست؟

امام(ع) فرمودند: صاحب شما".14

3. علم امامان(ع) از جانب خدا افاضه می شود؛

ابابصیر نقل می کند، که از امام صادق(ع) شنیدم که فرمودند: "اگر بر (علم) ما افزوده نشود، به افول می رویم".عرض کردم: فدایتان شوم، آیا از آنچه نزد رسول خدا(ص) نیست هم بر علم شما افزوده می شود؟

امام(ع) فرمودند: "اگر چنین باشد، (ابتدا) پیامبر(ص) آورده و از آن آگاه می شود، سپس حضرت علی(ع)، و سپس یکی پس از دیگری، تا آنکه به صاحب این امر برسد".15

سلیمان دیلمی می گوید، به حضرت صادق(ع) عرض کردم: بارها از شما شنیده ام که فرمودید: "اگر بر (علم) ما افزوده نشود به افول می رویم". امام(ع) فرمودند: "احکام حلال و حرام را خداوند در کامل ترین صورت آن بر پیامبر خود(ص) نازل فرمود و امام بر حلال و حرام، چیزی نمی افزاید".

عرض کردم: پس منظور از آن زیادی چیست؟ فرمودند: "در چیزهای دیگر، غیر از حلال و حرام".

عرض کردم: آیا چیزی بر شما افزوده می شود که از رسول خدا(ص) پوشیده بوده و از آن حضرت آگاه نبوده است؟ فرمودند: "خیر، علم فقط از نزد خدای متعال خارج می شود، پس فرشته ای آن را به سوی رسول خدا(ص) برده، می گوید: ای محمّد، پروردگارت تو را به چنین و چنان فرمان می دهد، آنگاه آن حضرت(ص) می فرمایند: آن را به سوی علی ببر، و آن را به علی(ع) می رساند. آنگاه حضرت علی(ع) می فرمایند: آن را به سوی حسن ببر. و همچنان به سوی (امامان(ع)) یکی بعد از دیگری می رود تا به ما می رسد. محال است که یکی از ائمه(ع) چیزی را بداند که رسول خدا(ص) و امامان قبل از او آن را ندانند".16

4. ولایت امامان(ع) در شب قدر مقدّر می شود؛

امیرمؤمنان(ع) دراین باره به نقل از رسول خدا(ص) می فرمایند:

"ای علی، آیا معنای لیلهالقدر را می دانی؟ گفتم: خیر، ای رسول خدا، فرمودند: به حقیقت خداوند، در آن همه آنچه تا روز قیامت واقع خواهد شد را تقدیر می نماید، و از جمله آنچه مقدّر می شود، ولایت تو و ولایت امامان(ع) از فرزندانت تا روز قیامت است".17

همچنین امام صادق(ع) فرمودند: "آن شبی است که آسمان ها و زمین و ولایت امیرالمؤمنین در آن مقدّر شد"18.

5. همان طور که بیشتر مردم از قدر و منزلت شب قدر ناآگاهاند،

و از شناخت آن باز داشته شده اند؛ همین طور آنان از شناخت و معرفت یافتن نسبت به اهل بیت(ع) نیز باز داشته شده اند، و جز خداوند متعال کسی آنان را به حقیقت معرفتشان نشناخته است. مردم تنها بخشی ناچیز از ظاهر ایشان را می شناسند.

روایت حضرت امام باقر(ع) نیز به همین مطلب اشاره می کند که فرمودند:

در حقیقت فاطمه(س)، همان لیله القدر است. هر کس فاطمه را به حقیقت معرفتش بشناسد، به تحقیق شب قدر را درک کرده است. همانا آن حضرت(س) فاطمه نامیده شد، زیرا خلایق از معرفتش باز داشته شده اند. نبوت هیچ پیامبری کامل نشد، تا آنکه به فضیلت و محبّت آن حضرت اقرار نمود. او صدیقه بزرگ است و اعصار نخستین بر مدار معرفت و شناخت او چرخیده است.19

پی نوشت ها:

1. تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 635.

2. همان.

3. همان، ص 620.

4. همان، ص 621.

5. همان، ص 619.

6. همان، ص 638.

7. سوره نساء (4)، آیه 59.

8. سوره نساء (4)، آیه 83.

9. سوره بقره (2)، آیه 115.

10. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 626.

11. مرآه العقول، ج 3، ص 79.

12. جهت آگاهی درباره "ولا\ الامر = صاحبان امر" به موضوع "ولایت" مراجعه کنید.

13. تفسیر نورالثقلین، ج4، ص 622.

14. همان، ص 625.

15. اهل البیت، ص 231.

16. همان.

17. همان، ص 629.

18. همان، ص 617.

19. علوی، فاطمه الزهراء(س) لیلهالقدر، ص 7.

منبع: ماهنامه موعود شماره 80

Powered by TayaCMS