در معرفت فاطمه (س)

در معرفت فاطمه (س)

اشاره

در معرفت فاطمه (س)

حضرت فاطمه زهراء "سلام اللّه علیها" از دیدگاه قرآن و وحی

حضرت زهرا "سلام الله علیها" از دیدگاه پیامبر اکرم "صلی الله علیه و آله و سلم":

علاقه پیامبر(ص) به فاطمه(س)

حضرت زهرا "سلام اللَّه علیها" از دیدگاه امیرالمؤمنین "علیه السلام"

حضرت فاطمه زهرا(س) از دیدگاه ائمه معصومین(علیهم السّلام):

1 -امیر المؤمنین علی(ع):

2- حضرت حسن بن علی(ع):

3- حضرت حسین بن علی(ع):

4- حضرت علی بن الحسین(ع):

5- حضرت امام محمد باقر(ع):

6- حضرت امام صادق(ع):

7- حضرت امام موسی بن جعفر(ع):

8- حضرت امام رضا(ع):

9- حضرت امام جواد الائمه(ع):

10- حضرت هادی(ع)

11- حضرت ابو محمد امام حسن عسگری(ع):

12- حضرت بقیه اللّه اعظم امام زمان(عج):

حضرت فاطمه زهرا(س) در اقوال صحابه

جایگاه صحیفه فاطمه "سلام الله علیها"

- شب نزول صحیفه

- محتوای صحیفه فاطمه(س)

- "جامعه" چیست؟

- آگاهی جابر از صحیفه:

فهرست کتاب ها و منابع

پی نوشت ها:

اشاره

نویسندگان:سمیه حاج اسماعیلی و فهیمه بیدگلی

در معرفت فاطمه (س)

بهترین ترازویی که برای سنجش فضایل اخلاقی زن و درخشان ترین آیینه ای که برای تصویر سیمای زن و چهره معنوی و شخصیت انسانی او فراروی زن امروز مسلمان و زن امروز ایران و زن امروز جهان قرار دارد، زندگی حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر اکرم(ص) و همسر حضرت علی بن ابیطالب(ع) و مادر امام حسن و امام حسین سرور شهیدان جهان است.

از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است، فاطمه یک زن بود آنچنان که اسلام می خواهد که زن باشد و روز زن روز فلاح و معراج و شخصیت و آزادی و حقوق و مقام زن، روز تولدی نوین و حیاتی دیگر برای زنان است.

این نکته مسلم است که ما هر قدر صفحات نورانی زندگی آن حضرت را مطالعه کنیم بازهم بررسی بیشتر و تتبع دقیق تر در زندگانی آن حضرت لازم است و بیان مجدد فضایل و سجایای آن بانوی معظمه به انحاء مختلف برای اقشار مختلف مردم و انسانها در سطوح و سنین متفاوت، نه فقط برای زنان، امری بسیار ضروری است؛ چرا که آن بانوی مکرمه در مدرسه نبوت و دانشگاه امامت و رسالت به کمال رسیده و به فضایل و روحیات نیکو آراسته است. و در پاکی و طهارت، هوشیاری و فطانت، نجابت و شرافت و جلالت منحصر به فرد بوده و مقام هیچ زنی در دنیا و آخرت به مقام و منزلت ایشان نرسیده و نخواهد رسید.

بنابراین شایسته است که همگی ما با چنین بانویی که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است، بیشتر و بیشتر آشنا شویم و ابعاد شخصیتی و اوراق تابناک آن حضرت را مورد بازنگری قرار دهیم تا به شناخت بهتری دست پیدا کنیم.

به تعبیر زیبای حضرت امام خمینی "قدس سره الشریف"(که روز زن مصادف با تولد این شخصیت بزرگ نیز می باشد او که مکتب فاطمه را به دنیای معاصر شناساند.)

"هرکس با هر بینش درباره او گفتاری دارد و از عهده ستایش او برنیامده و احادیثی هم که از خاندان وحی رسیده به اندازه فهم مستمعان بوده و دریا را در کوزه ای نتوان گنجاند و دیگران هرچه گفته اند به مقدار فهم خود بوده نه به اندازه مرتبت او" صحیفه نور / ج 12 / ص 72.

با این همه، نباید مأیوس شد و در حد توان باید گامهایی هر چند اندک برای دستیابی به قله فضائل و کمالات فاطمه(س) برداشت.

ما نیز در این مقاله به فراخور توانایی خویش به بررسی ابعاد زندگانی و شخصیتی حضرت زهرا(س) پرداخته ایم گرچه که چنین نوشته ای کوتاه، طبعاً نمی تواند جامع باشد و حق مطلب را آنطور که شایسته است ادا کند اما گامی است هر چند کوچک در جهت شناخت آن بحر بی منتها و آن گوهر تابناک. شاید که مقبول حضرتش افتد.

در این مجال فقط به ابعاد شخصیتی حضرت فاطمه زهرا(س) از دیدگاه قرآن و وحی، پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و ائمه معصومین علیهم السلام بسنده می کنیم.

حضرت فاطمه زهراء "سلام اللّه علیها" از دیدگاه قرآن و وحی

خداوند، آیات بسیاری را به اهل بیت اختصاص داده است؛ به گونه ای که همه مسلمین در نزول این آیات درباره ایشان اجماع نموده اند و آن را دلیل عنایت خدا به شأن ایشان و بزرگداشت مقام آنان و ترغیب سایر مسلمین به حرکت در مسیر هدایت ایشان و اقتدای به آنان می دانند.

برخی از این آیات، عبارتند از:

1 - فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبینَ( 1 )

پس کسی که با تو محاجه کند، پس از آنکه برای تو علم حاصل شد، بگو که بیائید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را فراخوانیم و سپس مباهله کرده، لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

همه اهل قبله حتی خوارج اجماع کرده اند که پیامبر(ص) از میان زنان جز دخترش فاطمه(س) را برای مباهله دعوت ننمود.

2 - إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا( 2 )

ترجمه: همانا خداوند اراده کرده است که هر گونه زشتی و ناپاکی را از شما اهل بیت دور گرداند و شما را پاک و مطهر سازد.

احادیث زیادی از طرق عامه و خاصه صادر شده و دلالت می کنند که آیه فوق در شأن پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) نازل شده است. من باب نمونه:

احمد و طبرانی از ابوسعید خدری نقل می کنند: پیامبر(ص) چهل روز صبح به خانه فاطمه(س) می آمد در حالی که می فرمود: سلام بر شما اهل بیت و رحمه اللّه و برکاته، خداوند شما را رحمت کند و آیه مذکور را قرائت می فرمودند.

و از امّ سلمه نقل شده که پیامبر در خانه من بود که این آیه نازل شد، پس رسول خدا(ص) نزد علی و فاطمه و حسن و حسین فرستاد و فرمود: اینان اهل بیت من هستند.( 3 )

بیشتر مفسّران برآنند که این آیه درباره حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) نازل شده است.

3 - قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّه َ فِی الْقُرْبی( 4 )

ترجمه: بگو برای آن(رسالت) مزدی از شما نمی خواهم جز دوستی نزدیکانم را.

از ابن عباس نقل شده: که وقتی این آیه نازل شد، مردم گفتند: ای رسول خدا! این نزدیکانت که دوستی آنان را بر ما واجب ساخته ای چه کسانی هستند؟ فرمودند: علی، فاطمه و دو فرزندش.( 5 )

و در روایت دیگری پیامبر(ص) می فرماید: خداوند اجر رسالت مرا بر شما دوستی اهل بیتم قرار داده است و من بزودی فردا(قیامت) درباره آنها از شما سؤال خواهم نمود.( 6 )

4 - وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَ صِهْرًا( 7 )

ترجمه: او خداوندی است که از آب بشری آفرید پس قرار داد او را تبار و نژاد و پیوند و پروردگار تو توانا است.

از ابن عباس روایت شده که خداوند نطفه سفید مکنونه ای بیافرید و او را در صلب آدم(ع) قرار داد، سپس آنرا از صلب آدم در صلب شیث و از صلب شیث به صلب اَنوش و از صلب انوش به صلب قنیان و از صلب قنیان به اصلاب پاکیزه و ارحام مطهره منتقل گرداند تا رسید به صلب عبدالمطلب، سپس خداوند آنرا دو قسمت فرمود، نصفش را در صلب عبداللّه و نصف دیگر را در صلب ابیطالب قرار داد و از سلاله عبداللّه حضرت رسول خدا متولد گردید و از سلاله ابیطالب حضرت علی(ع) به دنیا آمد و این است معنای کلام خدا.( 8 ) پس فاطمه(س) را به علی(ع) تزویج نمود و علی از محمد(ص) و محمد از علی است و حسن و حسین(ع) نسب و نژاد آنها و علی(ع) داماد و پیوند است. این آیه نیز مشعر بر فضیلت و شرافت فاطمه(س) و می رساند که نسب پاک پیامبر(ص) و نژاد والای سادات بنی فاطمه در وجود گرانمایه حضرت زهرا(س) تقاطع می نماید. چه بعد از حضرت فاطمه(س) همه فرزندان رسول خدا(ص) در اطراف و اکناف عالم زیست کرده و می کنند. نژاد ساداتی آنها تا حضرت فاطمه و از حضرت فاطمه تا حضرت آدم از جانب پدر است نه مادر، اما هنگامی که این نسب به فاطمه می رسد از جانب مادر است نه پدر.

و این فضیلت مخصوص حضرت فاطمه(س) است و قرآن مجید در آیه مباهله فرزندان فاطمه را فرزندان پیامبر نامیده و فرموده: "نَوعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَکُم" یعنی: می خوانیم پسران خود و پسران شما را. پس معلوم گردید که این فضیلت بزرگ را خداوند مخصوص فاطمه نمود و نسب اولاد فاطمه را به رسول خدا پیوند داد.

5 - إِنَّ اْلأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُورًا، عَیْنًا یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجیرًا، یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْمًا کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیرًا، وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکینًا وَ یَتیمًا وَ أَسیرًا( 9)

ترجمه: به یقین نیکان از جامی می نوشند که با عطر خوش آمیخته است، از چشمه ای که بندگان خاص خدا از آن می نوشند و از هر جا بخواهند آن را جاری می سازند، آنها به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شرّ و عذابش گسترده است می ترسند، و غذای خود را با اینکه به آن نیاز دارند به مسکین و یتیم و اسیر می دهند.

سوره مبارکه انسان در شأن حضرت زهراء(س) نازل شده و آیتی است بر عظمت وجود آن حضرت.

روایتی از ابن عباس نقل شده که: روزی حسن و حسین در خردسالی مریض شدند. حضرت فاطمه (س) نذر کردند، اگر مریضی آنها خوب شود، سه روز روزه بگیرند، پس خداوند آنان راعافیت بخشید. اهل خانه حضرت زهرا(س) سه روز، روزه گرفتند و هر سه روز، هنگام افطار که می شد مسکین و یتیم و اسیر به در خانه آنها آمدند و طلب غذا کردند و ایشان هم نانی را که می خواستند با آن افطار کنند به آنها بخشیدند، سه روز تمام گرسنه بودند و حضرت فاطمه(س) وقتی که پدرش به دیدنش آمدند، دیدند آن بزرگوار در محراب عبادت مشغول نیایش و پرستش خداست در حالیکه از شدت گرسنگی شکمش به پشتش چسبیده به گودی نشسته است. دیدن این منظره برای رسول خدا(ص) سخت تأثر آور بود. در این هنگام جبرئیل فرود آمده و عرض کرد، این هدیه را بگیر، خدای تعالی به داشتن چنین اهل بیتی به تو تهنیت گفته است، پس آیات را بر وی خواند.( 10 )

6 - مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ، بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ، یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ( 11 )

ترجمه: روان کرد دو دریا را که به هم برسند و ملاقات نمایند، برزخی بین آن دو است که بر دیگری غلبه نکنند و از آن دو لؤلؤ و مرجان بیرون می آید.

امام صادق(ع) در تفسیر این آیه می فرماید مقصود از دو دریا که با یکدیگر برخورد می کنند، علی(ع) و فاطمه(س) است و برزخ بین آن دو که بر یکدیگر برتری نجویند حضرت رسول(ص) است و لؤلؤ و مرجان که از آن دو دریا بیرون می آید امام حسن(ع) و امام حسین(ع) می باشند.( 12 )

7 - کَمِشْکاه ٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَه ٍ الزُّجاجَه ُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیُّ( 13 )

ترجمه: به مشکاتی ماند که در آن روشن چراغی در میان شیشه ای که تلألؤ آن گویی ستاره ایست درخشان.

حضرت موسی بن جعفر(ع) فرمودند: مقصود از مشکاه حضرت فاطمه(س) است و مصباح، حسن (ع) و زجاجه حسین(ع) است، کوکب درّی، فاطمه(س) است که در بین زنان جهانیان ستاره ای درخشان می باشد.

8- اَلَمْ تَرَکَیْفَ ضَرَبَ اللَّه مثلاً کَلِمَه ً طَیّبَه ً کَشَجَرَه ٍ طَیّبه ٍ.

در روایت است که رسول خدا(ص) در ذیل آیه ریفه "اَلَمْ تَرَکَیْفَ..." فرمودند: من شجره هستم و فاطمه شاخه آن. علی عامل باروری آن، حسن و حسین میوه آن و دوستداران آنان از امّتم برگهای آن درخت می باشند و سوگند به خدا که آنان در بهشت جاویدان می باشند.( 14 )

حضرت زهرا "سلام الله علیها" از دیدگاه پیامبر اکرم "صلی الله علیه و آله و سلم":

سخن در شأن و عظمت فاطمه(ع) فراوان است، اما با بسیاری سخن و فراوانی گفتار در شأن این بانوی مجلله عظمت حقش هرگز ادا نمی شود. بانویی که یکایک حضرات معصومین(ع) با بزرگی و عظمت از او یاد کرده اند و در برابر نام شریفش احترام ویژه به جا آورده اند، بانویی که قرآن کریم از او به عظمت یاد می کند و پیامبر اکرم(ص) بزرگش می دارد. پیامبری که قرآن در شأنش فرموده است: "و ما یَنْطقُ عَنِ الْهوی انْ هُوَ الّا وحیٌ یُحی"(این رسول ما هرگز جز وحی نمی گوید و آنچه می گوید وحی منزل است.)

این پیامبر با این منطق وحی، فاطمه(س) را "ام ابیها" می خواند. پس این سخن، سخن وحی است که فاطمه(س) نقش مادری برای پیامبر(ص) دارد. در این تعبیر پیامبر(ص) باید دقّت شود، چون سخن پیامبر(ص) سخن وحی است و از کنار وحی به آسانی نمی توان گذشت. واژه "ام" یعنی مادر. مادر آن وجودی است که پرورش و رشد و نمو فرزند بسته به اوست. مادر یعنی جایگاهی که فرزند متکی به آن به تکامل طبیعی اش دست پیدا می کند. حال، فاطمه(س) به تعبیر پیامبر(ص) "ام ابیها" است، یعنی: مادر پیغمبر است.

شکی نیست که مادر بزرگوار پیامبر(ص) در یک نگاه ظاهری جناب آمنه بوده است، پس اینکه حضرت رسول(ص) فاطمه(س) را مادر خویش می خواند سرّش در یک واقعیّت معنوی است، زیرا پیامبر با چنین تعبیری به این نکته اشاره می فرماید:

همانگونه که فرزند در وجودش مدیون و مرهون مادر است، استقرار و پایگیری و ادامه نبوّت من، دین من و حیات اسلام مرهون وجود فاطمه(س) است، اگر مادر نباشد فرزندی نیست، اگر فاطمه(س) نمی بود دینی نبود، اسلامی نبود و قرآنی نبود، لذا در حدیث شریف قدسی نقل شده است که، خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم(ص) فرموده است:

"لولاک لَما خَلَقْتُ وَ لَولا عَلّی لَما خَلَقُتکَ وَلا فاطمَه ُ لَما خَلَقْتُکُما".( 15 )

اگر به برکت وجود تو ای پیامبر نبود، آسمان ها را نمی آفریدم و اگر علی(ع) نبود تو را نمی آفریدم و اگر فاطمه نبود، پیغمبر و علی را نمی آفریدم.

پیامبر(ص) بدون حضرت علی(ع) یعنی قرآن بی پیامبر، همانگونه که قرآن بدون پیامبر معنا نمی دهد، پیامبر(ص) بدون علی(ع)امکان ندارد، حکایت، حکایت نور و روشنایی است، مگر می شود بدون آنکه روشنایی باشد، نوری وجود داشته باشد. نور هست چون روشنایی هست، پیامبر(ص) نور است و علی(ع) روشنایی این نور است، مگر می شود نور باشد اما تاریکی وجود داشته باشد، لذا فرمود: "لولا علیٌ لما خلقتک" سپس فرمود: "لولا فاطمه ُ لما خلقتکما". حقیقت راز این سخن جز بر همان بزرگواران بر کسی معلوم نیست، مگر خود ایشان عنایت کنند. برای توضیح این مرحله از حدیث و در تأیید آن می توان به این فراز از زیارت صدیقه طاهره(س) استشهاد کرد: "وَسَلَلْتَ فیها انوارَ الائمه ."(از وجود نورانی فاطمه(س) انوار پر فروغ ائمه(ع) را تاباندی و پرتو افشان کردی.)

خداوند، پیغمبر(ص) را مبعوث کرد، وحی را نازل فرمود، این را فرو فرستاد اما این مقدار شروع و آغاز بود. حفظ این نهال نو پا و حراست و نگهبانی از این دین تازه تحقق یافته بر عهده حضرات ائمه(ع) بوده است و ائمه(ع) که خود نگهبانان دین هستند نور وجودشان از وجود مقدس صدیقه زهرا(س) درخشیده است. پس در واقع به یک معنا بقاء دین وابسته به وجود فاطمه(س) است، لذا آن حضرت نسبت به وجود معنوی پیامبر اکرم(ص) که همان حقیقت دین است، "ام ابیها" شد و خداوند فرمود: اگر این بانو نبود، تو را ای پیامبر نمی آفریدم یعنی اگر حکمت خداوند بر آفرینش فاطمه(س) مقدر نبود، دین که وجود معنوی پیامبر است و حقیقت شرح و بسط یافته حضرت ختمی مرتبت(ص) است؛ هرگز در عالم هستی معقول نبود تحقق یابد، زیرا بقائش وابسته به نور عظمت فاطمه است، همان طوری که در سوره کوثر خداوند اشاره فرموده است که به برکت فاطمه(س) نقص ابتریت از دامن پیامبر(ص) زوده شد.

اما مرحله دوم این حدیث شریف که اگر فاطمه(س) نمی بود علی(ع) را نیز نمی آفریدم، گوشه ای از اسرار این بیان باز در کلام نورانی پیامبر اکرم(ص) نهفته است. پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: علی جان! تو دو رکن داری، یکی من و دیگری فاطمه و به زودی یکی از این دو رکن از تو گرفته می شود.

پس حقیقت وجودی علی(ع) بر دو پایه استوار است، به عبارتی دقیق تر وجود علی(ع) حکایتی است از نور دو وجود تابناک، یکی پیامبر(ص) و دیگری فاطمه(س) علی(ع) بدون فاطمه(س) تصور ندارد، همانگونه که علی(ع) بدون پیغمبر(ص) قابل تصور نیست، زیرا اگر فاطمه(س) یک رکن و پیامبر(ص) رکن دیگر علی(ع) است، علی نیز به حکم قرآن کریم در آیه مباهله جان پیامبر(ص) است که فرمود: فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ( 16 )

به اتفاق جمیع مفسرین و روایات از جمیع ملل و فرق اسلامی، "انفسنا"اشاره به امیرالمؤمنین(ع) است یعنی علی(ع) جان پیامبر است؛ وقتی رابطه علی(ع) با پیامبر(ص) اینگونه است دیگر بدیهی خواهد بود که علی(ع) بدون پیامبر(ص) اصلاً شدنی نیست، مگر جان و روح بدون صاحب جان و صاحب روح معنا می دهد؟! هرگز.

بنابراین وقتی فاطمه(س) نیز رکن علی(ع) است دیگر قابل تصور نیست بی آنکه فاطمه(س) باشد، علی(ع) باشد. پس نام علی و فاطمه به هم تنیده و به یکدیگر گره خورده است.

این گونه بود که وقتی حضرت زهرا(س) به شهادت رسید امیرالمؤمنین علی(ع)، به نقل مسعودی طبق آنچه که مرحوم محدّث در بیت الاحزان فرموده، چنین مرثیه خوانی می کرد:

وَ لِکل اجتماعٍ من خلیلین فرِقه ٌو کلُّ الّذی دوُنَ المماتِ قَلیلٌ وَ انّ افتقادی فاطمه َ بَعْدَ احمدٍ دلیلٌ عَلی اَنْ لا یُدمَ خلیلْ

سرانجام کار هر دو دوست به جدایی می انجامد و هر مصیبتی بعد از مرگ و فراق دوست، اندک قابل تحمل است و اینکه بعد از پیامبر(ص) فاطمه را نیز از دست دادم، دلیل بر آن است که هیچ دوستی باقی نیست. با این توضیحات شاید گوشه ای از اسرار این حدیث شریف آشکار شده باشد که فرمود: "لولا فاطمه کما خَلَقُتکما" یک فاطمه می گوییم و یک فاطمه می شنویم، اما چه می دانیم که شأن و قیمت فاطمه(س) چیست؟ ارزش فاطمه(س) را پیغمبر(ص) می داند که فرمود: "مَن صلّی علیکِ غَفَراللَّهُ تَعالی لَهُ و اَلحَقُه بی حیث کنتُ من الجنّه".( 17 ) "فاطمه جان! کسی که بر تو درود بفرستد، خدای تعالی او را می آمرزد و در بهشت در جایگاهی که هستم به من ملحقش می کند."

علاقه پیامبر(ص) به فاطمه(س)

فاطمه زهرا(س) مکان پهناوری از قلب پدر خویش رسول خدا(ص) را به خود اختصاص داده و در کشور وجود پیامبر اکرم(ص) بهترین موقعیّت از آن وی بود. نبیّ مکرّم، فاطمه زهرا(س) را دوست می داشت، ولی نه محبّتی مانند محبّت پدران به دخترانشان. به عبارتی دیگر، احترام نهادن رسول اکرم(ص) به دخت خویش علاوه بر انگیزه باطنی و فطری، یعنی محبّت ورزیدن پدر به فرزند همراه با تعظیم و تکریمی بود که از بزرگی مقام صدیقّه طاهره منشأ می گرفت. آنگونه که نمی توانیم به هیچ وجه در عالم هستی این چنین محبّتی را از پدری نسبت به دختری سراغ بگیریم. به نظر می رسد که این اظهار محبّت ها و تکریم ها از سوی خدا نسبت به فاطمه زهرا(س) به آن علّت بود که مقام و موقعیّت صدیّقه طاهره برای مردم نزد خدا و رسول شناسانده شود، زیرا که پیامبر اکرم(ص) می دانست به زودی بر سر دختر عزیز او انواع ظلم ها و ضدیّت ها و آزارها و هتک حرمت ها خواهد آمد و از آنجا که پیامبر(ص) می خواست حجّت را بر مردم تمام نماید، تا در این زمینه برای هیچکس عذر و بهانه ای باقی نماند. به همین سبب تا این حدّ دختر عزیز خویش را اعزاز و اکرام می فرمودند. لازم می دانیم به عنوان شاهد سخن، احادیثی را که بیانگر مقام و موقعیّت و منزلت فاطمه زهرا(س) در قلب پیامبر(ص) است، ذکر نماییم:

جابر بن عبداللَّه انصاری، یکی از اصحاب نزدیک پیامبر(ص) می گوید: یکی از حاضران به آن حضرت عرض کرد: به گونه ای با فاطمه(س) رفتار می کنی که با هیچ کدام از دخترانت این گونه رفتار نکردی؟

پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: "جبرئیل سیبی از سیب های بهشت را برایم آورد و به من داد، از آن خوردم، آب آن در صلب من قرار گرفت، و فاطمه از همان آب به وجود آمد؛ و من بوی بهشت را از وجود فاطمه(س) استشمام می کنم.

روزی عایشه نیز همین سؤال را کرد، پیامبر(ص) شبیه همان پاسخ را داد، و در پایان فرمودند: هرگز فاطمه(س) را نبوسیدم مگر اینکه بوی خوش درخت طوبی بهشت را، از وجود او در روح و روانم یافتم.( 18 )

برای اینکه بیشتر به مقام ارجمند حضرت زهرا(س) پی ببریم، به سخن جالب و عمیق که از پیامبر (ص) است، استناد می کنیم:

"رائحَهُ الاَنْبیاء رائحَهُ السَّفَرْجَلِ، وَ رائحَه ُ الْحُورِ العْینِ رائحَه ُ الْاسِ، وَ رائحَه ُ الْمَلائکَه ِ اَلْوَرْدُ، وَ رائحَه ُ اَبْنَتی فاطِمَه ُ الزَّهراء رائحَه ُ السَّفَرجَلِ وَ الآسِ وَ الْوَرْدِ؛"

بوی پیامبران بوی "به" است، بوی بانوان بهشت، بوی درخت مُوْرد(شبیه درخت انار که برگ و گل خوشبو دارد) می باشد، بوی فرشتگان بوی گل سرخ است، و بوی دخترم "س" بوی بِهْ و آس و گل سرخ است.( 19 ) یعنی در وجود این دختر ممتاز، خوی و سرشت پیامبران و بانوان بهشت و فرشتگان، در یکجا جمع است.

پیامبر(ص) هنگامی که از جنگ یا سفری باز می گشت، ابتدا به مسجد رفته و دو رکعت نماز می خواند و آنگاه نزد فاطمه(س) می رفت، و بعد نزد همسران خود.( 20 )

پیغمبر اکرم(ص) درباره فاطمه(س) می فرمود: ایمان به خدا در اعماق دل و باطن روح زهرا(س) چنان نفوذ کرده که برای خدا، خودش را از همه چیز فارغ می سازد.( 21 )

از رسول اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: "دخترم فاطمه سیده بانوان جهان از پیشینیان و آیندگان است، وی پاره تن من است و نور چشم و میوه قلب و روحی که میان دو پهلوی من است. او حوریه ای است به صورت انسان، آن هنگام که در محراب عبادت در برابر خدایش می ایستد، نور وی برای ملائکه آسمان می درخشد، آنگونه که نور ستارگان برای اهل زمین درخشندگی دارد آن هنگام پروردگار بلند مرتبه به فرشتگان خود می فرماید: ای فرشتگانم به بنده ام نظر افکنید فاطمه سیّده و سرور کنیزانم که در برابرم ایستاده اعضاء و جوارح او از ترس من می لرزد و با تمام قلب و وجود خویش به عبادتم ایستاده شما را به شهادت می گیرم که شیعیان وی را از آتش ایمن گردانم."( 22 )

از عایشه پرسیدند: محبوبترین مردم نزد رسول خدا(ص) چه کسی بود؟ گفت: فاطمه(س) بعد پرسیدند: محبوب ترین مردان چه کسی بود؟ گفت: شوهرش علی.( 23 )

پیغمبر(ص) تا صورت فاطمه را نمی بوسید به خواب نمی رفت.( 24 )

پیامبر(ص) می فرمود: فاطمه پاره تن من است. هر کس او را خشنود کند، مرا خشنود کرده و هر کسی او را اذیت کند مرا اذیت کرده است. عزیزترین مردم نزد من فاطمه است.( 25 )

در حدیث شریفی، پیامبر(ص) می فرماید: "ای فاطمه به درستی که خداوند تو را اختیار کرد و پاکیزه ات قرار داد و بر تمام عالم برگزیدت. ای فاطمه! در برابر پروردگارت بر فروتنی پافشار و با رکوع کنندگان سجده و رکوع بگذار."( 26 )

همچنین آن حضرت می فرماید: اگر نیکویی می خواست شخصیّتی به بگیرد، آن شخص فاطمه بود، بلکه او بزرگتر است، همانا دخترم فاطمه در نژاد و بزرگواری و کرامت و بخشش بهترین فرد بر روی زمین است.( 27 )

رسول خدا(ص) فرمودند: همانا خداوند مرا آفرید و نور مرا شکافت و عرش را از آن آفرید، بنابراین عرش از نور من است و نور من از نور خداست و نور من از عرش برتر است. بعد نور برادرم علی را شکافت و ملائکه را از آن آفریده پس ملائکه از نور علی است و علی از ملائکه برتر است. پس نور دخترم فاطمه را شکافت و آسمان ها و زمین را از نور او خلق کرد. بنابراین آسمان ها و زمین از نور فاطمه می باشد و نور دخترم از خداوند است و دخترم فاطمه از آسمانها و زمین برتر است.( 28 )

ابو ایّوب انصاری نیز از پیامبر(ص) نقل می کند: روز قیامت منادی از زیر عرش ندا می کند، ای اهل محشر سر به زیر افکنید و چشم ها را ببندید تا فاطمه(س) از صراط عبور فرماید و آن گرامی عبور می کند در حالیکه هفتاد هزار نفر از حوریان بهشتی همراه اویند.( 29 )

عبداللَّه بن عمر می گوید: نبی اکرم سر فاطمه زهرا(س) را می بوسید و می فرمود: پدرت فدای تو باد و وقتی بر فاطمه زهرا(س) وارد می شدند و ایشان می خواست به احترام پدر از جای خود برخیزد، پیامبر می فرمودند: تکان مخور و به همان حالتی که هستی باش.

حضرت زهرا "سلام اللَّه علیها" از دیدگاه امیرالمؤمنین "علیه السلام"

این سخن به گزاف نیست اگر بگوییم معرفت و شناخت فاطمه(س) آن گونه که شأن و منزلت اوست برای آحاد بشر دور از مقام عصمت غیر ممکن است و بازگزاف نیست اگر گفته شود، کسی می تواند فاطمه(ع) را بشناسد که بتواند علی(ع) را با آن همه عظمت و بزرگی بشناسد و بدیهی است که شناخت حقیقی و کامل امیرالمؤمنین علی(ع) فقط و فقط از عهده معصوم(ع) بر می آید و بس.

بنابراین شناخت کامل و حقیقی فاطمه(س) نیز فقط و فقط از عهده و توان معصوم(ع) بر می آید بس.

سرّ مطلب با این گفتار روشن می شود که در روایات متواتره و صحیح از جمیع فرق اسلامی القابی از زبان پیغمبر اکرم(ص) برای امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است.

یکی از آن القاب همین لقب امیرالمؤمنین است، دیگری امام المتقین، سوی سید الاوصیاء و ده ها لقب دیگر. و چه بسیار می فرمود: علیٌّ مع القرآن و القرآن مع العَلی، علیٌّ مَعَ الحقّ مع العلی.

از این بیانات و تعابیر پیامبر اکرم(ص) شأن والای امیرالمؤمنین در پیشگاه خدا و رسولش به خوبی به دست می آید.اما امام صادق(ع) می فرمایند: "اگر امیرمؤمنان علی(ع) نبود، برای فاطمه(س) تا روز قیامت در سراسر زمین کفو و همتایی نبود."( 30 )

تمام عظمت و بزرگی همه و همه یکجا در وجود امیرالمؤمنین علی(ع) جمع شده است و علی با این همه عظمت همتا و کفو فاطمه(س) است که اگر علی(ع) نمی بود فاطمه(س) همتایی نمی داشت. بنابراین اصولاً زندگانی فاطمه(س) را باید در کنار امیرالمؤمنان علی(ع) مشاهده کرد، چرا که علی و فاطمه را تنها وصلت ازدواج به هم پیوند نداده است بلکه آن دو در ایمان خویش به هم پیوسته اند؛ آنان دو تن نیستند بلکه دو بعد عنصری یک ایمانند، دو دست یک پیکره جهادند، دو فرزند یک فضیلتند، دو سوی یک کعبه اند، دوروی یک خورشیدند، همچون دو بخش کلمه "توحید" بیانگر یک وحدتند؛ صلابت حق در رخسار علی(ع) می درخشد و عطوفت خدا در چهره فاطمه(س) لبخند می زند...

علی(ع) جلال خداست و فاطمه(س) جمال او، علی(ع) سطوت الهی است و فاطمه(س) رحمت آن؛ علی(ع) پدر مؤمنان است و فاطمه(س) مادر مهربان آنان، علی را با فاطمه باید دید و فاطمه را با علی، فاطمه(س) پیراهن علی(ع) است و علی ردای فاطمه است، امامت شهسواری است که عصمت همسر اوست، عصمت ملیکه ای است که امامت شوهر اوست... پیامبر عظیم(ص) در دو تندیس قدسی جلوه گر است: قاطعیّت او در علی(ع) و رحمت او در فاطمه(س)؛ فاطمه را با علی باید شناخت، عقاب آسمان معرفت که همبال با شهبازی چون علی(ع) در اوجهای نور پرواز می کند و کدام فضیلت برتر از این می توان تصوّر کرد که انسانی همبال امیر مؤمنان علی(ع) در اوجهایی که آن بزرگ زیر بال دارد پرواز نماید، امام راستین علم و شرف که سزاوار خویش، فرموده است: "یَنهدرُ عَنّی السَّیْلُ و لا یَرْقَی الیَّ الطَّیُر..."( 31 )

من آن کوهسار بلندم که سیل علم و معرفت از دامانم سرازیر است و پرنده ای به سوی اوج های من توان پرواز ندارد، و تنها فاطمه(س) است که همبال علی(ع) در عقابگاه قلّه های زندگی او پرواز کرده است.

سراسر زندگی پر نور فاطمه(س) همچون همسرش امیرمؤمنان(ع) به زهد و تقوی و عبادت و انجام وظایف الهی سپری شده است؛ و اینک در متن روایات و تاریخ، فرازهایی از زندگی پر نور او را به روایت همسر بزرگوارش بررسی می کنیم.

رفتار حضرت زهرا(س) با شوهر در عالیترین مرحله صفا و مهربانی بود، نه تنها هرگز خاطر شوهر را نرنجانید، بلکه یاور مهربان و نوازشگر دلسوز برای شوهر بود، و در همه صحنه های زندگی، همدم و همدرد و شریک زندگی علی(ع) بود، برای روشن شدن این مطلب به نمونه هایی اشاره می کنیم:

1- پیامبر(ص) روزی نزد دخترش فاطمه(س) آمد و ضمن احوالپرسی، پرسید: "شوهرت را چگونه یافتی؟" فاطمه(س) در پاسخ گفت: "اور ا بهترین شوهر یافتم" پیامبر(ص) فرمودند: "دخترم! شوهرت، نیکو همسری است، در هیچ کاری از دستور او سرپیچی نکن".( 32 )

2-امیر مؤمنان علی(ع) در سخنی در شأن حضرت زهرا(س) فرمود:

سوگند به خدا من زهرا(س) را تا آن هنگام که خداوند او را به سوی خود برد، خشمگین نکردم، در هیچ کاری موجب ناخشنودی او نشدم، او نیز مرا خشمگین نکرد و هیچگاه موجب ناخشنودی من نشد.( 33 )

3- پیوند مقدّس همسری زهرا(س) و علی(ع) به قدری با صفا و پر مهر بود، و وجود زهرا(س) به قدری برای حضرت علی(ع) مایه آرامش و خشنودی بود که علی(ع) در سخنی می فرماید: "من به چهره زهرا نگاه می کردم، همین نگاه، هرگونه غم و اندوه را از من برطرف می نمود".( 34 )

4- فاطمه(س) در یاری علی(ع) و همکاری با او در رنج ها و دشواری ها و غم ها به قدری کوشا بود، که وقتی پیامبر(ص) از علی(ع) پرسید: "زهرا(س) را چگونه همسری یافتی؟" علی(ع) بی درنگ در پاسخ گفت: او را در راستای اطاعات خداوند، یاوری نیکو یافتم.( 35 )

حضرت علی(ع) در مورد خانه داری همسرش می فرماید:

فاطمه(س) با اینکه از محبوبترین افراد نزد رسول خدا(ص) بود، آنقدر با مشک آب کشید و حمل کرد که اثر بند مشک در سینه اش نمایان شد، و آنقدر خانه را جارو کرد که لباس هایش غبار آلود شد، و آنقدر زیر دیگ آتش افروخت که رنگ لباسش تغییر کرد، زحمات طاقت فرسای او به جایی رسید که به او گفتم: نزد پدرت برو و تقاضای کنیز کن، تا در کارها تو را کمک کند، او نزد پدر رفت، چند نفر از جوانان را در محضر پدر دید، چیزی نگفت و بازگشت، روز بعد صبح شخص رسول خدا(ص) به خانه ما آمد و به فاطمه(س) فرمود: "دیروز نزد من آمدی، چه حاجتی داشتی؟" فاطمه(س) از روی شرم چیزی نگفت، ترسیدم پیامبر(ص) برخیزد و برود، عرض کردم: "ای رسول خدا! فاطمه آنقدر آسیا را گردانده که دست هایش آبله نموده، و آنقدر خانه را جارو کرده که لباسش غبار آلود شده، و آنقدر آتش زیر دیگ گذارده، که رنگ لباسش دگرگون شده، به او گفتم: اگر نزد پدر بروی و کنیزی را برای کمک، کنی بجا است." پیامبر(ص) فرمود: چیزی را به شما بیاموزم که بهتر از خدمتکار است، آنگاه گفتن ذکر 33 مرتبه "اَلْحَمْدُللَّهِ" و 33 بار "سُبحان اللَّه" و 34 بار "اللَّهُ اکَبر" هنگام خواب را به ما آموخت، فاطمه(س) 3 بار فرمود: "از خدا و رسولش خشنود شدم."( 36 )

حضرت فاطمه زهرا(س) از دیدگاه ائمه معصومین(علیهم السّلام):

1 -امیر المؤمنین علی(ع):

روزی هنگامی که وارد منزل شدم دیدم رسول خدا(ص) در حالیکه حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ و فاطمه(س) پیش روی آن حضرت نشسته بودند، می فرماید: ای حسن و ای حسین، شما دو کفّه ترازو هستید و فاطمه زبانه آن است، دو کفّه جز به وسیله زبانه یکسان و هماهنگ نمی شود و زبانه نیز جز بر روی دو کفّه استوار نمی ماند، شما دو نفر امام هستید و مادرتان دارای مقام شفاعت است.( 37 )

2- حضرت حسن بن علی(ع):

امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: در شب جمعه ای مادرم فاطمه(س) در محراب ایستاد و به عبادت خداوند پرداخته و تا هنگام دمیدن سپیده صبح پیوسته در حال رکوع و سجود بود، شنیدم که نام های یکایک مردان و زنان با ایمان را برده بر ایشان دعای فراوان که دو برای خود از خداوند چیزی نخواست به آن حضرت گفتم: ای مادر، چرا به همان گونه که برای دیگران دعا می کنی برای خویشتن دعا نمی نمایی؟ فرمود: فرزندم باید که همسایه را به خود مقدم داشت.( 38 )

3- حضرت حسین بن علی(ع):

امام حسین(ع) می فرماید: رسول خدا(ص) فرمود: فاطمه شادمانی قلب من است. دو پسرش میوه دلم. و شوهرش نور دیدگانم و پیشوایان از فرزندانش امین های پروردگارم و رشته پیوند میان او و آفریدگانش می باشند، هر کس به آن ریسمان چنگ زند نجات یافته و هر که از آن تخلّف ورزد نابود خواهد شد.( 39 )

4- حضرت علی بن الحسین(ع):

امام سجاد(ع) می فرماید: در دوران ظهور اسلام از خدیجه(س) فرزند دیگری برای رسول خدا(ص) متولّد نشد.( 40 )

5- حضرت امام محمد باقر(ع):

امام باقر(ع) به نقل از پدران بزرگوارشان(ع) می فرماید: فاطمه دختر رسول خدا(ص) از آن جهت طاهره نامیده شد که از آلودگی و ناشایستگی پاک بود. او هیچگاه خون حیض و نفاس ندید.( 41)

6- حضرت امام صادق(ع):

امام صادق(ع) می فرماید: تا هنگامی که فاطمه زنده بود، خداوند دیگر زنان را بر علی(ع) حرام کرده بود. زیرا آن حضرت پاک بود و عادت زنانگی نداشت.( 42 )

7- حضرت امام موسی بن جعفر(ع):

امام کاظم(ع) می فرماید: در خانه ای که اسم محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین و از زنان، اسم فاطمه(س) باشد فقر و تهیدستی وارد نخواهد شد.( 43 )

امام موسی ابن جعفر(ع) از پدرانش نقل فرموده است که حضرت علی(ع) فرمود: فرد نابینائی اجازه خواست که به منزل فاطمه(س) وارد شود، آن حضرت خود را به مانند پرده ای از او پوشیده داشت. رسول خدا(ص) به او فرمود، چرا خود را پوشیده داشتی در حالی که نابیناست و ترا نمی بیند؟ حضرت زهرا(س) عرض کرد: اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و نیز رائحه و عطر را می بوید و شامه اش سالم است. رسول خدا(ص) فرمود: گواهی می دهم که تو پاره تن من هستی.( 44 )

8- حضرت امام رضا(ع):

امام رضا(ع) می فرماید: رسول خدا(ص) فرمودند: هنگامی که به آسمان بالا رفتم، جبرئیل دستم را گرفته مرا وارد بهشت کرد از خرمای بهشتی به من داد و خوردم، آن خرما در پشت من تبدیل به نطفه شد هنگامیکه به زمین برگشتم با خدیجه همبستر شدم و او فاطمه را حامله شد، بنابراین فاطمه حوریه ای انسانی است، هرگاه مشتاق بوی بهشت می شوم دخترم فاطمه را می بویم.(45)

9- حضرت امام جواد الائمه(ع):

موسی بن قاسم گوید: به حضرت جواد(ع) عرض کردم، تصمیم گرفته بودم که به نیابت شما و پدر بزرگوارت طواف کنم. به من گفته شد که به نیابت جانشینان نمی شود طواف کرد. حضرت فرمود: هر قدر که می توانی طواف کن، زیرا این کار جایز است. سه سال بعد به آن حضرت عرض کردم. من درباره طواف به نیابت از شما و پدرت اجازه گرفتم و اذن فرمودید. از طرف شما تا جایی که خداوند خواست طواف کردم و بعد چیزی در دلم خطور کرد و به آن عمل نمودم. فرمود آن چیز چه بود؟ عرض کردم یک روز به نیابت از حضرت رسول خدا(ص) طواف کردم حضرت سه مرتبه فرمود، درود خداوند بر رسول خدا باد و بعد روز دوم از طرف امیرالمؤمنین طواف کردم. و روز سوم به نیابت از حضرت حسن و چهارمین روز از حضرت حسین و پنجم از طرف علی بن الحسین و روز ششم از طرف ابوجعفر محمد بن علی و روز هفتم از سوی جعفر بن محمد و روز هشتم از طرف پدرت حضرت موسی روز دهم از سوی پدرت حضرت علی بن موسی و روز دهم از طرف شما ای آقای من و اینها همان کسانی هستند که دین خداوند را با ولایت آنان پذیرفته ام. عرض کردم، گاهی از سوی مادرت حضرت فاطمه(س) نیز طواف کردم و گاهی هم طواف نکردم. فرمود: آن را زیاد کن، زیرا که برترین چیزی است که بدان عمل می کنی.( 46 )

10- حضرت هادی(ع)

امام هادی(ع) فرمود: رسول خدا(ص) فرمودند: دخترم فاطمه بدان جهت "فاطمه" نامیده شد که خداوند عزوجلّ او و دوستانش را از آتش جدا ساخته و بدور نگه داشته است.( 47 )

11- حضرت ابو محمد امام حسن عسگری(ع):

ابو هاشم عسگری گوید، از حضرت عسگری(ع) پرسیدم: به چه جهت فاطمه(س) زهرا نامیده شد؟ فرمود، بدان جهت که چهره اش برای امیرالمؤمنین در آغاز روز بسان خورشید درخشان می درخشید و به هنگام ظهر بسان ماه تابان و در وقت غروب مانند ستاره فروزان تابناک بود.( 48 )

12- حضرت بقیه اللّه اعظم امام زمان(عج):

من از دختر رسول خدا(ص) سرمشق نیکوئی دارم. انسان نادان به پستی کار خودش گرفتار خواهد شد و به زودی شخص کافر خواهد دانست که کار از آن کیست؟( 49 )

فاطمه(س) فانوس نور خداوند عزوجل و زیتونی می باشد که برکاتش همگان را فراگرفته است.

او قطب دایره هستی و نقطه ای(مرکزی) است که هنگامی که نازل شد کثرات فراوان پیدا نمود.

وی احمد دوّم و ستوده ترین مردم دوران خویش است او در میدان یکتاپرستی اصل و اساس است.

حضرت فاطمه زهرا(س) در اقوال صحابه

فضائل حضرت فاطمه(س) همچون امیر المؤمنین علی(ع) چنان بود که هرچند مخالفان در کتمان و یا دگرگونی آن سعی داشتند و دوستان نیز در مخفی کردن آن تلاش کردند، لیکن باز در زمینه مناقب و فضائل آن حضرت کتب متعددی نگاشته شد و خود اهل سنّت روایت های بسیاری درباره ایشان نقل کرده اند. جالب اینکه تقریباً تمام مقامات و مناقبی که در کتب شیعه درباره فاطمه زهرا(س) نقل شده در کتب معروف اهل سنّت نیز آمده است و در میان اسناد و مدارک این توصیفات به اعترافات صریحی در این زمینه، از افرادی همچون معاویه، عایشه و یا بعضی از خلفای پیشین برخورد می کنیم که در صفحات تواریخی که به دست مورّخان خود آنها نگاشته شده، ثبت است! و این چیزی نیست جز مشیت و اراده الهی و یک اعجاز بزرگ از اهل بیت عصمت(علیهم السّلام).

از جابر بن عبداللَّه انصاری صحابی بزرگ پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: "وقتی خدا آدم و حوّا را خلق فرمود، در بهشت می خرامیدند و می گفتند: از ما زیباتر کیست؟ در این گفت وگوها بودند که دختری را مشاهد نمودند که هرگز مانند وی را ندیده بودند، زیرا نورانیّت عجیب و درخشندگی فراوانش چشم ها را خیره می ساخت. عرض کردند: خداوندا این بانو کیست؟ فرمود: صورت سیده زنان، فاطمه زهراست. عرض کردند: پروردگار این تاجی که بر سر اوست چیست؟ فرمود: شوهرش علی(ع). سؤال کردند این دو گوشواره چه هستند؟ فرمود: دو فرزندش که ایشان این مقام را دو هزار سال پیش از آنکه تو را خلق کنم در علم پنهانم داشتند."( 50 )

محبّ الدّین طبری در کتاب خود می نویسد:

"خدیجه کبری روزی از رسول خدا(ص) خواست که برخی از میوه های بهشت را به او نشان دهد. جبرئیل به سوی برگزیده خلائق آمد و برای او دو سیب همراه آورده بود و عرض کرد: ای محمّد، پروردگارت سلام می رساند و می فرماید: یکی از آن دو را خود بخور و دیگری را به خدیجه بخوران و باوی خلوت کن، زیرا می خواهم از شما فاطمه زهراء را به وجود آورم، پس رسول خدا آنچه را که جبرئیل گفته بود، انجام دادند... تا اینکه گوید: به همین دلیل بود که نبی مکرّم هرگاه مشتاق بهشت و نعمت های آن می شد فاطمه را می بوسید و بوی وی را استشمام می کرد و در این هنگام که بوی قدسی وی را استشمام می فرمود، چنین اظهار می داشتند: فاطمه حوری ه ای است به صورت انسان."( 51 )

راویان این حدیث عایشه و ابن عباس و سعید بن مالک و عمر بن خطّاب هستند.

به نقل از تفسیر ثعلبی از امام صادق(ع)( 52 ) و جابر بن عبداللَّه انصاری آمده که فرمودند:

"رسول اکرم(ص) فاطمه زهرا(س) را دیدند در حالی که لباسی از پوشاک شتر بر تن داشت و به دست خود آسیاب می کردند و فرزند خود را نیز شیر می دادند، اشک های فراوان از چشم های رسول خدا(ص) سرازیر گردید و فرمودند: دخترجانم تلخی و سختی دنیا را پیشاپیش بچش تا شیرینی آخرت را پس از آن دریابی. عرض کرد: ای پدر گرامی، سپاس خدای بزرگ را بر نعمت هایش و شکر فراوان به خاطر مواهب و آلاء و بخشوده هایش، پس از این گفت گو بود که این آیه نازل می شود: "وَلَسُوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرضی." "به زودی پروردگارت آنچنان بخشش بر تو نماید که راضی و خشنود گردی".( 53 )

از ابن عباس پسر عموی پیامبر(ص) چنین نقل کرده اند:

"آن شب که صدیقه طاهره را برای زفاف به سوی منزل علی(ع) می بردند، رسول اکرم(ص) در پیش روی و جبرئیل سمت راست و میکائیل در سمت چپ و هفتاد هزار فرشته در پشت سر حرکت می کردند و خدای بزرگ را تسبیح و تقدیس می نمودند."( 54 )

از انس بن مالک صحابی پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) روایت شده است که رسول خدا(ص) پرسیدند: بهترین چیز برای زنان چیست؟ ما نتوانستیم جواب بدهیم، علی(ع) نزد حضرت زهرا(س) رفته، پرسش و فرمایش پیامبر را به او فرمود، حضرت زهرا(س) فرمود: چرا نگفتی بهترین چیز برای زنان آن است که مردان را نبیند و مردان نیز ایشان را نبینند! وقتی این جواب زیبا را حضرت علی(ع) به پیامبر(ص) از قول حضرت زهرا(س) فرمود: پیامبر خدا(ص) فرمودند: فاطمه پاره تن من است."( 55 )

ابو ایّوب انصاری نیز از صحابی پیامبر(ص) از ایشان نقل می کند: روز قیامت منادی از زیر عرش ندا می کند: "ای اهل محشر سر به زیر افکنید و چشم ها ببندید تا فاطمه(س) از صراط عبور فرماید، و آن گرامی عبور می کند در حالیکه هفتاد هزار نفر از حوریان بهشتی همراه اویند."( 56 )

"عامر شعبی"، "حسن بصری"، "سفیان ثوری"، "ابن جبیر"، "جابر بن عبداللّه انصاری"، همه از پیامبر نقل کرده اند که فرمود: همانا فاطمه پاره تن من است کسی که او را خشمگین سازد، مرا خشمگین ساخته است."( 57 )

"حسن بصری" در مورد عبادت حضرت زهرا(س) می گوید: در این امّت عابدتر از فاطمه(س) نیامده است، آنقدر به نماز و عبادت می ایستاد که پاهایش ورم می کرد.( 58 )

"عایشه" گفته است: هرگز راستگوتر از فاطمه(س) ندیدم، جز پدرش رسول اکرم(ص).( 59 )

"سلمان فارسی" این صحابی برجسته و یار باوفای پیامبر(ص) می گوید: "دیدم که فاطمه(س) نشسته بود و با آسیای دستی جو را آرد می کرد و دسته آسیا(به جهت مجروح بودن دست فاطمه(س) خونین بود و حسین(ع) که در آن هنگام کودک خردسالی بود، در گوشه ای از خانه از گرسنگی گریه می کرد، عرض کردم: ای دختر رسول خدا(ص) دستت را مجروح کرده ای در حالیکه "فضه" هست که کارها را انجام دهد، فرمود: رسول خدا(ص) به من سفارش کرده است که یک روز، خدمت با فضه باشد و یک روز با من، و نوبت او دیروز بود..."( 60 )

ابوذر "رحمه الله علیه" یار دیرین پیغمبر اکرم(ص) می گوید: یکبار رسول خدا(ص) مرا فرستاد که علی(ع) را فراخوانم. به خانه علی(ع) آمدم و او را صدا کردم، کسی جوابم نداد، و آسیای دستی داخل خانه خودبه خود می گشت و کسی کنار آن نبود، دوباره علی(ع) را صدا کردم، بیرون آمد و رسول خدا با او سخن گفت و به او چیزی فرمود که نفهمیدم، آنگاه من گفتم: از آسیابی که در خانه علی است شگفت زده ام که خود به خود می گشت و کسی کنار آن نبود! پیامبر فرمودند: دخترم فاطمه چنان است که خداوند قلب و اعضای او را از ایمان و یقین پر ساخته و خدا از ضعف و ناتوانی او آگاه است و او را در زندگیش کمک می فرماید آیا نمی دانی که خداوند فرشتگانی دارد که مأمور کمک به خاندان محمدند؟( 61 )

امام سجاد(ع) فرمودند:

"اسماء بنت عمیس برایم نقل کرد، که من نزد جده شما فاطمه(س) بودم، هنگامی که رسول خدا (ص) بر او وارد شد و او گردنبندی از طلا بر گردن داشت که امیرالمؤمنان علی(ع) از سهم خود از غنائم برای او خریده بود.

رسول خدا(ص) فرمود: ای فاطمه، مردم نگویند فاطمه دختر محمد(ص) لباس جبّاران به تن می کند.

فاطمه(س) گردن بند را پاره کرد و فروخت و با آن بنده ای را خریداری و آزاد ساخت و رسول خدا (ص) از این کار شادمان گشت".( 62 )

جایگاه صحیفه فاطمه "سلام الله علیها"

قبل از هر چیز لازم است این مسأله روشن گردد که آیا ملائکه با غیر پیامبر هم سخن می گویند؟ و آیا آنان را غیر از پیامبر کس دیگری هم می تواند دید؟ و آیا جز انبیاء کسی صدای آنان را می تواند بشنود؟

برای پاسخ به سؤالات فوق و یافتن جوابهای متقن و محکم به قرآن کریم مراجعه می کنیم:

1-خداوند می فرماید: وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَه ُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمینَ( 63 )

ترجمه:(و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خدای متعال ترا برگزید و پاکت گرداند و بر همه زنان عالم برتری بخشید.)

صریح آیه آن است که فرشتگان مریم را مخاطب قرار داده و با وی سخن گفتند، آنهم با کلماتی که بیانگر اوامر الهی و نیز کرامت وی در نزد خداست، یقیناً وی نیز نداء آنان را می شنید و خطابشان را می فهمید.

2- خدای متعال می فرماید: وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی إِنّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ( 64 )

ترجمه: "به مادر موسی وحی نموده و فرمان دادیم که طفل خود را شیرده و اگر بر او ترسانی وی را درون دریا بیفکن."

مفسّران گفته اند: معنی "اَوحَینا" در اینجا یعنی "اَلْهَنا" است، یعنی به قلب وی افکندیم و یا به قولی وی را به این خطاب مخاطب نمودند.

بعد از بیان این دو نکته، دیگر پذیرش این واقعیّت که بانوی گرانمایه اسلام، فاطمه(ع) "محدّثه"و دریافت دارنده حقایق از بارگاه خدا بود، چندان دشوار نیست، چرا که مقام ارجمند دخت پیامبر(ص) نه کمتر از "مریم" بود و نه کمتر از "مادر موسی". و روشن است که "مریم" و یا "مادر موسی"، پیامبر خدا نبودند و باز روشن است که "فاطمه(س)"، نیز پیامبر برگزیده خدا نبود.

مرحوم "صدوق" در کتاب خویش روایتی از "زید بن علی" آورده است که می گوید:

امام صادق(ع) می فرمود: فاطمه(س) را بدان جهت "محدثه" نامیده اند که فرشتگان از آسمان فرود آمده و با او گفت گو می کردند، همانگونه که با "مریم" صحبت می کردند و او را ندا می دادند.

به فاطمه(س) نیز ندا دادند که: یا فاطمه ! اِنَّ اللّهَ اصْطفاکِ و طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی ینساءِ العالمین.( 65 )

ای فاطمه! خدا تو را برگزید و پاک و پاکیزه ساخت و تو را بر همه زنان گیتی برتری بخشید.

و نیز از امام صادق(ع) است که به "ابابصیر" فرمود: "...مصحف "فاطمه" نزد ماست."

مردم چه می دانند مصحف "فاطمه" چیست؟

آنگاه فرمود: مصحف "فاطمه" سه برابر قرآن است. به خدای سوگند که یک واژه از قرآن کریم در آن نیست، بلکه کران تا کران آن حقایقی است که خدا آنها را بر مادرمان فاطمه(س)املاء و وحی فرمود.( 66 ) این روایت بیانگر نکاتی است که در خور بحث و تحقیق می باشد:

1- در مصباح المنیر آمده است که: صحیفه قطعه پوست یا کاغذی را می گویند، که در آن چیزی نوشته شده است و جمع آن "صُحُف" و "مُصْحَف" می باشد.

لسان العرب بیان می کند که: مُصْحَف یا مُصْحِف یعنی محل جمع شدن صفحاتی که بر روی آنها مطالبی نوشته شده و بین دو جلد جمع گردیده باشد.

2- از آنجا که قرآن شریف در نظر پیروانش از شمار آیات و سوره ها گرفته تا حجم و اندازه، کتابی شناخته شده است، به همین جهت امام صادق(ع) کتاب خدا را مقیاس قرار داده و مُصْحَف را از نظر حجم و اندازه با آن سنجیده است.

با این مقیاس اگر قرآنی با حروف و صفحات متوسط در 500 صفحه چاپ شود، مصحف فاطمه 1500 صفحه می گردد، درست سه برابر آن، و منظور امام همین است، نه اینکه کسی تصور نماید که کتاب خدا ناقص است و مصحف فاطمه در مقام کامل ساختن آن می باشد، نه هرگز چنین نمی باشد، همچنان که منظور این نیست که قرآن دیگری بر فاطمه(س) فرو فرستاده است.

در جایی دیگر "حسین بن ابی علاء" از امام صادق(ع) آورده است که فرمودند:

"مصحف فاطمه هرگز همانند قرآن نیست، اما در آن آنچه که مردم را به ما و دانش ما نیازمند می کند و ما را از مردم بی نیاز می سازد وجود دارد، حتی حکم یک تازیانه یا 12 یا 14 آن و دیه خراش و... نیز یافت می شود.( 67 )

و در روایت دیگری است که فرمودند:امّا "مصحف فاطمه" کتابی است که همه رویدادها و نام تمامی کسانی که تا روز رستاخیز زمام امور را به دست می گیرند، همه و همه در آن آمده است.

- شب نزول صحیفه

ابو بصیر از امام محمّد باقر(ع) نقل می کند که:

"در یکی از شب های جمعه هنگامه سحر حضرت جبرئیل و اسرافیل و مکائیل بر حضرت زهرا(س) نازل شدند و دیدند که دختر پیامبر(ص) مشغول نماز است، همه ایستادند تا نماز تمام شد، آنگاه دسته جمعی به حضرت فاطمه(س) سلام کردند و گفتند:

"خداوند بزرگ به شما سلام می رساند"

سپس صحیفه ای را در حجره آن بزرگ زن بهشتی گذاشتند، حضرت زهرا(س) پاسخ داد:

قالَتْ: لِلّهِ السَّلامُ وَ اِلَیْهِ السَّلامُ وَ عَلَیْکُمْ یا رُسُلَ اللّهِ السَّلامُ.( 68 ) (سلام از آن خداست و از اوست سلام و به سوی اوست سلام، و بر شما ای فرستادگان خدا سلام و درود باد.)

- محتوای صحیفه فاطمه(س)

آنچه از روایات اسلامی و توضیحات حضرت زهرا(س) معلوم می شود، این است که مطالب و مباحث صحیفه فاطمه(س) جزو اسرار الهی است که فقط در اختیار رهبران معصوم(ع) قرار گرفته است و هیچ کس نباید از محتوای آن آگاهی پیدا کند، اما برخی از اصحاب رسول خدا(ص) مانند جابر بن عبداللّه انصاری با اجازه حضرت زهرا(س) فقط از مباحث کلّی آن تا حدودی اطّلاع پیدا کرده و یا برخی از صفحات آن را دیده اند.

جابر بن عبداللّه انصاری می گوید:

وارد منزل امام علی(ع) شدم، صحیفه ای در دستان فاطمه(ع) دیدم، که رنگ سبز زیبای آن مرا به یاد زمرّد انداخت و در آن کتابی قرار داشت به سفیدی و روشنی نور خورشید، گفتم: پدر و مادرم فدای شما، ای دختر رسول خدا، آن چیست که در دستان شماست؟ پاسخ داد:

قالَتْ: هذا لَوْحٌ أَهْداهُ اللّهُ اَبی أَبی رَسُولِ اللّهِ(ص) فِیهِ اِسْمُ بَعْلِی وَ اَسْمُ اِبْنیَّ وَ أَسْمَاءُ الْاَوْصِیاءِ مِنْ وُلْدِی فَأَعْطانیهِ لِیُبَشِّرَنیی بَذلِکَ

حضرت فرمود: این کتابی است که خداوند آن را به پدرم رسول خدا(ص) اهداء فرمود: در این کتاب نام پدرم، و نام شوهرم امام علی(ع) و نام دو فرزندم و امامانی که همه از فرزندان من می باشند وجود دارد، این کتاب به من هدیه شده است تا بشارت فرح بخشی برای من باشد.

قال جابر: فیه اِثْنا عَشَر اَسْماء قُلْتُ اَسْما مِنْ هؤلاءِ؟ جابر گفت: در این کتاب دوازده نام ثبت شده، آنها اسامی چه کسانی است؟ فرمود:

قالت: هذِهِ اَسْماءُ الْاوْصِیاءِ اوَّلُهُمْ اِبنْ عَمِّی وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی آخِرُهُمْ الْقائِمُ(ع).

حضرت فرمود: این نام های جانشینان پیامبر است. اول آنها علی(ع) پسر عموی من و یازده فرزندان او که همه از نسل من می باشد و آخرین آنها حضرت حجّه(قائم(ع" است.

قال جابر: فَرَأَیْتَ فیها مُحمَّداً مُحَمَّداً فی ثَلاثَه مَواضِع وَ عَلیّاً عَلیّاً عَلیّاً عَلیّاً فی اَرْبَعه مَواضِع.( 69 )

جابر می گوید: درست که نگاه کردم دیدم نام محمد در 3 جا و نام علی در 4 مورد ثبت شده است.

ابابصیر می گوید:( 70 ) درباره مصحف فاطمه(س) از امام باقر(ع) سؤال کردم؟

ایشان فرمود: مصحف فاطمه(س) پس از رحلت پیامبر(ص) بر ایشان نازل شد.

پرسیدم: آیا در این مصحف آیاتی از قرآن وجود دارد؟

فرمود: در آن چیزی از قرآن نیامده است.

پرسیدم: بنابراین آن را برای ما توصیف نمائید.

فرمود: 2 جلد به اندازه ورقهای زِبَرجَدِ سرخ می باشد.

گفتم: فدای شما گردم. سپس پرسیدم: از اوراق آن برایم بگوئید.

فرمود: اوراق آن از درّ سفید است.

گفتم: فدای شما شوم. محتوای آن چیست؟

فرمود: اخبار گذشته و آینده تا روز قیامت است. در آن است آنچه در آسمانها وجود دارد.

عدد ملائکه آسمان ها، تعداد تمامی بندگان خدا که فرستاده او و یا انسان های عادی هستند. اسامی کسانی که بعنوان رسول و کسانی که اطاعت از آنان کرده و یا تکذیبشان نموده است.

نام جمیع بندگان مؤمن و کافر از ابتداء تا انتهای خلقت. اسامی شهرها، کشورها و ولایات از شرق تا غرب به همراه اوصافشان و تعداد مؤمنین و کافرین آن بلادها. داستان سرگذشت و اوصاف کسانی که تمرّد و مخالفت نموده اند و بر مردم به ظاهر حکمرانی می کردند و اسامی و صفات یاورانشان و آن چیزی که در تملّکشان بوده است. خصوصیّت بزرگانشان در تمامی ادوار.

سپس گفتم: فدای شما گردم، آن ادوار چند سال است؟

فرمود: پنج هزار سال در هفت دوره.

در ادامه فرمود: در آن است اسامی و زمان مرگ تمامی مخلوقات خداوند. اسامی و اوصاف و تعداد کسانی که وارد بهشت و جهنّم می شوند. در آن است علم قرآن، تورات، انجیل، و زبور همانگونه که نازل شده اند و تعداد تمامی درختان و نهرهایی که در عالم وجود دارد.

سپس فرمودند: زمانی که خداوند اراده فرمود که مصحف را بر ایشان نازل فرمایند، به جبرائیل، میکائیل و اسرافیل امر فرمود که آن را بر فاطمه نازل کنند، آنان نیز در ثلث دوم از شب جمعه بر حضرت در حالیکه مشغول به نماز بود، وارد شدند و پس از اتمام نماز بر او سلام کردند و گفتند که: خداوند به تو سلام می رساند. سپس مصحف را نزد او گذاشتند. حضرت در جوابشان فرمود: برای خداست سلام، از او است سلام و به سوی اوست سلام و بر شما فرستادگان خدا سلام.

سپس ملائکه به سوی آسمان برگشتند و حضرت بعد از نماز صبح تا زوال آفتاب مصحف را تا انتها خواندند و بعد از آن اطاعت ایشان بر تمامی جن و انس، پرندگان چرندگان، انبیاء و ملائک واجب گردید.

گفتم: فدای شما گردم، بعد از حضرت مصحف چه می شود؟

فرمود: ایشان مصحف را به امیرالمؤمنین دادند و سپس به حسن(ع) و بعد از آن به حسین(ع) و بعد از آن به اهلش تا صاحب الامر می رسد.

گفتم: معلومات مصحف فراوان است. ایشان فرمود: ابا محمد! آنچه از مصحف برای تو گفتم از 2 ورق اول آن است و یک کلمه بعد از آن هم به تو نگفتم.

- مصحف فاطمه، نزد ائمه:

حدیثی نقل می کنیم که معنای مصحف را با توضیحات فراوان تری تفسیر می نماید:

برخی از اصحاب حضرت امام صادق(ع) از مصحف فاطمه پرسیدند، امام پس از سکوتی طولانی فرمودند: "شما از آنچه باید بخواهید و از آنچه نباید بخواهید سؤال می کنید. حضرت فاطمه(س) بعد از رسول خدا(ص) هفتاد و پنج روز زنده بودند و در فراغ پدر اندوهگین و متأثر جبرئیل برایشان فرود می آمد و سعی می کرد ایشان را تسلّی دهد و اندوهش را بزداید و وی را شاد نماید، بنابراین از موقعیت و مکان و مقام پدر با وی سخن می گفت و آنچه که بعد از حیات ایشان در آینده پیش می آید به وی خبر می داد و علی(ع) آنها را می نوشت این مصحف فاطمه است."( 71 )

از روایات بسیاری از پیشوایان راستین آمده است که: مصحف فاطمه(س) نزد امامان اهل بیت است، برای نمونه:

1- در کتاب "صافی" آمده است که امام صادق(ع) فرمودند:

"فاطمه(س) مصحفی را به یادگار نهاد که نزد پیشوایان اهل بیت است و "مصحف" نه قرآن خدا، اما سخنی از پیام اوست که بر فاطمه(س) فرو فرستاده و پیامبر، آن را املاء نموده و امیرالمؤمنین آن را نوشته است."( 72 )

2- یکی از یاران امام صادق(ع) به آن حضرت گفت: فدایت شوم، پرسشی دارم، آیا می توانم با آرامش خاطر طرح کنم؟

آن حضرت پرده ای که آن را از اتاق دیگر جدا می ساخت کنار زد و پس از نگاه به آنجا فرمود: آنچه می خواهی سؤال کن. گفت: پیروان شما می گویند: پیامبر بابی از دانش را به علی آموخت که از آن باب هزاران باب گشوده می شود، آیا این درست است؟

حضرت فرمودند: به خدا سوگند که ذات بی همتای او هزار باب از دانش به علی آموخت که از هر باب آن هزار باب گشوده می شود. گفت: به خدا سوگند که دانش کامل و واقعی این است.

آن حضرت لحظه ای درنگ کردند و فرمودند: آن علمی است ارزشمند اما علم کامل نیست.

- "جامعه" چیست؟

"صحیفه فاطمه" و "صحیفه جامعه امیرالمؤمنین" به عنوان میراث امامت پس از شهادت امیرالمؤمنین در اختیار امام حسن(ع) و سپس در اختیار امام حسین(ع) و آن گاه دست به دست در اختیار ائمه بعد قرار گرفت و در موارد ضروری ائمه هنگام نقل حکم خاصی آن را می گشودند و جواب پرسشهای اصحاب خود را می دادند. گفته شده است ضخامت صحیفه در هنگام بسته بودن و پیچیده بودن اندازه ضخامت ران شتر دو کوهانه بوده است.( 73 )

امام صادق(ع) به ابابصیر فرمود: بدان که "جامعه" نزد ماست.اما مردم چه می دانند که "جامعه" چیست؟ ابابصیر گفت: فدایت گردم. به راستی "جامعه" چیست؟

حضرت فرمودند: طوماری است به طول هفتاد ذراع، با ذراع پیامبر(ص) و با املای آن حضرت که به خط علی(ع) است و تمامی رواها و نارواها و مسائل مورد نیاز مردم حتی حکم جریمه خراش وارد آوردن بر دیگران نیز در آن آمده است. گفت: سرورم، راستی که این دانش و فرهنگی کامل است؟ فرمودند: این دانش و فرهنگ است اما نه کامل.

- آگاهی جابر از صحیفه:

ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل می کند که حضرت امام محمد باقر(ع) به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: با تو حاجتی دارم، چه وقت با تو محرمانه در میان بگذارم؟ عرض کرد هر وقت شما صلاح بدانید. پدرم روزی با جابر خصوصی جلسه ای تشکیل داد و فرمود: جابر از لوحی که در دست مادرم فاطمه(س) دیده بودی به من گزارش بده و از آنچه مادرم درباره محتوای آن لوح به تو خبر داده، خبر دارم کن.

جابر گفت: خدا را شاهد می گیرم در زمان حیات رسول خدا(ص) برای عرض تبریک و تهنیت به مناسبت ولادت حسین(ع) خدمت فاطمه(س) رسیدم. لوح سبزی را در دست فاطمه دیدم، فکر کردم از زمرّد است. در آن لوح نوشته سفیدی را که مانند نور خورشید بود مشاهده کردم، عرض کردم پدر و مادرم به فدایت، قصّه این لوح چیست؟

فرمود: این لوح را خدا به رسولش هدیه کرد تا خوشحالم کند، در آن نام پدر و شوهر و فرزندان و اسامی اوصیاء از فرزندان من مکتوب است.

جابر به امام باقر(ع) عرض کرد: مادرت آن لوح را به من عطا کرد، آن را خواندم و از آن نسخه ای برداشتم.

امام فرمود: آن نسخه را به من ارادئه می کنی؟

عرض کرد: پدرم همراه جابر به منزل او رفت. پدرم از آستین خود صحیفه ای را بیرون کرد و فرمود: جابر! تو در نوشته ات نظر کن، من مضموم آن را می خوانم، با آن تطبیق نما. پدرم بدون کم و زیاد، محتوای آن صحیفه را برای جابر قرائت کرد.

جابر گفت: خدا را شاهد می گیرم در لوح هم همین را که شما قرائت کردید نوشته بود.( 74 )

کوتاه سخن اینکه از روایت مشخص شد که جابر بن عبداللَّه انصاری نسخه ای از روی لوحی که از خدای متعال به دست پیامبر(ص) و فاطمه(س) رسیده بود، برداشت. بنابراین نسخه نزد جابر بخشی از همان صحیفه اصلی می باشد.

فهرست کتاب ها و منابع

1- سیره چهارده معصوم(ع)، محمد محمدی اشتهاردی

2- جلوه های رفتاری حضرت زهرا(س)، عذرا انصاری

3- نگرشی کوتاه بر زندگی حضرت فاطمه زهرا(س)؛ ترجمه: محمد علی امینی

4- فاطمه زهرا(س) از ولادت تا شهادت، ترجمه: علی کرمی

5- فاطمه زهرا(س) بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی

6- در حریم کوثر، سیدمحمدرضا طباطبائی نسب

7- زهراء برترین بانوی جهان، آیه الله مکارم شیرازی

8- فاطمه الزهراء(گفتار علامه امینی) حبیب چایچیان(حسان)

9- نهج الحیاه (فرهنگ سخنان فاطمه(س"، محمد دشتی

10- مسند فاطمه الزهراء(ع)، سید حسین شیخ الاسلامی

11- فاطمه الزهراء از ولادت تا شهادت، آیه الله فقید سیدمحمدکاظم قزوینی

12- فاطمه در سوگ عدالت، علی کرمی

13- عوالم العلوم و المعارف و الاحوال؛ ج 11/2، سیدمحمدباقر موحدابطی اصفهانی 74

پی نوشت ها:

1. سوره آل عمران آیه 61.

2. سوره احزاب آیه 33.

3. المستدرک: ج 3- ص 146.

4. سوره شوری آیه 23.

5. الصواعق المحرقه: ص 101.

6. ذخائر العقبی: 26.

7. سوره فرقان آیه 54.

8. بحارالانوار: ج 10- ص 42.

9. سوره انسان آیه 6 تا 9.

10. سید هاشم بحرانی، تفسیر البرهان.

11. سوره الرحمن آیه 19-20-22.

12. جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج 7 - ص 698.

13. سوره نور آیه 35.

14. شواهد التنزیل، ج 1- ص 212.

15. الحضائص الفاطمیّه مطابق نقل مستدرک السفینه - ج 3 - ص 335.

16. سوره آل عمران آیه 61.

17. بیت الاحزان - مرحوم محدّث قمی، ص 38، به نقل از مصباح الانوار.

18. بحارالانوار - ج 43 - ص 5 و 6.

19. بحارالانوار - ج 66 - ص 177.

20. الاستیعاب - ج 2 - ص 750.

21. بحارالانوار - ج 43 - ص 46.

22. بحارالانوار - ج 43 - ص 172.

23. کشف الغمه، ج 2 - ص 88.

24. کشف الغمه، ج 2 - ص 93.

25. مناقب این شهر آشوب، ج 3 - ص 332.

26. بیت الاحزان - محدّث قمی، ص 60.

27. بیت الاحزان - محدّث قمی، ص 61.

28. بحار الانوار - ج 15، ص 10.

29. کشف الغمه - ج 2، ص 13.

30. بیت الاحزان - محدّث قمی - ص 21.

31. نهج البلاغه - خطبه شقشقیه.

32. کشف الغمّه، ج 1، ص 491.

33. کشف الغمّه، ج 1، ص 492.

34. کشف الغمّه، ج 1، ص 492.

35. بحار الانوار - ج 43، ص 117.

36. بیت الاحزان - ص 43.

37. کشف الغمه - ج 1 - ص 506.

38. بحار الانوار - ج 43 - ص 81.

39. فوائد المسطین - ج 2 - ص 66.

40. روضه کافی - حدیث 536.

41. مناقب ابن شهر آشوب - ج 3 ص 33.

42. بحارالانوار - ج 43 ص 19.

43. سفینه البحار - ج 1 - ص 662.

44. بحار الانوار - ج 43 - ص 91.

45. عوالم العلوم و المعارف - ج 11 - ص 10.

46. بحار الانوار - ج 50 - ص 101.

47. کتاب فاطمه الزهرا(س) شادمانی دل پیامبر - ص 42.

48. کتاب فاطمه الزهرا(س) شادمانی دل پیامبر - ص 42.

49. بحارالانوار - ج 53 - ص 180.

50. نسان المیزان - عسقلانی - ج 3 - ص 345.

51. ذخائر العقبی، ص 43.

52. مرحوم مجلسی - بحار الانوار - ج 10.

53. سوره والضحی - آیه 5.

54. نیابیع الموده از قندوزی.

55. بحار الانوار - علامه مجلسی، ج 43 - ص 92.

56. امانی - شیخ صدوق - ص 25 - به نقل از کتاب بانوی بانوان - نوشته ابوالفضل موسوی گرمارودی.

57. کشف الغمه - علی بن عیسی اربلی - ج 2 - ص 42 - به نقل از همان کتاب.

58. بیت الاحزان - ص 22.

59. بحارالانوار - مرحوم مجلس - ج 43 - ص 53.

60. بحارالانوار - مرحوم مجلسی - ج 43 - ص 28.

61. بحارالانوار - مرحوم مجلسی - ج 43 -ص 29.

62. بحارالانوار - مرحوم مجلسی - ج 42 - ص 80.

63. سوره آل عمران - آیه 41.

64. سوره قصص - آیه 7.

65. کافی - ج 1 - ص 182.

66. کافی - ج 1 - ص 238.

67. اصول کافی - ج 2 - ص 240.

68. دلائل الامامه - ص 28.

69. بحارالانوار ج 36 - ص 194.

70. دلائل الأمامه - و عوالم العلوم از بحرانی اصفهانی. ص 833.

71. بحارالانوار - ج 10.

72. بصائر الدرجات - ص 156.

73. اصول کافی - ج 1 - ص 295.

74. الاختصاص - ص 210 -

بحارالانوار - ج 36 - ص 352.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

عفت در زندگی حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

عفت در زندگی حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

عفت در زندگی حضرت زهرا علیها السلام موج می زد. وقتی ازدواج کرد پدر بزرگوارش فرمود: من کار داخل و بیرون را برای شما تقسیم کردم، امیرالمؤمنین کارهای بیرون از خانه را انجام دهد، زهرا جان! شما هم کارهای درون خانه را باید انجام دهی. وجود مقدس زهرای مرضیه ...
Powered by TayaCMS