وجود مبارك رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به اميرالمؤمنين على (عليه السلام) فرمودند: ارتباط با مال حرام پنج خطر دارد. خطر اول اين است كه مال حرام نورانيت قلب و حيات معنوى قلب را نابود مى كند. قلب را از حالت انسانى و حالات الهى جدا مى كند. خطر دوم اين است كه دين خدا را در نظر انسان كهنه و قديمى جلوه مى دهد، به كيفيتى كه انسان را به نقطه برگشت از دين مى رساند. خطر سوم اين است كه چراغ يقين انسان را به خاموشى رهنمون مى كند. خطر چهارم اين است كه انسان را در عبادت خدا و در بندگى خدا، سست مى كند. شوق، علاقه و رغبت آدم را نسبت به عبادت خدا از بين مى برد. خطر پنجم اين است كه انسان هر قدر دعا كند؛ دعاى او ارزش ندارد و خداوند دعاهاى او را نمى پذيرد.
يكى از اعمال بسيار سودمند، شركت كردن در مجالس علمى است. مجالسى كه در آن، انسان با حلال و حرام خدا، مسائل عالى اخلاق، اعتقادات حقّه و با معارف الهى آشنا مى شود. كسانى كه در اين گونه مجالس شركت مى كنند، مورد آمرزش پروردگار هستند. پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: اگر آدم در مسير شركت در مجلس علم، بميرد، شهيد مرده است. چه بسا آدم با يك بار شركت در اين جلسات تحولى كامل در زندگيش رخ بدهد. آيات قرآن و روايات از هر دوايى اثرش بيشتر است. يك دزد قوى و راهزنى قدرتمند، كه سعى مأموران هارون براى دستگيرى او بى نتيجه بود، در نيمه شب با شنيدن يك آيه قرآن از سوره مباركه حديد چنان تحولى در او ايجاد شد كه سى سال پس از شنيدن آن آيه، كلاس درسِ معارف الهيه براى مردم داشت.
با همه آثارى كه اين جلسات و آيات و روايات دارند، افرادى هستند كه با وجود اين همه اوقات فراغت، مى گويند: حوصله نداريم. اين يكى از آثار ارتباط با حرام مانند لقمه، سفره، فرش، خانه و لباس حرام است.
شخصى به حضرت زين العابدين (عليه السلام) عرض كرد:يابن رسول الله، من يك ساعت مانده به نماز صبح بيدار مى شوم، كارى هم ندارم. خيلى دلم مى خواهد قبل از اذان صبح نماز شب بخوانم، نماز شب نيز آسان است، ولى حال بلند شدن از رختخوابم را ندارم تا اين نماز را بخوانم، علت چيست؟ راهى دارد كه بتوانم اين نماز را بخوانم؟ فرمود: بله، گفت: چه كار بكنم؟ فرمود: گناه نكن، حرام نخور. اين هم تنها نمازى است كه پاداشش قابل محاسبه براى كسى نيست با اينكه به صورت فرادى خوانده مى شود، ولى قرآن مجيد مى فرمايد: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّآ أُخْفِىَ لَهُم مّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ»[1] احدى در اين عالم از پاداش اين نماز خبر ندارد. فقط يك نفر خبر دارد و آن هم خداست. پاداش آن را براى كسى نگفته است.
پدر يكى از دوستان من، در منطقه اردستان در يكى از بخش هاى ظفرقند زندگى مى كرد. من او را نديده بودم ولى با پسرش رفيق بودم. قبل از انقلاب مراسم ختم پدر او در تهران برگزار شد، من به مناسبت رفاقت با فرزند وى مثل بقيه مردم در ختم شركت كردم. آن وقت هم طلبه قم بودم. آن آقايى كه منبر رفت، درباره اين مرحوم، يك مطلبى را گفت، كه اين مطلب در ذهن من بيست و پنج سال بعد بود، حدود شش يا هفت سال قبل، يك شب در ماه مبارك رمضان، من فرزند آن مرحوم را در خانه يكى از دوستان مكه اهل كوپاى اصفهان است، ديدم. به او گفتم: فلانى بيست و پنج سال پيش، واعظى كه در مراسم ختم پدرت منبر رفته بود، اين مطلب را گفت، حالا كه شما را ديدم، از شما مى پرسم كه اين مطلب درست است؟ گفت: چه بود؟ گفتم: آن منبرى گفت: اين مرد بزرگوارى كه از دنيا رفته، در منطقه ظفرقند روحانى خيلى مفيدى براى مردم بود، زمان شاه براى مردم، شهربانى، دادگاه، دادگسترى، پيشنماز و منبرى بود. خرج زندگيش را از راه كشاورزى تأمين مى كرد. وجوهاتى كه مردم به او مى دادند به عنوان سهم امام و خمس با اينكه سيّد هم بود، مصرف نمى كرد، مى گفت: من در قيامت جوابش را نمى توانم بدهم.
افرادى در گذشتگان بودند كه از حلال خدا فرارى بودند، چه برسد به حرام. در همين درچه از حلال فرارى بود.
مرحوم آيت الله العظمى آقا سيد محمدباقر درچه اى كه بسيارى از مراجع تقليد همچون مرحوم آيت الله العظمى آقاى بروجردى، آيت الله العظمى حاج آقا رحيم ارباب ، آيت الله العظمى مرحوم حاج شيخ مرتضى طالقانى ، آيت الله العظمى آقاسيد جمال الدين گلپايگانى،آيت الله شهيدسيدحسن مدرس،ازتربيت شده هاى اين مردم بودند.روزهاى گرم و روزهاى سرد، ايشان علاقه داشت براى نماز از حيات خانه بيرون بيايد و در جوى آبى كه از جلوى خانه رد مى شد وضو بگيرد. هيچ مرجع تقليدى فتوا ندارد كه وضو گرفتن از جوى عمومى خلاف است؟ اسلام اجازه مى دهد شما از لب رودخانه يا از جوى عمومى وضو بگيريد. ولى ايشان وقتى مى خواست بيايد بيرون، سطل آبى را مى انداخت در چاه آب خانه شان، يك سطل آب مى كشيد، اين پيرمرد هشتاد ساله، آب را مى آورد لب جوى، مى گفت: اين جوى كه از درچه رد مى شود و زمين هاى زراعتى مردم را سيراب مى كند تا نزديك گاوخونى، نكند اين وضويى كه من مى گيرم از حق كشاورزها كم بكند. اول يك سطل آب از خانه اش مى ريخت در جوى و بعد وضو مى گرفت. از ترس قيامت از حلال فرارى بودند. اينها صبحانه و ناهار و شام لقمه اضافه نمى خورند. مى گفتند: نكند اسراف باشد و در قيامت جلوى ما را بگيرند.
واقعاً حرام آدم را زمين گير مى كند. وقتى آدم حرام مى خورد نسبت به عبادت، كند و بى حوصله مى شود. اين همه بيكار در خيابان ها هستند، وقت اذان از همه مسجدها، نداى «حىّ على الصلاة»[2]، «حىّ على خيرالعمل»[3] بلند مى شود، يكى هم كه مى گويد: رفقا بلند شويد و برويم نماز جماعتى بخوانيم، پيغمبر ما فرموده: نماز جماعت از ده نفر كه بگذرد و يازده نفر بشود، جن و انس ثوابش را نمى توانند بنويسند. مى گويند: ما حوصله اش را نداريم، برو خودت بخوان. اين بى حوصلگى از اثرات حرام است.
پنجمين خطرى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: جلوى مستجاب شدن دعا را مى گيرد. امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد: دو برادر بودند، يكى از آنها مثلًا به نظر مردم خوب تر مى آمد و آدم حسابى تر بود و يكى هم معمولى تر بود. اين دو گرفتار شدند. گفتند: گرفتارى ما با پول و پارتى كه حل نمى شود، شب بلند شويم و دعا كنيم. خانه هاى آنها جداى از هم بود. هر دو دعا كردند، فرداى آن روز، كسى كه به نظر مردم معمولى تر بود و به چشم نمى آمد، دعايش مستجاب و مشكلش حل شد، برادر ديگرى تا چهل شب دعا كرد ولى خبرى نشد. در آخر عصبانى شد و نزد حضرت عيسى بن مريم رفت و گفت: آقا من و برادرم چهل روز قبل گرفتارى پيدا كرديم، او شب اول دعا كرد و حل شد و ما چهل شب است كه داريم دعا مى كنيم خبرى نمى شود. چرا؟ حضرت عيسى عليه السلام فرمود: بايد از خدا بپرسم. به پروردگار عرض كرد: چرا دعاى اين شخص مستجاب نمى شود؟
خطاب رسيد: اين يك آلودگى باطنى دارد كه نمى خواهم دعايش را مستجاب بكنم، حسود است. اجابت دعا شرايطى دارد و يكى از شرايطش اين است كه شكم آدم از حرام خالى باشد. اين يكى از شرايطش است.
فرمايش رسول خدا (صلى الله عليه و آله) : «يا على! من أكل من الحرام و مات قلبُه و خرق دينه و ضعف يقينه و قلّت عبادته و حجبت دعوته» اين آخرين خطر است كه دعاى حرام خور مستجاب نمى شود.
- بيا تا دست از اين عالم بداريمبيا تا پاى دل از گل برآريم
- بيا تا بردبارى پيشه سازيمبيا تا تخم نيكويى بكاريم
- بيا تا از فراق كوى قرآنچو ابر نوبهارى خون بباريم
حجت الاسلام والمسلمین انصاریان