سخنران استاد حق شناس

احکام خمس

مسئله اين است كه اگر شخصي در پايان سال حساب خمسش را بكند و مبلغ آن را كنار بگذارد؛ آيا در بقيه ی مال مي تواند تصرف بكند؟

جواب این است كه خير، نمي تواند. به جهت اينکه بعضی از پول ها با كنار گذاشتن متعيَّن مي شوند، مانند زكات فطره. اگر شما فطريه را كنار گذاشتيد، این پول تعيّن پيدا مي كند و نمي توانيد آن را با مال ديگر جابجا بكنيد.

اما خمس وقتي تعيّن پيدا مي كند كه شما با حاكم شرع يا كسي كه وكالت از حاكم شرع دارد، دست گردان بكنيد.

يعني قبل از دست گردان نه سهم امام است، نه سهم سادات. به صِرف نيت شما، اين پول سهم امام نمي شود.

به صرف نيت شما، اين پول سهم سادات نمي شود. این معناي تعيّن است.

پس بنابراين اگر من خمس مالم را حساب كردم و در آخر سال كنار گذاشتم، اين سهم امام و سادات نمي شود. اصلاً اين كار بيهوده است.

پنج دقيقه با مرجع تقليد يا نماينده ی او دست گردان مي كنيد، آن وقت شما به حاكم شرع بدهكار مي شويد، داداش جون! دست گردان مي كنيد، او هم به شما مهلت مي دهد. البته تمام مراجع به وکلای خود اجازه ی دست گردان داده اند، تا تضییق بر ملکفین نباشد.

چطور از شرِّ شيطان مي توان راحت شد؟

يكي از رفقا كه متعلم استا البته همه ی ما در مكتب امام صادق عليه السلام متعلم هستيم ان شاء الله- برای من نوشته است كه چطور از شرِّ شيطان مي توان راحت شد؟

وصیت سید بن طاووس(ره) به فرزندش برای رهایی از شیطان

مرحوم سيد بن طاووس (ره) كسي است كه مي گفت: من عالَمِ اَلست را به یاد دارم! سيد بن طاووس (ره) از آن علمايي بوده است كه اگر به كسي اقتدا مي كرد؛ مي فهميدكه پيش نماز در چه موقعیتی سیر می کند. چنين آدمي بوده است. اين قدر در مكتب امام صادق علیه السلام ورزش كرده بود. ايشان به پسرش مي گويد: اي پسر عزيز من! اگر بخواهي كه از شرِّ اين سگ گزنده (شیطان) محفوظ باشي، بايد در دو قلعه متحصن بشوي. اول، ايمان به پروردگار و بعد توكل به او.

معنای توکل

توكل يعني واقعاً اعتقاد داشته باشیم که هیچ مؤثری در عالم وجود غیر از خدا نیست.«لا مؤثر في الوجود الا الله».[1]

حد اعلای توکل در بیان مرحوم مامقانی(ره)

البته معناي اعلاي توكل همان است كه مرحوم مامقاني (ره) به پسرش آقا شيخ عبدالله (ره) وصيت مي كند كه اي پسر من! اينكه پيغمبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: با توكّل زانوي اشتر ببند، (زانوي شتر را ببند و بعد برو) اين مال متعارف مردم است، براي حفظ نظام وجود است، «وفي نظام الكل كلٌ منتظم»؛[2] ولیکن اولیای خدا اعتقادی به سبب ندارند.

شاعر هم می گوید: وز سبب سازيش سوفسطايي ام

مقام اولیای خدا، شناخت خدا به واسطه ی خود خدا

من هم به دنبال رسیدن به آن مقام بلند هستم، رسیدن به مقام شناختن خدا به واسطه ی خود خدا، نه به وسیله ی اسباب. «اعرفوا الله بالله».[3]

این مقام اولياي خداست. يعني خدا را به واسطه ی خود خدا بشناسيم.

چه كسي در باطن شما تصرف مي كند؟ چه كسي در قلب شما اين قبض و بسط ها را مي كند؟ خدا مي كند. اول و آخر همه ، اوست.

بنده اصلاً اعتقاد به سبب ندارم.

رزق و روزی آسان، ثمره ی توکل حقیقی

مرحوم ملا نظر علي طالقاني (ره) در كتاب حديثش این حدیث را نوشته است: و قال صلّي الله عليه وآله و سلّم و لو توكلتم علي الله حق توكله لرزقتم كما ترزق الطيور.[4] یعنی اگر شما توكل حقیقی داشته باشيد و اگر مردم به پروردگار توکل حقیقی می کردند؛ همانطوركه چلچله وقتي از لانه اش بيرون مي آيد، هيچ چيز در چينه دانش نيست، بعد كه بر مي گردد، چينه دانش پر شده است، رزق و روزی آنها هم به همین آسانی می رسید.

يعني همان فرمايشی که مرحوم مامقاني (ره) -كه در رديف مراجع بوده است- خطاب به فرزندشان داشتند. (هم پدر مجتهد بوده است هم پسر)

وز سبب سازيش سوفسطايي ام

اولياي خدا اعتقاد به سبب ندارند. اينها مراتب اولياي خداست.

طبع گدايي از سر خود بر زمين گذار

اين مطالبي كه عرض مي كنم، براي اين است كه ببينيد چه لباس هايي براي شما اندازه گيري شده است و شما به چه مرتبه اي قناعت كرده ايد.

  • طبع گدايي از سر خود بر زمين گذارگر آسمان رفعت سلطانت آرزوست

تو شاهباز بلند پرواز سدره نشين هستي؛ ولی جغد خرابه نشين شده اي!

ایمان به خدا و توکل بر او، راه رهایی از شیطان

مرحوم سيد بن طاووس (ره) فرمود: اي پسرم! اگر بخواهي كه از شر شيطان ايمن باشي؛ بايد در دو قلعه خودت را متحصن كني، اول ايمان به پروردگار كه عملاً بگویی: «لا مؤثر في الوجود الا الله» و بعد توكل بر خدا بكني.

در آیه یِ نورانی می فرماید: «إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَي الَّذينَ آمَنُوا وَ عَلي رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ».[5] خود پروردگار مي فرمايد كه اگر در اين دو قلعه متحصن شدي؛ شيطان تسلطي بر تو نخواهد داشت.

غفلت از یاد خدا، افتادن در دام شیطان

«قال الصادق عليه الصلاة و السلام لا يتمكن الشيطان بالوسوسة من العبد الا و قد اعرض عن ذكر الله».[6] یعنی شيطان بيست و چهار ساعته مواظب شماست، داداش جون! او تو را مي بيند و تو او را نمي بيني، وليكن همين كه از ذكر خدا غافل شدي؛ در دام شيطان مي افتي.

حضرت می فرماید: اگر اين پرنده در دام صياد مي افتد، براي اين است كه از ذكر خدا غافل شده است. «واستهان». يعني امر خدا را خيلي شُل گرفته است. «وسكن الي نهيه» بالاتر رفته است، اصلاً داخل در محرمات شده است. «و سكن الي نهيه و نسي اطلاعه علي سره». يعني از مقام مراقبه پا را بيرون گذاشته است. يعني غافل از اين است كه پروردگار عزيز- جلّ وعز- بر باطن او مطلع است.

ظاهر و باطنت در حضور پروردگار

شخصی سؤال كرد: يابن رسول الله! «إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»[7] يعني چه؟ حضرت فرمود: يعني وقتي كه زن اجنبي را مي بيني، آن چيزي كه در ذهنت خطور مي كند، سرّ وآشكار و ظاهر و باطن تو در حضور پروردگار است. در محضر پروردگار است.

اصل اين بحث غلط است كه در كتاب هدايه ی ميبدي[8] به آن پرداخته شده است كه آیا خدا علم به جزئيات دارد يا ندارد؟ العياذ بالله.

در عرفان -كه بعد از حكمت مي خوانند- ثابت مي كنند كه سِرّ و عَلَن و ظاهر و باطن ما در حضور و محضر پروردگار است.

شیطان را دشمن بگیرید!

«والله تبارك و تعالي دعي عباده بلطف دعوته و عرّفهم عداوة ابليس».[9]«إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا».[10] یعنی همانا شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بگیرید.

به صاحب سگ پناه ببرید!

«فكن منه كالغريب مع كلب الراعي يفزع الي صاحبه».[11]

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتي كه شيطان مي آيد، موقعیت شما همان موقعيتي است كه با سگ گله داريد، وقتی چوپان مي گويد: بايست! اگر حركت بكني؛ پايت رفته است.

بعضی از این سگها از آن سگهاي باهوش هستند كه در علم فقه درباره ی آنها بحث مي شود كه در عین حالی که از اعيان نجسه هستند؛ وليكن خريد و فروش آنها جايز است، به جهت اينكه از گله پاسباني مي كنند، واقعاً گله را حفظ مي كنند.

شما هم وقتي كه شيطان می آید تا ذكر خدا را از یاد شما ببرد، به پرورگار پناه ببرید، چرا که او، هم پرورگار شماست و هم پروردگار این سگ (شیطان) است.«اذا اتاك الشيطان موسوساً ليُضلكَ عن سبيل الله و يُنسيك ذكر الله فاستعذ منه بربك و بربه انه يؤيد الحق علي الباطل و ينصر المظلوم».[12] پروردگار تو را ياري مي كند، داداش جون!

شيطان چه وقت مي آيد؟

اي امام صادق! فرمودي كه هر وقت شيطان آمد، به پروردگار پناه ببر، حال سؤال ما این است که شيطان چه وقت مي آيد؟ اين خيلي آموزنده است. خيلي قشنگ است.

اي كسي كه از من سؤال كردي: اين شيطان را چه كارش كنم؟ حضرت فرمود: «و لن تقدر علي هذا و معرفة اتيانه».[13] يعني شما نمي توانيد آمدن شيطان را تشخيص بدهيد؛ مگر اینکه سه چیز داشته باشید.

راه تشخیص وسوسه ی شیطانی از الهام رحمانی

خب اين القايي كه در نفس من شده است، آيا از جانب مَلَك است؟ يا از جانب شيطان است؟

اين قسمت روايت جواب سؤال اين آقاست که حضرت فرمود:

«الا بدوام المراقبة و الاستقامة علي بساط الخدمة و هيبة المطلع».[14] يعني اگر سه چيز داشته باشي، مي تواني بفهمي كه آيا اين القائی که در نفس شده، وسوسه ی شيطان است يا الهام ملك.

اول، مراقبه

اول مراقبه است. خدا رحمت كند علامه طباطبايي (ره) را كه مي فرمودند: اول مراقبه، وسط هم مراقبه، آخر هم مراقبه.

يعني همان طوري كه يك كسي با اسلحه در منطقه ی نظامی نگهبانی مي دهد و انگشت این نگهبان هم روي ماشه ی تفنگ است و هر کس در تیررس او قرار بگیرد، طمعه ی آتش می شود، همان طور بايد مراقب شیطان باشي و همیشه خودت را در محضر و حضور پروردگار بداني.

  • يك چشم زدن غافل از آن ماه نباشيشايد كه نگاهي كند آگاه نباشي

دوم، كثرت ذكر الله

دوم هم كثرت ذكر الله است، بابا جان!

به مجنون گفتند: حق با معاويه بود يا با علي علیه السلام ؟ گفت: حق با ليلي است! چون او به غير از ليلي كسي را نمي ديد.

در آیه ی نورانی می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللّهَ ذِكْرًا كَثيرًا».[15]

در آيه ی ديگري هم می فرماید: «وَالذّاكِرينَ اللّهَ كَثيرًا».[16]

و در آيه ی ديگري هم مي فرمايد: « لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللّهَ وَ الْيَوْمَ اْلآخِرَ وَ ذَكَرَ اللّهَ كَثيرًا».[17]

تنها غصه ی اهل بهشت

اهل بهشت همين كه از دنیا رفتند، هيچ غصه ی زن و بچه و مال و منال را نمي خورند، فقط غصه ی آنها بر آن ساعتي است كه ذكر محبوب حقيقي را نكرده اند. «ان اهل الجنة لا يندمون علي شيء من امور دنياهم الا علي ساعة مرت بهم و لم يذكر الله فيها عزوجل».[18]

سوم، هول مُطَّلع

پس يكي مراقبه. ديگري کثرت ذكر خدا. و سومي هم هولِ مُطَّلع است كه حضرت امام حسن مجتبي علیه السلام فرموند: «ابكي لخصلتين فراق الاحبة و هول المطلع».[19] برای دو چیز گریه می کنم، جدایی از دوستان و هول مُطَّلع. هول مُطَّلع آن جايي است كه پروردگار از اعمال شما اطلاع پيدا مي كند. يعني تو هستي و او و يك به يك به تو تذكر مي دهد كه در فلان سال اين كار را كردي ! در فلان ساعت اين راه را رفتي!

اين سه تا را كه مراقبت بكنيد ان شاء الله تبارك و تعالي، مي فهميد كه چه وقت شيطان مي آيد و وسوسه ی شيطاني را از الهام رباني تشخيص خواهيد داد. سه تا صلوات بفرستيد.


[1] - الحکمه المتعالية فی الاسفار العقلية الاربعة، صدرالدين محمد شيرازی ج8/ 387

[2] - ما ليس موزوناً لبعض من نغم ففی نظام الکل کل منتظم. منظومه ی ملاهادی سبزواری ره

[3] -- قال اميرالمومنين عليه السلام: اعرفوا الله بالله والرسول بالرسالة و اولی الامر بالامر بالمعروف والعدل والاحسان. الکافی ج1/85

[4] - جامع السعادات ج2/77 و فی مستدرک الوسائل ج11/217«.. لرزقکم کما يرزق الطيور».

[5] - نحل /99

[6] - قال الصادق عليه السلام: لايتمکن الشيطان بالوسوسة من العبد الا و قد اعرض عن ذکر الله و استهان و سکن الی نهيه و نسی اطلاعه علی سره فالوسوسة ما تکون من خارج القلب باشارة معرفة العقل و مجاورة الطبع و اما اذا تمکن فی القلب فذلک غی و ضلالة و کفر والله عزوجل دعا عباده بلطف دعوته و عرفهم عداوة ابليس فقال تعالی«ان الشيطان لکم عدو فاتخذوه عدواً» فکن معه کالغريب مع کلب الراعی يفزع الی صاحبه صرفه عنه کذلک اذا اتاک الشيطان موسوسا ليضلک عن سبيل الحق و ينسيک ذکر الله تعالی فاستعذ منه بربک و بربه فانه يويد الحق علی الباطل و ينصر المظلوم . مصباح الشريعة / 79 الباب الخامس والثلاثون فی الوسوسة.

[7] - لقمان/23

[8] - کتابی در باب کلام و اعتقادات

[9] - «و خداوند تبارک و تعالی بندگانش را دعوت به سوی خود کرده به بهترین خواندن و دشمنی ابلیس را به آنها اعلام نموده است».مصباح الشريعة / 79 الباب الخامس والثلاثون فی الوسوسة.

[10] - فاطر / 6

[11] - مصباح الشريعة / 79 الباب الخامس والثلاثون فی الوسوسة.

[12] - همان

[13] - و لن تقدر علی معرفه اتيانه و مذاهب وسوسته الا بدوام المراقبه والاستقامه علی بساط الخدمه و هيبة المطلع وکثره الذکر و اما المهمل لاوقاته فهو صيد الشيطان لامحالة.مصباح الشريعة/79 الباب الخامس والثلاثون فی الوسوسة.

[14] - همان

[15] -«ای کسانی که ایمان آورده اید یاد کنید خدا را یاد کردن بسیار». احزاب /41

[16] -«و کسانی که خدا را بسیار یاد می کنند».احزاب /35

[17] -«و برای شما در رسولِ خدا الگوی نیکوست، برای کسی که امید به خدا و روز آخرت دارد و خدا را بسیار یاد می کند».احزاب/21

[18] - ارشادالقلوب للديلمی ج1/52 الباب الثالث عشر فی المبادرة فی العمل

[19] - عمن سمع اباجعفرعليه السلام يقول لما حضرت الحسن عليه السلام الوفاة بکی فقيل له ياابن رسول الله تبکی و مکانک من رسول الله صلی الله عليه وآله الذی انت به؟ و قد قال فيک ما قال و قد حججت عشرين حجه ماشيا وقد قاسمت مالک ثلاث مرات حتی النعل بالنعل؟ فقال: انما ابکی لخصلتين: لهول المطلع و فراق الاحبة. الکافی ج1/ 461