سخنران استاد فرحزاد

«قال رسول الله صلی الله ... : يَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ فَهُوَ فِي الْجَنَّةِ مَعِي وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي النَّارِ يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةٍ مِنَ الْمَوَاطِنِ أَيْسَرُ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِيزَانُ وَ الْحَشْرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْمُحَاسَبَةُ فَمَنْ رَضِيَتْ عَنْهُ ابْنَتِي رَضِيتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيتُ عَنْهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَيْهِ فَاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَيْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَيْهِ غَضَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُهَا وَ يَظْلِمُ بَعْلَهَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيّاً علیه السلام وَ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُ ذُرِّيَّتَهَا وَ شِيعَتَهَا»[1].

  • سلسله موی دوست حلقه دام بلاست هرکه دراین حلقه نیست فارغ ازاین ماجراست
  • گربرودجان مادرطلب وصل دوست حیف نباشد که دوست،دوست تراز جان ماست
  • گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ دیدن او یک نظر صـد چو منش خون بهـاست
  • مالک ملک وجود حاکم رد و قبولهر چه کند جور نیسـت ور تو بنالی جــفاست
  • هرچه به جوررقیق یابه جفای حبیب عـهـد فـرامـوش کـنـد مــدعـی بــی وفـاسـت

وجوب عمل به وعده ها

پیامبر صلی الله... می فرماید: «مَنْ وَعَدَهُ اللَّهُ عَلَى عَمَلٍ ثَوَاباً فَهُوَ مُنْجِزُهُ» (شیخ حرعاملی/ وسائل الشيعة/1 /ص:80). یعنی وعده های خوبی که خدا برای ثواب و عمل های شما داده همه اش واجب الوفا است. یعنی خدا برای کارهای خوب حتما جزاء می دهد. اما وعید وعذاب های خدا، برای ترساندن بشر که گفته اگر شما از دستورات من سرپیچی کردید شما را عذاب می کنم، فشار قبرو آتش جهنم دارد. آیا این ها هم واجب الوفا است؟ حضرت فرمود: نه، «فَهُوَ فِيهِ بِالْخِيَارِ»[2]. یعنی آن ها واجب الوفا نیست. یعنی ممکن است که خدا ببخشد یعنی راه نجات است. مثلا اگر پدری به فرزندش گفت: که اگر در امتحانت نمره خوب بیاوری برایت دوچرخه می گیرم. در این جا اگر بچه نمره خوب آورد واجب است که پدر و مادر به وعده ای که داده اند عمل کنند. به خانم که قول می دهی باید عمل کنی طبق روایات باید به قولی که دادی عمل کنید. اصلا ما آقاها معیارها را گم کردیم ما فکر می کنیم که کسی که سجاده آب می کشد خشک مقدس است دیگر آدم خوبی است نه در روایات اصلا این ها معیار نیست عبادت و رکوع و سجود راطول دادن، گریه کردن معیار نیست. عمر سعد هم گریه کرد، مردم شام و کوفه هم گریه کردند گریه منحای معرفت و شناخت ولایت ارزش ندارد. در گودی قتلگاه حضرت زینب روضه خواندند دشمن ها هم گریه کردند. همین عمر بن سعد قاتل درروایت داریم که گریه کرد. پس گریه و خم و راست شدن و سجاده آب کشیدن معیار نیست.

سه علامت مومنین حقیقی

روایت داریم که سه چیز خیلی مهم است اگر این سه چیز باشد آدم مومن است و شیعه اهل بیت است اگر هم نباشد کافر و منافق است. علامت مومن سه چیز است یکی این که وقتی وعده می دهد وفا می کند. مرد است و قولش، صافکار می گوید این ماشین را سه روزه تمام می کنم دوهفته طول می دهد. بنا به صاحب خانه می گوید یک ماهه این خانه را تحویل می دهم شش ماه اسیرش می کند. خانه امام جمعه ای برای سخنرانی رفته بودیم. خانواده اش را شهرستان فرستاده بود که خانه اش را بنایی و نقاشی کند. می گفت: خانم من سه، چهار ماه است که در شهر دیگر سر گردان است. بنا به من گفت که بیست روزه تمام می کنیم همین طور کشش می دهد. وعده یعنی چه؟ اصلا مرد است و قولش یعنی چه؟ مومن است و قولش یعنی چه؟ وعده ها را خیلی جدی بگیرید. در کارتان، در کسبتان یا وعده ندهید یا عمل کنید.

  • گر مسلمانی این است که حافظ دارد وای اگر از پس امروز بود فردایی

یکی از علامت های شیعه امیرالمومنین علیهم السلام این است که به وعده عمل بکند خلف وعده نکند. «الْمَسْئُولُ حُرٌّ حَتَّى يَعِدَ» (ابن ابى الحديد معتزلی/شرح نهج البلاغة/ 19/ص: 248). امیر المومنین علیهم السلام در نهج البلاغه می فرماید: تا وقتی که به کسی وعده ندادی شما آزادید ولی اگر سئوال می کنند که فلان کار را انجام می دهی فلان جا می آیی؟ وقتی قول ندادی آزادی اما اگر قول دادی در گرو قولت هستی. مومن پیمانش را نباید بشکند.

یکی دیگر از علامت های شیعه و مومن این است که وقتی حرف می زند راست می گوید. راست گویی خیلی مهم نیست اصلا می گوید معیار مومنی به نماز نیست. البته نماز با معرفت دورکعتش از همه دنیا بالاتر است. گاهی ما نماز می خوانیم ظاهرش را خیلی قشنگ می آوریم واقعا باطن نماز را هم به این قشنگی به جا می آوریم. مثل سیب گلاب ظاهرش خیلی قشنگ و خوش بواست ولی داخلش را می بینی پر از کرم است. بعضی نمازها این طوریند. خیلی ها را می بینی ظاهرش حزب اللهی ومتدین ومومن است ولی باطنش را اگر خدایی نکرده باز کنی می بینی چه خبر است. مولانا مثال می زند ومی فرماید:

  • گـر بـکـاوی کـوشش اهـل مـجـاز تو به تو گنده بود همچو پیاز
  • عاقلان هریک هریک زدیگرنقض تر هر یکی از آن یکی با مغزتر

وقتی پیامبر صلی الله ... می فرماید: جانم به قربانت. دیگر همه عالم هم به قربانش بشود اشکال ندارد. پیامبر حق ندارد که به هر کسی بگوید که من به قربانت بشوم. «فِدَاهَا أَبُوهَا» (مجلسی/بحارالأنوار/43/ص:19). ما به احترام این خانم این جا جمع شدیم آیا دوست این خانم هم هستیم؟ پیرو حضرت هستیم؟ شیعه اهل بیت هستیم؟ واقعا خلف وعده نمی کنیم؟ صدق در گفتار داریم؟ به بعضی از آدم ها از دور نگاه می کنی ظاهرش خیلی قیافه مذهبی ندارد اما وقتی با او رفت وآمد می کنی.

علامت مومن سه چیز است راست گویی، وفا به وعده و سوم هم امانت داری است. حضرت فرمودند: علامت منافق هم سه چیز است وقتی وعده می کند خلف وعده می کند، دروغ می گوید، خیانت در امانت می کند. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ مُنَافِقاً وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّى وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ وَ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ» (شیخ کلینی/الكافي/ 2/ص :289). منافق اگر روزه بگیرد و نماز هم بخواند باز منافق است.

درست کاری و محبت مرد زرتشتی به امام حسین علیه السلام

چند سال است دهه صفر کرمان می روم میزبان ما مهندسی است برادر شهید است ولی همه کارهایش را تعطیل می کند ده شب فقط برای روضه می آید. ایشان به من می گفت: که حاج آقا من موقعی رئیس آب و فاضلاب کرمان بودم ما گاهی مناقصه می دادیم. چندین سال کارمان را به یک زرتشتی می دادیم ایشان هم کارها را سر وقتی که قول می داد تمام می کرد هم خوب و تمییز و هم صحیح کار می کرد قیمتش هم مناسب بود. اما گاهی اشتباه می کردیم به یک مسلمان می دادیم. آقا پدر ما را در می آورد سر حرفش نبود قیمت را بالا حساب می کرد کارش خوب نبود. می گفت: ازاین عجیب تر این که این زرتشتی سالی ده شب برای امام حسین علیهم السلام روضه می گرفت، ده شب شام می داد. به زرتشتی گفتم: شما که مسلمان نیستی؟ می گفت: ما به امام حسین علاقه داریم همسرش شهربانو ایرانی بود ما هم به او علاقه داریم. نتیجه گرفتیم چه بسا خدا به او عنایت کند عاقبت بخیر بشود. با ایمان از دنیا برود. و چه بسا مسلمانی که دل همه راخون کرده، بی دین از دنیا برود اگر داشته باشد اگر هم دین نداشته باشد که هیچ، بی دین از دنیا برود.

وسواسی و مذمت شدنش در روایات ائمه علیهم السلام

بزرگی می فرمود: که یک جو حقیقت و اخلاص و عمل بی غل و غش از هفتاد سال عمل با ریا و غل و غش بالاتر است اصلا قابل قیاس نیست. مثالی که مرحوم حاج آقا دولابی می زدند می فرمودند: یک لیوان آب که زلال و پاک است این لیوان آب هم قابل خوردن است هم قابل این است که با آن غذا پخت یا وضو گرفت. شاید باورتان نشود که با یک استکان آب می شود وضو گرفت. آیة الله خویی ; با سه مشت آب وضو می گرفتند. یک مشت برای صورت و یک مشت برای دست راست ویک مشت هم برای دست چپ می ریختند. خدا نکند که وسواس در مجلس ما باشد. پیامبرخدا فرمود: که با مختصر آبی می شود وضو گرفت و با مختصرآبی می شود غسل کرد. در آخرالزمان عده ای می آیند می گویند نمی شود من از آن ها بیزارم آن ها هم از من بیزارند. دیگر از این تعبیر بدتر می شود پیدا کرد. دیگر در وادی وسواسی نیفتید. شاید بتوان ده ها گناه در آن پیدا کرد، اسراف و کار خلاف است، اعصاب خودش و بچه هارا خورد کردن دارد، به این جا دست نزن، این جا پا نگذار، دست به تلفن و در نزن. دیوانه از این بهتر است. دیوانه ها آزار نمی رسانند آدم وسواسی این همه آدم را اذیت می کند. ببینیم خدا چه می خواهد. یکی از رفقاء بارها آیة الله بهاءالدینی را منزل برای حمام می برد. آقای حیدری کاشانی می گفت: چنددقیقه بیشتر طول نمی کشید آقا از حمام بیرون می آمدند. تا چیزی که صد در صد برایت یقین نشده نجس است پاک است. زمان پیامبر آب کر و لوله کشی نبود در مسائلی که سخت گیری نکردند چرا ما سخت می گیریم هی آب می کشیم.

گفتند: دروغ نگو، غیبت نکن. این ها راکه سخت گرفتند گفتند حرام اندر حرام است این جا سخت گیری نمی کنیم اصلا اهمیت نمی دهیم. گاهی ما با اهل بیت صد در صد مخالف عمل می کنیم. آیة الله بهاءالدینی دستشان خونی شده بود نصف استکان آب برداشتند شستند استکان را کنار ما گذاشتند. هی می گوییم نشد نشد کی می شود بعد از این که زندگیمان را نفله کردیم. وسواسی ها بدترین آدم ها هستند. روایت هست که حضرت امیرالمومنین علیه السلام داشتند عبور می کردند ازناودان پشت بام شر شر آب ریخت. دومی فرار کرد امیرالمومنین علیه السلام زیر آب رفتند و فرمودند: که برای من فرقی ندارد تا زمانی که یقین ندارم این آب پاک است. «مَا أُبَالِي أَ بَوْلٌ أَصَابَنِي أَوْ مَاءٌ إِذَا لَمْ أَعْلَمْ» (شیخ صدوق/ من لايحضره الفقيه/1/ص :65). خدا به من فرموده از نجس حتمی پرهیز بکن. «كُلُّ مَاءٍ طَاهِرٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ قَذِرٌ» (شیخ حرعاملی/وسائل الشيعة/27/ص:174). هر آبی پاک است مگر این که بدانی و یقین به نجس بودنش کنی. خدا آثارش را هم برمی دارد مثلا نمی دانستی لباسی نجس است و با آن نماز بخوانی بعدا بفهمی این نمازت اشکال ندارد درست است خدا قبول می کند مگر این که از اول بدانی که این لباست نجس بوده بعدا یادت رفته و با آن نماز خوادنی، چون می دانستی که نجس است اگر با آن نماز بخوانی نمازت باطل است. یکی گفت: که آقا من فکر می کنم که به پایم نجسی خورده آیا لازم است که نگاه کنم؟ فرمودند: که نه لازم نیست. واقعا دین ما دین راحتی است ما سخت گیری می کنیم. بیاییم مسلمان بشویم هر چه آن ها می فرمایند گوش کنیم. آقایی می فرمود: که چرا ما در خمس دادن وزکات دادن وصدقه دادن دچار وسواس نمی شویم که سه مرتبه خمس بدهیم. تکرار نماز و وضو، و تکرار غسل از روی وسواسی حرام است. همه فقهاء فرموده اند: که وسواس نباید به شکش اعتنا بکند بلکه بگوید درست است پاک است اصلا بگوید که من نماز باطل می خوانم. دوای وسواس بی اعتنایی است.

اهمیت پاکی و صفای باطن در انسان ها

خیلی ها محضر آیة الله بهاءالدینی می آمدند می گفتند: آقا ما را موعظه کنید. می فرمودند: که دروغ نگویید همه کارهایتا درست می شود. به آقایی فرمودند بازیگری را کنار بگذار قول می دهم همه کارهایت درست بشود. چقدر حرف حکیمانه ای است آقا با خلق خدا بازی نکن یعنی راست حسینی باشیم ظاهر و باطنمان یکی باشد. یکی از دوستان می گفت: کسی اوایل انقلاب سلمانی آمده بود ریش گذاشته بود خیلی هم زیبا بود اصلا محاسن به مردها زیبایی می دهد. گفت: آقا از ته با تیغ بزن. سلمانی گفت: آقا این حیف است. گفت: رفتم اداره کارم درست شد، رفتم که بگویند حزب اللهی است. ما ازاین طور آدم ها زیاد داریم که برنج به نرخ روز می خورند. عروسی می رود بزن برقص است می رقصد. یکی از دوستان می گفت: اوایل انقلاب بچه ای درخیابان واکس می زد هر کس که می آمد پایش را روی جعبه می گذاشت این بچه واکس می زد. همین طور که زود زود واکس می زد ترانه می خواند ترانه های مبتذل گل پری جون را می خواند. یک دفعه سرش را بلند کرد دید مامور کمیته است که کفشش را دارد واکس می زند زود عوض کرد گفت: «أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ» (شیخ کلینی/الكافي/4/ص:453). را خواند. این طور آدم ها زیادند طوری کانالش را عوض می کند که آدم واقعا فکر می کند که این ابوذر است سلمان است، پشت دیوار شمر بود ولی این جا ابوذر و سلمان شده است. این حرف آقای بهاءالدینی خیلی قشنگ است که گفت: بازیگری را کنار بگذار. با خدا آدم بازی نکند با خلق بازی نکند با زیر دست هایش بازی نکند. روایت داریم اگر کسی ظاهرش بهتر از باطنش باشد وضعش خراب است. اولیای خدا باطنشان بهتر از ظاهرشان است. یعنی لازم نیست که انسان همه خوبی هایش را ظاهر کند مومن ظاهر و باطنش یک جور است.

  • عاقلان هریک هریک زدیگرنقض ترهـر یـکی از آن یـکـی با مغـزتر

منافق و کافر ظاهرشان خیلی خوب ولی باطنشان خیلی گندیده است. کسی که ظاهرش بهتر از باطنش باشد «خَفَّتْ مَوَازِينُهُ » (سورة القارعه: 8). میزان حسناتش سبک بخواهد بود. «وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ وَ مَا أَدْرَئكَ مَا هِيَهْ نَارٌ حَامِيَةُ»[3]. عذاب فقط آتش نیست. وقتی در قیامت من را بیاورند بگویند این سخنران بوده، چه بوده و چه بوده، شما ببینید بگویید این چه طور آدمی بوده که ما خبر نداشتیم اصلا ندامت وخجالت وپشیمانی وآبرو ریزی آدم را ذوب می کند «الَّتي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ» (الهمزة: 7). قرآن می فرماید: آتش از دل ها طلوع می کند از داخل شما را می سوزاند. از بیرون نیست عذاب از درون است. آیة الله مکارم می فرمودند: آقایی هفتاد تا مدرسه ساخته بود. این قدر اصرار کردیم که آقا اسمت را بگویم دیگران تشویق بشوند اجازه نداد. بعضی ها هستند یک هزار تومان به جایی کمک می کند قبض می آورد تابلو می زند هزار جا می گوید که من فلان کار را کردم، فلان احسان را کردم. کسی هم هست که میلیون ها خرج می کند اما نمی گذارد که بچه اش هم بفهمد. حدیث داریم با دست راست کار خیر می کنی دست چپت متوجه نشود. خالص یعنی این که اصلا بگذار کارت رابه اسم دیگری بگویند. ایشان می گفت: که ما هر چه قدر اصرار کردیم که اجازه بدهید که اسم شما را در رادیو و تلوزیون بگوییم. گفتند: نه، گفتیم: چرا، گفت: که اگر این جا بنویسید از جایی دیگر پاک می شود. مگر من برای این ها کردم. اجازه ندادند. آقای دولابی; می فرمودند: که اگر یک لیوان آب پاک و زلال باشد هم قابل شستشو است وهم قابل خوردن و غذا پختن است وهم می توانی وضو بگیری، با یک لیوان آب پاک می توانی انواع واقسام استفاده ها را بکنی. اما اگر آب گل آلود شد مضاف شد دیگر به درد نمی خورد. در یک زاینده رود که دریاچه است اگرمیلیاردها لیتر آب مضاف داشته باشد به فتوای همه فقهاء یک قطره خون را نمی تواند پاک کند. چون صاف نیست باید خالص بشود از مضاف بودن در بیاید. آدمی هست که خیلی با استعداد است با هوش است اما تعهد ندارد پا بند چیزی نیست. از نظر تخصص و استعداد خیلی کارش درست است اما گل آلود است طمع وغرض دارد این فایده ندارد. میلیاردها لیتر آب رودخانه اگر گل آلود باشد نمی تواند که یک قطره خون را پاک کند اما یک لیوان آب می تواند پاک کند.

روایت داریم که به آب وسبزه نگاه کردن حزن و اندوه را از قلب آدم می برد. وقتی آدم به آب صاف نگاه می کند دلش باز می شود اما وقتی که به آب گل آلود نگاهی می کند خودش هم تار می شود. دیدی آدم با بعضی ها حرف می زند یا همنشین می شود دلش باز می شود. آیة الله بهاءالدینی; می فرمودند: که چوپانی آمده بود نیم ساعت پهلوی من نشست خستگی را زجان من برد. آدمی بود که دروغ نگفته بود کلک بلد نزده بود.

ذکر مصیبت حضرت زهرا(سلام الله علیها)

پیامبرخدا صلی الله ... فرمودند: فاطمه را فاطمه اسم نهادند چون شیعیان و دوستان را از آتش جهنم جدا می کند. از همین جا شروع می شود در این مجالس ما را از گناه و ظلم و فساد جدا می کند. داغ حضرت زهرا با امیر المومنین چه کرد. به قول بزرگی که امیرالمومنین داغ رسول الله را هم دید یک رکن را از دست داد اما این قدر بی تابی نکرد این قدر ناله و فریاد نداشت. چون بعد پیامبر کسی در خانه حضرت علی بود که شمایل پیامبر، نطق پیامبر، راه رفتن پیامبر، مثل پیامبرو جان پیامبر بود. یعنی انگار پیامبر از دنیا نرفته بود. همه وجودش نمایش وجود پیامبر بود. اما بعد از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام حضرت امیر المومنین خیلی در هم شکسته شدند.

  • نفسی علی زفراتها محبوسة یا لیتها خرجت مع الزفرات

کاش بعد از شهادت فاطمه این ناله هایی که برای فاطمه می کنم، ای کاش جان علی هم با این ناله ها بیرون می آمد. فاطمه جان دیگر بعد از تو خیر نیست گریه می کنم مبادا بعد از تو زندگیم طولانی بشود.

  • اگر شمعی بکند درد دلم گوش کند درسوختن خود را فراموش
  • خموشی هر چراغی دارد اما چراغ من شده بی وقت خاموش

یکی از آقایان با خانمشان مکه رفتند. در مکه بعد از انجام اعمال حج ، این خانم مریض شد و از دنیا رفت. خیلی ازاهل کاروان ناراحت شدند ختم گرفتند. اما این آقا که خانم از دست داده بود خیلی بی تابی می کرد، گریه می کرد. حاجی ها دورش جمع شدند گفتند که خانم شما در حال احرام جان داده، مهمان خداست، عاقبت بخیری خوبی است. گفت: شما فکر می کنید من از این که خانم فوت کرده ناراحتم؟ اما شما از درد دل من خبر ندارید. یک ماه است که بچه های من در ایران منتظر مادر هستند این ها دسته گل می گیرند فرودگاه می آیند. الآن می گویند چند روز دیگر مادرمان برمی گردد. خدایا من جواب بچه هایم را چه بدهم. یک موقع می بینی بچه ها سرو سامان گرفتند ولی بچه های زهرا همه خردسال هستند. مثل امشبی شاید شب دفن فاطمه زهرا بود نیمه های شب حضرت امیرالمومنین چه حالی داشت؟ بدن زهرایش را غسل داد. روایت می فرماید: که بدن حضرت زهرا آب شده بود. یک مشت استخوان بود. پوست بی بی به استخوان چسبیده بود. آقا غسل دادند، کفن کردند، وقتی می خواستند بندهای کفن را ببندند صدا زدند حسنینم، زینبینم «يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ» (مجلسی/بحارالأنوار/43/ص:155). یتیمان زهرا بیایید برای آخرین بار با مادرتان وداع کنید. حسنین آمدند خودشان را رو سینه مادر انداختند. امیرالمومنین علیهم السلام می فرماید: خدا را شاهد می گیرم که یک وقت ناله جان سوزی از دل زهرا بلند شد. بند های کفن بازشد یتیمانش را به سینه چسباند یک وقت ندایی از آسمان بلند شد: یا علی یتیمان زهرا را از روی سینه مادر بردار. ملائکه به گریه و زاری آمدند آسمان تاب دیدن این منظره را ندارد. آقا نزدیک آمدند نوازش کردند محبت کردند وبچه هارا از روسینه زهرا جدا کردند. اما عرض کنیم علی جان کاش کربلا هم بودی نمی دانم به بچه های حسین چه گذشت. این قدر بدن پدر پایمال شده بود که بی بی سکینه صدا زد عمه جان این بدن کیست که این قدر ناله می زنی؟ فرمودند؟ عمه جان حق داری که نشناسی این بدن پدرت حسین است. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».


[1] . إرشاد القلوب إلى الصواب/شیخ حسن دیلمی/ج 2/294/أحاديث في فضائل أهل البيت ع و شيعتهم ..... ص : 292

[2] .همان

[3] . (سورة القارعه: 8،9،10،11)