حکمت 422 نهج البلاغه : اندوه زراندوزی

حکمت 422 نهج البلاغه : اندوه زراندوزی

متن اصلی حکمت 422 نهج البلاغه

موضوع حکمت 422 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 422 نهج البلاغه

422 وَ قَالَ عليه السلام إِنَّ أَخْسَرَ النَّاسِ صَفْقَةً وَ أَخْيَبَهُمْ سَعْياً رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُ فِي طَلَبِ امَالِهِ«» وَ لَمْ تُسَاعِدْهُ الْمَقَادِيرُ عَلَى إِرَادَتِهِ فَخَرَجَ مِنَ الدُّنْيَا بِحَسْرَتِهِ وَ قَدِمَ عَلَى الْآخِرَةِ بِتَبِعَتِهِ

موضوع حکمت 422 نهج البلاغه

اندوه زر اندوزى

(اعتقادى، اقتصادى)

ترجمه مرحوم فیض

422- امام عليه السّلام (در زيان تلاش بسيار) فرموده است 1 زيانكارترين مردم در داد و ستد و نوميدترين آنها در كوشش و تلاش مردى است كه براى رسيدن به آرزوهاى خود بدنش را كهنه گرداند (خويش را پير نموده عمر بسر برد) و قضاء و قدرها او را به اراده و خواستش يارى نكرده (به آرزوهايش نرسيده) پس با حسرت و دريغ از دنيا برود و با گناهانش (كه از تلاش بسيار باو رسيده) بآخرت وارد شود.

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1287)

ترجمه مرحوم شهیدی

430 [و فرمود:] زيانمندترين مردم در معاملت و نوميدترين شان در مجاهدت، مردى است كه تن خويش در طلب مال فرسود و تقديرها با خواست او مساعد نبود، پس با دريغ از دنيا برون شد و با وبال آن مال روى به آخرت نمود.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 438)

شرح ابن میثم

405- و قال عليه السّلام:

إِنَّ أَخْسَرَ النَّاسِ صَفْقَةً وَ أَخْيَبَهُمْ سَعْياً- رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُ فِي طَلَبِ مَالِهِ- وَ لَمْ تُسَاعِدْهُ الْمَقَادِيرُ عَلَى إِرَادَتِهِ- فَخَرَجَ مِنَ الدُّنْيَا بِحَسْرَتِهِ وَ قَدِمَ عَلَى الْآخِرَةِ بِتَبِعَتِهِ

المعنى

استعار وصف الأخسر صفقة لمن ذكر باعتبار استعاضته للدنيا عن الآخرة و مع عدم موافقة القدر له في حصول آماله الدنيويّة. و ظاهر أنّه أخسر من اتّجر. و تبعته ما يلحقه من عقوبات الآلام المكتسبة له من سعيه.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 450)

ترجمه شرح ابن میثم

405- امام (ع) فرمود:

إِنَّ أَخْسَرَ النَّاسِ صَفْقَةً وَ أَخْيَبَهُمْ سَعْياً- رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُ فِي طَلَبِ مَالِهِ- وَ لَمْ تُسَاعِدْهُ الْمَقَادِيرُ عَلَى إِرَادَتِهِ- فَخَرَجَ مِنَ الدُّنْيَا بِحَسْرَتِهِ وَ قَدِمَ عَلَى الْآخِرَةِ بِتَبِعَتِهِ

ترجمه

«زيانكارترين مردم در معامله، و نااميدترين فرد در تلاش و كوشش آن كسى است كه براى رسيدن به آرمانهايش جسمش را فرسوده كند، و مقدّرات او را در رسيدن به خواسته اش يارى ننمايند، پس با حسرت و افسوس از دنيا برود و با گناهان خود وارد آخرت شود.»

شرح

صفت (اخسر صفقة) را استعاره براى آن كسى كه معرفى كرده، آورده از آن رو كه دنيا را به جاى آخرت گرفته است و قضا و قدر، با او در رسيدن به آرزوهاى دنيوى اش موافق نبوده است. و بديهى است كه او در معامله اش زيانكارتر از همه است و پيامد آن هم عبارت است از كيفر دردهايى كه در اثر تلاش خود او عايدش مى گردد.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 760 و 761)

شرح مرحوم مغنیه

424- إنّ أخسر النّاس صفقة، و أخيبهم سعيا رجل أخلق بدنه في طلب ماله و لم تساعده المقادير على إرادته، فخرج من الدّنيا بحسرته و قدم على الآخرة بتبعته.

المعنى

كدح في طلب المال لغاية في نفسه، و ضحى من أجلها بدينه و آخرته، و لكن الأجل حال بينه و بينها، فانتقل من حسرة الى ما هو أشد، انتقل من عذاب الدنيا الى عذاب الآخرة، من تبديد الجهود بلا جدوى الى بئس المصير.. و تصدق هذه الصورة على الكثير من الفئات، يحتكر هذا التاجر ليكون في طليعة أغنياء العالم، و يخون ذاك المرتزق ليصل الى الحكم و السلطة، فيخطفه الموت بعد أن يدفع الثمن، و قبل أن يقبض المثمن فهل من مدّكر قتل الانسان ما أكفره.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 465)

شرح شیخ عباس قمی

85- إنّ أخسر النّاس صفقة، و أخيبهم سعيا، رجل أخلق بدنه في طلب ماله، و لم تساعده المقادير على إرادته، فخرج من الدّنيا بحسرته، و قدم على الآخرة بتبعته.«» هذه حال أكثر الناس، و ذلك لأنّ أكثرهم يكدّ بدنه و نفسه في بلوغ الآمال الدنيويّة، و القليل منهم من تساعده المقادير على إرادته، و إن ساعدته على شي ء منها بقي في نفسه ما لا يبلغه، فأكثرهم إذن يخرج من الدّنيا بحسرته، و يقدم على الآخرة بتبعته

( . شرح حکم نهج البلاغه، . ص75)

شرح منهاج البراعة خویی

(409) و قال عليه السّلام: إنّ أخسر النّاس صفقة و أخيبهم سعيا رجل أخلق بدنه في طلب [آ]ماله، و لم تساعده المقادير على إرادته، فخرج من الدّنيا بحسرته، و قدم على الاخرة بتبعته.

اللغة

(الصّفقة): المتاع الّذي يكون موردا للمبايعة و ينسب إليها الخسارة و الربح.

المعنى

كان طالب الدّنيا هذا باع نفسه بهذا المال الذي اكتسبه لصرفه فيما يريده من آماله، و لكن القدر لم يساعده على حصول الأمل فخسر في معاملته.

الترجمة

فرمود: زيانمندتر مردم در معامله خود و نوميدتر همه در تلاشش كسي است كه تنش در كسب مالى فرسوده كرده و مقدّراتش يار نشده تا كامى برآرد و با افسوس از دنيا رفته و وزر مالش را باخرت برده.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 507)

شرح لاهیجی

(459) و قال (- ع- ) انّ احسن النّاس صفقة و اخيبهم سعيا رجل اخلق بدنه فى طلب اماله و لم تساعده المقادير على ارادته فخرج من الدّنيا بحسرته و قدم على الاخرة بتبعته يعنى و گفت (- ع- ) كه زيان كارترين مردمان در تجارت و نوميدترين ايشان در سعى و تلاش مرديست كه كهنه ساخته باشد بدن خود را و پير شده باشد در طلب كردن آرزوهاى خود و مساعدت نكرده باشد او را تقديرات خدا بر نهج اراده او پس بيرون رود از دنيا با حسرت و نوميدى خود و وارد شود بر اخرت با گناه خود

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 330)

شرح ابن ابی الحدید

439 وَ قَالَ ع: إِنَّ أَخْسَرَ النَّاسِ صَفْقَةً وَ أَخْيَبَهُمْ سَعْياً - رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُ فِي طَلَبِ آمَالِهِ - وَ لَمْ تُسَاعِدْهُ الْمَقَادِيرُ عَلَى إِرَادَتِهِ - فَخَرَجَ مِنَ الدُّنْيَا بِحَسْرَتِهِ وَ قَدِمَ عَلَى الآْخِرَةِ بِتَبِعَتِهِ هذه صورة أكثر الناس- و ذلك لأن أكثرهم يكد بدنه و نفسه- في بلوغ الآمال الدنيوية- و القليل منهم من تساعد المقادير على إرادته- و إن ساعدته على شي ء منها بقي في نفسه ما لا يبلغه- كما قيل

نروح و نغدو لحاجاتنا و حاجة من عاش لا تنقضي

تموت مع المرء حاجاته

و تبقى له حاجة ما بقي

- . فأكثرهم إذن يخرج من الدنيا بحسرته- و يقدم على الآخرة بتبعته- لأن تلك الآمال التي كانت الحركة و السعي فيها- ليست متعلقة بأمور الدين و الآخرة- لا جرم أنها تبعات و عقوبات- و نسأل الله عفوه

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 20، ص 75)

شرح نهج البلاغه منظوم

[421] و قال عليه السّلام:

إنّ أخسر النّاس صفقة وّ أخيبهم سعيا رجل أخلق بدنه فى طلب اماله و لم تساعده المقادير على إرادته، فخرج من الدّنيا بحسرته، و قدم على الأخرة بتبعته.

ترجمه

براستى كه بزرگترين زيان برندگان، و نوميدترين آنها مردى است كه براى رسيدن بآرزوهايش بدنش را بكار افكنده است و فرسوده گردانيده است، آن گاه مقدرّات با خواسته هايش مساعدت نكند پس با آه و افسوس از جهان بيرون شود، و با گناهانش بآخرت در آيد.

نظم

  • هلا مردى گرفتار زيانستزيانش بيشتر از ديگران است
  • كه او در راه نيل آرزوهابهر جانب بزحمت كرده روها
  • شود در كار خود شايد كه پيروزبكار افكنده جان و تن شب و روز
  • بخاك او جان پاك آلوده كردهبدن را كهنه و فرسوده كرده
  • و ليك آن نقشه ها و رأى و تدبيربهيچ و پوچ شد در دست تقدير
  • نگشت از رنجهايش سود عايدنه تقديرش بتدبيرش مساعد
  • ز دنيا دست وى گرديد كوتاهبعقبا گشت وارد با غم و آه
  • هدر رفته همه جوش و خروششبجا بار گنه مانده بدوشش
  • بجانش نار حسرت بر فروزدبنار دوزخ و حسرت بسوزد

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 205 و 206)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

گل سر سبد انبیاء

گل سر سبد انبیاء

هر گلستانی، چه مادی و چه معنوی گلی دارد که از قدیم از آن گل به گل سرسبد تعبیر می کردند؛ کنایه از اینکه این گل ویژه است،در گلستان معنوی هم همینطور است، امام صادق(ع) بیان فرموده 124 هزار، "فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ"؛ روی مصلحت و ظرفیت رسولان، می فرماید: عده ای از آنها بر دیگران که سایر انبیاء هستند، برتری دارند، یعنی در این گلستان نبوت پنج تا گل سرسبد
سخنان خاتم الاوصیاء درجمعه آخر شعبان

سخنان خاتم الاوصیاء درجمعه آخر شعبان

دعیتم الی ضیافت الله؛ آن سفره ای که برای مسیح و حواریون آمد ضیافت الله بود" مائده یعنی سفره، صاحب مائده میزبان، حواریون مهمان سر سفره، سفره کامل نتیجه اش هم چون مومن بودند، شادی برای نسلشان و آینده شان و قیامتشان، چون وقتی آدم نعمت را می خورد، خدا را بندگی می کند
نشانه های شجره طیبه (پاک) و شجره خبیثه (ناپاک)

نشانه های شجره طیبه (پاک) و شجره خبیثه (ناپاک)

شجره طیبه ریشه ثابت و مستقری دارد و چون در حوزه ربوبیت پروردگار عالم روئیده می شود، تجلی و ظهور می کند، این ریشه از بین رفتنی نیست چون اتصال به ربوبیت دارد، ریشه شجره خبیثه داخل زمین نیست، در بیابان ها و کویرها بروید، آن را می بینید، ثبات و قراری ندارد، کافی است در کویر و بیابان بادی بوزد که مقداری سنگینی داشته باشد، این شجره با این درخت پوک، پوسیده و خبیث را با خود می برد یعنی شجره، خبیثه باشد، هیچ ربطی به ربوبیت پروردگار ندارد، ریشه ثابتی ندارد، میوه ندارد،
قلعه استوار برای پناه بردن

قلعه استوار برای پناه بردن

در سوره های قرآن از حمد تا الناس یعنی میان اولین و آخرین سوره، کلمه "رب" بسیار آمده، در تفسیر این کلمه، انسان می فهمد که چرا پروردگار در گفتن این "رب" در قرآن این همه اصرار دارد و جالب این است که وقتی در این آیات قرآن به دشمنان سرسخت خود می رسد و می خواهد خود را مطرح کند، می فرماید: «ربهم؛ پروردگارشان»، یعنی من در ربوبیتم اصلا از آنها جدا نیستم که این هم سرّی دارد؛
تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 سخنرانی نهم

تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 سخنرانی نهم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابوالقاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

پر بازدیدترین ها

No image

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان راه دست یافتن به آرامش

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان راه دست یافتن به آرامش در رابطه با موضوع اجتماعی در این قسمت قرار دارد.
No image

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان ویژگیهای دوران جوانی و جوانان

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان ویژگیهای دوران جوانی و جوانان در رابطه با موضوع اخلاق در این قسمت قرار دارد.
Powered by TayaCMS