سخنران استاد فرحزاد

  • ای لـطف عـمیم تو خطا پوش همهو ای حـلقه بـنـدگـیـت در گـوش هـمه
  • بــردار خـــدایــا زه کـرم بـارگـنـاهدر روز فـرو مـانـدگی از دوش هـمه
  • گــر مــن گـنه جمله جهان کردستم لـطـفه تـو امـد اسـت که گـیـرد دستم
  • گفتی که به وقت عجز دستت گیرم عاجزترازاین مخواه که اکنون هستـم
  • مـکـن کـاری کـه بـرپـاسـنـگت ایمجـهان بـا ایـن فـراخـی تـنگت ایـم
  • چـو فـردا نامه خوانان نامه خوانندزنـامـه خـوانـدن خـود نـنـگـت ایـم

برکات ذکر صلوات

روایت داریم خدای متعال ازظهر پنجشنبه تا غروب جمعه ملائکه ای را می فرستد با قلم هایی از طلا و کاغذهایی از نقره، مامورین ویژه با قلم ودوات ویژه برای نوشتن ثواب بهترین عمل، یعنی صلوات بر محمد و آل محمد می آیند، ذکر صلوات در همه وقت خوب است اما شب وروز جمعه وقت مخصوص این ذکراست.

مرحوم آیت الله بهاءالدینی ; می فرمودند: من ثواب صلوات را کمتر از ثواب قرآن نمی دانم و حتی گاهی که برای زیارت اموات می روم یا این که از دور می خواهم برای اموات هدیه بفرستم به جای حمد و قل هوالله، ذکر صلوات بر محمد و آل محمد می گویم. و باز ایشان قضیه ای که برای خودشان پیش آمده بود می گفتند: که یکی از آشنایانی که گاهی در جلسات ما شرکت می کرد از دنیا رفت. من یک شب خواب دیدم که ایشان سه نوع عذاب گرفتاراست «كلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَترَوُنَّ الجْحِيمَ».[1] (اگرانسان به علم الیقین برسد قران می گوید جهیم یعنی جهنم و آتش را می بینید) چون باما رفت و آمد داشت به حال او متاثر شدم که این سه رقم عذاب مال چیست یعنی سه رقم صفات بد، گناه بد مبتلا بود. بد اخلاق بوده، ظلم می کرده، فرض کنید تهمت می زده، غیبت می کرده است. سه رقم عذاب که ما یک رقم هم طاقت نداریم. مرحوم آقای بهاءالدینی فرمودند: از خواب که بیدار شدم به حال او متاثر شدم ناراحت شدم گفتم چکار کنم. ایشان می فرمودند: من خیلی معتقدم این ذکر برای اموات خیلی اثر دارد برایش سه مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد هدیه کردم . فرمود: بعد از مدتی او را در خواب دیدم دیدم حالش خوب شده است. به من گفت: فلانی این صلوات هایی که برایم فرستادی به من اثر کرد. اعتقاد به قیامت

بهشت حق است جهنم حق است قیامت حق است حساب و کتاب حق است بنده معتقدم اگر کسی یک ذره قیامت و مرگ و آخرت را قبول بکند همه کارهایش درست می شود. عموم مردم به معاد و قیامت اعتقاد ندارند مگر می شود کسی اعتقاد داشته باشد واین همه ظلم و ربا خواری، این همه منکرات بکند. آدم از یک سربازمی ترسد از حضور یک بچه می ترسد که این بچه می رود ولو می دهد. اعتقاد زبانی همه دارند همه ما می گوییم « اشهد ان لا اله الاالله» زبانی به قیامت معتقدیم این قبول است مسلمان هم هستیم ظاهر مان هم پاک است، اما به قول شاعر:

  • گر مسلمانی این است که حافظ دارد وای اگر از پس امروز بود فردایی

یعنی آدم اعتقاد به قیامت دارد واین کارها را می کند. بزرگواری درعراق بود که اواخر عمرش خیلی منقلب شده بود. بدنش لاغر شده بود و همه اش مشغول ذکر و دعا و توبه و استغفاربود. به او گفتم: آقا چه خبر شده است؟ گفت: من تازه گی برایم شک آمده است که انگار خدا هست البته او شکش از همه یقین های ما بالاتراست انگار قیامت هست.

یک بزرگوار دیگری در حالاتش نقل کرده اند وقتی حالش خیلی منقلب شده بود گفته بود من از این مسائل مرگ را قبول کردم یعنی معتقد شدم یک روزی می میرم همین. «وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ». [2] در زیارت آل یس زیارت امام زمان (عج) در روایت داریم یقینی آمیخته به شک در عالم مثل مرگ نداریم. یعنی در عین حالی که همه می دانند می میرند ولی همه هم می دانند که نمی میرند، ولی اگر کسی واقعا بداند که به چاله قبر می رود و بعدا هم حساب و کتاب دارد واقعا خودش را اصلاح می کند. مگر کسی که بداند به چاله قبر می رود این قدر حرص می زند، این قدر جوش دنیا را می زند، این قدر برای دنیا سکته می کند، این قدر دنیا گولش می زند.

معنای الغوث

یک شخص به سلمان گفت: که ریش تو بهتراست یا دم سگ؟ می خواست اذیتش کند، سلمان فرمود: اگر این ریش بتواند از پل صراط رد بشود این ریش من بهتراست، ولی اگر این ریش نتواند خودش را از جهنم نجات بدهد همان دم سگ خیلی بهتر از ریش من است. سلمان غصه چه را می خورد، به فکر صراط است به فکر جهنم وقیامت است. در این دعاهای ماه رمضان چه قدر ازخدا می خواهیم که خدایا مارا از آتش جهنم نجات بده. دردعای جوشن کبیر صد مرتبه، صدتا بند که درهرصد بندهم می گوئیم «الغوث الغوث الغوث » یعنی چه؟ یعنی خدایا به داد من برس، یعنی من را از آتش جهنم نجات بده، خدایا به من منت بگذارو از آتش جهنم آزادم کن. در دعاها داریم خدایا آن حاجتی را به من بده که اگر دادی بقیه حاجت ها را ندادی مهم نیست وآن حاجت آزاد شدن از آتش جهنم است اگر من از آتش جهنم آزاد بشوم، دیگرحاجت های دیگربرایم مهم نیست که اجابت بشوند یا نشوند.

تمثیلی برای گذرگاه قیامت

کسی که مسافرت می رود جنسی دارد که می خواهد ازگمرک یا پاسگاه عبوردهد وقتی به فکرگیردادن گمرکی به اجناسش می افتد قبل از رسیدن به گمرک دلش می گیرد ومضطرب است ناراحت است که جنسش رامی گیرند. همین که از این پاسگاه و گمرک رد شد دیگر خیالش راحت می شود. دیگر خوشی دائم است دیگر سرازیری است.

هرکه از پول بگذرد خندان خواهد بود. همین پولی که دیروز گفتیم خدای خیلی ها هست. این امت مرحومه بعد از هزارو چهار صد سال می گویند پول خود خداست. چقدر رشد کردیم باز مسیحی ها عیسی پیامبر اولوالعظم را پسر خدا می دانستند.

احتیاج شدید اموات به خیرات

بیاییم جلوتر به فکر قیامتمان باشیم. محدث قمی در مفاتیح نوشته است امیر وحاکم خراسان را در خواب دیدند گفت: آن استخوان و آن آشغالی که جلو سگ و گربه می ریزید به نیت من بریزید که من به همان ها هم احتیاج دارم. می گوید استخوانی که جلو سگ می اندازی نیت کنید ثوابش برای من بیاید. آنجا آدم می فهمد که دریک ذره کار خیر چه قدر منفعت خوابیده است. بیاییم خودمان را آماده سفر آخرت کنیم.

اهمیت شهادت چهل مؤمن هنگام دفن میت

محدث قمی در سفینه نوشته است یک آقایی از دنیا رفت در تشییع جنازه اش یک عالمی، عارفی شرکت کرده بود از او تقا ضا کردند بر کفن این آقا تبرکا چیزی بنویسید. کار خوبی است سنت خوبی است که چهل تا مومن شهادت به خوبی یک مومنی بدهند. در روایت داریم که اگر چهل تا مومن شهادت بدهند این آدم که مرحوم شده آدم خوبی است. یعنی کسی در دنیا طوری زندگی کرده باشد که چهل تا مومن بگویند این آدم خوبی است. (بعضی ها هستند یک نفر را هم نمی توان پیدا کرد بگوید این آدم خوبی است.) یک جوری در میان فامیل و کوچه و بازار و مشتری ها زندگی کرده باشد که چهل نفر بگویند این آدم خوبی است یا کفنش را بنویسند. خدای متعال می فرماید: من از علم خودم صرفه نظر می کنم من می دانم درخلوت کارهایی کرده است. و این چهل نفر خبر ندارند ولی به خاطر خوش بینی و گمان خوب چهل تا مومن، من از علم خودم صرفه نظر می کنم. بیاییم طوری زندگی کنیم لااقل ظاهرمان طوری باشد که چهل نفرمومن یک ذره خوش بین باشند رویشان بشود بنویسند «اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَيْراً».[3] ما جز خوبی از این ندیدیم یا به زبان بگویند.

عالم بزرگوار دست به قلم برد واین شعر خواجه عبد الله انصاری را نوشت

  • گـر مـن گـنه جـمله جهان کردستم لـطـف تـو امـید اسـت گـیـرد دستم
  • گفتی که به وقت عجزدستت گیرمعاجز ترازاین مخواه که اکنون هستم

گفتی که در موقع عجز، دستت را می گیرم دیگر خدایا از این عاجزتر که روی تابوت افتادم من را در چاله قبر رها می کنند می روند. قوم و خویش، و پدرو مادر وهمه این هایی که قربان صدقه من و شما می روند نفست که بند می آید می گویند به حرمت وشرف «لااله الاالله» بگذارید در سرد خانه و بعد آبگوشت را بار کن آقا را بفرست به چاله قبر، تمام شد و رفت.

عامل شقاوت و بدبختی

چه چیز مانع مردم است که مسجد نمی آیند نماز جماعت نمی آیند خدا پرست نمی شوند به خاطر دنیا و پول است، به خاطر پُزدادن و مقام و لذت و خوشگذرانی دردنیاست. یعنی مانع مردم از آخرت محبت دنیاست «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ». [4] از چند معصوم نقل شده است که محبت دنیا ریشه تمام گناهان و غفلت ها است. اگر کسی از این دنیا بتواند صرف نظر بکند همه کارهایش درست می شود.

پیامد صفت زشت حرص به دنیا

بعضی ها عاشورا بیاید تاسوعا بیاید بیست ویکم رمضان بشود مغازش را ول نمی کند و مواظب سنگرش است که پول و پله اش کم نشود. شما می دانید یک عده ای در همین قم هستند که شب وروز مغازه اشان بازاست اصلا نمی دانند که محرم یعنی چه؟ جمکران یعنی چه؟ حرم یعنی چه؟ هزارها نفر از راه دور می آیند در اینجا « إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين»[5]. می گویند ولی این پستش را ول نمی کند می خواهد جنسش راقالب کند وهزارتومان در بیاورد. چند روز قبل درباره حرص حدیثی خواندم که امیرالمؤمنین فرمود: سنگین تر از آسمان، تهمت زدن بر بیگناه است واز آتش سوزنده تر، حرص است. خدا نکند نصیب کسی بشود آدم حریص هرچه می دود بازهم بیشتر می خواهد حد و اندازه ندارد که بگوید من که به اینجا رسیدم دیگربس است. امام صادق علیه السلام فرمود: که مَثَل دنیا مثل آب دریا می ماند که شوراست که آدم هرچه بخورد باز تشنه تر می شود تشنگیش برطرف نمی شود، مگر این که آن آب را ول کنی وبری آب حسابی پیدا بکنی. حرص دنیا مارا نگیرد مواظب باشیم این حرص مانع آخرت است مانع رابطه با خداست. کمی دنیا را ول کن عیبی ندارد یک کمی دنیا را تعطیل کن عیبی ندارد ضرر نمی کنی یک قدری برو صله رحم بکن، یک قدری دیدن پدر ومادر برو ، مشاهد مقدسه برو ، برو با حضرت خلوت کن، جمکران برو، بعضی ها دراین قم هستند که سالی یک بار هم جمکران نمی روند. به خدا پناه می بریم شیطان را لعنت کنید از خدا بخواهیم کمکمان کند.

محبت ائمه اطهار به شیعیانشان

وقتی حضرت ضربت خورده بودند سلمان این یار و این عزیز پیامبرصل الله علیه و آله و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهراعلیهاالسلام وعده ای ازمحبان اهل بیت بیرون در نشسته بودند به خاطر ضربه ای که امیرالمومنین علیه السلام خورده بود گریه می کردند. بعضی ها واقعا می سوزند عشق دارند بعضی ها هم تقلید می کنند حقیقت با تقلید خیلی فرق می کند این ها می سوختند و گریه می کردند. صدای گریه این ها که بلند می شد درخانه، به گوش امیر المؤمنین علیه السلام می رسید. خانه حضرت کوچک بود بزرگ که نبود مردم بیرون در، ناله می زدند ضجه می زدند صدا به گوش امیر المومنین علیه السلام می رسید، آقا از ناله دوستانشان متاثر می شدند از ناله ای که برای حضرت می کردند حضرت متاثر می شدند. امامان ما طاقات ندارند آه وناله یک شیعه را گوش بدهند امیر المومنین علیه السلام طاقت نداشت. امام حسن علیه السلام آمدند این ها را آرام کنند تا این قدر ناله نکنند.

شخصیت بزرگواری می گفتند: وقتی که امیر المومنین علیه السلام ریسمان به گردنش انداخته بودند دست های آقا را بسته بودند جسارت به حضرت زهراعلیها السلام می کردند و حضرت زهراعلیه السلام به حمایت وکمک امیر المومنین شتافته بودند در آن شدت فشار و ابتلاء این ها مواظب بودند که سلمان را کتک نزنند ابوذر را کتک نزنند این ها را اذیت نکنند. به خودش ریسمان بسته اند خودش در شکنجه است شمشیر روی سرش گذاشتند اما مواظب است که سلمان اذیت نشود. اصلا امام یعنی همین، امام یا پیامبر کسی است که برای خلق بسوزد یعنی خلق را از خود خلق، بیشتر دوست داشته باشد. این خیلی نکته ظریفی است اگر قدرش را بدانیم اگر درکش بکنیم. مثل یک پدری که ساواک آمده زندان ببرد شکنجش بکند اما آن پدرمواظب بچه اش هست که اذیت نکنند زندان هم که می رود نمی خواهد آن ها در خانه ناراحت باشند بچه اش اذیت بشود رفقایش اذیت بشوند. مگر من حاضرم همه سختی ها را بکشم اما این بچه ام اذیت نشود.

علت حضور معصومین روی زمین

حدیثی در بحاراست که می فرماید: «لَوْ لَمْ يَكُنْ فِي الْأَرْضِ مُؤْمِنُونَ كَامِلُونَ إِذاً لَرَفَعَنَا اللَّهُ إِلَيْهِ وَ أَنْكَرْتُمُ الْأَرْضَ وَ أَنْكَرْتُمُ السَّمَاءَ». [6] اگر نجات شیعیان نبود اگر به خاطر مومنین ودوستان و شیعیان نبود خدا یک لحظه هم مارا روی زمین نگه نمی داشت پیش خودش می برد. این ها عرشی هستند این ها با خدا بوده و هستند و خواهند بود این ها همیشه در حال معراج و عروجند برای چه آمدند؟ برای این که دست گیری کنند.

دعا و استغفار اهل بیت برای شیعیان

در منتهی الآمال مرحوم محدث قمی نقل کرده است که امام سجاد علیه السلام به ام فروه عروسشان (یعنی به همسر امام باقر علیه السلام و مادر امام صادق علیه السلام ) فرمود: ای ام فروه من امام سجاد روزی صد مرتبه به فکر دوستان و شیعیانم هستم و برای آن ها دعا و استغفار می کنم.شما کسی در عالم داری که روزی صد مرتبه برایت دعا و استغفار بکند شما در عالم کسی سراغ داری که روزی صد مرتبه به فکرت باشد. پدری سراغ دارید؟ پدر شما، مادر شما، رفیق شما، برادر شما، ممکن است حالا یک مرتبه به یاد شما باشد دعا کند یاپنج بار ده بار دعا بکند اما صد بار در واقع یعنی همه شبانه روزبه یادتان است. «وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ». [7] در این جا امام سجاد علیه السلام به ام فروه فرمود: من روزی صد مرتبه به یاد شیعیانم هستم برای آن ها دعا می کنم برای آن ها استغفار می کنم اگر دعا و استغفار امام نباشد با کارهای ما چه خواهد شد آن ها هستند که آتش های مارا خاموش می کنند آن ها هستند که الطافشان روی سرما هست.

در توقیع شیخ مفید حدیثی ازامام زمان (عج) است که فرمودند: ما هیچ وقت شما را فراموش نمی کنیم، ما اگر شما را حفظ نمی کردیم دعا نمی کردیم «وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ». [8] آن قدر ابتلاعات به سرشما می ریخت اصلا دشمن شما را از بین می برد. شما فکر می کنید ما کم دشمن داریم تمام استکبار دنیا دشمن شیعه است تمام آنهایی که دشمن اهل بیت اند دشمن شیعه هستند و این ها آن قدر نقشه می کشند برای این که شیعیان را از بین ببرند ولی چرا نمی توانند از بین ببرند این دعای امام زمان (عج) است یاری امام زمان است خود حضرت می فرماید: شما گناه می کنید ما استغفار می کنیم.

  • کرم بین و لطف خداوندگار کنه بنده میکردو او شرمسار

عشق اهل بیت به شیعیان

در بحارحدیثی است که امام صادق علیه السلام به زید شحّام فرمودند: «وَ اللَّهِ لَأَنَا أَرْحَمُ بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ [9]». به خدا قسم ما ائمه شما را از خودتان بیشتر دوست داریم از خودتان بیشتر به شما رحم می کنیم. هر کس خودش را بیشتر از همه دوست دارد دورویی وریا را هم به خاطر خودش دوست دارد. آیا کسی هست من و شما را بیشتر از خودمان دوست داشته باشد؟ من و شما را بیشتر از خودمان بخواهد؟ هر چه قدر خودت را دوست داری، اگر خودت را نود درجه دوست داری، امام زمان (عج) صد و پنجاه درجه دوستت دارد.در آن شدت شکنجه و فشار باز مواظب است که سلمان و مقداد را اذیت نکنند. امیر المومنین علیه السلام برای چه گرفتار بند و ریسمان و این ها شده است به خاطر من وشما به خاطر خلق، آن وقت ما ناز می کنیم ونمی خواهیم دنبالشان برویم.

وظیفه ما در قبال لطف اهل بیت علیهم السلام

بزرگی نکته خوبی فرمودند: که پیامبر وامامان آن قدر دوستانشان را دوست دارند شیعیانشان را دوست دارند که می گویند به خاطرشما به دنیا آمدیم. به خاطر شما این همه فشارها را دیدیم. این روایت است که عرض می کنم برداشت خود من نیست امام های ما که عرشی هستند اول عابدند و زاهدند، خدا هم امتحان نکرده آن ها را قبول دارد آن ها که از اول کارشان درست بوده است. «السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ وَ كُنْتِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صَابِرَةً». [10] در زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها است که شما شخصیتی هستی که خدا قبل از این عالم دنیا و خلقت امتحانت کرده است می دانست که تو صبر داری، می دانست که تو فوق العاده هستی. یعنی در آن عالم برای خدا معلوم بوده است. یعنی این ها لازم نبود دنیا بیایند امتحان پس بدهند این ها قبلا امتحان داده اند. به یک معنی زیباترآمدند در این دنیا این همه فشار دیدند این همه صدمه دیدند فشار کشیدند به خاطر دوستان و شیعیان است. ائمه می فرمایند: دیدیم بعضی از دوستان ما در این دنیا گیرند آمدیم نجاتشان بدهیم. در زیارت اربعین راجع به امام حسین علیه السلام عرضه می داریم «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ».[11] اباعبدالله علیه السلام یک شخصیتی است که خون دلش را ریخته است که من وشمارا نجات بدهد، ولی من وشما حاضر نیستم خمس بدهیم. امام حسین خون دلش را ریخته، ولی من وشما حاضر نیستیم گناه نکنیم تا ازجهالت و نادانی در بیاییم. ما گاهی امام و پیامبر را به یک چیزکوچک می فروشیم. امام حسین علیه السلام خون دلش را بذل کرده، یعنی چشم داشتی نداشته است. امام حسین علیه السلام خون دلش را ریخته است برای این که بنده گان خدا را از جهالت و حیرت و گمراهی نجات بدهد یعنی کمال امام حسین علیه السلام در همین بوده است.

علت مصیبت ها و سختیها در زندگی اهل بیت علهیم السلام

در یک روایتی شخصی به امام صادق علیه السلام گفت: آقا هیچ مصیبت و بلایی نیست الا این که به شما سخت ترش وارد شده است تهمت زدند، زندان انداختند، اذیت کردند، شکنجه کردند. امیرالمؤمنین علیه السلام هزار رکعت نماز می خواندند، گفتند: بی نمازاست. به پیامبر گفتند: مجنون وساحرو کذاب است. شکنجه دادند تهمت زدند سم دادند، چه کردند و چه کردند مصیبتی نیست الا این که اشدش به شما رسیده است. حضرت فرمودند: «لتعون علی شیعتنا».[12] برای این که شیعیان ما به یاد سختی های ما بیفتند ومصیبت های خودشان را فراموش بکنند، بگویند این آقا ولی خدا بود اسیرش کردند زندان بردند. این است که من را تسکین می دهد. زندانی های آزاده که در عراق زندان بودند به یاد زندانی بودن اما هفتم علیه السلام که می افتادند برایشان زندانی بودن آسان می شد می گفتند: وقتی امام هفتم علیه السلام را زندانی کنند ما را هم تکه تکه کنند مهم نیست. «لتعون علی شیعتنا».[13] شما سبک بگیرید، شما ناله نکنید، شما شکایت نکنید. گفت:

  • لاف عشق وگله ازیارزهی لاف خلافعشق بازان چنین مستحق حجرانند

دیدار اما حسین علیه السلام از خادمش هنگام مرگ

بیاییم برای این چاله قبرمان فکری بکنیم. واقعا همه ما خواهیم رفت. سال آینده چه بسا بعضی هایمان نباشیم حقیقت است شاید ماه رمضان آخرمان باشد. قیامت حق است آخرت حق است کاری برای آخرتمان بکنیم. شب جمعه است بریم در خانه ابا عبدالله الحسین علیه السلام بلکه آقا برایمان کاری بکند آن ها منبع فیض و رحمت وبرکتند. داستان آن زن را به یاد دارید که زیارت عاشورا می خواند آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام سه مرتبه به دیدارش آمد. نکند خانم ها از من و شما جلو بزنند ما عقب قافله باشیم.یکی از رفقای اهل علم برایم تعریف می کرد گفت: یکی از همین کاسب های اهل قم گفت: من خانمی داشتم خانم من خیلی علاقه به امام حسین داشت. گفت: خانم من علاقه عجیبی به امام حسین داشت روضه می رفت ظرف می شست چایی می داد جارو می کرد کفش جفت می کرد احتیاجی هم نداشت می رفت به عشق امام حسین خدمت می کرد. گفت: خانم من فوت کرد مدتی گذشت من خبر نداشتم یک شب خانمم را خواب دیدم درجای خوبی در یک باغی است «فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعيمٍ».[14] گفتم: خانم چه خبر از این عالم؟ گفت: حاجی این قدر بهت بگویم که هر چه هست در خانه ابا عبدالله الحسین علیه السلام است به مردم بگو نوکروخدمتگذار در خانه امام حسین علیه السلام باشند درخانه امام حسین، کشتی نجات است. حاجی من نماز می خواندم روزه می گرفتم چکار می کردم اما آن عملی که من را نجات داد نوکری در خانه امام حسین علیه السلام بود. یادت هست می رفتم مجلس امام حسین علیه السلام جارومی زدم خدمت می کردم چایی می دادم ظرف می شستم؟ گفتم: آره، گفت: دم مردن آقا ابا عبدالله علیه السلام به بالینم آمدند من رایاری کردند کمک کردند، روزی که جنازه من را می بردند روزی بود که باران می آمد هوا سرد بود آن هایی که جنازه من را تشییع می کردند جنازه من را تند می بردند که خیس نشوند دیدم آقا ابا عبدالله علیه السلام آمده کنار جنازه من ومی فرماید: این جنازه نوکر من است بدنش را اذیت نکنید آرام ببرید بدن او را آزار ندهید گفت: وقتی من را در قبر گذاشتید تک و تنها گذاشتید و رفتید یک وقت دیدم قبر من روشن شد وسیع شد آقا ابا عبدالله علیه السلام به دیدن من آمدند.

روضه عطش امام حسین علیه السلام

یا ابا عبدالله ما همه امید داریم، انتظار داریم به دیدن ماهم بیایید. یک عمری یا حسین گفتیم یا ابا عبدالله گفتیم گریه کردیم اشک ریختیم. جان عالمی به قربانت یا ابا عبدالله، چرا باید تنها یادگار پیامبر، تنها یادگار فرزند پیامبر در روزعاشورا در گودی قتل گاه، بدنش پر از خون، پر از جراحت باشد. روضه ای که جبرائیل برای حضرت آدم خواند برای شما بخوانم. جبرئیل وقتی اسم پنج تن را به حضرت آدم گفت. حضرت آدم، خدا را به حق پنج تن قسم داد و دعایش مستجاب شد بعد حضرت آدم صدا زد جبریئل اسم چهار نفر را بردم حالم عادی بود اما در حسین چه رمزی است اسم حسین را که آوردم قلبم شکست، اشکم جاری شد. جبرائیل گفت: ای آدم این حسین فرزند پیامبر آخر الزمان است که درمیان دو نهر آب با لب تشنه اورا به شهادت می رسانند «ولو تراه يا آدم وهو يقول: واعطشاه! واقلّة ناصراه!». [15] آن قدر آتش بر حسین غلبه پیدا می کند که بین حسین و آسمان ها هاله ای از دود پیدا می شود. چون آتش اول لب ودندان انسان را خشک می کند اگر شدتش بیشتر بشود جگر انسان می سوزد اگر آتش شدت پیداکند بینایی انسان کم می شود لذا جبرائیل می گوید: ای آدم آن قدر آتش بر حسین شدت پیدامی کند که بین حسین و آسمان هاله ای از دود پیدا می شود آیا کسی جواب حسین را داد یا نه. بله یک وقت آقا دیدند سینه مبارکشان سنگین شد «والشّمر جالس على صدره [16] ».


[1] .التکاثر: 5،6

[2] . مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/ 522/ زیارت ال یاسین ..... ص : 522

[3] . الكافي/شیخ کلینی/3/196/ باب سل الميت و ما يقال عند دخول القبر...ص:194

[4] . الكافي/شیخ کلینی/2/130/باب ذم الدنيا و الزهد فيها ..... ص:128

[5] . الفاتحة : 5

[6] . بحارالأنوار/مجلسی/64/350/ باب 14- علامات المؤمن و صفاته .....ص:261

[7] . الإحتجاج على أهل اللجاج/احمدبن علی طبرسی/ج 2/497/ ذكر طرف مما خرج أيضا عن صاحب الزمان ع من المسائل الفقهية و غيرها في التوقيعات على أيدي الأبواب الأربعة و غيرهم....ص: 479

[8] .همان

[9] .بحارالأنوارالجامعة لدررأخبارالأئمة الأطهار/مجلسی/ج 47/78/باب 5 معجزاته واستجابة دعواته و معرفته بجميع اللغات و معالي أموره صلوات الله عليه ..... ص : 63

[10] . مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/56/ايضا زيارت حضرت زهرا عليها السلام به روایت...ص:56

[11] . مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/ 468/ هشتم زيارت اربعين است ..... ص : 467

[12] .

[13] .

[14] . الواقعة : 89

[15] . مع الركب الحسينى (ج 4)/عزت الله مولایی/41/ومصاب الحسين عليه السلام في حياة أنبياء الله عليهم السلام وأممهم ..... ص : 41

[16] . مقالات/جمعی ازنویسندگان/809/9. زيارت ناحيه مقدسه ..... ص : 809