سخنران استاد فرحزاد

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه و اله : وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ وَ حُبُّهُ عِبَادَةُ اللَّهِ وَ اتِّبَاعُهُ فَرِيضَةُ اللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُهُ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ وَ أَعْدَاؤُهُ أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ حَرْبُهُ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُهُ سِلْمُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل» [1].

  • بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنیخون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
  • آخر الامر گل کـــــــوزه گـران خـواهی شد حـالیا فـکـر صـبو کـن که از بـاده کـــنی
  • گر از آن آدمیانی که بـهشتت هوس اســــت عـیـش بـا آدمـی چـنـد پـری زاده کــــنی
  • خاطـرت کی رقم فــــــــیض پذیرد هـیهـات مـگر از نـقـش پـراکـنده ورق ساده کــنی
  • تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گـــــزاف مـگـر اسـبـاب بـزرگـی هـمه آمـاده کنــی
  • اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنـــــــان گـر نـگـاهی سـوی فرهاد دل افتاده کــنی
  • کار خود گر به خدا باز گذاری حافـــــــــظ ای بـسـا عـشق که با بـخت خدا داده کـنی

برکات ذکر صلوات

پیامبرخدا صل الله علیه وآله فرمود: هر کس فرزندی از فرزندان من را ببیند و ذکرصلوات را بگوید، خدا نور چشمش را زیاد می کند. آیت الله سیبویه از مرحوم آیت الله مستنبط نقل می کرد که ایشان می فرمود: من حدود هشتاد سال سن دارم، به خاطر عمل به این روایت خط ریز را بدون عینک می خوانم. هر سیدی را که دیدم صلوات فرستادم.

فرمایشاتی از پیامبرصلی الله... در مورد خواب

پیامبر خدا صل الله علیه و اله گاهی از اطرافیانش می پرسیدند که کسی خواب خوب ندیده؟ گاهی خواب خوب هم یک بشارت های با خود دارد. مومن هر چی که برایش پیش می آید خیر و صلاح اوست. گاهی گناهانی مرتکب می شود، خدا می خواد او را پاک کند، خواب های بد می بیند می ترسد، اسغفر الله می گوید، گناهانش بخشید می شود. فرمود: مومن به چاله می افتند پایش درد می گیرد خدا گناهانش را می آمرزد. هر چی که برای مومن پیش می آید، صلاحش است. چون زمامش دست خداست. اصلا چیز بد برای مومن نداریم. حتی دشمن و شیطان هم برای مومن خیر است. خدا می فرماید: ما قرار دادیم برای هر پیامبری یک شیطان قرار دادیم. رشد ما با دشمن است. اگر یک کسی مقابل ما نباشد، ما رشد نمی کنیم.( جهنم یکی از نعمت های خداست. خدا جهنم را خلق کرده که بترسیم و به طرف خدا و بهشت برویم. و هم این که جهنم حمام خداست. خیلی ها را پاک می کند. «هَاذِهِ جَهَنَّمُ الَّتىِ يُكَذِّبُ بهِا المْجْرِمُونَ يَطُوفُونَ بَيْنهَا وَ بَينْ َ حَمِيمٍ ءَانٍ »[2]. بعدش می گوید: «فَبِأَىّ ِ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ»[3] هر چی آیه جهنم هست خدا می فرماید. بعد می فرماید: کدام نعمت های خدا نکذیب می کنید؟ جهنمم را خدا به خاطر مصلحت و حکمت درست کرده است. میلیون میلیون ذوب می شوند، پاک می شوند.)

یک موقع پیامبرخدا صل الله علیه و اله خوابی دیده بودند و برای اصحابشان تعرف کردند. فرمود: دیشب دیدم که عموم حضرت حمزه و پسر عموم حضرت جعفر طیار (هر دو هم شهید شدند. حضرت حمزه تو جنگ احد شهید شد. جعفر طیار هم برادر امیر المومنین سلام الله علیه در جنگ موته شهید شد. حضرت نماز جعفر طیار حضرت را به ایشان یاد دادند.) فرمود: خواب دیدم که دارن غذاهای بهشتی می خورند. به آن ها گفتم: در آن عالم افضل اعمال را چه دیدید؟ عرض کردند: پدر مادر ما به فدای شما، یا رسول الله صل الله علیه و اله افضل اعمال را سه چیز یافتیم. 1: آب دادن به تشنه ها «سَقَى الْمَاءَ»[4] جبرائیل آرزو می کند ای کاش من جزو بنی آدم بودم رو زمین راه می رفتم، به خاطر چند چیز. یکی آب دادن، یکی نماز جماعت، یکی اصلاح بین دو نفر، روایت دیدم کسی که به امام حسین سلام الله علیه بعد از آب خوردن سلام می دهد، خداوند متعال صد هزار حسنه برایش می دهد. صد هزار گناهش را پاک می کند. صد هزار درجه برایش می دهد.

2) عرض کردند: یا رسول الله سلام الله علیه و اله صلوات فرستادن است. 3) عرض کردن یا رسول الله افضل اعمال محبت امیر المومنین سلام الله علیه است. چیزی در عالم به مهمی این نیست. آیت الله اراکی در زهد و تقوا کم نظیر بودند. فرمودند: من در آخر عمر فکر کردم که شب اول قبر و قیامت چی به درد من می خورد، این روایت قدسی «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ نَارِي»[5] دلم را آرام کرد. که دلم به این خوش است که خدا فرمود: ولایت علی بن ابی طالب سلام الله علیه قلعه محکم من است. پناهگاه است. هر کس تو این پناهگاه بیاید، من عذابش نمی کنم. پیامبر فرمود: ولایت امیرالمومنین سلام الله علیه ولایت خداست. و محبت او عبادت خداست. و متابعت او فریضه الهی است.

برکات ولایت و محبت امیرالمومنین سلام الله علیه

خدای متعال می فرماید: «أقسمت بعزتي أن أدخل الجنة من أطاعه و إن عصاني»[6] حتما وارد بهشت می کنم کسی که عاشق علی باشد. ولو معصیت وگناهی دشته باشد. محبت کامل البته با معصیت سازگاری ندارد. اگر محبت همه دل من را فرا گرفت من پیروی می کنم. بچه ها پدر و مادرشان را واقعا دوست دارند اما همیشه حرفشان را گوش نمی دهند. چون محبتشان ناقص است. محبت کامل اطاعت می آورد. محبت غیر کامل با معصیت سازگاری دارد. «إِنَّ وَلَايَةَ عَلِيٍّ حَسَنَةٌ لَا تَضُرُّ مَعَهَا شَيْ ءٌ مِنَ السَّيِّئَاتِ»[7] محبت و ولایت علی سلام الله علیه یک حسنه ای است که گناه برایش ضرر نمی زند. امام صادق سلام الله علیه می فرماید: «کسی از پل صراط عبور نمی کند مگر اینکه جواز از حضرت علی داشته باشد» از دم مردن خیلی واضح می شود، که همه کاره عالم آن آقاست. فرمود: «انبیا هم بدون جواز از حضرت، نمیتوانند عبور کنند» پرونده اعمال را روز قیامت دست افراد می دهند، آن بالایش نوشتن این دوست است یا دشمن است. "ما را به محبت علی سلام الله علیه بخشیدند" خدای فرمود: «و أقسمت بعزتي أن أدخل النار من عصاه و إن أطاعني»[8] کسی که دشمن علی سلام الله علیه باشد، و لو عبادت من را هم کرده باشد من وارد جهنمش می کنم. مثل ابن ملجم، چقدر عبادت می کرد. مثل شیطان، شش هزار سال عبادت کرد. اما خدا را دوست نداشت، حرف اصلی را گوش نکرد. باید برای ولی خدا کرنش کند. نماینده خدا را اگر تعظیم کنی، کارت درست است. می دانی چرا گفتند: به حضرت آدم سجده کنید، چون نوره اهل بیت سلام الله علیهم تو سلبش بود. فرمود: چون نور ما اهل بیت سلام الله علیهم در سلب حضرت آدم بود. یعنی مسجود اصلی چهارده معصوم بودند. «أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالينَ»[9] خدا فرمود، تو استکبار کردی. جزو عالی ها بودی. یک آقایی می گفت: من وقتی به مکه می روم، برای این سنی ها گریه می کنم. می دانی چه قدر زحمت می کشند؟ البته مستضعفینشان اهل نجات هستند. یکی از رفقا می گفت: من در مدینه با چند تا از جوان ها صحبت کردم، خوششان آمد. به منزلشان رفتیم. به من گفتند: چرا شما ابوبکر و عمر و عثمان قبول نمی کنید؟ گفتم: چون این ها رفتند، خانه تنها یادگار پیامبر را آتش زدند. شهیدش کردند. گفتند: خدا شاهد است که این مطالب را کسی به ما نگفته است. این سنی اهل نجات است. یعنی اگر حقیقت را بفهمد، طرف حقیقت می آید. اما یک سنی دیگر هم هست می گوید: اگر خود پیامبر هم سر از قبر در بیاورد، بگوید: حق با علی سلام الله علیه است، ما قبول نداریم. اینها اهل آتش هستند.

ترفند تاجر شیعی برای شیعه کردن دوست سنیش

حاج آقای دولابی می فرمودند: یک تاجر شیعه ایرانی بود میرفت مکه وضع مالیش خوب بود هر سال می رفت آن جا با یک سنی رفیق شده بود. مهمانش می کرد. این ایرانی آدم زرنگی بود. گفت: ما با این سنی رفیق شدیم، من این شیعه اش کنم. اما اگر بگویم که عمر اینجوری بوده، این کار را کرده، با ما قهر می کند. رفاقت مان هم به هم می خورد. از یک راهی من وارد بشوم که بتونم مسئله را جا بیندازم. شروع کرد در قالب داستان از فضایل حضرت امیر بیان کردن. گفت: ما که تو ایران یک مشهدی علی داریم (منظور از مشهدی آقا امیرالمومنین سلام الله علیه بود) که خیلی آدم خوبی است. تمام فضایل امیر المومنین را در قالب یک داستان به این گفت. دوست سنی گفت: قربان این مشهدی علی برم، چه قدر آدم خوب است. گفت: من به این آقا خیلی علاقه پیدا کردم. هر بار که می رفت او هم از مشهدی علی می پرسید. به حدی علاقه پیدا کرد که تصمیم گرفت بیاید، تو ایران این آقا را ببینید. این تاجر بنده خدا هم تصمیم گرفت، که این دفعه که مکه می رود، پرده را بردارد. بگوید: بابا مشهدی علی همان امام اول ماست. خلاصه کار یک طرفه می شود. رفت مدینه دید خلاصه پارچه سیاه زدند، و بچه هایش سیاه پوشیده اند. گفتند: پدرمان به رحمت خدا رفت. این خیلی ناراحت شد، گفت ما این همه زحمت کشیدیم او را آوردیم لب مرز که پرده را برداریم ولی نتوانستم. بچه هایش او را به منزل بردند. گفتند: پدر ما روزهای آخر عمر خیلی شما را یاد می کردند. دم مردن به ما گفت: بچه ها سلام من را به آن تاجر ایرانی برسانید. برایش بگویید: من آن مشهدی علی را شناختم. الله اکبر ببین چه آدم خوبی بود. این را گفت و از دنیا رفت.

استدلال عالم مستبصر سنی برای حقانیت شیعه

در زمان یکی ازسلاطین اختلاف شیعه و سنی خیلی اوج گرفته بود، آن سلطان دید مملکتش دارد از هم می پاشد علمای شیعه و سنی را جمع کرد، گفت: جلوی من بحث بکنید ببینم حق با شیعه هاست یا سنی هاست. من طاقت دو دستگی را ندارم. حق با هر کدام هست همه باید آن را قبول بکنید. اول عالم سنی ها دست بلند کرد، گفت: من یکی شیعه ام شیعه هم بودم نمی توانستم ظاهر کنم. گفت: یک مثال ساده برایتان بزنم. گفت: من هفتاد سال درس خواندم، هنوز خطبه های حضرت علی سلام الله علیه را متوجه نمی شوم.( مثلا حضرت علی بی مقدمه بلند شده و خطبه بی الف بگوید. بنده یک ماه به شما مهلت می دهم بروید یک انشای بی الف بنویسید. بی نقطه بنویسید. حضرت فرمودند: مهمترین حرفی که در کلمات استفاده می شود، چی است؟ گفتند الف است. بلند شدن یک خطبه و سخنرانی بدون الف خواند. مهمترین چیزی که استفاده می شود، چی است؟ گفتند: نکته است. بلند شد یک سخنرانی و خطبه بی نکته ایراد فرمود.) گفت: امیرالمومنین سلام الله علیه خطبه هایی دارد، من هفتاد سال درس خوانده ام نمی فهمم. اما "عمر" باید یک عمر درس بخواند، حرف های من را بفهمد. عمری که نتوانست یک آیه قران را ترجمه کند. روایت سنی ها را دارم می گویم. نمی خواهم خدای نکرده، با فحاشی پیش برویم. خود سنی ها دارند که عمر هفتاد جا گفت: اگر حضرت علی به داد من نمی رسید من هلاک می شدم «لَوْ لَا عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَرُ»[10] زن حامله را گفت: ببرید، سنگ سارش کنید. فحشا و منکر انجام داده بود. حضرت رسیدند فرمودند: خوب این زن فحشا انجام داده، بچه چه گناهی دارد؟ گفت: راست می گویی من یک آدم بی گناه را هم می خواستم سنگ سارش کنم. فرمودند: باید وضع حمل کند، بچه را بزرگ کند، اگر بچه سرپرستی داشت، باید حدش را برایش بزنی. و از این نمونه های فراوان در همه مسائل به حضرت امیر سلام الله علیه مراجعه کردند.

به یک عالم سنی، خلیل بن احمد نبی که شیعه شد، گفتند: چرا شیعه شدی؟ گفت: برای این که بعد از پیامبر همه مسلمانان و اصحاب به حضرت علی مراجعه کردند وحضرت امیر در یک مورد هم به آن ها مراجعه نکرد. همه به او محتاج بودند ولی ایشان به هیچ کس محتاج نبودند.

اهل بیت سلام الله علیهم صراط مسقیم بسوی حقیقت

از امام معصوم سئوال کردند: آقا وهابی ها و ناصبی ها این همه نماز می خوانند، مغازه ها را می بندند، افطار می دهند، این ها به جهنم می روند، و ما به بهشت می وریم؟ امام فرمود: به خاطر این که آن سنی که از ولایت جدا شده تو خط دشمن است. اهل بیت اصل صراط مستقیم و شاه راه را گم کرده اند. دیگر شیطان باهاش ور نمی رود. شیطان می گوید: هزار سال هم نماز بخوانی با عمر مشهور می شوی. اما شیطان می گوید: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ»[11] در را صراط مستقیم تو مینشینم و کسانی که در صراط مستقیم هستند را گمراه می کنم. چون تنها راه سعادت و بهشت، صراط مستقیم است. شیطان کمر همت بسته که شیعه را که در صراط مستقیم است را گمراه کند.

فرمود: اگر دشمن امیر المومنین سلام الله علیه همه عمرش عبادت کند و «تَصَدَّقَ بِجَمِيعِ مَالِهِ»[12] تمام مالش را هم صدقه بدهد، ولی خدا را ملاقات کند، خدا او را با صورت به آتش جهنم می اندازد.

  • دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

در به سوی خدا، علی سلام الله علیه هست. قدر این ولایت را بدانید.

  • اجـل نـعــمـت خـدا ولایــت عـلـی بودعلی است آنکه از رخش بهشت منجلی بود.

ما امیدمان به محبت حضرت است. اگر این نباشد، همه مان به قعر جهنم افتادیم.

ولایت امیرالمومنین سلام الله علیه ولایت خداوند متعال

ولایت امیرالمومنین سلام الله علیه ولایت خداست. خداوند در دو روایت قدسی متفاوت کلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» و ولایت امیر المومنین را قلعه محکم خودش شمرده است. یعنی این دو از هم جدا نیستند. چون حضرت علی سلام الله علیه ذوب در خداست. پیامبر خدا فرمود: علی سلام الله علیه در خداوند متعال ذوب شده است. چرا می گوییم: دست او دست خداست. چشم او چشم خداست. گوش او گوش خداست. یعنی از خود فانی شده به خدا باقی شده است. از خودش هیچی ندارد. پیامبر می فرماید: هر کس می خواهد به مرده راه رونده نگاه کند، به حضرت علی نگاه کند. یعنی این مرده خداست. یعنی همه هستیش خدا را نشان می دهد. چون همه چیزش مظهر خداست. و تو خانه کعبه هم متولد شده است. خداوند متعال برای تشخیص حقیقت چه قدرعلائم گذاشته است.

  • امـروز زنـده ام بـه ولای تـو یـا علـــی فردا به روح پاک امامان گواه باش
  • آن را که دوستی علـی نیست کافراستگو زاهد زمانه و گـــو شیخ راه باش

ذکر مصیبت

امیرالمومنین سلام الله علیه

محدث قمی در بیت الاحزان نقل کرده است: حضرت زهرا سلام الله علیها سفارش کرد، علی جان بعد از دفن من احتیاج به تو دارم. بعد از دفن، من را تنها نگذار. علی جان، بالا سر قبر من رو به قبله قرآن بخوان. آقا فاطمه زهرا سلام الله علیها شفیعه روز جزاست. امید همه ماست. ولی خود حضرت زهرا می گوید: یا علی کمکم کن. نوشتند: در وصیت هایی که حضرت زهرا می کردند، شروع کردن به گریه کردن. امیر المومنین فرمود: خانمم چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: آقا جان من برای خودم گریه نمی کنم. بلکه برای مظلومیت شما گریه می کنم. که بعد از من با شما چه خواهند کرد. حضرت زهرا سلام الله علیها برای مظلومیت حضرت علی سلام الله علیه گریه می کند.

  • آه ای شوهر مظلوم من ای علی بنشین در برم ای خانه نشین
  • صورت فاطمه را خـوب بـبـیـن بـخـدا زود جـوان مـرگ شدم

اما یک وصیت دیگری هم کردند. عرض کرد: یا علی با لباس غسلم کن. می خواهد بعد شهادتشان هم اذیت و ازاری به حضرت علی نرسد. بچه ها ناراحت نشوند. بخاطر این که مبادا چشم علی و بچه ها به بدن آزرده فاطمه بیفتد. اما با تمام این وصیتها یک وقت آقا شروع کردن به گریه کردن. آقا جان چرا گریه می کنی؟ فرموده باشند: دستم به بازوی ورم کرده فاطمه رسید. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»[13].


[1] . أمالي الصدوق/شیخ صدوق/32/المجلس التاسع ....ص:33

[2] . سورة الرحمن :43،44

[3] . سورة الرحمن : 45

[4] . الكافي/شیخ کلینی/4/57/باب سقي الماء ..... ص : 57

[5] . أمالي الصدوق /شیخ صدوق/235/المجلس الحادي و الأربعون ....ص:235

[6] . الأنوارالساطعة/شیخ جوادبن عباس کربلائی/3/ 198/ الأول:في بيان الشهادة بولايتهم و إمامتهم ...ص:216

[7] . بحارالأنوار/مجلسی/ 8/352/باب 27- آخر في ذكر من يخلد في النار...ص:351

[8] . الأنوارالساطعة/شیخ جوادبن عباس کربلائی/3/ 198/ الأول:في بيان الشهادة بولايتهم و إمامتهم ...ص:216

[9] . ص : 75

[10] . الكافي/شیخ کلینی/7/423/ باب النوادر ..... ص : 421

[11] . الأعراف : 16

[12] . الكافي/شیخ کلینی/2/18/باب دعائم الإسلام ..... ص : 18

( أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَيْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِيعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِيعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلَايَةَ وَلِيِّ اللَّهِ فَيُوَالِيَهُ وَ يَكُونَ جَمِيعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَيْهِ مَا كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِي ثَوَابِهِ وَ لَا كَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ ثُمَّ قَالَ أُولَئِكَ الْمُحْسِنُ مِنْهُمْ يُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ)

[13] . الكافي/شیخ کلینی/1/230/باب ما أعطي الأئمة ع من اسم الله....ص:230