امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

1345. اداى امانت الهى
من لم يختلف سره و علانيته، و فعله و مقالته، فقد اءدى الامانة، و اءخلص العبادة.
آن كه پنهان و آشكارش، كردار و گفتارش با هم مخالف نباشد، امانت الهى را ادا كرده و بندگى خدا را خالصانه انجام داده است. (1)
1346. اولين امانت
اللهم اجعل نفسى اءول كريمة تنتزعها من كرائمى، و اءول وديعة ترتجعها من ودائع نعمك عندى
پروردگارا! جان من نخستين حقيقت شريفى باشد كه از من خواهى گرفت و اولين امانت تو باشد كه در نزد من است و تو آن را برمى گردانى. (2)
1347. توصيه امام على (ع) به مالك اشتر
من كتابه للاشتر لما ولاه مصر: فلا تغدرن بذمتك و لا تخيسن بعهدك و لا تختلن عدوك... فان صبرك على ضيق اءمر ترجو انفراجه و فضل عاقبته، خير من غدر تخاف تبعته.
در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر مى فرمايد: به امان و زنهار خويش خيانت مكن و پيمانت را مشكن و دشمنت را مفريب...؛ زيرا شكيبايى تو در برابر دشوارى كارى كه به گشايش و نيك فرجامى اش اميد دارى، بهتر از آن است كه دست به پيمان شكنى و خيانتى بزنى كه از پيامد ناگوار آن مى ترسى. (3)
1348. وفاى به عهد
فى عهده للاشتر: و ان عقدت بينك و بين عدوك عقدة اءو اءلبسته منك ذمة، فحط عهدك بالوفاء، و ارع ذمتك بالامانة، و اجعل نفسك جنة دون ما اءعطيت؛ فانه ليس من فرائض الله شى ء الناس اءشد عليه اجتماعا، مع تفرق اءهوائهم و تشتت آرائهم، من تعظيم الوفاء بالعهود.
در عهدنامه اش به اشتر مى فرمايد: اگر با دشمن خود پيمانى بستى يا به او جامه زنهار و امان پوشاندى به پيمان خويش وفا كن و با امانت پيمانت را رعايت نما و خود را سپر زنهارى كه داده اى گردان؛ زيرا مردم، با همه خواسته هاى گوناگون و آراى پراكنده اى كه دارند، نسبت به هيچ فريضه اى از فرايض الهى همچون بزرگ شمردن وفاى به پيمان ها چنان سخت همداستان نيستند. (4)
1349. حفظ امانت زمامداران
و تحفظ من الاعوان؛ فان اءحد منهم بسط يده الى خيانة اجتمعت بها عليه عندك اءخبار عيونك اكتفيت بذلك شاهدا، فبسطت عليه العقوبة فى بدنه، و اءخذته بما اءصاب من علمه. ثم نصبته بمقام المذلة، و سمته بالخيانة، و قلدته عار التهمة.
و معاونان خود را با دقت كامل زير نظر بگير، در آن هنگام كه كسى از آنان دست به خيانت گشود و اين خيانت را اخبار بازرسان مخفى تاءييد كرد، از جنبه شهادت به آن اخبار اكتفا نموده و كيفر بدنى را براى او اجرا كن، و آن چه را كه به دست آورده است از او بگير و او را به موقعيت ذلت و خوارى بكشان و با نشان خيانت او را مشخص نما و ننگ تهمت را بر گردنش بياويز. (5)
1350. لغزش ها و علت ها
لكل ضلة علة، و لكل ناكث شبهة
براى هر لغزشى علت و براى هر عهدشكنى بهانه اى است. (6)
1351. وفا به پيمان الهى
الوفاء لاهل الغدر غدر عند الله، و الغدر باءهل الغدر وفاء عند الله.
وفا با پيمان شكنان، پيمان شكنى است در نزد خدا و پيمان شكنى با پيمان شكنان، وفادارى است در نزد خدا.
1352. امين مشمار! (7)
لا تاءمنن ملولا.
شخص به ستوه آمده و رنجيده را امين مشمار. (8)
1353. معاويه خيانتكار
والله ما معاوية باءدهى منى، ولكنه يغدر و يفجر. و لولا كراهية الغدر لكنت من اءدهى الناس، و لكن كل غدره فجرة، و كل فجرة كفرة. و لكل غادر لواء يعرف به يوم القيامة. والله ما اءستغفل بالميكدة، و لا اءستغمز بالشديدة.
به خدا سوگند، كه معاويه از من زيرك تر نيست، اما او دست به پيمان شكنى و معصيت مى آلايد و اگر نبود كه خيانت و عهدشكنى زشت و نارواست، بى گمان من زيرك ترين مردمان بودم. اما هر خيانتى گناه است و هر گناهى نوعى كفر و در روز رستاخيز هر پيمان شكنى را پرچمى است كه با آن شناخته مى شود. به خدا سوگند، من غافلگير نيرنگ (معاويه و امثال او) نمى شوم و در برابر ناتوان نمى گردم. (9)
1354. رازپوشى
من كتم سره، كانت الخيرة بيده.
آن كسى كه راز خود را پنهان دارد، اختيار به دست خود او خواهد بود (كه پنهان دارد يا فاش سازد). (10)
1355. بندگى مخلصانه براى خدا
من لم يختلف سره و علانيته، و فعله و مقالته، فقد اءدى الامانة، و اءخلص العبادة.
هر كس كه نهان و آشكار و گفتارش و كردارش يكى باشد، امانت خداى بزرگ را ادا كرده و بندگى او را مخلصانه به جاى آورده است. (11)
1356. رسواى دنيا و آخرت
من استهان بالامانة، و رتع فى الخيانة و لم ينزه نفسه و دينه عنها، فقد اءحل بنفسه الذل و الخزى فى الدنيا، و هو فى الاخرة اءذل و اءخزى.
كسى كه امانت را خوار شمرد و در خيانت گام بردارد و خود و دين اش را از آن منزه نسازد، درهاى ذلت و رسوايى را در دنيا به روى خود گشوده و در قيامت خوارتر و رسواتر خواهد بود. (12)
1357. سرزنش على (ع) به اصحابش
و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون.
در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد. (13)
1358. استحكام ميخ به عهد
اعتصموا بالذمم فى اءوتادها.
ميخ ‌هاى عهد و پيمان را محكم كنيد. (14)
1359. حد آزادى مسئول
المسؤ ول حر حتى يعد.
مسئول تا وقتى وعده نداده است آزاد است. (و پس از وعده در گرو آن است.) (15)
1360. رازپوشى
الظفر بالحزم، و الحزم باجالة الراءى، و الراءى بتحصين الاشرار.
پيروزى به وسيله دورانديشى و دورانديشى با به كار انداختن فكر و به كار انداختن فكر با محكم نگه داشتن راز، به دست مى آيد. (16)
--------------------------
1-نامه 26.
2-خطبه 215.
3-نامه 53.
4-نامه 53.
5-نامه 53.
6-خطبه 148.
7-حكمت 259.
8-حكمت 211.
9-خطبه 200.
10-حكمت 162.
11-نامه 26.
12-نامه 26.
13-خطبه 106.
14-حكمت 155.
15-حكمت 336.
16-حكمت 48.

منبع :نهج البلاغه موضوعی (عباس عزیزی) ناشر:صلاة ؛چاپ عترت ؛محل نشر:قم سال نشر: ١٣٨٠

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

گل سر سبد انبیاء

گل سر سبد انبیاء

هر گلستانی، چه مادی و چه معنوی گلی دارد که از قدیم از آن گل به گل سرسبد تعبیر می کردند؛ کنایه از اینکه این گل ویژه است،در گلستان معنوی هم همینطور است، امام صادق(ع) بیان فرموده 124 هزار، "فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ"؛ روی مصلحت و ظرفیت رسولان، می فرماید: عده ای از آنها بر دیگران که سایر انبیاء هستند، برتری دارند، یعنی در این گلستان نبوت پنج تا گل سرسبد
سخنان خاتم الاوصیاء درجمعه آخر شعبان

سخنان خاتم الاوصیاء درجمعه آخر شعبان

دعیتم الی ضیافت الله؛ آن سفره ای که برای مسیح و حواریون آمد ضیافت الله بود" مائده یعنی سفره، صاحب مائده میزبان، حواریون مهمان سر سفره، سفره کامل نتیجه اش هم چون مومن بودند، شادی برای نسلشان و آینده شان و قیامتشان، چون وقتی آدم نعمت را می خورد، خدا را بندگی می کند
نشانه های شجره طیبه (پاک) و شجره خبیثه (ناپاک)

نشانه های شجره طیبه (پاک) و شجره خبیثه (ناپاک)

شجره طیبه ریشه ثابت و مستقری دارد و چون در حوزه ربوبیت پروردگار عالم روئیده می شود، تجلی و ظهور می کند، این ریشه از بین رفتنی نیست چون اتصال به ربوبیت دارد، ریشه شجره خبیثه داخل زمین نیست، در بیابان ها و کویرها بروید، آن را می بینید، ثبات و قراری ندارد، کافی است در کویر و بیابان بادی بوزد که مقداری سنگینی داشته باشد، این شجره با این درخت پوک، پوسیده و خبیث را با خود می برد یعنی شجره، خبیثه باشد، هیچ ربطی به ربوبیت پروردگار ندارد، ریشه ثابتی ندارد، میوه ندارد،
قلعه استوار برای پناه بردن

قلعه استوار برای پناه بردن

در سوره های قرآن از حمد تا الناس یعنی میان اولین و آخرین سوره، کلمه "رب" بسیار آمده، در تفسیر این کلمه، انسان می فهمد که چرا پروردگار در گفتن این "رب" در قرآن این همه اصرار دارد و جالب این است که وقتی در این آیات قرآن به دشمنان سرسخت خود می رسد و می خواهد خود را مطرح کند، می فرماید: «ربهم؛ پروردگارشان»، یعنی من در ربوبیتم اصلا از آنها جدا نیستم که این هم سرّی دارد؛
تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 سخنرانی نهم

تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 سخنرانی نهم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابوالقاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

پر بازدیدترین ها

نعمت هاي معنوي

نعمت هاي معنوي

سخنرانی استاد انصاریان: اهداف بعثت پیامبر اکرم (ص)

سخنرانی استاد انصاریان: اهداف بعثت پیامبر اکرم (ص)

سخنرانی استاد انصاریان با عنوان اهداف بعثت پیامبر اکرم صلی الله... در رابطه با موضوع دهه صفر در این قسمت قرار دارد.
اسباب و آثار ايمان

اسباب و آثار ايمان

Powered by TayaCMS