حکمت 15 نهج البلاغه : روش برخورد با فريب خورده گان

حکمت 15 نهج البلاغه : روش برخورد با فريب خورده گان

متن اصلی حکمت 15 نهج البلاغه

موضوع حکمت 15 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 15 نهج البلاغه

15 وَ قَالَ عليه السلام مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ

موضوع حکمت 15 نهج البلاغه

روش برخورد با فريب خورده گان

(اخلاق اجتماعى)

ترجمه مرحوم فیض

15- امام عليه السّلام (در باره گرفتاران) فرموده است

1- هر گرفتار فتنه و بلائى را نبايد سرزنش نمود (زيرا بسا شخص از روى اضطرار و ناچارى گرفتار شده پس سرزنش نمودن او روا نبود چون سودى ندارد، بلكه بايستى او را كمك و يارى نمود يا در باره اش دعا كرد تا از آن رهائى يابد).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1094)

ترجمه مرحوم شهیدی

15 [و فرمود:] هر فريب خورده را سرزنش نتوان كرد.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 362)

شرح ابن میثم

10- و قال عليه السلام

مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ

المعنى

الفتنة قد تكون في الدين و قد تكون في الدنيا و قد تكون فيهما، و على التقديرات فقد تلحق الإنسان بسبب منه من جهل بسيط أو مركّب و قد تلحقه أسباب قدريّة خارجيّة معلومة و غير معلومة. و الّذي يعاتب على فتنته من هؤلاء من كانت أسباب فتنته منه أو بعضها كوقوع الفتنة لمصاحبة الفسّاق و نحوه. هذا إذا حملنا اللفظ على ظاهره، و يحتمل أن يريد ليس كلّ مفتون ينفع معه العتاب.

( شرح نهج البلاغه ابن میثم ج 5 ص 246)

ترجمه شرح ابن میثم

11- امام (ع) فرمود:

مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ

ترجمه

«كارها تابع مقدّراتند، به حدّى كه تدبير و مال انديشى باعث نابودى و هلاكت مى گردد».

شرح

به خاطر پيروى كارها از تقدير الهى و جريان امور بر طبق قضاى الهى، كلمه ذلّ يعنى خوارى، را استعاره آورده است، از آن رو كه انسان از قدر ناآگاه است. امكان دارد از نتايج پيروى امور از مقدّرات اين باشد كه آنچه را شخص ناآگاه مصلحت پنداشته و به تصوّر سود داشتن انجام مى دهد همان باعث هلاكت و نابودى وى گردد.

در اين عبارت اشارتى است بر ضرورت استناد كارها به خدا و تكيه نداشتن بر تدبير و دورانديشى، و بريدن از ما سوا و توجه تنها به او.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 418 و 419)

شرح مرحوم مغنیه

14- ما كلّ مفتون يعاتب.

المعنى

المراد بالمفتون هنا من فعل ما لا ينبغي فعله، و المعنى اذا رأيت شذوذا من إنسان فلا تبادر الى لومه و عتابه قبل أن تعرف السبب الموجب، فابحث و انظر، فإن كان السبب مشروعا كمن أكل من الميتة أو سرق رغيفا لسد الجوعة فهو معذور إذا انحصر سبب الحياة بذلك، أو كان جاهلا بلا تقصير، و ان كان لمجرد الهوى و اللامبالاة بالدين و القيم فهو مأزور، و عليك أن ترشده بالحسنى.. اللهم إلا مع اليأس من صلاحه و إصلاحه كابن عمر و ابن وقاص و ابن مسيلمة حيث أحجموا عن بيعة الإمام، و لم ينصروا حقا، و يخذلوا باطلا.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 225)

شرح شیخ عباس قمی

261- ما كلّ مفتون يعاتب. هذه الكلمة قالها أمير المؤمنين عليه السلام لسعد بن أبي وقّاص و محمّد بن مسلمة و عبد اللّه بن عمر لمّا امتنعوا من الخروج معه لحرب أصحاب الجمل.

( شرح حکم نهج البلاغه، ص 205)

شرح منهاج البراعة خویی

الرابعة عشرة من حكمه عليه السّلام

(14) و قال عليه السّلام: ما كل مفتون يعاتب.

اللغة

(فتن) يفتن فتنة و مفتونا فلانا: أضلّه، و فتنا فلانا عن رأيه: صدّه، فتن في دينه: مال عنه- المنجد. (عاتب) عتابا و معاتبة على كذا: لامه- المنجد.

المعنى

قال في الشرح: هذه الكلمة قالها عليّ عليه السّلام لسعد بن أبي وقّاص و محمّد بن مسلمة و عبد اللَّه بن عمر لما امتنعوا من الخروج معه لحرب أصحاب الجمل- إلخ.

أقول: المفتون في لسان القرآن و مصطلح هذا الزمان هو الّذي مال عن عقيدته و رجع إلى الضلالة و الكفر بعد إيمانه و إسلامه و يقال له: المرتدّ الملّي و حكمه أن يعاتب و يستتاب، فان تاب قبل توبته، و العتاب و الملامة يوجّه إلى من يحتمل أن يؤثّر فيه العتاب و يرجع عن غيّه، و لكن أمثال هؤلاء الأكابر الّذين رجعوا عن ولايته و فتنوا عن نصرته ممن لا يؤثّر فيهم عتاب و لا خطاب، فهو عليه السّلام آيس منهم، و جعلهم ممن ختم اللَّه على سمعه و بصره.

الترجمة

هر گمراهى را، سرزنش براه نياورد.

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص31)

شرح لاهیجی

ما كلّ مفتون معاتب

هر مبتلاى ببلائى معاقب يعنى نيست هر بليّه انيكه باشد عقوبت گناهى بلكه شايد باشد بتقريب مزيد اجرى

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 293)

شرح ابن ابی الحدید

16: مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ هذه الكلمة قالها علي ع لسعد بن أبي وقاص- و محمد بن مسلمة و عبد الله بن عمر- لما امتنعوا من الخروج معه لحرب أصحاب الجمل- و نظيرها أو قريب منها قول أبي الطيب-

فما كل فعال يجازى بفعله و لا كل قوال لدي يجاب

و رب كلام مر فوق مسامعي

كما طن في لفح الهجير ذباب

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 119)

شرح نهج البلاغه منظوم

[15] و قال عليه السّلام:

ما كلّ مفتون يعاتب.

ترجمه

هر گرفتارى نكوهش نمى شود (زيرا گاهى گرفتارى در اثر گناه بسيار است و گاهى مقدّمه سعادت و باعث اجر انسانست

نظم

  • هر آن كس كو گرفتار بلائى استنكوهش كردن از آن كس روا نيست
  • بسا باشد كه آن درد و غم و رنجز پى دارد ثواب و راحت و گنج
  • بسا ديديم مردانى ز احرار شدندى مبتلا در چنگ اشرار
  • مقام صدق بر اينان مسلّمشد و شد جاى آنان هم جهنّم

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص 21 و 22)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

گل سر سبد انبیاء

گل سر سبد انبیاء

هر گلستانی، چه مادی و چه معنوی گلی دارد که از قدیم از آن گل به گل سرسبد تعبیر می کردند؛ کنایه از اینکه این گل ویژه است،در گلستان معنوی هم همینطور است، امام صادق(ع) بیان فرموده 124 هزار، "فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ"؛ روی مصلحت و ظرفیت رسولان، می فرماید: عده ای از آنها بر دیگران که سایر انبیاء هستند، برتری دارند، یعنی در این گلستان نبوت پنج تا گل سرسبد
سخنان خاتم الاوصیاء درجمعه آخر شعبان

سخنان خاتم الاوصیاء درجمعه آخر شعبان

دعیتم الی ضیافت الله؛ آن سفره ای که برای مسیح و حواریون آمد ضیافت الله بود" مائده یعنی سفره، صاحب مائده میزبان، حواریون مهمان سر سفره، سفره کامل نتیجه اش هم چون مومن بودند، شادی برای نسلشان و آینده شان و قیامتشان، چون وقتی آدم نعمت را می خورد، خدا را بندگی می کند
نشانه های شجره طیبه (پاک) و شجره خبیثه (ناپاک)

نشانه های شجره طیبه (پاک) و شجره خبیثه (ناپاک)

شجره طیبه ریشه ثابت و مستقری دارد و چون در حوزه ربوبیت پروردگار عالم روئیده می شود، تجلی و ظهور می کند، این ریشه از بین رفتنی نیست چون اتصال به ربوبیت دارد، ریشه شجره خبیثه داخل زمین نیست، در بیابان ها و کویرها بروید، آن را می بینید، ثبات و قراری ندارد، کافی است در کویر و بیابان بادی بوزد که مقداری سنگینی داشته باشد، این شجره با این درخت پوک، پوسیده و خبیث را با خود می برد یعنی شجره، خبیثه باشد، هیچ ربطی به ربوبیت پروردگار ندارد، ریشه ثابتی ندارد، میوه ندارد،
قلعه استوار برای پناه بردن

قلعه استوار برای پناه بردن

در سوره های قرآن از حمد تا الناس یعنی میان اولین و آخرین سوره، کلمه "رب" بسیار آمده، در تفسیر این کلمه، انسان می فهمد که چرا پروردگار در گفتن این "رب" در قرآن این همه اصرار دارد و جالب این است که وقتی در این آیات قرآن به دشمنان سرسخت خود می رسد و می خواهد خود را مطرح کند، می فرماید: «ربهم؛ پروردگارشان»، یعنی من در ربوبیتم اصلا از آنها جدا نیستم که این هم سرّی دارد؛
تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 سخنرانی نهم

تهران مسجد امیر(ع) - رمضان 1396 سخنرانی نهم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابوالقاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

پر بازدیدترین ها

نعمت هاي معنوي

نعمت هاي معنوي

سخنرانی استاد انصاریان: اهداف بعثت پیامبر اکرم (ص)

سخنرانی استاد انصاریان: اهداف بعثت پیامبر اکرم (ص)

سخنرانی استاد انصاریان با عنوان اهداف بعثت پیامبر اکرم صلی الله... در رابطه با موضوع دهه صفر در این قسمت قرار دارد.
اسباب و آثار ايمان

اسباب و آثار ايمان

Powered by TayaCMS