فضيلت اعمال مستحبى ماه رمضان

فضيلت اعمال مستحبى ماه رمضان

فضيلت اعمال مستحبى ماه رمضان

الحديث:

قال على بن ابيطالب(ع):

»عليكم فى شهر رمضان بكثرة استغفار و الدعاء فاما الدعا فيدفع عنكم به البلاء و اما الاستغفار فتمحى به ذنوبكم. (1)

 

ترجمه: بر شما باد در ماه رمضان به استغفار و دعاى زياد. اما دعاهاى شما دافع بلا از شماست. و اما استغفار شما از بين برنده گناهان است.

توضيح:

از وظايف روزه داران در اين ماه، دعا و درخواست‏حوايج از حضرت حق است كه بنده احساس نياز به پيشگاه بى نياز كرده، و دستهاى احتياج خويش را به درگاه او دراز مى‏كند.

- روزهاى ماه رمضان

الحديث:

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):

ايها الناس انه قد اقبل اليكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة، شهر هو عند الله افضل الشهور، و ايامه افضل الايام و ليالى افضل الليالى و ساعاته افضل الساعات. (2)

ترجمه:

اى مردم ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، ماهى است كه پيش خدا بهترين ماه است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات.

- اعتكاف در ماه رمضان

الحديث:

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):

اعتكاف عشر فى شهر رمضان تعدل حجتين و عمرتين. (3)

ترجمه: اعتكاف در يك دهه از ماه مبارك رمضان برابر با ثواب دو حج و دو عمره است.

توضيح:

در ايام و ليالى مقدسه‏اى، طبق روايات رسيده از ائمه معصومين (عليهم السلام) مستحب است كه هر مسلمانى در صورت امكان دهه آخر ماه مبارک رمضان را در مسجد معتكف شود، كه پيامبر اكرم(ص) در تمامى عمرش چنين می‏كرد.

- تلاوت قرآن در ماه رمضان

بهترين اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارک رمضان، تلاوت قرآن است. اگر چه تلاوت قرآن در تمام اوقات ثواب دارد، ولى چون قرآن در ماه رمضان نازل شده است، از اجر و ثواب ويژه‏اى برخوردار است چنانچه وارد شده:

الحديث:

قال ابو جعفر (عليه السلام):

لكل شى‏ء ربيع و ربيع القرآن شهر رمضان (4)

ترجمه:

براى هر چيزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است.

بنا بر اين امتيازات قرآن به اعتبار نزولش در ماه رمضان از ماههاى ديگر بيشتر است.

الحديث:

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):

من تلافيه آية من القرآن كان له مثل اجر من ختم القرآن فى غيره من الشهور. (5)

ترجمه:

اگر كسى در اين ماه يك آيه از قرآن تلاوت كند، ثوابش مثل كسى است كه در غير ماه رمضان يك ختم قرآن كرده است.

- افطارى و صدقه دادن در ماه رمضان

الحديث:

قال الباقر (عليه السلام)

يا سدير، هل تدرى اى ليال هذه؟ فقال له نعم. جعلت فداك ان هذه ليالى شهر رمضان فما ذاك؟ فقال له اتقدر على ان تعتق كل ليلة من هذه الليالى عشر رقاب من ولد اسمعيل؟ فقال له سدير بابى انت و امى لا يبلغ مالى ذاك، فما زال ينقص حتى بلغ به رقبة واحدة فى كل ذلك يقول: «لا اقدر عليه فقال له: افما تقدر ان تفطر فى كل ليلة رجلا مسلما؟ فقال له: بلى و عشرة فقال له (عليه السلام):

فذاك الذى اردت يا سدير، ان افطارك اخاك المسلم يعدل عتق رقبة من ولد اسماعيل عليه السلام. (6)

ترجمه:

اى سدير! آيا مى‏دانى چه شبهايى است اين شبها؟ سدير گفت:

بلى فدايت گردم اين شبها شبهاى ماه رمضان است، مگر اين شبها چگونه است؟ امام (عليه السلام) فرمودند: آيا قدرت دارى هر شب از اين شبها ده بنده از فرزندان اسماعيل (ع) را آزاد كنى؟ پس سدير عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت، ثروتم كفاف نمى‏دهد، پس امام پيوسته تعداد بنده‏ها را كم كرد، تا رسيد به يكى در تمام اين ماه، سدير گفت: قدرت ندارم پس امام(ع) به او فرمود: آيا قدرت ندارى هر شب يك مسلمان روزه‏دارى را افطار دهى؟ سدير عرض كرد: بلى تا ده نفر را هم مى‏توانم افطارى بدهم، پس امام به او فرمود:

اى سدير همان است كه اراده كردى يعنى با افطارى دادن ده روزه‏دار به ثواب عتق و آزاد كردن ده بنده از اولاد اسماعيل (ع) نايل می‏گردى.

توضيح:

خداوند انسان روزه‏دار را بر آنچه انفاق مى‏كند در خوردنيها و آشاميدنيها محاسبه نمى‏كند ولى در اين امر «اسراف‏» نشود.

الحديث:

عن ابى عبد الله عليه السلام:

من تصدق فى شهر رمضان بصدقة صرف الله عنه سبعين نوعا من البلاء. (7)

ترجمه:

هر كس در ماه رمضان صدقه‏اى بدهد خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور می ‏كند.

    پی ‏نوشت‏ها:
  • 1- امالى شيخ صدوق، ص 61
  • 2- امالى شيخ صدوق، ص 93
  • 3- وسائل الشيعه، ج 7، ص 397
  • 4- وسائل الشيعه، ج 7، ص 218
  • 5- امالى شيخ صدوق، ص 93
  • 6- من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 134
  • 7- بحار الانوار، ج 93، ص 316
  • رمضان، تجلى معبود (ره توشه راهيان نور) صفحه 92
  • جمعى از نويسندگان
  • منبع:hawzah.net

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
کاریزمای مهدوی

کاریزمای مهدوی

در دین مبارک اسلام و در مکتب حقه ی شیعه، ما معتقد به این هستیم که منطق به تنهایی کارگزار نیست. در قرآن، خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید : لو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك... اگر با محبت با مردم برخورد نمی کردی، مردم از اطرافت متفرق می شدند: کاریزمای قوی.
Powered by TayaCMS