ميان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد

ميان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد
 

حجت الاسلام پناهیان در مراسم عهد آدینه 30 دی گفت:

میان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد

طبیعتاً وضعیت جسمی ما بر وضعیت روحی و فکری ما تأثیرگذار است. گاهی اوقات ممکن است بعضی افراد غذایی که طبع سردی دارد را میل کنند و احساس کنند از نظر جسمی دلسرد شده اند. عکس این ماجرا هم وجود دارد به این معنی که ممکن است کسی غذایی که طبع گرمی دارد بخورد و احساس کند نسبت به مسائل مختلف دلگرم شده و امیدش به زندگی و آینده بیشتر شده است. اصطلاح هایی که در طب سنتی وجود دارد اصطلاحاتی است که با حکمت و دانش به دست آمده است. در واقع تأثیر برنامه غذایی در روح، فکر و وضعیت عواطف انسان، بحث بسیار عمیقی است. امروزه 90 درصد مادرها از این قبیل مباحث خبر ندارند در حالی که باید در برنامه ریزی غذایی اعضای خانواده، غذاهایی گنجانده شود که به سلامت جسم و روح آنها کمک کند. حتی در طب سنتی میان برنامه غذایی مرد و زن متناسب با اقتضائات روحی شان تفاوت هایی قائل شده است به عنوان مثال در روایات آمده که بعضی سبزیجات را مردها بیشتر بخورند، بعضی سبزیجات را زن ها بیشتر بخورند و ... که البته وقتی کسی دلیل این فرمایشات را جستجو می کند متوجه می شود چه فکر بزرگی پشت این فرمایشات وجود دارد و اگر به آنها عمل کند چقدر می تواند در سلامتی جسمی و روحی ش مؤثر واقع شود. به عنوان مثال وقتی گفته شده خوردن گوشت خوک حرام است علاوه بر حرمت این صحبت، تأثیری هم در وضعیت روحی انسان دارد و آن این است که در صورت عدم توجه به این امر، انسان بی غیرت می شود. در واقع این تأثیری که تغذیه بر افکار و عواطف انسان دارد مربوط می شود به رابطه متقابل روح و جسم. برای درک برخی مواهب معنوی انسان باید کمتر بخورد و کمتر بخوابد. مثلاً در روایات آورده شده گرسنگی در اخلاص و در حکمت مؤثر است. بنابراین روزه اخلاص و حکمت می آورد. جدا از بحث نیت روزه، گرسنگی در روح افراد اثرگذار است آنقدر که در روایات آورده شده که اگر می توانی لحظه مرگت را پیش بینی کنی، سعی کن که در لحظه جان دادن گرسنه باشی. آقازاده آقای بهجت بعد از فوت پدر بزرگوارشان گفته بودند آقای بهجت یک هفته آخر عمرشان تقریباً چیزی نمی خوردند و تنها چیزهای مختصری میل می کردند.

 

 

سحرخیزی کار سختی است

وقتی شما از نظر روحی دچار مشکلات و ناراحتی هایی می شوید این ناراحتی روحی، دقیقاً در وضعیت جسمی تان اثرمی گذارد. یکی از مسلمات روایی ما این است که یک ذکر یا یک نیت خالص می تواند اثرات سوء غذایی که می خورید را از بین ببرد. در واقع نیت و ذکر ما بر امور مادی اطراف مان تأثیرگذار است. مثلاً در روایات آورده شده اگر نسبت به سلامت غذایی که می خورید سوءظن دارید سوره قدر را بخوان و بر آن بدم و بعد هم بخور. گفته شده اخیراً بعضی از علمای فیزیک توانسته اند این تغییرات را ثبت کنند. از آنجا که میان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد اعمال ما بر وضعیت روحمان تأثیر می گذارد. مثلاً حسادت یک صفت بد روحی و از صفت هایی است که به شدت به جسم ضربه می زند، یا نماز شب چهره انسان را مطلوب تر و نورانی تر می کند. اینها مواردی است که نمی توان از آنها گذشت و در آن هیچ گونه تردیدی وجود ندارد.

این مباحث مقدمه ای بود که بگویم کوهنوردی و حضور در چنین فضای باصفایی و سختکوشی در رسیدن به این فضا در رشد عقل انسان مؤثر است و زمینه روحی بسیار مساعدی در انسان ایجاد می کند و انسان را برای عبادت آماده می کند. در این بین کسی که تلاش و تکاپو ندارد و حاضر نیست خستگی کوهنوردی را به جسم خود بدهد از بسیاری موهبت ها باز خواهد ماند. همه ما قبول داریم که سحرخیزی کار سختی است. به هر حال کسی که بخواهد از خواب شیرین بیدار شود کار سختی انجام می دهد. ولی از آنجا که بین روح و جسم رابطه متقابل وجود دارد وقتی شما این سختی را به جسم خود می دهید آثار بسیار مثبتی در روح شما ایجاد خواهد شد. البته لازمه بروز تأثیرات مثبت در روح، همیشه سختی دادن به جسم نیست. گاهی اوقات آسان گرفتن به جسم، باعث ظهور آن آثار مثبت می شود.

داستان آشنایی مرحوم حداد که شاگرد مرحوم قاضی طباطبایی بود نمونه بارزی از تأثیرات آسان گرفتن به جسم است. کتاب ها نوشته اند در وصف روحیات مرحوم حداد که هر چه داشت از مرحوم قاضی داشت. جریان از این قرار است که مرحوم حداد عبور می کردند که می بینند مرحوم قاضی در قهوه خانه نشسته اند، او را نمی شناختند. فقط می دیدند یک روحانی میان سال با عمامه سیاه نشسته اند. می روند جلو و می گویند: «آقا شما چرا اینجا نشسته ای؟» مرحوم قاضی جواب می دهد: «آمده ام چایی بخورم. می دانی، گاهی اوقات که برای زیارت به حرم می روم، ضعف مرا می گیرد و حواسم از عبادت پرت می شود. می آیم اینجا. یک چایی به آن می دهم، دلم آرام می گیرد.» حداد می گوید: «آقا من می گویم چرا در قهوه خانه نشسته ای؟ به چایی خوردن شما اعتراضی نمی کنم.» مرحوم قاضی باز خودش را می زند به آن راه و می-گوید: «در حرم کسی به آدم چایی نمی دهد. آمده ام اینجا یک چایی بخورم. می دانی، ما داشتیم از تبریز به سمت کربلا می آمدیم. رئیس کاروان ما قاطرهای کاروان را جلوتر از ما رسیدگی می کرد. وقتی برای استراحت جایی توقف می کردیم به ما می گفت: شما بروید من غذای شما را می آورم و بعد می رفت غذای قاطرها را می داد. می گفت: این ها زبان نفهم هستند طاقت ندارند. حالا که این ها می خواهند بار ما را بکشند من این ها را اول رسیدگی کنم. بعد از رسیدگی به قاطرها، غذای ما را می داد. معده من هم مَرکب من است. من می آیم اینجا یک چایی به او می دهم تا بگذارد عبادت کنم.» حالا آقای حداد می گوید: «آقا من می گویم چرا در قهوه خانه نشسته ای، باز شما داستان چایی خوردنت را تعریف می کنی!» بالاخره حداد می-گوید: «شما دیگر اینجا نیا، من چایی شما را می دهم. فقط بگویید روزها چه ساعت هایی چایی می خورید؟» آقای قاضی هم می گوید: «خب باشد. چایی ما با شما.» مرحوم حداد شروع می-کند به این آقای سید چایی می دهد. چایی دادن به این روحانی همانا و تبدیل شدن این آهنگر به یک عارف بزرگ همانا. گاهی اوقات می خواهیم قدرت ذهنی بهتری داشته باشیم، گاهی اوقات می خواهیم صفای باطن بیشتری داشته باشیم. اینها با نشستن در خانه و تغییر جای نشستن مان به دست نمی آید. ما در کوه پیاده روی می کنیم و حالمان که جا آمد و از عواطف بهتری برخوردار شدیم، در خانه خدا می رویم و آن را خرج معنویات می کنیم و ان شاء الله که در آن مداومت هم داشته باشیم. در واقع خواندن دعای عهد باعث می شود کوهنوردی مان نورانی شود. این از آن شانس هایی است که کمتر پیش می آید.

 

 

هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشد

در آستانه انتهای ماه صفر و مصائب حضرت رسول گرامی اسلام هستیم. یکی از دلایل مهم نُحوست ماه صفر در این است که در چنین ماهی رسول خدا از دنیا رفتند و زمین در این ماه به اهل زمین سخت می گیرد. در این ماه زمان به اهل زمان سخت می گیرد. چون مصیبت بزرگی رخ داده است. پیامبر گرامی اسلام آنقدر محبوبند، آنقدر عزیز هستند که اهل بیت عصمت و طهارت فدای او می شوند. ما هر چقدر برای امام حسین(ع) عزاداری می کنیم به این خاطر است که امام حسین نوه پیغمبر و رهرو ایشان هستند. امام حسین(ع) فرزند تربیت شده پیامبر هستند. عظمت علی بن ابی طالب(ع) که اداره روز قیامت به عهده ایشان است به این دلیل است که زیر نظر پیغمبر تربیت شده است. اگر آنقدری که حسین حسین می گوییم همان مقدار رسول خدا را صدا نمی زنیم یا عزاداری نمی کنیم یا اظهار محبت و عاطفه نمی کنیم به این دلیل است که قدمان نمی رسد. به این دلیل است که عاشق رسول خدا بودن خیلی سخت تر است از عاشق امام حسین(ع) بودن. راحت تر می توان عاشق امام حسین شد چون مصائبی که کشیدند مسیرشان را به دل های ما باز کرده و به قلب های ما راحت تر نفوذ کرده است. هر کسی در محرم خوب عزاداری کرده باشد سپس 10 روز مقدمه چینی کرده باشد تا به عاشورا برسد بعد چله نشینی کرده باشد تا برسد به اربعین، لیاقت پیدا می کند وارد دهه عزای پیامبر اسلام شود. مصیبت پیغمبر اکرم مصیبت بسیاری است و ما اساساً محرم نازنین را مقدمه ای برای انتهای ماه صفر می دانیم. اذیت هایی که پیامبر اکرم شدند فوق اذیت هایی است که امام حسین(ع) شدند. یک نمونه از جنس اذیت های امام حسین(ع) وقتی بود که شمر می خواست سر امام را از بدنش جدا کند. امام فرمود: تو مرا می شناسی؟ گفت بله، تو را می شناسم. تو پسر پیغمبری. تو پسر فاطمه زهرا هستی. هر کسی تو را به قتل برساند جایش در جهنم خواهد بود... این ها را گفت تا اباعبدالله الحسین(ع) را ساکت کند. امام حسین(ع) هم وقتی مطمئن شد که شفافیت وجود دارد لبخند زد. آخرین حالت امام حسین(ع) که لبخند روی لب های مبارکشان جاری شد و بعد هم به شهادت رسید. این وضع امام حسین(ع) است. مصائب را در اوج شفافیت تحمل کرد. ولی رسول خدا مصائبی را در اوج ابهام تحمل کرد. پیامبر اکرم(ص) نتوانست منافقینی که اطرافش بودند را خوب رسوا کند، چه برسد به این که با آنها مقابله کند، چه برسد به این که با آنها بجنگد. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «احدی مثل من اذیت نشد.» روایت دیگری است که می گوید: «هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشد.» واقعاً مظلوم ترین شخصیت تاریخی مان خود رسول خداست. منتها به خاطر حفظ حرمت رسول خدا از اذیت های ایشان صحبت نمی کنیم. اذیت هایی که در شعب ابی طالب موجب شد خدیجه کبری همسر دلبندشان را از دست بدهند، شکمبه شتر را به رویشان خالی کردند، سنگ به پیشانی شان زدند و یک بار یکی از آن افراد نادان، عبای ایشان را از گردن شان کشید و باعث شد خط سرخی به گردن ایشان ظاهر شود، این ها اذیت های ابتدایی بود. اذیت های بزرگتری که ایشان نتوانستند آنها را ظاهر کنند اذیت هایی بود که توسط منافقین در مدینه به ایشان تحمیل شد.

رسول خدا در هر زمانی در اوج حیات به سر می برد

زمان برای رسول خدا(ص) مطرح نبود. عده ای هنگام خواندن روضه می گویند: خوب شد رسول خدا از دنیا رفت و آن صحنه ها را ندید. رسول خدا آن دنیا هم باشد در اوج حیات به سر می برد. این حرف ها یعنی چه؟ شما فرض کنید ابا عبدالله الحسین را مقابل چشمان پیامبر به شهادت رساندند. می گویند رسول گرامی اسلام هر وقت در حال لبخند زدن بود به محض دیدن اباعبدالله لبخند بر روی لب های مبارک شان خشک می شد و اشک در چشم هایشان حلقه می زد. زمان برای رسول خدا مطرح نبود. رسول خدا این صحنه ها را می دید. تصور کنید ما الان شاد هستیم و اصلاً از مصیبتی که قرار است روی دهد خبر نداریم. ولی این اتقاقات جلوی چشم پیامبر می افتاد. او خبر داشته و خبر می داد. حتی اذیتی که به پیغمبر وارد شد بیشتر از اذیتی بود که به حضرت زهرا وارد شد. تصور بفرمایید ایشان شنونده ناله های دخترشان فاطمه زهرا در کوچه های مدینه باشند. برای پدر سخت است. آن هم پدری مهربان در اندازه پیامبر.

روایت شده در زمان ایشان مردم صف کشیده بودند برای نماز، معمولا بین مؤمنین رسم است که اگر کمی جا باشد جا را باز کنند تا آن یک نفر بتواند بنشیند. وقتی علی بن ابی طالب وارد می شد جلوی چشم پیغمبر آنها شانه هایشان را به هم می چسباندند تا علی نتواند بنشیند. پیامبر فریاد می زد جلوی چشم من این رفتار را انجام می دهید، اگر من بروم چه کار می خواهید بکنید. فکر می کنید وقتی این حرف ها را از رسول خدا می شنیدند رفتارشان را درست می-کردند؟

ما خودمان هم می گوییم هر که در این بزم مقرب تر است/جام بلا بیشترش می دهند. پس پیامبر اکرم از علی بن ابی طالب و اباعبدالله الحسین مظلوم تر بودند. منتها نوع مظلومیت ها طوری بود که حرمت ها حفظ شود. به هر حال نباید صریحاً به بنیان گذار تمدن بزرگ اسلامی جسارت شود و این که این رنج ها وقتی درونی تر می شود سنگین تر می شود. در خطبه غدیر، پیامبر گرامی اسلام درد و دل های خیلی سنگینی دارند، از مردم خیلی ناله می ُزنند. این خطبه، به نوعی شبیه خطبه شقشقیه در نهج البلاغه است.

 

همه، صدای ناله ستون حنانه را شنیدند

پیامبر گرامی اسلام، هم مظلوم تر بودند و اذیت هایی که به ایشان روا شد بیشتر بود و هم عزیزتر است. یعنی کسی حجاب از قلبش برداشته شود عاشق پیامبر می شود و مصیبت رحلت رسول خدا را بیشتر درک می کند. مثال بزنم از داستان ستون حنانه. داستان جالبی است. پیامبر گرامی اسلام در مدینه به ستونی تکیه می دادند و برای مردم سخنرانی می کردند تا این که برای پیامبر یک صندلی چوبی درست کردند تا پیامبر هنگام سخنرانی بنشیند و مجبور نباشد ایستاده سخنرانی کند. روزی که پیامبر برای اولین بار می خواست روی صندلی بنشیند و از کنار ستون رد شد ستون ناله زد. با وجود این که کسانی که آنجا بودند چشم برزخی نداشتند اما صدای ناله ستون را شنیدند و گفتند ستون گریه کرد؟ پیامبر گفتند: بله، برای این که من دیگر از امروز به این ستون تکیه نمی دهم گریه کرد. ناله ستون حنانه، ما را متوجه می کند که محبت پیامبر بر سنگ و چوب چه اثری می تواند بگذارد. ما که دلمان از سنگ و چوب بسیار نرم تر است. کافی است یک مقدار حجاب ها را از روی دلمان برداریم آن وقت خواهیم دید که محبت پیامبر چه اثری بر ما خواهد گذاشت. اما پیامبر آن قدر دل نازک است که بعد از شنیدن صدای ناله ستون حنانه، فرمود: شما مؤمنان در بهشت فرشته هایی دارید که خانه های شما را بنا می کنند. این خانه ها و فرشته ها در بهشت برای شما گریه می کنند تا شما به آن برسید و گریه آنها برای شما از گریه ستون حنانه برای من، به مراتب بیشتر و شدیدتر است.

پیامبر بسیار، انسان سازی کرد ولی فقط یک نفر ماند

در کربلا شب عاشورا امام حسین به یاران خود گفت: یاران من، من اینجا محاصره شده ام و تنها هستم. بود و نبود شما برای من فرقی نمی کند. اینها من را به شهادت خواهند رساند، چون من تن به ذلت نمی دهم. هر که می خواهد برود. حتی به حضرت ابوالفضل العباس گفت: عباسم با تو هم هستم اگر می خواهی بروی برو. هیچ کس نرفت و این حماسه بزرگ را آفریدند. آن وقت یک شخصی که اسم خود را روشنفکر و عالم دینی می گذارد حدود 15 سال پیش در روزنامه رسمی کشور گفته بود: «پیامبر اکرم (ص) دروغ گفتند که این قرآن پیام خداست. این صحبت های خودش بود که به خدا نسبت داد و در جای دیگر عنوان کرد: وقتی حسین بیعت خود را از یارانش برداشت و به آنها گفت بروید و جان خود را حفظ کنید آنها همه باید می رفتند!»

چقدر یک انسان خودخواه می تواند باشد که زیبایی کار یاران حسین را درک نکند. آنها آنجا ماندند و پای رکاب اباعبدالله الحسین جنگیدند و داستان به این زیبایی را آفریدند و ماندگار شدند.

همین اتفاق برای رسول خدا افتاد. در جنگ اُحُد تمام یارانش فرار کردند. ایشان در یک شیاری پناه گرفتند و تنها دو نفر ماندند، یکی علی بن ابی طالب و دیگری شخصی که اسمش در خاطرم نیست . تنها این 2 نفر از پیامبر اسلام دفاع کردند. آنجا بود که پیامبر به آن صحابه گفت اگر می خواهی بروی، برو و جان خودت را حفظ کن. آن صحابه بزرگوار، یک نگاه به غریبی پیغمبر کرد و بعد یک نگاه به مردانگی علی ابن ابی طالب انداخت و گفت: من هستم و نمی روم. ماند و از پیغمبر دفاع کرد. پیامبر خیلی انسان سازی کرد ولی از آن همه آدم، فقط همان یک نفر ماند.

پیش دشمن گریه نکن

اواخر صفر، مقارن است با ورود زینب کبری به مدینه. مردم آمدند شیون زدند و گریه کردند. حالا به جای این که دلداری بدهند گفتند: «ببین همسر عبدالله بن جعفر، این مصیبت ها تقصیر حسین توست. حسین تو این مصیبت ها را بر سر ما آورد.» آن وقت شما انتظار دارید که زینب در مدینه راحت گریه کند. می گویند وقتی به داغدار رسیدی هر چه گفت تأیید کنید. با او همراهی کنید. این شد که صدای گریه زینب را دیگر کسی در مدینه نشنید. چون حسین گفته بود: «زینبم پیش دشمن گریه نکن.» زینب در مدینه هم گریه نکرد. همه هستی زینب، حسین است. آن وقت جلوی چشم او از حسین بد می گفتند. این شد که زینب هیچ وقت گریه نکرد و یکسال بعد از آن واقعه فوت کرد. بعضی ها می گویند مثل مات زده ها به یک جا نگاه می کرد. نه حرفی می زد و نه گریه ای می کرد و آخر هم دق کرد.

جدیدترین ها در این موضوع

علائم آخر الزمان

علائم آخر الزمان

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی
كلام امام سجاد عليه السلام

كلام امام سجاد عليه السلام

در روایات و کلمات ائمه ي معصومین علیهم السلام مطالب بسیار مهم و تا حدی عجیب درباره ي دعا آمده که برخی از آن ها را به عنوان نمونه خدمت شما عرض می کنم.
ميان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد

ميان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد

طبیعتاً وضعیت جسمی ما بر وضعیت روحی و فکری ما تأثیرگذار است.
دومين سالگرد 9 دي

دومين سالگرد 9 دي

جمعه، نهم دی ماه، مصادف با حماسه ی 9 دی 88، اولين برنامه ی موسسهی فرهنگی "عهد آدینه" در تپه ي نورالشهداء (كلكچال) برگزار شد.
وظايف نخبگان و تحولات منطقه

وظايف نخبگان و تحولات منطقه

حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان شنبه شب در سلسله نشست های هیئت فاطمیون قم سخنان مهمی در مورد شرایط کشور، وظایف نخبگان و تحولات منطقه و افریقا بیان کرد

پر بازدیدترین ها

ميان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد

ميان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد

طبیعتاً وضعیت جسمی ما بر وضعیت روحی و فکری ما تأثیرگذار است.
كلام امام سجاد عليه السلام

كلام امام سجاد عليه السلام

در روایات و کلمات ائمه ي معصومین علیهم السلام مطالب بسیار مهم و تا حدی عجیب درباره ي دعا آمده که برخی از آن ها را به عنوان نمونه خدمت شما عرض می کنم.
علائم آخر الزمان

علائم آخر الزمان

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی
وظايف نخبگان و تحولات منطقه

وظايف نخبگان و تحولات منطقه

حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان شنبه شب در سلسله نشست های هیئت فاطمیون قم سخنان مهمی در مورد شرایط کشور، وظایف نخبگان و تحولات منطقه و افریقا بیان کرد
دومين سالگرد 9 دي

دومين سالگرد 9 دي

جمعه، نهم دی ماه، مصادف با حماسه ی 9 دی 88، اولين برنامه ی موسسهی فرهنگی "عهد آدینه" در تپه ي نورالشهداء (كلكچال) برگزار شد.
Powered by TayaCMS