سخنران استاد حق شناس
﴿فمن يرد الله ان يهديه يشرح صدره للاسلام﴾.[1]
شخص نمازگزار بايد در همه ی افعال نمازش (ركوع و سجود و...) اقبال به پروردگار داشته باشد. این معني حضور است. نمازگزار درآنچه می گوید، بايد التفات تام به پروردگار داشته باشد.
از نماز همان مقداري كه انسان اقبال به پروردگار كرده است، قبول می شود و البته همین نماز است که نهی از فحشاء و منكر می کند. اگر مي بينيد كه فلان كس نماز مي خواند؛ ولی منهيات (محرّمات) پروردگار را هم بجا مي آورد، چنین کسی در نمازش اقبال ندارد. نماز او فقط تكليف را از او ساقط می کند، به همین اندازه که مسلمان باشد. اما آن نمازي كه ناهي از فحشاء و منكر است، نمازی است كه انسان، اقبال تام به پروردگار داشته باشد. وقتی شروع به نماز می کند؛ از نوك پنجه تا فرق سر بايد توجه به پروردگار داشته باشد و بداند كه در حضور اوست.
اين بود كه نبي اكرم صلی الله علیه وآله وسلم مي فرمود: «ارحنا يا بلال».[2] يعني وقتي من نماز مي خوانم، باید تمام تعلقات منقطع باشد، تمام توجه به ساحت مقدس پروردگار باشد، به عظمت و جمال پروردگار آگاه باشم، دل را از ماسواي پروردگار خارج كرده و بدانم كه در مقابل«مالك الملوك» ایستاده ام و نفس خودم را مقصر بدانم.
استاد ما درباره ی مرحوم شیخ انصاری (ره) مي فرمود: كلام شيخ، شيخ الكلام است. وقتی هنگام جان دادن به شیخ انصاری (ره) گفتند: بگو «يا من يقبل اليسير»[3] . شیخ در جواب گفت: «اين اليسير». يعني عمل کم هم ندارم! يعني بايد عملت را هيچ بداني، خودت را هم هيچ بداني، يك حالتي بين خوف و رجاء برایت حاصل بشود و صلات توحيدي بخوانی.
همه ی ما مكلفيم که امكانات را تا جايي كه مي توانيم، درست بكنيم، توبه بكنیم، استغفار بكنیم، صادق باشیم. وقتی﴿اياك نعبد و اياك نستعين﴾[4] را می خوانیم، يعني اینکه خدایا! تنها تو را مي پرستم، مقام پرست نيستم، پول پرست نيستم، هوي پرست نیستم. اگر اینطور نباشیم؛ خطاب مي آيد: «يا کاذب أتخدعني».[5] ای مکار! ای كاذب! چرا دروغ مي گويي؟ چرا خدعه مي كني؟ ﴿اياك نستعين﴾ یعنی از تو استعانت مي جويم؛ نه از غير تو، به دست مردم نظري ندارم.
انسان باید درگفتار خود راست باشد و در رفع موانع قبول، جدیت بکند.موانع تا نگرداني ز خود دور
موانع قبول چیست؟ عُجب دارم، حسد دارم، تكبر دارم. اگر او به شما سلام نمی کند؛ شما سلام بكن، داداش جون! به فرزندت با عملت ياد بده. وقتی دخترت را ديدي؛ بگو: سلامٌ عليكم باباجان! دفعه ی اول خجالت مي كشد، دفعه ی دوم مواظب است که وقتی پدر آمد؛ اول او سلام بکند.
حسد و كبر و غيبت و... اینها موانع قبول است.
داداش جون! زبانت را نگهدار، غيبت نكن كه عملت نابود بشود.
هر وقت حقوق واجب تان را دادید؛ نماز باران می خوانم
«حبس الزكاة و سائر الحقوق الواجبة مما هو من موانع القبول».[6]
وقتی به آیت الله العظمی حجت (ره) گفتند كه آقا نماز استسقاء (طلب باران) بخوانيد؛ فرمودند: هر وقت شما حقوق واجبتان (مظالم، خمس و ..) را دادید؛ آن وقت می خوانم. نه اينكه خمست را دست گردان بكني، دو قسط بدهي و ديگر ندهي. در این صورت به خودت خيانت كرده اي.
در متن ریاض[7] -که شرح کبیر است و بعضی ها به جای مکاسب می خوانند- این روایت نقل شده است که شخصی عرض كرد: يابن رسول الله! چه اشكالي دارد شما حقوق خودتان را به ما ببخشيد؟ حضرت رضا علیه السلام فرمودند: اين حقي است كه با اداء آن گناهان شما آمرزيده مي شود و كليد رزق شما، اداء حق ما آل محمد است. «فقال الرضا عليه الصلاة والسلام فان اخراجه مفتاح رزقکم و تمحيص ذنوبکم».[8]
يك كوزه فروش برای حساب و کتاب مالش پیش بنده آمد و به من گفت: وقتي با یک مشتري معامله مي كردم؛ وسط كوزه ها چند كوزه ی شكسته هم بود. حال چه كنم؟ به او گفتم: به اندازه ی آن كوزه هايي كه شكسته بوده، شما بدهكار هستي. اگر آن مشتری را مي شناسي؛ حلاليت بطلب و اگر نمي شناسي؛ بايد رد مظالم بدهي. بعد خمس مالش را حساب كرد. به او گفتم من خمس مال شما را تا فردا عصر زير اين نعلبكي مي گذارم، اگر خواستي؛ به اهلش می رسانم والا پولت را بردار و برو.
وقتي كه فردا عصر آمد، گفت: من ديشب در عالم رؤيا ديدم كه آقا فرمودند: آي مرد! تو تا به حال شير را با آب مي خوردي، يعني معامله ی غش دار مي كردي. - اگر كسي با مؤمن غش بكند؛ با يهود ونصاري محشور خواهد شد. مثلاً چاي بد را با چاي خوب يا روغن خوب را با روغن بد قاطي بكند- آقا فرمودند: تا حالا شير با آب مي خوردي و از ديشب كه اين كار را كردي، شير خالص مي خوري. پس يكي از موانع دعا اين است كه شما حقوق واجب خودتان را نپردازید. هي نگویید: آقا چرا دعا مستجاب نمي شود؟!
چرا شیطان برای وسوسه از بالا و پایین نمی آید؟!
از چند نفر از افاضل سؤالی پرسيدم؛ ولی جواب ندادندکه چرا شیطان از بالا و پایین نمی آید؟
شيطان يا از چپ مي آيد، يا از راست، يا از جلو و یا از پشت سر. اين چه دشمني است كه پروردگار مي فرمايد:﴿ انه يريكم هو و قبيله من حيث لاترونهم﴾.[9] ای بيچاره بني آدم! شیطان دشمني است كه شما را مي بيند و شما او را نمي بينيد. اگر پروردگار نباشد؛ با اين دشمن چه خواهید کرد؟
- به عنايت نظري كن كه من دلشده رانرود بي مدد لطف تو كاري از پيش
پروردگار فرموده است:﴿انه ليس له سلطان علي الذين آمنوا و علي ربهم يتوکلون﴾.[10] شيطان بر اشخاصي كه ايمان به پروردگار دارند و در قلعه ی توكل متحصن هستند، سلطنت ندارد، کسانی که فقط خدا را مي بينند و نسبت به كارهايي كه پرورگار نسبت به آنها بكند، راضی هستند.
شیطان از جلو و از پشت سر مي آيد، آقاجان من! از جلو مي آيد تا كار آخرتت را كوتاه كند. وسوسه می کند که ول كن بابا! آخوندها كار را سخت كرده اند! از پشت سر مي آيد و امر می کند به جمع کردن مال و بخل ورزيدن به اداء حقوق واجب، بخل ورزیدنی که مانع استجابت دعاي شماست. شیطان وسوسه می کند که اموال را جمع كن! پيري داري! كوري داري! دخترها را بايد شوهر بدهی! «آمرهم بجمع الاموال».[11]
نمي داني كه سهم امام علیه السلام را همين آخوندها بايد بگيرند و برای غير آخوندها جايز نيست. براي اينكه سهم امام علیه السلام را باید به مرشد و مسترشد داد، یعنی به كساني كه بناي دين امام زمان علیه السلام را نگهداري مي كنند. يك کینه و حسدي در دلت درست مي كند تا بگویی: نمي خواهم سهم امام علیه السلام را به اين آخوندها بدهم!
شیطان از سمت راست می آید و شبهات را در نظر انسان جلوه مي دهد. وسوسه می کند که خدا «ارحم الراحمين» است! كوه را به كاهي مي بخشد! آخوندها كار را سخت كرده اند! و از این دست شبهات..
و از دست چپ هم مشتهيات نفساني و لذايذ شهواني را در نظر انسان جلوه مي دهد.
و اما اینکه چرا شیطان از بالا و پایین نمی آید، دو جواب داده شده است: يك جواب اين است که در ميدان هاي جنگ نوعاً لشگر از عقب و جلو و يمين ويسار حمله مي كند و آيه هم بر اساس وجه غالب است. این جواب بسيار خوبي است.
جواب ديگر اين است كه حضرت فرمودند: شیطان از بالا نمي آيد، چون در بالا ملائكه ی رحمت هستند، همان ملائكه اي كه وقتي روز آخر دنيا و اول آخرت شد، مي گويند:﴿نحن اوليائكم في الحيوة الدنيا﴾.[12] ما ملائكه در دنیا با شما بوديم و شما را از پرتگاه ها نجات مي داديم. شیطان از بالا نمي آيد، چون ملائكه ی رحمت او را طرد مي كنند.
امام علیه السلام -که مطلع بر احوال ماست- فرمود: شیطان وحشت دارد و خائف است از اينكه از پايين وسوسه بكند. [13]
[1] - « پس هر که را خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای اسلام گشاده نماید». انعام/ 125
[2] - التفسير الصافی ج1/126 و سنن النبی(ص) علامه طباطبايی /304
[3] - وسائل الشيعة ج 2 ص 462. « ای خدایی که عمل کم را می پذیرد».
[4] - خمد/ 5
[5] - عن الامام الصادق عليه السلام: اذا استقبلت القبلة فانس الدنيا و ما فيها
و الخلق و ما هم فيه و عاين بسرک عظمة الله واذکر وقوفک بين يديه يوم
تبلو کل نفس ما أسلفت وردوا الی الله مولاهم الحق وقف علی قدم الخوف
والرجاء فإذا کبرت فاستصغر ما بين السماوات العلی والثری دون کبريائه
فان الله اذا اطلع علی قلب العبد و هو يکبر و فی قلبه عارض عن حقيقة تکبيره
قال:يا کاذب أتخدعنی؟ و عزتی و جلالی لأحرمنک حلاوة ذکری و لأحجبنک
عن قربی والمسارة بمناجاتی و اعلم أنه غير محتاج الی خدمتک و هو غنی
عن عبادتک و دعائک و انما دعاک بفضله ليرحمک و يبعدک عن عقوبته و
ينشر عليک من برکات حنانيته و يهديک الی سبيل
رضاه و يفتح لک باب مغفرته. مصباح الشريعة ص 91
[6] - ماينبغی للمصلی حال الصلاة . تحرير الوسيلة . السيد الخمينی ج1 ص 155...«و ينبغی له ايضاً أن يبذل جهده فی التحذر عن موانع القبول من العجب والحسد والکبر والغيبة و حبس الزکاة و سائر الحقوق الواجبة مما هو من موانع القبول». « شایسته است که نمازگزار تلاشش را مبذول دارد تا از موانع قبول دور شود مانند عجب و حسد و کبر و غیبت و نپرداختن حقوق واجب به اهلش که از موانع قبول نماز هستند».
[7] - رياض المسائل فی بيان أحکام الشرع بالدلائل و هو اکبر شرح للمختصر ألفه السيد محمد علی الطباطبائی المتوفی سنة 1231ه ق و يُعد من أحسن الکتب الاستدلالية فی الفقه.
[8] - الکافی ، الشيخ الکلينی ج1/548 رياض المسائل ، السيد الطباطبائی ج5 268
[9] - اعراف/27
[10] - نحل/99
[11] - وقال ابوجعفر (ع) «ثم لأتينهم من بين ايديهم»معناه أهون عليهم أمر الاخرة « و من خلفهم»آمرهم بجمع الاموال والبخل بها عن الحقوق لتبقی لورثتهم «و عن أيمانهم» و أفسد عليم امر دينهم بتزيين الضلالة و تحسين الشبهة « و عن شمائلهم» بتحبيب اللذات اليهم و تغليب الشهوات علی قلوبهم. التبيان ، الشيخ الطوسی ج 4 ص 365
[12] - فصلت/ 31
[13] - وقال ابن عباس: و لم يقل من فوقهم لان رحمة الله
تنزل عليهم من فوقهم و لم يقل من تحت
ارجلهم لان الاتيان منه موحش.
التبيان ، الشيخ الطوسی ج 4 ص 365