کلید واژه ها: صلوات, استغفار, ماه رمضان, ظلم, آه مظلوم, سیر و سلوک, محبوب خدا, شکر نعمت
اسامی معصومین: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، امام علی علیه السلام ، امام صادق علیه السلام ، امام رضا علیه السلام ، امام هادی علیه السلام
سخنران استاد فرحزاد
«قال الله تبارک و تعالی وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ» (إبراهيم : 7 ).
«قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع يَقُولُ مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ» (شیخ حرعاملی/وسائل الشيعة/16/ص:309).
- وقتی دل شیدایی می رفت بـه بستان هـا بی خویشتنش کردی بوی گل وریحانا
- گه ناله زدی بـلبـل گه جامه دریدی گل بـا یـاد تـو افـتـادم از یـاد بـرفـت آن هـا
- ای ذکرتو برلب ها وی مهرتودردل ها وی شور ودرسرها نی سرتودرجن ها
- تـاخار غـم عـشقـت آویـخته در دامـم کـوته نـظری باشد رفتن به گلسـتان ها
«مَا مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا فِي مَجْلِسٍ فَلَمْ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يُصَلُّوا عَلَى نَبِيِّهِمْ إِلَّا كَانَ ذَلِكَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً وَ وَبَالًا» (شیخ کلینی/الكافي/2/ص:496). پیامبرخدا صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: هیچ دسته و گروهی در یک مجلسی دور هم جمع نمی شوند که اگردرآن مجلس یاد خدا نشود یا چیزی که به موازات یاد خدا باشد مثل صلوات نگویند.(که در واقع فرمود ذکر ما ذکر خداست ذکر یا علی بگویی، یا حسین بگویی، یا زهرا بگویی، یا صاحب الزمان بگویی. چون این ها هم همه کاره خدایند و فانی در خدا هستند. اگر این ها را یاد کردی خدا را یاد کرده ای.) آن مجلس وزرو وبال و حسرت بر صاحبان مجلس خواهد بود.
پیامبر درهر مجلسی که می نشستند استغفار می کردند. حداقل هر روز یکبار استغفار می کردند. می فرمودند: گاهی غبار به قلب من می نشیند. البته غبار مال دیگران بود اگر دیگران گرد وغبار کند غبارش تو بینی شما هم می رود. حضرت استغفار را خیلی دوست می داشتند. هر کس استغفار داشته باشد خداوند از هر غم و غصه ای وبن بستی نجاتش می دهد روزیش هم از راهی که گمان نداشته باشد می رساند. استغفار باید همراه پشیمانی باشد. انسان باید از همه چیز از نمازهایش، روزه هایش استغفار کند. بگرید تا گناهاهش بخشیده شود. آقا اباعبدالله علیه السلام در دعای عرفه می فرماید: خدایا کسی که خوبی هایش بدی است، بدی هایش چطور بدی نباشد. یعنی از همه چیزمان استغفاربکنیم.
سعی کنیم شبانه روز حداقل صدبار ذکر تسبیح را بگوییم در رکوع و سجده هایمان یک صلوات را هم ضمیمه بکنیم این در طول سال حدود بیست هزار صلوات می شود. انشاء الله به برکت این صلوات اعمالمان قبول بشود. موقع اذان واقامه صحبت نکنیم وقتی آقا فرمود: الله اکبر، همه باهم ببندیم تکبیرة الاحرام بگوییم بعد از نماز سجده شکر یادمان نرود سرمان را بگذاریم به مهر و سه بار شکرا لله یا شکرا بگوییم. تسبیحات حضرت زهراء علیهاالسلام فرمودند: از هزار رکعت ثوابش بیشتر است. فرمودند: بچه ها را هم یاد بدهید که این ذکر را بگویند. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِي هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا يُغَلِّقَهَا عَنْكُمْ وَ أَبْوَابَ النِّيرَانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا يُفَتِّحَهَا عَلَيْكُمْ » (وسائل الشيعة/شیخ حرعاملی/10/ص:303). ای مردم در ماه مبارک رمضان درهای جهنم به روی شما بسته شده است از خدا بخواهید هیچ وقت باز نشود انشاءالله کلیدش هم بشکند گم بشود تادرهای جهنم به روی مان باز نشود. همیشه آقای دولابی بهشت و جهنم را نقد معنی می کردند و این خیلی خوب است می گفتند: جهنم یعنی چه؟ یعنی من با خانمم دعوا داشته باشم این جهنم است بکش بکشه، که من شما را نخواهم شما هم من را نخواهید. دیگر اختلاف و دعوا یعنی جهنم، دروغ و غیبت یعنی جهنم، جهنم یعنی مال مردم خوردن، نزول و ربا، هر چیزی که ما را از خدا دور کند جهنم است. هر چه از کمال و رشد دور کند این جهنم است. سفرهایی که نه دنیایی و نه آخرتی است بی خودی و پوچه نروید عمرتان را تلف نکنید. در ماه رمضان آمار تخلفات خیلی پایین می آید. ما کارهایی را در ماه رمضان ترک کردیم این یعنی ما درهای جهنم را بستیم انشاء الله هیچ وقت باز نکنیم.
آیة الله مکارم شیرازی سیگار کشیدن را حرام کرده است فتوی داده و دلیل های خیلی خوبی هم می آورد. آقای قرائتی می فرمودند: که من از این معتادان خجالت می کشم. به خاطر این که معتادها تولید مثل دارند هر ماه و هفته و روز و سال یکی مثل خود درست می کنند معتاد می کنند من و شما چند تا مسجدی اضافه می کنیم جلسه و روضه و حرم می روی دوستت را هم ببر باور کن بعضی ها به یک تلنگر نیاز دارند اگر بگویی برویم می گوید باشد برویم. معتاد می بیند اگر تنها باشد مثل زغال زود خاکستر می شود اما تا پنجاه تا زغال کنار هم گذاشتی شعله می زند، می گوید بالاجان بکش من بمیرم تو بمیری بکش. از امروز معتادها استاد ما بشوند ما هم به شاگردانمان، به بچه هایمان بگوییم جان آقا، جان پدرت یک بار بیار هفته ای یک بار به جلسه به حرم بیار پا گیر بشود. یکی از دوستان می گفت: من شب های چهارشنبه جمکران می رفتم به فکرم آمد که من که با ماشین خالی می روم این جوان هایی که ولو هستند در کوچه و خیابان، این معتادان را شکار کنم با خودم ببرم. به این جوان های کوچه من می خواهم جمکران بروم پول هم نمی گیرم اصلا چلوکباب هم به شما می دهم. این پول ها که خرج می کنی روز قیامت ارزش دارد. اگر همه عالم را بدهی یک نفر هدایت بشود هیچ ضرر نکرده ای. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به امیرالمومنین علیه السلام فرمود: اگر یک نفر به دست تو هدایت بشود بهتر است از آنچه که خورشید برایش می تابد مال تو باشد و در راه خدا انفاق کنی. گفت: این جوان ها را سورا کردیم یک هفته، دو هفته بعشق چلوکباب، قربة الی الکباب با ما آمدند. خوب اولش که انسان «وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» (الفاتحة: 5) . سرش نمی شود. چند هفته بردیمشان بعد از چند هفته اگر ما نمی رفتیم آن ها دنبال ما می آمدند. خرده خرده ولشان کردیم خودشان می روند.
- آن کبوتر که سرا آموخت استتو مخوان ویرانش اوپردوخته است
کسی که با جمکران با مسجد با حرم با جلسه خو گرفته است اگر هم بگویی نرو می رود. چه طور آن معتاد دست دوستش را با بافور بند می کند ما بیاییم با نرمی با تشویق با یک قربان صدقه پابندش کنیم. ما همیشه خیلی آدم خوبی باشیم خودمان می آییم عزیز رفیقت را هم بیار همکارت هم بیار.
امربه معروف و نهی از منکر از خیلی واجبات مهمتراست. اگر این زمین بماند همه چیز زمین می ماند. یکمی از خودمان بیرون بیاییم خوبی هایمان را به دیگران هم سرایت بدهیم. چند نفر را جلسه وروضه ببریم اوهم خودش می آید بعد اوهم خودش تولید دارد دیگر روز قیامت از معتادان خجالت نمی کشیم.
درهای بهشت دراین ماه باز شده است قرآن و نماز شب، جلسه ها و موعظه ها فقط مال ماه رمضان نیست در شنیدن اثری است که در گفتن نیست. پیامبر گاهی به ابن مسعود می گفتند: تو صحبت بکن من بشنوم. بعد حضرت گریه می کردند حال عجیبی پیدا می کردند. ما بعد از ماه رمضان هم احتیاج به شارژ داریم. ما مسلمان ماه رمضانی خیلی داریم ببینید درهای بهشت بازاست این درها را باز بگذاریم. پیامبرفرمودند: «عَلَيْكُمْ وَ الشَّيَاطِينَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا يُسَلِّطَهَا عَلَيْكُمْ» (شیخ حرعاملی/وسائل الشيعة/10/ص:303). در ماه رمضان شیطان درغول وزنجیراست. یعنی نفس وشیطان شما ضعیف و مغلوب شده است انشاءالله همیشه اسیر شما بشود در بند شما باشد عقلت و دینت غالب باشد.
یکی از اساتید ما فرمودند: آن هایی که خانم دارند دو رقم خانم دارند. بعضی ازخانم ها هستند خیلی مظلومند یعنی شوهر به سرشان بزند هیچی نمی گویند حقش را ندهی، لباس نخری، مسافرت نبری خانم از خودش دفاع نمی کند فقط می رود دریک گوشه آه می کشد. خانم های دیگری هستند که غر می زنند حقشان را می گیرند یکی به او بگویی ده تا بارت می کند. لباس نخری پدرت را در می آورد.ایشان می گفت: خانم اولی نصیب کسی نشود چون می رود گوشه ای آه می کشد. یعنی شما ظالم می شوید اوهم مظلوم یا شاگر مظلوم یا زیر دست مظلوم یا بچه مظلوم می شود. از این ها خیلی بترسید چون پشتیبانش خداست. به مظلومی که گوشه افتاده اگر زور بگویی این می رود یک آه می کشد همه زندگیت را بر باد می دهد. این آخرین فرمایش امام حسین علیه السلام درلحظات آخراست که می خواستند بروند با امام سجاد علیه السلام خداحافظی کنند «إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ» (شیخ کلینی/الكافي/2/ص: 330). از ظلم کردن به کسی که جز خدا پناهی ندارد مواظب باش. می گویند درویشی نشسته بود ذکر می گفت یا علی می گفت. دوتا پاسبان بودند که خیلی یاغی بودند. از آن پاسبان هایی که چادر می کشیدند و عمامه بر می داشتند. مرحوم ایت الله بهاءالدینی فرمودند: همه این ها کفی خوردند از جاهای بلند افتادند سرطان گرفتند. می گفت: یکیشان هم خیر ندید. دوتا از این پاسبان ها بودند نگاهی تحقیرآمیز به این درویش انداخت اتش چپگش را رو سر این درویش بیچاره خالی کرد اینم هیچی نگفت: گفت این سر صاحبی دارد خدایی دارد فقط آه کشید. نمی توانست با پاسبان مقابله کند. پاسبان رفت جلو می خواست سوار اسبش بشود اسبش رم کرد این را زمین زد مغزش داغون شد. من از این ها دارم می گویم بترسید از کسی که مظلوم است وفقط آه می کشد. درشرح حال مرحوم آیة الله شاه آبادی نوشتند ایشان حمام رفته بودند بین حمام و رخت کن حوضچه ای بود که پایشان را آب بکشند. مرحوم آقای شاه آبادی می خواست پایش را آب بکشد آب رو پای و لباس سرهنگ رضا خان می ریزد. سرهنگ خیلی قلدر بود این هم نمی شناخت که این آقا خیلی آدم محترمی است. شروع می کند به فحش دادن فحش های ناجور، آقا هم هیچی نمی گوید فردا نماز می آید می گویند فلان سرهنگ افتاد مرد. آقا خیلی ناراحت می شود می گوید کاش من جوابش را داده بودم چون جوابش را ندادم از بین رفت. خانم هایی که حق خودشان را می گیرند این خطر ندارد یا بیشتر می گیردعیبی ندارد شما مظلوم می شوید او ظالم می شود.
یک مرجعی خانمش او را می زد اما به خاطر خدا تحمل می کرد می گفت: خدا به من اجرمی دهد. حضرت نوح خانمش او را خیلی اذیت می کرد. آمدند گفتند: آقا این را طلاق بده. گفت: خدای متعال برای هرکس دشمنی گذاشته است دشمن من درخانه ام است اسیر من است این بهتر از این است که دشمنی از بیرون من را اذیت و آزار برساند. یکی از اساتید ما می فرمودند: مرحوم آقای حداد که عارف بزرگی بود. بیست سا ل بهترین شاگرد مرحوم علامه قاضی بود کارش هم نعل بندی بود. استاد آیة الله ها کارش نعل بندی بود. من یک موقع فکر می کردم که در همه شغل ها اولیاء الله است. آقای حائری گفتند: که من بوی امام زمان را از آن مغازه یک آدم عطار استشمام می کردم. می گفتند: آقای حداد کربلا بودند من رفتم خدمتشان می گفت: خانمی خیلی قوی و قلدر و گردن کلفت داشت. بعضی از مردان هستند که صفات مردانگی درآن ها هست. می گفت: من محضر آقای حداد نشسته بودم. یک آیة اللهی محضر این آقا نشسته که خانمش وارد شد گفت: که چرا برای ما فلان چیزرا نمی خری فلان کار را نمی کنی؟ به آقا گفت: هی، جلو ما آمد یک مشت به سرآقا زد. می گفت: من خیلی ناراحت شدم. آقا گفت: چیزی نشد که، من عمامه ام را درست می کنم. زهرش را ریخت تمام شد سبک شد عقده هایش را خالی کرد رفت هیچ طوری نشد. این طور کارها از هزارها نماز شب جلوتراست. این علامت این است که شیطان و نفسش مرده است. این جا جایی است که پیامبر می فرماید: «وجبت محبة الله عز و جل على من أغضب فحلم» (ابوالفضل على بن حسن طبرسى/مشكاةالأنوار /ص : 307). تمام سیر و سلوک ها و نمازها برای این است که آدم محبوب خدابشود. یعنی خدا بگوید بنده من دوستت دارم. یعنی ما مورد نظرو محبت خدا بشویم. همه گریه و زاری ها برای این است که ما جا باز کنیم چه کار کنیم؟ خدا می گوید محبت من واجب می شود برآن کسی که او را به غضب بیاورند به خاطر من غضبش را قورت بدهد. یعنی سر بزنگاه، خانم سر تا پا اهانت به تو کرده بگویی خانم ببخش من اشتباه کردم. شاگردت فحش داده، حق شما را خورده بگویی من حلالت کردم برو به امان خدا، مگر امام های ما این کار را نمی کردند؟ به امام حسن علیه السلام فحش دادند به امام صادق فحش دادند ولی امام صادق علیه السلام فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم و دو برابر حقوقت برای پول راهت می دهم. ازخدا کمک بخواهیم در عمرمان یک بار هم که شده این کار را بکنیم. آقای دولابی فرمود: من این قدر سینه ام را به ضریح امام حسین علیه السلام مالیدم که به من علم نافع بدن بدهد. و خدا چه به او داد بعدها معلوم می شود. استاد ما می گفت: خانواده ای بودند که پدرشان فوت کرد صغیر بودند بی کس بودند. می گفت: من وضع مالیم خوب بود این ها را تامین کردم. سر یک مساله ای این خانواده با ما چپ شدند یک روز رفتم در خانه این ها سر بزنم. آقا این خانم و بچه هایی که ما به خاطر خدا بزرگشان کردیم یتیم و صغیر و بیوه بودند. آقا فحش بود که به ما نثار کردند. یعنی مزدمان را دادند. یعنی اهل دنیا مزدشان همین است شما باید مزدش را از خدا بگیرید. این آقا می گفت: هرچه فحش دادند چون برای خدا من به آن ها خدمت کرده بودم خدا می داند هیچ ناراحت نشدم. خیلی مهم است اگر من بودم تیکه تیکه اشان می کردم می گفتم من شما را بزرگتان کردم این مزد است که به من می دهید. می گفت: خودم را به کری زدم نشنیدم. مثل آن خانمی که آمد پیش کفاش، کفاش که از اولیاء الله شده بود آمد کفش بدهد که این کفش بدوزد خلاصه یک باد معده از این خانم درمی رود خانم داشت از خجالت می مرد این کفاش خودش را به کری می زند می گوید: خانم چه می گویی من نمی فهمم. خانم می گوید الحمدالله این آقا کراست نمی فهمد ما این جا چه غلطی کردیم. این کفاش به خاطر آبروی این زن مدتی کر می شود به خاطر همین از اولیاء الله می شود. نگذاشت آن زن خورد بشود خودش را به کری زد که آن زن راحت باشد.
خدای متعال می فرماید: من به شما اعلام می کنم «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ» (إبراهيم: 7). حواستان را جمع کنید اگر شکر نعمت به جا آورید من رشدتان می دهم. نمی گوید که نعمت هایت را زیاد می کنم می گوید به خودت رشد می دهم خودت را بزرگ می کنم. تو بزرگ شدی نعمت هایت هم بزرگ می شود. به خدای بزرگ نزدیک می شوی. ظرفت بزرگ شد خدا باید داخل ظرفت زیاد بریزد تا پرشود. به خودت، عمرت، مالت و همه وجودت رشد می دهد. این درصورتی است که شکر نعمت کنی. ولی اگر هم کفران نعمت کنی خدا می فرماید: عذاب من شدید است. قدر بدانید سلامتی و امنیت دارید. کشورهای دیگر آمار خودکشی و گرانی و مشکلات اقتصادی و بیکاری درهمه کشورها گلوگیرند. درکشور ما هم هست اما به داده ها هم نگاه کنیم همه اش به نداده ها نگاه نکنیم. خدا می خواهد امتحانت کند مریضی و صحت و عزت و ذلت و حرف مردم این ها همه اش امتحان است. اصلا بشر برای امتحان به دنیا آمده است.
یکی از رفقاء می گفت: یک روز جوانی به من رسید دیدم سرش را دستمال بسته است می گوید این چه خدای است من را بیچاره کرده است به خدا کفر می گفت. گفتم: چه شده؟ گفت: دیشب سردرد گرفتم تا صبح نخوابیدم. گفتم: خاک برسرت خدا این همه سلامتی داده، پدر مادر خوب، آبرو به تو داده، یک شب هم سردرد داده است پارچه به سرت بستی داری آبروی خدا را می بری کفر می گویی. گفت: این جوان به گریه افتاد گفت: راست می گویی ما خیلی بنده ناسپاسی هستیم.
ابوهاشم جعفری نوه جعفرطیاراز سادات جلیل القدراست چهار امام را هم درک کرده است. ایشان گفت: من در زمان امام هادی علیه السلام مشکل مالی پیدا کردم. زندگی بالا پایین، کمی و زیادی خیلی دارد. یک مقدار وضع مالیم خوب نبود آمدم خدمت امام هادی علیه السلام که گلایه و شکایت بکنم که آقا این چه وضعشه من بدهکارم حقوقم کم است. آمدم کنار آقا نشستم تا خواستم گلایه هایم را شروع کنم. قبل از این که من صحبت کنم حضرت نگاهی به من کردند وفرمودند: ابوهاشم کدام نعمت خدا را می خواهی شرح بدهی؟ خدا به تو ایمان داده، با این ایمان بدنت را بر آتش جهنم حرام کرده است. ولایت ما را داده است می توانی شکرش را به جا بیاوری؟ خدای متعال به تو سلامتی و عافیت داده، با این سلامتی نماز می خوانی، عبادت می کنی، می توانی شکرش را به جا بیاوری؟ خدای متعال به تو قناعت داده، اگر ما عزیز و قانع نبودیم می رفتیم گدایی می کردیم. ما اگر تیکه تیکه بشویم حاضر نیستیم گدایی کنیم پس خدایه صفت عزتی در ما گذاشته است فکر می کنم تو آمدی از آن خدا که این همه نعمت به تو داده شکایت کنی. ابوهاشم می گفت: خودم را جمع کردم عرض کردم آقا اشتباه کردم. حضرت مبلغ زیادی پول به من دادند فرمودند: برو مشکلاتت را حل بکن دیگر از خدا این قدر شکایت نکن.
امام هشتم علیه السلام فرمودند: کسی که شکر واسطه نعمت را به جا نیاورد شکر خدا را هم به جا نیاورده است. واسطه ها کی ها هستند؟ استادی که به ما درس یاد داده است. خانمی که شب و روز برای ما افطا روسحری درست کرده، ازآن ها تشکر کردی؟ هدیه ای خریدی؟ تشکری کردی؟ خانمی یک روز یک مقدار یونجه و جو آورد در سفره گذاشت. گفتند: خانم چرااین کرهارا می کنی؟ گفت: سی ساله در این خانه کارمی کنم یک بار نگفتی دستت درد نکند شما بهتراست همین یونجه و کاه بخورید. خانم ها هم از اقای خانه تشکر کنند. ملائکه می گویند چه آدم بدی هستند نعمت خدا را خوردند یک الحمدلله نمی گویند بعد ازغذا خدا راهم تشرکنیم. روایت داریم بنده ای را پای حساب می آورند حساب هایش را می کشند می گویند این جهنمی است. همین طور که جهنم می برند می گوید خدایا من چرا جهنمی شدم؟ می گویند: تو شکر گذار نعمت های من نبودی. عرض می کندخدایا خودت شاهدی فلان جا، فلان جا، فلان جا، گفتم الحمدلله، نماز شکر خواندم، سجده شکررفتم. خدا می گوید: آره گفتی قبول است شکر من را به جا آوردی اما شکر پدر ومادرت را به جا آوردی؟ شکر واسطه های نعمت که به وسیله آن ها به تو نعمت رسید به جا نیاوردی به جهنم ببرینش. وساطت نعمت را تشکر کنیم انشاءالله قدردان باشیم شکر آن ها شکر خداست. شکر زبانی و قلبی داریم آدم درک بکند نعمت را شکر کند اعلاء درجه شکر این است که بگویی من عاجزم خدایا نمی توانم شکرت را به جا بیاورم تا خدا زیاد بکند.
در خانه صدیقه کبری فاطمه زهراء علیهاالسلام برویم یک امضایی به این پرونده ما بزنند. ما همه امیدمان به حضرت زهرا علیهاالسلام است. به آیة الله عرض کردم که آقا شمانماز شب خواندید دعا وذکرو ورد و درس وتدریس خیلی کارها کردید حدود هشتاد سالش است به نظر شما شب اول قبرو قیامت چه چیزی دستت را می گیرد اگر آن را نشان بدهی خدا بگوید من این را خیلی قبول دارم؟ فکری کرد وگفت: فلانی همه این ها یک طرف، من خیلی دلم خوش نیست. شب اول قبر اگر خدا بگوید چه آوردی می گویم محبت حضرت زهراء علیهاالسلام را آوردم، برای این خانم گریه کردم حتی می خواهم بگویم از بقیه ائمه مهمتراست. حضرت زهراء علیهاالسلام سفره خصوصی روز قیامت است. اما باقر علیه السلام فرمود: میآید از صحرای محشر عبور بکند مثل مرغی که دانه را از خاک جدا می کند شیعیانش را جدا می کند. خوشا به حال آن هایی که با حضرت زهراء رابطه ای دارند. اما نمی دانم داغ حضرت زهراء با امیرالمومنین و بچه هایش چه کرد؟ با زینب چهارساله چه کرد؟ امیرالمومنین وقتی پیامبر را از دست دادند آن قدر بیتابی نمی کردند اما در شهادت فاطمه زهراء فرمود: دیگر اندوه من دائمی است. دیگر شب های علی به بیداری سپری می شود. دیگر فاتح بدر و خیبر خانه نشین شد. زانوهای غم را بغل کرد. من نمی دانم آن شب چه حالی داشت وقتی بدن حضرت زهراء رادرقبر گذاشت. این صورت فاطمه زهراء را باز کرد و روی خاک گذاشت. گفت: فاطمه جان علی را حلال کن. خیلی برای امیرالمومنین سخت بود.
- بـنـد کـفـنـت را به حد بگشودم رویت که نشان من ندادی دیدم
صورت زهرا را روی قبر گذاشت وقتی که دست هایش را از روی قبر تکان داد همه غم های عالم به دل علی هجوم آورد. رو کرد به قبر رسول الله وگفت:السلام علیک یا رسول الله امیرالمومنین خطبه طولانیی خواند اما دل آقا آرام نشد. یک وقت دیدند آقا خم شد صورت روی خاک ... «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ » (شیخ کلینی/الكافي/1 /230) .