سخنران استاد فرحزاد

  • دل می رود ز دستم صـاحـب دلان خدا رادردا کـه راز پـنهان خواهد شد آشکارا
  • کشتی نشستگانیم ای باده شرطه برخـیـــز بـاشـد کـه بــاز بـیـنیـم دیـدار آشـــنا را
  • ای صـاحـب کـرامـت شکرانـه سـلامـــت روزی تـفـقـدی کـن درویـش بیــنوا را
  • آسایش دو گیتی تفسیر این دوحـرف است بـا دوسـتـان مروت با دشمنان مـــدارا
  • ده روز مهر گردون افسانه است وافسون نیکی به جای یاران فرست شمار یارا
  • در کــوی نــیـک نـامی مـار گـذر نـدادنـد گـر تـو نـمـی پسندی تغییر ده قضا را

مذمت پرهیز از ذکر صلوات

در روایات ما از کسانی که نام پیامبر سلام الله علیه و آله را ببرند، یا بشنوند، یا بنویسند، و از ذکر صلوات پرهیز کنند، مذمت شده است. محدث قمی در صفینه نقل کرده است: اول کسی که "صاد و عین" را اختراع کرد، دستش شل شد. پیامبر سلام الله علیه و آله فرمود: جفا کار ترین مردم به من آن کسانی هستند که اسم من را بشنوند و صلوات نفرستند.

ادب انسان را به بهشت می برد و آدم بی ادب و بی حرمت اهل آتش جهنم است. به قول مولانا:

  • از خـــدا خواهیــــم توفیـــق ادببی ادب محروم ماند ازفیض رب
  • بی ادب تنها نه خود را داشت بد بلــــکه آتـش در همـــه آفـــاق زد

یک بی ادبی یک سنت بدهی را میگذارد میلیون ها انسان را مبتلا می کند.

ثواب نام گذاری فرزند به نام پیامبر سلام الله علیه و آله

پیامبر خدا سلام الله علیه و آله فرمود: کسی که چند تا پسر داشته باشد، یکی را هم نام من نگذارد، به من جفا کرده است. یکی از یاران امام صادق سلام الله علیه چند روز نتوانست خدمت آقا برسد. بعد از چند روز وقتی به خدمت حضرت مشرف شد، عرض کرد: من بچه دار شده بودم، کمک به خانه می کردم. (آقایانی که تو خانه کار می کنند خوش به حالشان. روایت هست: خداوند متعال به عدد هر موی بدنش یک خانه در بهشت برایش بنا می کند. باز روایت است: کسی تو خانه کار نمی کند، مگر این که صدیق یا نبی باشد. پیامبر سلام الله علیه و آله فرمود: «يَا عَلِيُّ خِدْمَةُ الْعِيَالِ كَفَّارَةٌ لِلْكَبَائِرِ وَ يُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ وَ مُهُورُ حُورِ الْعِينِ وَ يَزِيدُ فِي الْحَسَنَاتِ وَ الدَّرَجَاتِ»[1] یا علی خدمت کردند به خانواده باعث زیاد شدن حسنات می شود و مهر حور العین می شود. در بهشت حور العین برایت می دهند.) امام صادق سلام الله علیه فرمودند: نام بچه ات را چی گذاشته ای؟ عرض کرد: نام بچه ام را "محمد" گذاشته ام. امام صادق وقتی شنید که این نام بچه اش را محمد گذاشته فرمود محمد محمد محمد نام حضرت را بقدری تکرار کردند که صورت مبارکشان را تا نزدیک زمین آوردند. بعد فرمودند: جان خودم، جان پدر مادرم، جان بچه هایم، جان همه اطرافیانم، همه افراد روی زمین به قربان محمد سلام الله علیه و آله بشوند. خداوند متعال خیلی پیامبر را دوست دارد اسمش را هم دوست دارد. همه چیزی که متعلق به پیامبر است را خداوند متعال دوست دارد. می فرماید: «خانه ای که نام پیامبر برده می شود. بچه ای به آن نام در آن خانه باشد، آن خانه را ملائکه پر می کنند، هر روز تقدیس می کنند» حضرت امام صادق سلام الله علیه فرمود: «آن خانه ای که نام پیامبر در است، در آن خانه برکت است» درجلسه ای که نام پیامبر برده شود خداوند به آن جلسه برکت می دهد.

سجده شکر و آثار آن

یکی از سیره های پیامبر سلام الله علیه و آله این بود وقتی که یاد نعمت مهمی می افتاد سجده شکر به جا می آوردند. خداوند متعال چه نعمت های بزرگی به شما داده است. یکی از نعمت های بزرگ که به ما داده است نعمت هدایت است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ»[2] دعا از امام زمان است. حمد می کنم خدای را که او مرا هدایت کرد. خداوند ما را در صراط مستقیم، صراط اهل بیت قرار داده است. آن هایی که ولایت ندارند، نور ندارند. "اجل نعمت خدا ولایت علی بود" بهشت و هر چی در اوست عنایت علی بود. هر چی است به برکت مولی است. سجده حد اعلای عبادت است.

وقتی از پیامبر سلام الله علیه و آله در خواست می کردند که ما می خواهیم با شما محشور بشویم یک شخصی به نام "ربیعة بن کعب" خداوند متعال توفیق بزرگی برایش داده بود، چندین سال خدمت پیامبر سلام الله علیه و آله را درک کرد. هفت سال تو خانه پیامبر سلام الله علیه و آله نوکری می کرد. بعد از هفت سال یک بار پیامبر سلام الله علیه و آله به ربیعة فرمودند: که می خواهم پاسخ محبت هایت را بدهم. چیزی از من بخواه. عرض کرد: آقا صبر کنید، من فکر کنم فردا بخواهم. فردا آمد، حضرت فرمود: چی می خواهی؟ وعده کردم باید وفا بکنم. عرض کرد: آقا دیشب نشستم فکر کردند مال دنیا و ریاست بخواهم تمام می شود. ملک بخواهم باید بگذارم و بروم. اولاد زیاد بخواهم باعث دردسر است. یا رسول الله سلام الله علیه و آله حاجت من این هست که در اعلا درجه بهشت با شما باشم. در دنیا و آخرت با شما باشم. با اول شخصیت عالم، از این بهتر چی می شود؟ پیامبر خدا فرمودند: قول داده ام، وفا می کنم. اما تو هم با طول دادن، سجده من را کمک کن. خیلی ها این درخواست را داشتند. پیامبر سلام الله علیه و آله سفارش می کردند، سجده زیاد کنید و سجده را طول بدهید. آدم حتی ذکر هم نمی گوید، همین طور حالت سجده بیفتد.

همه اش دنیا نخواهیم. هر چیزی از خدا می خواهیم، دعا کنیم با عافیت نصیب ما بفرماید. یعنی اول ظرفیت نعمت را بدهد، بعد خود نعمت را مرحمت بفرماید. خدای متعال می فرماید: آن کسی که زیاد در خانه من را به خاطر دنیا می زند، یک وقت در دنیا را به رویش باز می کنم، برود که دیگر بر نگردد. یعنی دپشت به خداوند متعال بکند.

حب دنیا باعث عاقبت بشری و گمراه شدن انسان

ثعلبه آیه قرآن درباره اش داریم. دور پیامبر سلام الله علیه و آله می چرخید. کبوتر مسجد بود. پنج وعده در پشت سر پیامبر سلام الله علیه و آله نماز می خواند. آمد به پیامبر سلام الله علیه و آله اسرار کرد که آقا پول و پله می خواهم. حضرت فرمود: آن مقدار کمی که نیاز تو را بر طرف بکند و تو را غافل نکند کفایت می کند. گفت: نه من حقش را ادا می کنم. اسرار کرد. پیامبر سلام الله علیه و آله هم پولی برایش داد. رفت گوسفند خرید. گوسفندانش هی زیاد شد، زیاد شد. کسی که پنج بار نماز می آمد، یواش یواش وعده های نمازش را هم کم کرد، تا جایی که اصلا وقت نکرد که به مسجد بیاید. گوسفندانش زیاد شد که نتوانست در شهر بماند. بیرون شهر رفت. مال و ثروتش فراوان شد. آیه زکات نازل شد. که از چهل تا گوسفند باید یکی را به فقرا بدهی. پیامبر سلام الله علیه و آله نماینده فرستاد. که زکات مالت را بده. گفت: این حرف ها چیه؟ این حرف زور است. منکر زکات، منکر آیه قرآن شد. یعنی مرتد شد. آیه نازل شد که بعضی ها هستند، می گویند: اگر به من بدهی من صدقه می دهم، زکات می دهم. اما وقتی خداوند متعال می دهد، بخل می ورزند. آبروش رفت. به غیرتش برخورد. آمد زکات بدهد، حضرت قبول نکرد. فرمودند: خداوند متعال ردت کرده است. همین ثعلبه در زمان خلیفه اولی و دومی پشیمان شد. به ابوبکر و عمر التماس می کرد که زکاتش را بگیرند، گفتند: پیامبر قبول نکرده ما هم قبول نمی کنیم. از خداوند ایمان کامل، قلب سلیم و محبت روز افزون امام زمان سلام الله علیه را بخواهیم. دعا کنیم که امام زمانمان از ما راضی باشد.

بعضی ها می گویند: پیامبر سلام الله علیه و آله وقتی می خواستند کسی را نفرین کنند، می فرمودند: خداوند متعال مال و اولادت را زیاد کند. یکی از رفقا فرمود: یک مسجدی در قم منبر می رفتم. مسجد مخروبه ای بود. امکانات نداشت. یک شب از ثروتمندان قم به مسجد آمده بود. هیئت امنا گفتند: حاج آقا امشب یک کمی در مورد انفاق صحبت کنید، بلکه در قلب این آقا اثر کند. یک کمکی به مسجد بکند. خلاصه ما هر چه آیه و روایت بلد بودیم، خواندیم. بلکه در دل سنگ این آقا اثر کند. بعد از منبر گفت: حاج آقا تصمیم گرفته ام یک کار خیر انجام بدهم. بعد از چند روز تو همان محل منبری داشتم. دیدم که یک آمبولانسی آمد و خلاصه یک عده هم یک تابوتی را بیرون آوردند، ولی لباس هاشان خون آلود است. گفتم: چه خبر؟ چی شده گفتند: این جنازه همان حاج آقایی که پای منبر شما بود. و ثروت کلانی داشت، هیچ کار خیری نکرد. این بچه هاش بر سر ارث و میراث به هم چاقو زدند. «أَ يحَسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِينَ نُسَارِعُ لهَمْ فىِ الخْيرْاتِ بَل لَّا يَشْعُرُونَ»[3] فکر می کنی به کسی که مال و اولاد زیاد رساندیم، خیر رساندم.

درباره یکی از خلافا نقل می کنند که کبوتر مسجد بود. همش تو مسجد نماز، دعا، قرآن می خواند. خلیفه قبلی از دنیا رفت. آمدن به این گفتند: که از بنی امیه کسی نمانده است. شما را انتخاب کردند. قرآن را بست گفت: «هذا فراق بینی و بینک» امروز دیگر بین من و تو جدایی افتاد. بلکه به مقام که می رسید امامش را هم می کشد. اگر حکومت به من برسد و امام هم جلو نفسانیات من ایستاد باشد، کی ضمانت می کند که من امام را زندانی نکنم. چون هارون و مامون ادعای شیعه بودن می کردند.

تقرب به درگاه الهی با انجام اعمال مستحبی

عمل مستحبی یعنی طلب محبت خدا. یعنی خدایا من دوستت دارم. میخواهم درخت دوستی بنشانم. می خواهم اعلام دوستی بکنم. عمل واجب چون زور پشت سرش است، میگوید اگر انجام ندهی جهنم پشتش است. اما مستحب توش زور نیست. انجام دادی، دادی. ندادی، ندادی. «لا يزال عبدي يتقرب إلي بالنوافل مخلصا لي حتى أحبه»[4] خداوند متعال می فرماید: بنده من با مستحبات به من نزدیک می شود. من هم دوستش دارم. چیزهای که برایش واجب نکردم، انجام می دهد. من به محبت خودم او را بر می گذینم. «إذا أحببته كنت سمعه الذي يسمع به و بصره الذي يبصر به و يده التي يبطش بها»[5] وقتی کن یک بنده ای را دوستش داشته باشم، من گوش و چشم و دست او می شوم. یعنی این خودش نیست، من تو وجودش رفتم. یعنی فانی و ذوب در خداوند متعال شده است.

روایت داریم: گاهی آدم برا نماز شب بیدار می شود، خواب آلوده است. خسته است. تو سجده خوابش می برد. خدای متعال به ملائکه میفرماید این بنده من به کاری که واجب نکردم، خودش را به زحمت انداخته است. تو آسمان ها به این بنده برای ملائکه خودش مباحات می کند. بعد از واجبات، مستحبات خیلی راه گشاست. خیلی قرب آور است. اگر کسی می خواهد با اول شخص عالم حضرت محمد مصطفی سلام الله علیه و آله محشور بشود، زیاد سجده کند. سجده هایش را هم طول بدهد.

ذکر مصیبت حضرت علی اصغر سلام الله علیه

برای گدایی در خانه شش ماهه اباعبدالله سلام الله علیه ، حضرت علی اصغر سلام الله علیه برویم. که خیلی پیش خداوند متعال آبرو دارد. مظلوم ترین شهید کربلا و سند مظلومیت اهل بیت سلام الله علیهم است. اگر با دستگاه امام حسین سلام الله علیه رابطه ای داری، که داری. والا دستت به هیچ کجا بند نیست. بلکه به برکت امام حسین سلام الله علیه لطفی به ما کنند.

یکی از آقایون می گفت: یک روحانی منزل ما آمد، گفت: بچه من سرطان گرفته است. دکترها جوابش کردند. التماس دعا کرد. خواهش کرد، گفتم: من که کاری از دستم بر نمی آید. اسرار زیاد کرد. گفتم: فردا بیا ببینم چه کار می تونم برا شما بکنم. من نصف شب بلند شدم، رفتم زیر آسمان گفتم: خدا یا این بنده ات را از درت نا امید برنگردان. وقتی التماس کردم، به قلبم الهام شد، یک روضه برا امام حسین سلام الله علیه بخوان. اشک هایی که برا امام حسین سلام الله علیه می ریزی، به این بچه بده بخورد، خوب می شود. روضه خواندم گریه ایم گرفت. چند قطره اشکم را جمع کردم، با آب قاطی کردم. فردا پدرش آمد برایش دادم، برد. بعد از چند روز آمد، گفت: حاج آقا این چی بود؟ بچه را به آزمایشگاه بردیم، گفتند: بابا این بچه که سالم است. هیچ مریضی ندارد. گفتم: اشک هایی که برا مظلومیت اباعبدالله سلام الله علیه ریختم، بود.

اشک هایی که برای امام حسین سلام الله علیه می ریزیم، آتش جهنم را خاموش می کند. میزای قمی هر وقت گرفتار می شد، توسل به علی اصغر اباعبدالله سلام الله علیهما می کرد. این سرباز کوچک اباعبدالله سلام الله علیه خیلی مظلوم بود. بچه کوچک هر چند ساعت آب و شیر باید برایش بدهند. این بچه گردنش را نمی توانست نگه دارد.

منهال می گوید: وقتی به مدینه آمدم، امام سجاد سلام الله علیه فرمودند: منهال از کوفه چه خبر؟ گفتم: آقا مختار قیام کرده قاتلین شهدای کربلا را قصاص می کند. حضرت فرمود: حرمله را هم قصاص کرده است؟ (مثل این که این نا نجیب دل اهل بیت سلام الله علیهم را خیلی آتش زده است) گفتم: آقا هنوز حرمله دستگیر نشده است. حضرت منقلب عرضه داشت: خدایا طعم آهن و آتش را بر حمله بچشان. وقتی آقا اباعبدالله قنداقه عل اصغر را روی دستش گرفت، عمر سعد صدا زد: حرمله چرا جواب حسین را نمی دهی؟ آقا ابا عبدالله سلام الله علیه یک وقت ببیند، گوش تا گوش علی اصغر بریده شده است. علی اصغر در خونش دست و پا می زند. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»[6].


[1] . مستدرك الوسائل/محدث نوری/13/48/17- باب استحباب العمل في البيت للرجل والمرء...ص:48

[2] . الأعراف : 43

[3] .المومنون: 55،56

[4] . إرشادالقلوب/شیخ حسن دیلمی/1/91/الباب الثاني و العشرون في فضل صلاة ...ص:85

[5] .همان

[6] . الكافي/شیخ کلینی/1/230/باب ما أعطي الأئمة ع من اسم الله الاعظو....ص:230