سخنران استاد فرحزاد

شب های قدر

«قال الله تبارک و تعالی: قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ» ( الزمر: 53). بگو: اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه ] بر خود تجاوز كار بوده ايد! از رحمت خدا نااميد نشويد، يقيناً خدا همه گناهان را مى آمرزد زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. شب های قدر ایام خیلی مهمی هستند خصوصاً این سه شب 21 و 22 و 23، این که شب 22 را هم ضمیمه می کنم به خاطراین که مسلماً ماه رمضان بعضی سال ها سی روز است ولی چون در ابتدای ماه رمضان رؤیت هلال ماه جدید نمی شود و چندین سال است که ماه رمضان به 29 روز خاتمه پیدا می کند ولی در بعضی سال ها قطعا احتمال این هست که ما یک روز عقب افتاده باشیم و لذا خیلی از بزرگان سفارش فرمودند که عزیزان روزه دار به شب 22 هم اهمیت بدهند که ممکن است شب 23 باشد.

انس و ارتباط با خدا

شب های قدر بهترین موقع برای انس و ارتباط و پیوند با خدای بزرگ است که عالم به خاطر معرفت و محبت خدا خلق شده است. «كنت كنزا مخفيا فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لكي أعرف» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج84/ ص:194). در حدیث قدسی خدای متعال می فرماید من گنج پنهان و نهانی بودم دوست داشتم شناخته بشوم وخودم را معرفی کنم به خاطر همین عالم را خلق کردم.

بنده فکر می کنم لذتی از این بالاتر نیست که آدم گم شده خودش را پیدا کند لذتی از این بالاتر نیست که با خودش آشنا بشود که در نتیجه با خدای خودش آشنا بشود. تمام بزرگان، عرفاء، اندیشمندان اخیر و اهل سلوک متفقند که راه شناخت خدا و رسیدن به خدای متعال منحصر در معرفت نفس است.

اهمیت معرفت خدا

حدیثی متواتراً از پیامبر صلی الله... و امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که فرمودند: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» ) مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/ ج 2/ ص : 26). هر کس خودش را شناخت خدای بزرگ را شناخته است نمی فرمایند: من عرف ربه یعنی کسی که خود خدا را شناخت، بلکه می فرمایند به معرفتی که برای یک بشر قابل رسیدن است برسید. خدای متعال در همه موجودات تجلی کرده است همه عالم جلوه خداست آب مظهر رحمت خداست، آتش مظهر غضب خداست، کوه ها مظهر عظمت و جلال خداست، ولی انسان مظهر همه اسماء و صفات خداست. خدای متعال برای هیچ موجودی این تعبیر را نفرموده ولی بعد از خلقت انسان فرمود: «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي» (الحجر : 29). و از روح خودم در او دمیدم. من بعید می دانم فقط صرف یک اضافه تشریفاتی باشد یعنی روح ما منصوب به خداست تجلی ذات حق تعالی است. «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي» می فرماید: از روح خودم در او دمیدم و لذا اگر کسی آن روح را شناخت خدا را شناخت آن روح مظهر همه اسماء و صفات خداوند است. «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ » (المؤمنون : 14). فلذا تا وقتی روح در بشر دمیده نشده دیه اش خیلی نازل و یک دهم است ولی وقتی روح در انسان دمیده شد دیه اش کامل می شود یعنی 90 درصد دیه زمانی است که در بدن آن جنین روح دمیده باشد و الا قبل از روح یک دهم دیه برای آن جنین هست. یعنی شرافت مال روح است بعد از این که روح دمیده شد خدای متعال می فرماید: «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ» با برکت باشد آن خدایی که بهترین خلقت کننده ها و خلق کننده هاست. که مفسرین ما از این «أَحْسَنُ الْخالِقينَ» این استفاده را هم کردند که «أَحْسَنُ الْخالِقينَ» در جایی اطلاق می شود که بهترین هنر، بهترین خلقت و بهترین نقش و نگار پیاده شود آن موقع «أَحْسَنُ الْخالِقينَ» است. « فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ» یعنی آفریده زیباترین نقش ها، آفریده انسان که گل سرسبد موجودات است. زیباترین هنرها در وجود انسان آمده، که حقیقت ما آن روح و جان ماست.

  • ظاهر این اختران قوام ما باطن ما گشته قوام سماء

یک اشتباه بزرگ که ما داریم این است که خودمان را با بدنمان اشتباه گرفتیم حقیقت ما روح و دل وجان و قلب و وجود ماست ولی ما با بدنمان اشتباه گرفتیم. بدن ما چند صباحی مرکب ماست در این دنیا رها می کنیم و می رویم ولی آن روح و جان حقیقت ماست که این بدن را حرکت می دهد. فکر می کنید می اندیشید بدن را راه می برد مدیریت می کند تدبیر می کند آن روح که درک می کند می شنود حرف می زند، فکر می کند و نقشه می کشد. شرافت مال روح ماست. اگر کسی روحش را، نفسش را، حقیقتش را بشناسد همه گم شده هایش را پیدا کرده است. روح ما شعاعی است از تجلی ذات حق تعالی، روح ما شعاعی از روح پیامبر و امیرالمؤمنین و امامان است. اگر کسی با تصفیه نفس، با دعءا و توسل و تضرع و پرهیز از گناه روحش را جلاء بدهد و حجاب هایی که جلوی دیدگانش هست که حجابی بالاتر و سخت تر از خودبینی و خودیت و منیت نیست اگر کسی حجاب خودپرستی و منیت و خودبینی را کنار بزند آن تجلی شامل او خواهد شد و خودش را پیدا خواهد کرد و در واقع همه گم شده هایش را پیدا خواهد کرد. از روایات ما استفاده می شود کسی که خود را شناخته همه چیز را شناخته است. آقا اباعبدالله علیه السلام می فرماید: خدایا آن کسی که تو را یافت چه چیز را گم کرده؟ دیگر فاقد چه چیزی است؟ «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ» ) مجلسی/ بحارالأنوار/ ج95/ ص:212). کسی که تو را پیدا کرد و یافت چیزی را فاقد نیست و ای خدای من کسی که تو را ندارد چه دارد؟ کسی که خدا را ندارد هیچ چیز را نشناخته است. این تعبیرها در روایات ما هست امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: کسی که خودش را گم کرد و خودش را نشناخت و جاهل به نفس خودش بود جاهل به همه چیزهاست. یعنی نزدیکتر از خودمان به خودمان کسی نیست وقتی من هویت خودم را گم کردم و خودم را پیدا نکردم خودم را نشناختم جهان ماوراء خودم را به طریق اولی نمی شناسم. وقتی خودم را نشناختم اطرافیانم را نمی شناسم. اگر خودم را نشناختم دنیا را نمی شناسم، امامم را نمی شناسم، آخرت را نمی شناسم. شاید دردی بدتر از این درد در عالم نیست که انسان خودش را گم کند و شیرینی زیباتر و شیرین تر و لذیذتر از این نیست که انسان خودش را پیدا کند. و البته این راه باید با کمک الهی باشد که کمک الهی، لطف الهی، عنایت الهی و کمک اهل بیت علیهم السلام و مجاهدت در راه خدا باشد. «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» ) العنكبوت : 69). خدای بزرگ می فرماید: کسانی که در راه خدا جهاد کنند راه های بزرگ را شاهراه ها را به آنها نشان خواهیم داد. راه معرفت به دل او باز خواهد شد و راه مهمش کنار گذاشتن منیت و خودیت است. اگر کسی به لطف خدا بتواند منیت و خودیت را کنار بگذارد و بشکند، لا اله الاالله را درست بگوید زود به خدا خواهد رسید. نیستی معراج مردان خداست، معراج حقیقت غیر از این دیده خودبین است تا وقتی انسان خودش را می بیند به جایی نمی رسد.

به قول خواجه حافظ می فرماید:

  • نیست دیده خود بین خدا کی شودگفت رمزی برو و خود را مبین
  • میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیستتو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

وقتی انسان از خودش بیرون بیاید و رها بشود همه عالم و حتی خودش را ببیند خودش را جلوه گاه الهی می بیند. روایت داریم امام صادق علیه السلام در حال خواندن حمد به این آیه مبارکه رسیدند «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» (الفاتحة : 5). آن قدر تکرار کردند که بی هوش شدند و از حال رفتند و بعد از این که بهوش آمدند پرسیدند چه حالی به شما دست داد؟ فرمودند: آن قدر «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» را تکرار کردم «حَتَّى سَمِعْتُهَا مِنْ قَائِلِهَا» (شیخ بهائی/ مفتاح الفلاح في عمل اليوم و الليلة/ ص:372). تا دیگر گوینده را ندیدم عابدی را ندیدم فقط خدا را دیدم و آن جلوه الهی تجلی کرد و از خود بی خود شدم.

از خدای متعال معرفت نفس بخواهیم به قول یک بزرگی که می فرمود: تا حالا هیچ وقت شده خودت را پیدا کنی خودت را در آغوش بگیری و دمی با خودت بنشینی. لذتی بالاتر از این نیست که گمشده ها در وجود خود انسان باشد و انسان در به در دنبال گمشده می گردد که اگر وجود خودش را (آن شعاعی که از وجود خدا و اولیاء خدا در وجودش هست را) پیدا کند به همه گمشده ها خواهد رسید و همه لذایذ عالم در کام او خواهد آمد.

امیدواریم که خدای متعال در این شب ها که دعا مستجاب می شود ما را جزء اهل معرفت و محبت خودش قرار بدهد و لذت انس و آشنایی با خودش را به ما مرحمت بفرماید.