آیات:
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ [1]
و البته نبايد كسانى كه كافر شدهاند تصور كنند اينكه به ايشان مهلت مىدهيم براى آنان نيكوست؛ ما فقط به ايشان مهلت مىدهيم تا بر گناه [خود] بيفزايند، و [آنگاه] عذابى خفتآور خواهند داشت. خدا بر آن نيست كه مؤمنان را به اين [حالى] كه شما بر آن هستيد، واگذارد، تا آنكه پليد را از پاك جدا كند.
وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ [2]
و خداوند كسانى را كه [واقعاً] ايمان آوردهاند معلوم بدارد، و از ميان شما گواهانى بگيرد، و خداوند ستمكاران را دوست نمىدارد. و تا خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند خالص گرداند و كافران را [به تدريج] نابود سازد. آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مىشويد، بىآنكه خداوند جهادگران و شكيبايان شما را معلوم بدارد؟
وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما فِي صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور [3]
و [اينها] براى اين است كه خداوند، آنچه را در دلهاى شماست، [در عمل] بيازمايد؛ و آنچه را در قلبهاى شماست، پاك گرداند؛ و خدا به راز سينهها آگاه است.
لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ [4]
قطعاً در مالها و جانهايتان آزموده خواهيد شد.
وَ حَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ [5]
و پنداشتند كيفرى در كار نيست.
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ [6]
و اوست كسى كه شما را در زمين جانشين [يكديگر] قرار داد، و بعضى از شما را بر برخى ديگر به درجاتى برترى داد تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ [7]
و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج، از جايى كه نمىدانند گريبانشان را خواهيم گرفت.
وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً [8]
و از فتنهاى كه تنها به ستمكاران شما نمىرسد بترسيد و بدانيد كه خدا سختكيفر است.
وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ [9]
و بدانيد كه اموال و فرزندان شما [وسيله] آزمايش [شما] هستند
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ [10]
آيا پنداشتهايد كه به خود واگذار مىشويد، و خداوند كسانى را كه از ميان شما جهاد كرده و غير از خدا و فرستاده او و مؤمنان، محرم اسرارى نگرفتهاند، معلوم نمىدارد؟ و خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ [11]
آيا نمىبينند كه آنان در هر سال، يك يا دو بار آزموده مىشوند، باز هم توبه نمىكنند و عبرت نمىگيرند؟
لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا [12]
تا شما را بيازمايد كه كداميك نيكوكارتريد.
إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا [13]
در حقيقت، ما آنچه را كه بر زمين است، زيورى براى آن قرار داديم، تا آنان را بيازماييم كه كدام يك از ايشان نيكوكارترند.
وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً [14]
و تو را بارها آزموديم
قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُ [15] إلى قوله يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ [16]
فرمود: در حقيقت، ما قوم تو را پس از [عزيمت] تو آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت. [تا آنجا که فرمود:] اى قوم من، شما به وسيله اين [گوساله] مورد آزمايش قرار گرفتهايد.
لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ [17]
تا ايشان را در آن بيازماييم
كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ [18]
هر نفسى چشنده مرگ است، و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود، و به سوى ما بازگردانيده مىشويد.
وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ [19]
و نمىدانم، شايد آن براى شما آزمايشى و تا چندگاهى [وسيله] برخوردارى باشد.
لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ [20]
تا آنچه را كه شيطان القا مىكند، براى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و [نيز] براى سنگدلان آزمايشى گرداند
وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً [21]
و برخى از شما را براى برخى ديگر [وسيله] آزمايش قرار داديم.
بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ [22]
بلكه شما مردمى هستيد كه مورد آزمايش قرار گرفتهايد.
الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ [23]
آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟
و به يقين، كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم، تا خدا آنان را كه راست گفتهاند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد.
هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالًا شَدِيداً [24]
آنجا [بود كه] مؤمنان در آزمايش قرار گرفتند و سخت تكان خوردند.
إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ [25]
راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود.
وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ [26]
و قطعاً سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى بيفكنديم؛ پس به توبه باز آمد.
فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ [27]
و چون انسان را آسيبى رسد، ما را فرامىخواند؛ سپس چون نعمتى از جانب خود به او عطا كنيم مىگويد: «تنها آن را به دانش خود يافتهام». نه چنان است،بلكه آن آزمايشى است، ولى بيشترشان نمىدانند.
ما يُجادِلُ في آياتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلادِ [28]
جز آنهايى كه كفر ورزيدند [كسى] در آيات خدا ستيزه نمىكند، پس رفت و آمدشان در شهرها تو را دستخوش فريب نگرداند.
وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ [29]
و به يقين، پيش از آنان قوم فرعون را بيازموديم
وَ آتَيْناهُمْ مِنَ الْآياتِ ما فِيهِ بَلؤُا مُبِينٌ [30]
و از نشانهها [ى الهى] آنچه را كه در آن آزمايشى آشكار بود، بديشان داديم.
وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ [31]
و اگر خدا مىخواست، از ايشان انتقام مىكشيد، ولى [فرمان پيكار داد] تا برخى از شما را به وسيله برخى [ديگر] بيازمايد
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُمْ [32]
و البتّه شما را مىآزماييم تا مجاهدان و شكيبايانِ شما را باز شناسانيم، و گزارشهاى [مربوط به] شما را رسيدگى كنيم.
إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ [33]
ما براى آزمايش آنان [آن] مادهشتر را فرستاديم
رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا [34]
پروردگارا، ما را وسيله آزمايش [و آماج آزار] براى كسانى كه كفر ورزيدهاند مگردان
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُورُ [35]
همان كه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد، و اوست ارجمند آمرزنده.
إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ [36]
ما آنان را همان گونه كه باغداران را آزموديم، مورد آزمايش قرار داديم، آنگاه كه سوگند خوردند كه صبح برخيزند و [ميوه] آن [باغ] را حتماً بچينند.
فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ [37]
پس مرا با كسى كه اين گفتار را تكذيب مىكند واگذار. به تدريج آنان را به گونهاى كه در نيابند [گريبان] خواهيم گرفت، و مهلتشان مىدهم، زيرا تدبير من [سخت] استوار است.
لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ [38]
تا در اين باره آنان را بيازماييم
وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا [39]
و شماره آنها را جز آزمايشى براى كسانى كه كافر شدهاند قرار نداديم
إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً وَ أَكِيدُ كَيْدا [40]
آنان دست به نيرنگ مىزنند. و [من نيز] دست به نيرنگ مىزنم.
روایات:
1. تفسير العياشي عَنِ الْوَشَّاءِ بِإِسْنَادٍ لَهُ يُرْسِلُهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُنَّ وَ اللَّهِ لَتُمَيَّزُنَّ وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا الْأَنْدَرُ قُلْتُ وَ مَا الْأَنْدَرُ قَالَ الْبَيْدَرُ وَ هُوَ أَنْ يَدْخُلَ الرَّجُلُ قُبَّةَ الطَّعَامِ يُطَيِّنُ عَلَيْهِ ثُمَّ يُخْرِجُهُ وَ قَدْ تَأَكَّلَ بَعْضُهُ فَلَا يَزَالُ يُنَقِّيهِ ثُمَّ يُكِنُّ عَلَيْهِ يُخْرِجُهُ حَتَّى يَفْعَلَ ذَلِكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى يَبْقَى مَا لَا يَضُرُّهُ شَيْءٌ. [41]
امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که خالص گردانیده میشوید، و به خدا سوگند که جدا جدا میشوید، و به خدا سوگند که غربال میشوید، تا اینکه از شما جز به اندازه أندر باقی نمیمانند. عرض کردم: أندر چیست؟ ایشان فرمود: خرمنی از گندم است که مردی در آن داخل شود و آن را گلآلود کند و سپس گندمها را در حالی که مقداری از آنها [ساییده و] خورده شده است از میان گلها بیرون بیاورد و همینطور آنها را تمیز کند، سپس بار دیگر در گل فرو کند و باز بیرون آورد و سه بار اینکار را انجام دهد، و در آخر مقداری گندم که هیچ چیز نمیتواند به آن آسیب بزند باقی بماند.
2. تفسير العياشي عَنْ زُرَارَةَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِهِ رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ قَالَ لَا تُسَلِّطْهُمْ عَلَيْنَا فَتَفْتِنَهُمْ بِنَا. [42]
امام باقر علیه السلام درباره این سخن خداوند: «رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» [43] {پروردگارا ما را براى قوم ستمگر [وسيله] آزمايش قرار مده} فرمود: یعنی پروردگارا! آنان را بر ما مسلط مفرما که به وسیله ما آنها را بیازمایی.
3. التوحيد أَبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنِ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ قَبْضٍ وَ لَا بَسْطٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهِ الْمَنُّ أَوِ الِابْتِلَاء. [44]
امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ قبض و بسطی نیست مگر اینکه خداوند را در آن مشیت و قضا و آزمونی است.
توضیح علامه مجلسی: شاید قبض و بسط در رزقها به وسعت دادن و کم کردن آنها، و در جانها به شادی و غمگینی آنها، و در جسمها به سلامتی و درد آنها، و در اعمال به اینکه انسان در انجام آنها توفیق داشته باشد یا نداشته باشد، و در اخلاق به نیکو نمودن و عدم نیکو نمودن آنها، و در دعاها به اجابت یا عدم اجابت آنها، و در احکام به ترخیص در بعضی و نهی در بعضی دیگر از آنها باشد.
4. الكافي عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ «1» عَنْ سُفْيَانَ بْنِ السِّمْطِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ يُذَكِّرُهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِيُنْسِيَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ يَتَمَادَى بِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِي. [45]
امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه خداوند خیر بندهای را بخواهد، آن بنده گناهی میکند و خداوند در پی آن او را تنبیه میکند و استغفار را به یاد او میآورد. و هرگاه شرّ بندهای را بخواهد، آن بنده گناهی میکند و خداوند به دنبال آن به او نعمتی میدهد تا استغفار را از یاد او ببرد و به سبب آن نعمت گمراه شود، و این است همان سخن خداوند عزّ و جلّ [که فرمود]: «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ» [46] {به تدريج از جايى كه نمىدانند گريبانشان را خواهيم گرفت} با دادن نعمت در هنگام گناه کردن.
5. الكافي عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الِاسْتِدْرَاجِ قَالَ هُوَ الْعَبْدُ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُمْلِي لَهُ وَ يُجَدَّدُ لَهُ عِنْدَهُ النِّعَمُ فَيُلْهِيهِ عَنِ الِاسْتِغْفَارِ مِنَ الذُّنُوبِ فَهُوَ مُسْتَدْرَجٌ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ. [47]
از امام صادق علیه السلام درباره استدراج سؤال شد؛ ایشان فرمود: [استدراج، حال آن] بندهای است که گناهی میکند و به او مهلت داده میشود و در هنگام گناه نعمتهای جدیدی به او داده میشود و او را از استغفار از گناهان غافل میکنند و این بنده از جایی که نمیداند مستدرج میشود.
6. الكافي عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ ثُمَّ قَالَ لِي مَا الْفِتْنَةُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ الَّذِي عِنْدَنَا الْفِتْنَةُ فِي الدِّينِ فَقَالَ يُفْتَنُونَ كَمَا يُفْتَنُ الذَّهَبُ ثُمَّ قَالَ يُخَلَّصُونَ كَمَا يُخَلَّصُ الذَّهَبُ. [48]
معمر بن خلاد نقل کرده، از ابالحسن علیه السلام شنیدم که میفرمود: «الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ» [49] {الف لام ميم آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند!؟}، سپس به من فرمود: مقصود از فتنه چیست؟ عرض کردم: فدایتان شوم! تا جایی که ما میدانیم مقصود آزمون در دین است. ایشان فرمود: آزموده میشوند چنانچه طلا آزموده [و به محک زده] میشود. سپس فرمود: خالص میشوند چنانچه طلا خالص میشود.
7. الكافي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَ الْحَارِثُ بْنُ الْمُغِيرَةِ وَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا جُلُوساً وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَسْمَعُ كَلَامَنَا فَقَالَ لَنَا فِي أَيِّ شَيْءٍ أَنْتُمْ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُغَرْبَلُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَحَّصُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَيَّزُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ لَا وَ اللَّهِ مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ. [50]
منصور صیقل گوید: من و حارث بن مغیره و گروهی از اصحاب نشسته بودیم و امام صادق علیه السلام صحبتهای ما را میشنیدند؛ به ما فرمود: از چه چیزی صحبت میکنید!؟ هرگز! هرگز! نه، به خدا سوگند آنچه به آن چشم [امید] بستهاید نخواهد شد جز اینکه غربال شوید، نه، به خدا سوگند آنچه بدان چشم [امید] بستهاید نخواهد شد جز اینکه خالص شوید، نه، به خدا سوگند آنچه به آن چشم [امید] بستهاید نخواهد شد مگر اینکه جدا جدا شوید، نه، به خدا سوگند آنچه به آن چشم [امید] بستهاید نخواهد شد مگر بعد از اینکه ناامید شوید، نه، به خدا سوگند آنچه به آن چشم [امید] بستهاید نخواهد شد مگر زمانی که کسانی که به شقاوت میرسند، به شقاوت برسند و کسانی که به سعادت میرسند، به سعادت برسند.
8. نهج البلاغة أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ أَعَاذَكُمْ مِنْ أَنْ يَجُورَ عَلَيْكُمْ وَ لَمْ يُعِذْكُمْ مِنْ أَنْ يَبْتَلِيَكُمْ وَ قَدْ قَالَ جَلَّ مِنْ قَائِلٍ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ وَ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِين. [51]
ای مردم! خداوند متعال شما را از اینکه بر شما ستم کند، در امان داشته است، ولی از اینکه شما را بیازماید در امان نداشته است، خداوند والامقام فرموده است: «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ وَ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ» [52] {در حقيقت در اين [ماجرا] عبرتهايى است و قطعاً ما آزمايشكننده بوديم}.
9. نهج البلاغة قَالَ ع كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسِّتْرِ عَلَيْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ. [53]
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: چه بسا کسانی که به سبب احسان به آنها مورد استدراج قرار میگیرند و با پرده انداختن بر روی آنها مغرور میشوند و با سخنان نیکی که دربارهشان گفته میشود مفتون میشوند. خداوند سبحان هیچکس را به چیزی مانند مهلت دادن نیازموده است.
10. نهج البلاغة وَ قَالَ ع أَيُّهَا النَّاسُ لِيَرَكُمُ اللَّهُ مِنَ النِّعْمَةِ وَجِلِينَ كَمَا يَرَاكُمْ مِنَ النَّقِمَةِ فَرِقِينِ إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَرَ ذَلِكَ اسْتِدْرَاجاً فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً وَ مَنْ ضُيِّقَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَرَ ذَلِكَ اختيارا [اخْتِبَاراً] فَقَدْ ضَيَّعَ مَأْمُولًا. [54]
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ای مردم! خداوند باید شما را در مقابل نعمت هایی که به شما میدهد ترسان بیابد همانطور که در مقابل مصیبت ها ترسان مییابد. کسی که در رزقش وسعت داده شود و آن را به عنوان استدراج نبیند، از مساله ترسناکی احساس امنیت کرده است و کسی که در رزقش تنگ گرفته شود و این را به عنوان آزمون نبیند، پاداشی را که امید آن می رفت را تباه کرده است.