هدایت و گمراه کردن، توفیق دادن و یاری نکردن از سوی خداوند

هدایت و گمراه کردن، توفیق دادن و یاری نکردن از سوی خداوند

آیات:

هدایت و گمراه‌ کردن، توفیق دادن و یاری نکردن

از سوی خداوند

آیات:

إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ[1]

تو را مى‌پرستيم تنها و بس، بجز تو نجوييم يارى ز كس.

به راه راست ما را راهبر باش،

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ[2]

در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند -چه بيمشان دهى، چه بيمشان ندهى- برايشان يكسان است؛ [آنها] نخواهند گرويد. خداوند بر دلهاى آنان، و بر شنوايى ايشان مُهر نهاده؛ و بر ديدگانشان پرده‌اى است؛ و آنان را عذابى بزرگ است.

يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ[3]

[خدا] بسيارى را با آن گمراه، و بسيارى را با آن راهنمايى مى‌كند؛ و[لى‌] جز نافرمانان را با آن گمراه نمى‌كند.

كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُم فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ[4]

مردم، امّتى يگانه بودند؛ پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‌دهنده برانگيخت ، و با آنان، كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد، تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند. و جز كسانى كه [كتاب‌] به آنان داده شد -پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد- به خاطر ستم [و حسدى‌] كه ميانشان بود، [هيچ كس‌] در آن اختلاف نكرد. پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند، به توفيق خويش، به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند، هدايت كرد. و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‌كند. آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مى‌شويد و حال آنكه هنوز مانند آنچه بر [سرِ] پيشينيان شما آمد، بر [سرِ] شما نيامده است؟ آنان دچار سختى و زيان شدند و به [هول و] تكان درآمدند، تا جايى كه پيامبر [خدا] و كسانى كه با وى ايمان آورده بودند گفتند: «يارى خدا كى خواهد بود؟» هش دار، كه پيروزى خدا نزديك است.

اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ [5]

خداوند سرور كسانى است كه ايمان آورده‌اند. آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مى‌برد.

وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[6]

و خداوند قوم ستمكار را هدايت نمى‌كند.

وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ[7]

و خداوند، گروه كافران را هدايت نمى‌كند.

قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللَّهِ[8]

بگو: «هدايت، هدايت خداست»

كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[9]

چگونه خداوند، قومى را كه بعد از ايمانشان كافر شدند، هدايت مى‌كند؟ با آنكه شهادت دادند كه اين رسول، بر حق است و برايشان دلايل روشن آمد، و خداوند قوم بيدادگر را هدايت نمى‌كند.

وَ لَهَدَيْناهُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً [10]

و قطعاً آنان را به راهى راست هدايت مى‌كرديم.

وَ مَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ[11]

و هر كه را خدا بخواهد به فتنه درافكند، هرگز در برابر خدا براى او از دست تو چيزى بر نمى‌آيد. اينانند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك گرداند.

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ[12]

پس اگر پشت كردند، بدان كه خدا مى‌خواهد آنان را فقط به [سزاى‌] پاره‌اى از گناهانشان برساند.

ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ[13]

اين فضل خداست. آن را به هر كه بخواهد مى‌دهد، و خدا گشايشگر داناست.

إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ[14]

آرى، خدا گروه كافران را هدايت نمى‌كند.

وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ[15]

و خدا گروه فاسقان را هدايت نمى‌كند.

وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً [16]

و برخى از آنان به تو گوش فرا مى‌دهند، و[لى‌] ما بر دلهايشان پرده‌ها افكنده‌ايم تا آن را نفهمند، و در گوشهايشان سنگينى.

وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِينَ[17]

و اگر خدا مى‌خواست قطعاً آنان را بر هدايت گِرد مى‌آورد، پس زنهار از نادانان مباش‌

وَ كَذلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها لِيَمْكُرُوا فِيها [18]

و بدين گونه، در هر شهرى گناهكاران بزرگش را مى‌گماريم تا در آن به نيرنگ پردازند، و[لى‌] آنان جز به خودشان نيرنگ نمى‌زنند و درك نمى‌كنند.

مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ[19]

هر كه را خدا بخواهد گمراهش مى‌گذارد؛ و هر كه را بخواهد بر راه راست قرارش مى‌دهد.

وَ كَذلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَ هؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا [20]

و بدين گونه ما برخى از آنان را به برخى ديگر آزموديم، تا بگويند: «آيا اينانند كه از ميان ما، خدا بر ايشان منّت نهاده است؟»

وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَيْهِمُ الْمَلائِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتى وَ حَشَرْنا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ قُبُلًا ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ وَ لِتَصْغى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ[21]

و دلها و ديدگانشان را برمى‌گردانيم [در نتيجه به آيات ما ايمان نمى‌آورند] چنانكه نخستين بار به آن ايمان نياوردند. و آنان را رها مى‌كنيم تا در طغيانشان سرگردان بمانند. و اگر ما فرشتگان را به سوى آنان مى‌فرستاديم و [اگر] مردگان با آنان به سخن مى‌آمدند، و هر چيزى را دسته دسته در برابر آنان گرد مى‌آورديم، باز هم ايمان نمى‌آوردند -جز اينكه خدا بخواهد- ولى بيشترشان نادانى مى‌كنند. و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برگماشتيم. بعضى از آنها به بعضى، براى فريب [يكديگر]، سخنان آراسته القا مى‌كنند؛ و اگر پروردگار تو مى‌خواست چنين نمى‌كردند. پس آنان را با آنچه به دروغ مى‌سازند واگذار. و [چنين مقرر شده است‌] تا دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان نمى‌آورند به آن [سخن باطل‌] بگرايد و آن را بپسندد، و تا اينكه آنچه را بايد به دست بياورند، به دست آورند.

فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ[22]

پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت نمايد، دلش را به پذيرش اسلام مى‌گشايد؛ و هر كه را بخواهد گمراه كند، دلش را سخت تنگ مى‌گرداند؛ چنانكه گويى به زحمت در آسمان بالا مى‌رود. اين گونه، خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمى‌آورند قرار مى‌دهد.

إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[23]

آرى، خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمى‌كند.

فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ [24]

و اگر [خدا] مى‌خواست قطعاً همه شما را هدايت مى‌كرد.

إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ[25]

ما شياطين را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمى‌آورند.

فَرِيقاً هَدى‌ وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ [26]

گروهى را هدايت نموده، و گروهى گمراهى بر آنان ثابت شده است، زيرا آنان شياطين را به جاى خدا، دوستان [خود] گرفته‌اند و مى‌پندارند كه راه‌يافتگانند.

سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ[27]

به زودى كسانى را كه در زمين، بناحق تكبّر مى‌ورزند، از آياتم رويگردان سازم [به طورى كه‌] اگر هر نشانه‌اى را [از قدرت من‌] بنگرند، بدان ايمان نياورند، و اگر راه صواب را ببينند آن را برنگزينند، و اگر راه گمراهى را ببينند آن را راه خود قرار دهند. اين بدان سبب است كه آنان آيات ما را دروغ انگاشتند و غفلت ورزيدند.

مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَ مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ[28]

هر كه را خدا هدايت كند، او راه‌يافته است؛ و كسانى را كه گمراه نمايد، آنان خود زيانكارانند.

و در حقيقت، بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريده‌ايم. [چرا كه‌] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمى‌كنند، و چشمانى دارند كه با آنها نمى‌بينند، و گوشهايى دارند كه با آنها نمى‌شنوند. آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه‌ترند. [آرى،] آنها همان غافل‌ماندگانند.

مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَهُ وَ يَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ[29]

هر كه را خداوند گمراه كند، براى او هيچ رهبرى نيست، و آنان را در طغيانشان سرگردان وا مى‌گذارد.

وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ[30]

و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل مى‌گردد

وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ[31]

و خداوند گروه فاسقان را راهنمايى نمى‌كند.

رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِف وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ[32]

راضى شدند كه با خانه‌نشينان باشند، و بر دلهايشان مُهر زده شده است، در نتيجه قدرت درك ندارند.

وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ[33]

و چون سوره‌اى نازل شود، بعضى از آنان به بعضى ديگر نگاه مى‌كنند [و مى‌گويند:] «آيا كسى شما را مى‌بيند؟» سپس [مخفيانه از حضور پيامبر] بازمى‌گردند. خدا دلهايشان را [از حقّ‌] برگرداند، زيرا آنان گروهى هستند كه نمى‌فهمند.

وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ[34]

و خدا به سراى سلامت فرا مى‌خواند، و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‌كند.

كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا يُؤْمِنُونَ[35]

اين گونه سخن پروردگارت بر كسانى كه نافرمانى كردند به حقيقت پيوست، [چرا] كه آنان ايمان نمى‌آورند.

وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[36]

و برخى از آنان كسانى‌اند كه به تو گوش فرا مى‌دهند. آيا تو كران را - هر چند در نيابند- شنوا خواهى كرد؟ و از آنان كسى است كه به سوى تو مى‌نگرد. آيا تو نابينايان را - هر چند نبينند- هدايت توانى كرد؟

إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ وَ لَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ[37]

در حقيقت، كسانى كه سخن پروردگارت بر آنان تحقق يافته ايمان نمى‌آورند، هر چند هر گونه آيتى برايشان بيايد، تا وقتى كه عذاب دردناك را ببينند.

وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ[38]

و توفيق من جز به [يارى‌] خدا نيست. بر او توكّل كرده‌ام و به سوى او بازمى‌گردم.

وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ[39]

و اگر پروردگار تو مى‌خواست، قطعاً همه مردم را امّت واحدى قرار مى‌داد، در حالى كه پيوسته در اختلافند، مگر كسانى كه پروردگار تو به آنان رحم كرده، و براى همين آنان را آفريده است. و وعده پروردگارت [چنين‌] تحقّق پذيرفته است [كه:] «البتّه جهنّم را از جنّ و انس يكسره پر خواهم كرد.

وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ [40]

و اگر بخواهم شما را اندرز دهم، در صورتى كه خدا بخواهد شما را بيراه گذارد، اندرز من شما را سودى نمى‌بخشد. او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانيده مى‌شويد.

قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ[41]

بگو: «در حقيقت خداست كه هر كس را بخواهد بى‌راه مى‌گذارد و هر كس را كه [به سوى او] بازگردد، به سوى خود راه مى‌نمايد.»

أَ فَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعاً [42]

آيا كسانى كه ايمان آورده‌اند، ندانسته‌اند كه اگر خدا مى‌خواست قطعاً تمام مردم را به راه مى‌آورد؟

وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ [43]

و هر كه را خدا بى‌راه گذارد رهبرى نخواهد داشت.

فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ [44]

پس خدا هر كه را بخواهد بى‌راه مى‌گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى‌كند، و اوست ارجمند حكيم.

يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ [45]

خدا كسانى را كه ايمان آورده‌اند، در زندگى دنيا و در آخرت با سخن استوار ثابت مى‌گرداند، و ستمگران را بى‌راه مى‌گذارد، و خدا هر چه بخواهد انجام مى‌دهد.

وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[46]

و اگر خدا مى‌خواست قطعاً شما را امّتى واحد قرار مى‌داد، ولى هر كه را بخواهد بيراه و هر كه را بخواهد هدايت مى‌كند و از آنچه انجام مى‌داديد حتماً سؤال خواهيد شد.

وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ[47]

خدا گروه كافران را هدايت نمى‌كند. آنان كسانى‌اند كه خدا بر دلها و گوش و ديدگانشان مُهر نهاده و آنان خود غافلانند.

وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِهِ[48]

و هر كه را خدا هدايت كند او رهيافته است، و هر كه را گمراه سازد، در برابر او براى آنان هرگز دوستانى نيابى.

وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِيراً [49]

و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم، خوشگذرانانش را وا مى‌داريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند، و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [يكسره‌] زير و زبر كنيم.

مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً [50]

خدا هر كه را راهنمايى كند او راه‌يافته است، و هر كه را بى‌راه گذارد، هرگز براى او يارى راهبر نخواهى يافت.

قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا [51]

بگو: «هر كه در گمراهى است [خداى‌] رحمان به او تا زمانى مهلت مى‌دهد

وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً[52]

و خداوند كسانى را كه هدايت يافته‌اند بر هدايتشان مى‌افزايد

أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا [53]

آيا ندانستى كه ما شيطانها را بر كافران گماشته‌ايم، تا آنان را [به گناهان‌] تحريك كنند؟

وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[54]

و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هيچ كس از شما پاك نمى‌شد، ولى [اين‌] خداست كه هر كس را بخواهد پاك مى‌گرداند و خدا[ست كه‌] شنواىِ داناست.

وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ [55]

و خدا به هر كس نورى نداده باشد او را هيچ نورى نخواهد بود.

وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ[56]

و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‌كند.

وَ لكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَ كانُوا قَوْماً بُوراً [57]

ولى تو آنان و پدرانشان را برخوردار كردى تا [آنجا كه‌] ياد [تو] را فراموش كردند و گروهى هلاك‌شده، بودند.

كَذلِكَ سَلَكْناهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ[58]

اين گونه در دلهاى گناهكاران، [انكار را] راه مى‌دهيم‌ كه به آن نگروند تا عذاب پردرد را ببينند

إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ[59]

كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، كردارهايشان را در نظرشان بياراستيم [تا همچنان‌] سرگشته بمانند.

وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ [60]

و آنان را پيشوايانى كه به سوى آتش مى‌خوانند گردانيديم‌

إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ[61]

در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمى‌توانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مى‌كند، و او به راه‌يافتگان داناتر است.

فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ[62]

پس آن كس را كه خدا گمراه كرده، چه كسى هدايت مى‌كند؟ و براى آنان ياورانى نخواهد بود.

كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ[63]

اين گونه، خدا بر دلهاى كسانى كه نمى‌دانند مُهر مى‌نهد.

وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ [64]

و اگر مى‌خواستيم، حتماً به هر كسى [از روى جبر] هدايتش را مى‌داديم، ليكن سخن من محقّق گرديده كه: «هر آينه جهنّم را از همه جنّيان و آدميان خواهم آكند.»

قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلى نَفْسِي وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِما يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ[65]

بگو: «اگر گمراه شوم، فقط به زيان خود گمراه شده‌ام، و اگر هدايت يابم [اين از بركتِ‌] چيزى است كه پروردگارم به سويم وحى مى‌كند، كه اوست شنواى نزديك.»

أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ [66]

آيا آن كس كه زشتىِ كردارش براى او آراسته شده و آن را زيبا مى‌بيند [مانند مؤمن نيكوكار است‌]؟ خداست كه هر كه را بخواهد بى‌راه مى‌گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى‌كند.

إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ [67]

خداست كه هر كه را بخواهد شنوا مى‌گرداند؛ و تو كسانى را كه در گورهايند نمى‌توانى شنوا سازى.

لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ[68]

آرى، گفته [خدا] در باره بيشترشان محقّق گرديده است، در نتيجه آنها نخواهند گرويد. ما در گردنهاى آنان، تا چانه‌هايشان، غُلهايى نهاده‌ايم، به طورى كه سرهايشان را بالا نگاه داشته و ديده فرو هشته‌اند. و [ما] فراروى آنها سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پرده‌اى بر [چشمان‌] آنان فرو گسترده‌ايم، در نتيجه نمى‌توانند ببينند. و آنان را چه بيم دهى [و] چه بيم ندهى، به حالشان تفاوت نمى‌كند: نخواهند گرويد.

إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ [69]

در حقيقت، خدا آن كسى را كه دروغ‌پردازِ ناسپاس است هدايت نمى‌كند.

ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ [70]

‌ اين است هدايت خدا، هر كه را بخواهد، به آن راه نمايد، و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست.

وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍ [71]

و هر كه را خدا هدايت كند گمراه‌كننده‌اى ندارد

أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ[72]

يا بگويد: «اگر خدايم هدايت مى‌كرد، مسلّماً از پرهيزگاران بودم.»

وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ [73]

و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست.

كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ[74]

اين گونه، خدا هر كه را افراطگر شكّاك است، بى راه مى‌گذارد.

كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ [75]

اين گونه، خدا بر دل هر متكبّر و زورگويى مُهر مى‌نهد.

كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرِينَ[76]

اين گونه خدا كافران را بى‌راه مى‌گذارد.

وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ[77]

و براى آنان دمسازانى گذاشتيم، و آنچه در دسترس ايشان و آنچه در پى آنان بود در نظرشان زيبا جلوه دادند و فرمان [عذاب‌] در ميان امّتهايى از جنّ و انس كه پيش از آنان روزگار به سر برده بودند، بر ايشان واجب آمد، چرا كه آنها زيانكاران بودند.

اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ[78]

خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمى‌گزيند، و هر كه را كه از در توبه درآيد، به سوى خود راه مى‌نمايد.

وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ[79]

و هر كه را خدا بى‌راه گذارد، پس از او يار [و ياور]ى نخواهد داشت‌

وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ[80]

و هر كه را خدا بى‌راه گذارد هيچ راهى براى او نخواهد بود.

وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ [81]

و هر كس از ياد [خداى‌] رحمان دل بگرداند، بر او شيطانى مى‌گماريم تا براى وى دمسازى باشد.

أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ مَنْ كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ[82]

پس آيا تو مى‌توانى كران را شنوا كنى، يا نابينايان و كسى را كه همواره در گمراهى آشكارى است راه نمايى؟

أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ[83]

پس آيا ديدى كسى را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش او و دلش مُهر زده و بر ديده‌اش پرده نهاده است؟ آيا پس از خدا چه كسى او را هدايت خواهد كرد؟ آيا پند نمى‌گيريد؟

أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ[84]

اينان همانانند كه خدا بر دلهايشان مُهر نهاده است و از هوسهاى خود پيروى كرده‌اند.

وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ[85]

و[لى‌] آنان كه به هدايت گراييدند [خدا] آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد و [توفيق‌] پرهيزگارى‌شان داد.

أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ[86]

اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل‌] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است.

فَطُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ[87]

و در نتيجه بر دلهايشان مهر زده شده و [ديگر] نمى‌فهمند.

إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا [88]

ما راه را بدو نموديم؛ يا سپاسگزار خواهد بود و يا ناسپاسگزار.

روایات:

1- العقائد، اعتقادنا في الفطرة و الهداية أن الله عز و جل فطر جميع الخلق على التوحيد و ذلك قوله عز و جل‌ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها وَ قَالَ الصَّادِقُ ع‌ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ قَالَ حَتَّى يُعَرِّفَهُمْ مَا يُرْضِيهِ وَ مَا يُسْخِطُهُ. [89]

شیخ صدوق گوید: اعتقاد ما درباره فطرت و هدایت این است که خدای بلندمرتبه تمام مردم را بر توحید سرشته است چنانچه فرمود: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها» و امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ: «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ» {و خدا بر آن نيست كه گروهى را پس از آن‌كه هدايتشان نمود بى‌راه بگذارد، مگر آن‌كه چيزى را كه بايد از آن پروا كنند برايشان بيان كرده باشد} فرمود: یعنی مگر این‌که چیزهایی را که موجب رضایت یا خشم او می‌شود برایشان بیان کرده باشد.

2- وَ قَالَ الصَّادِقُ ع: فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها قَالَ بَيَّنَ لَهَا مَا تَأْتِي وَ مَا تَتْرُكُ‌. [90]

امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» [91] {سپس پليدكارى و پرهيزگارى‌اش را به آن الهام كرد} فرمود: یعنی کارهایی که باید انجام دهد و کارهایی که باید ترک کند را برایش بیان کرد.

3- وَ قَالَ الصَّادِقُ ع: فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً قَالَ عَرَّفْنَاهُ إِمَّا آخِذاً وَ إِمَّا تَارِكاً. [92]

امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا» [93] {ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس} فرمود: یعنی ما به او شناسانده‌‌ایم؛ خواه انجام دهد و خواه انجام ندهد.

4- وَ قَالَ الصَّادِقُ ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى قَالَ وَ هُمْ يَعْرِفُونَ. [94]

امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى» [95] {و اما ثموديان پس آنان را راهبرى كرديم و[لى] كوردلى را بر هدايت ترجيح دادند} فرمود: با این‌که آن را می‌شناختند.

5- وَ سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ قَالَ نَجْدَ الْخَيْرِ وَ نَجْدَ الشَّرِّ. [96]

از امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ: «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ» [97] {و هر دو راه [خير و شر] را بدو نموديم} از ایشان سؤال شد؛ ایشان فرمود: یعنی راه خیر و راه شر را.

6- وَ قَالَ الصَّادِقُ ع‌ مَا حَجَبَ اللَّهُ عِلْمَهُ عَنِ الْعِبَادِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمْ. [98]

امام صادق علیه السلام فرمود: چیزهایی که خداوند علمش را از بندگان بازداشته است، از عهده آنان برداشته شده است.

7- وَ قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّ اللَّهَ احْتَجَّ عَلَى النَّاسِ بِمَا آتَاهُمْ وَ عَرَّفَهُمْ. [99]

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند به سبب چیزهایی که به خلایق داده و به آنان شناسانده است، بر آنان احتجاج می‌کند.

8- نهج البلاغة قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‌ عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ. [100]

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: خداوند سبحان را با بر هم خوردن عزم‌ها و نقض شدن قرارها شناختم.

9- التوحيد، معاني الأخبار الْوَرَّاقُ وَ السِّنَانِيُ عَنِ ابْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانِ عَنِ ابْنِ حَبِيبٍ عَنِ ابْنِ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْبَصْرِيِّ عَنِ الْهَاشِمِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُضِلُّ الظَّالِمِينَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنْ دَارِ كَرَامَتِهِ وَ يَهْدِي أَهْلَ الْإِيمَانِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ إِلَى جَنَّتِهِ كَمَا قَالَ عَزَّ وَ جَلَ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ قَالَ فَقُلْتُ فَقَوْلُهُ وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ إِذَا فَعَلَ الْعَبْدُ مَا أَمَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مِنَ الطَّاعَةِ كَانَ فِعْلُهُ وِفْقاً لِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُمِّيَ الْعَبْدُ بِهِ مُوَفَّقاً وَ إِذَا أَرَادَ الْعَبْدُ أَنْ يَدْخُلَ فِي شَيْ‌ءٍ مِنْ مَعَاصِي اللَّهِ فَحَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَيْنَهُ وَ بَيْنَ تِلْكَ الْمَعْصِيَةِ فَتَرَكَهَا كَانَ تَرْكُهُ لَهَا بِتَوْفِيقِ اللَّهِ تَعَالَى وَ مَتَى خُلِّيَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْمَعْصِيَةِ فَلَمْ يَحُلْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا حَتَّى يَرْتَكِبَهَا فَقَدْ خَذَلَهُ وَ لَمْ يَنْصُرْهُ وَ لَمْ يُوَفِّقْهُ. [101]

راوی گوید: از امام صادق عليه السلام از قول خداى عز و جل‌ «مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً» {خدا هر كه را راهنمايى كند او راه‌يافته است، و هر كه را بى‌راه گذارد، هرگز براى او يارى راهبر نخواهى يافت.} پرسیدم؛ حضرت فرمود: خداى تبارك و تعالى در روز قيامت ستمكاران را از خانه كرامت خويش كه بهشت است گمراه گرداند و اهل ايمان و عمل صالح را به سوى بهشت خويش هدايت فرمايد چنان كه فرموده است:‌ «وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ» {و ستمگران را بى‌راه مى‌گذارد، و خدا هر چه بخواهد انجام مى‌دهد.} و فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ‌» {كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، پروردگارشان به پاس ايمانشان آنان را هدايت مى‌كند به باغهاى [پُر ناز و] نعمت، كه از زير [پاى‌] آنان نهرها روان خواهد بود [در خواهند آمد].} راوى پرسید: قول خداى عز و جل كه از شعيب حكايت مي‌فرمايد: «وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ‌» {و توفيق من جز به [يارى‌] خدا نيست.} چه معنى دارد و همچنين این سخن که فرمود:‌«إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ‌» { اگر خدا شما را يارى كند، هيچ كس بر شما غالب نخواهد شد؛ و اگر دست از يارى شما بردارد، چه كسى بعد از او شما را يارى خواهد كرد؟} حضرت فرمود: هر گاه بنده آنچه را كه خداى عز و جل از طاعات او را به آن امر فرموده بجا آورد كردارش با امر خداى عز و جل موافق می‌شود و بنده موفَّق ناميده شود و چون بنده اراده كند كه در معصيتهاى خدا داخل شود و خدا بین او و آن معصيت مانع شود و بنده آن معصيت را ترك كند تركش به توفيق خدا باشد و در هر زمان كه او را با آن معصيت رها كند و ميان او و آن مانع نشود تا آنكه آن را مرتكب شود، او را واگذاشته و يارى نكرده و توفيق نداده است.

10- التوحيد، معاني الأخبار، عيون أخبار الرضا عليه السلام ابْنُ عُبْدُوسٍ عَنِ ابْنِ قُتَيْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع‌ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ قَالَ مَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ بِإِيمَانِهِ فِي الدُّنْيَا إِلَى جَنَّتِهِ وَ دَارِ كَرَامَتِهِ فِي الْآخِرَةِ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلتَّسْلِيمِ لِلَّهِ وَ الثِّقَةِ بِهِ وَ السُّكُونِ إِلَى مَا وَعَدَهُ مِنْ ثَوَابِهِ حَتَّى يَطْمَئِنَّ إِلَيْهِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ عَنْ جَنَّتِهِ وَ دَارِ كَرَامَتِهِ فِي الْآخِرَةِ لِكُفْرِهِ بِهِ وَ عِصْيَانِهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً حَتَّى يَشُكَّ فِي كُفْرِهِ وَ يَضْطَرِبَ مِنِ اعْتِقَادِهِ قَلْبُهُ حَتَّى يَصِيرَ كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ‌. [102]

حمدان بن سلیمان نقل کرده، از امام رضا علیه السلام درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ» [103] {پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت نمايد، دلش را به پذيرش اسلام مى‌گشايد} پرسیدم؛ ایشان فرمود: هر که را خداوند بخواهد در دنیا به ایمان به خود و در آخرت به بهشت و دار کرامتش هدایت کند، سینه‌اش را برای تسلیم در برابر خداوند و اعتماد به او و اطمینان یافتن از پاداشی که به او وعده داده شده است گشاده می‌کند، «وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ» {هر كه را بخواهد گمراه كند}، [یعنی هر کس را که بخواهد] به سبب کفر و عصیانش مر خداوند را در دنیا، از بهشت خود و دار کرامتش در آخرت گمراه کند، «يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً» {دلش را سخت تنگ مى‌گرداند} تا در کفر خود به تردید افتد و قلبش از اعتقاد به کفر در اضطراب افتد، و طوری بشود «كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ‌» [104] {چنان‌كه گويى به زحمت در آسمان بالا مى‌رود. اين گونه خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمى‌آورند قرار مى‌دهد}.

11- عيون أخبار الرضا عليه السلام تَمِيمٌ الْقُرَشِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْأَنْصَارِيِّ عَنِ الْهَرَوِيِّ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع‌ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لَيْسَ ذَلِكَ عَلَى سَبِيلِ تَحْرِيمِ الْإِيمَانِ عَلَيْهَا وَ لَكِنْ عَلَى مَعْنَى أَنَّهَا مَا كَانَتْ لِتُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ إِذْنُهُ أَمْرُهُ لَهَا بِالْإِيمَانِ مَا كَانَتْ مُكَلَّفَةً مُتَعَبَّدَةً وَ إِلْجَاؤُهُ إِيَّاهَا إِلَى الْإِيمَانِ عِنْدَ زَوَالِ التَّكْلِيفِ وَ التَّعَبُّدِ عَنْهَا. [105]

امام رضا علیه السلام درباره اين آيه كه مى‌فرمايد: «وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ‌» {كسى نمى‌تواند ايمان آورد مگر با اذن خدا} به اين معنى نيست كه انسانها از ايمان آوردن محروم هستند بلكه به اين معنى است كه بدون خواست خدا نمى‌توانند ايمان آورند، و اذن و خواست خدا، همان امر و فرمان او به ايمان آوردن مردم در دنيا است كه دار تكليف و تعبّد است و مجبور نمودن مردم به ايمان در موقعى است كه تكليف از آنها برداشته شود (يعنى بعد از مرگ و هنگام ديدن عذاب الهى).

12- عيون أخبار الرضا عليه السلام السِّنَانِيُّ عَنْ مُحَمَّدٍ الْأَسَدِيِّ عَنْ سَهْلٍ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ[106] قَالَ الْخَتْمُ هُوَ الطَّبْعُ عَلَى قُلُوبِ الْكُفَّارِ عُقُوبَةً عَلَى كُفْرِهُمْ كَمَا قَالَ تَعَالَى بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا. [107]

راوى گويد: از امام رضا علیه السلام در باره اين آيه سؤال كردم: «خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ‌» {خداوند بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده است.} حضرت فرمود: منظور مهرى است كه بر دل كفّار به جزاى كفرشان نهاده شده است. همان طور كه خداوند مى‌فرمايد: «بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا» {بلكه خداوند به جزاى كفرشان بر دل آنها مهر نهاده است و در نتيجه جز اندكى، بقيّه ايمان نخواهند آورد.}

13- التوحيد الْقَطَّانُ عَنِ السُّكَّرِيِّ عَنِ الْجَوْهَرِيِّ عَنِ ابْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَعْنَى لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَقَالَ مَعْنَاهُ لَا حَوْلَ لَنَا عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ إِلَّا بِعَوْنِ اللَّهِ وَ لَا قُوَّةَ لَنَا عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ إِلَّا بِتَوْفِيقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. [108]

جابر جعفی نقل کرده، از امام باقر علیه السلام درباره معنای «لاحول و لا قوۀ الا بالله» پرسیدم؛ ایشان فرمود: معنایش این است که ما نیرویی بر معصیت خداوند نداریم جز به یاری خداوند، و ما قوتی بر اطاعت خداوند نداریم جز به توفیق خداوند عزّ و جلّ.

 

14- كَنْزُ الْكَرَاجُكِيِّ، قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع‌ مَا كُلُّ مَنْ نَوَى شَيْئاً قَدَرَ عَلَيْهِ وَ لَا كُلُّ مَنْ قَدَرَ عَلَى شَيْ‌ءٍ وُفِّقَ لَهُ وَ لَا كُلُّ مَنْ وُفِّقَ لِشَيْ‌ءٍ أَصَابَ لَهُ فَإِذَا اجْتَمَعَتِ النِّيَّةُ وَ الْقُدْرَةُ وَ التَّوْفِيقُ وَ الْإِصَابَةُ فَهُنَالِكَ تَمَّتِ السَّعَادَةُ. [109]

امام صادق علیه السلام فرمود: این‌گونه نیست که هر کس قصد کاری کند، بتواند آن را انجام دهد، و این‌گونه نیست که هر کس توان کاری را داشته باشد، در انجام آن نیز توفیق یابد، و این‌گونه نیست که هر کس توفیق کاری داشته باشد، آن را انجام بدهد، هنگامی که قصد و توان و توفیق و انجام، همگی موجود باشند، در آن‌جاست که سعادت کامل می‌شود.

 

 


Powered by TayaCMS