حکمت 319 نهج البلاغه : پیروزیهاى دروغین

حکمت 319 نهج البلاغه : پیروزیهاى دروغین

متن اصلی حکمت 319 نهج البلاغه

موضوع حکمت 319 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 319 نهج البلاغه

319 وَ قَالَ عليه السلام مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِهِ وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ

موضوع حکمت 319 نهج البلاغه

پيروزيهاى دروغين

(سياسى، اخلاقى)

ترجمه مرحوم فیض

319- امام عليه السّلام (در نكوهش فيروزى در راه غير خدا) فرموده است 1- فيروزى نيافت آنكه گناه باو دست يابد (كسيكه در غير طاعت خدا فيروزى يافته از هواى نفس و شيطان پيروى نمايد در حقيقت گناه بر او فيروزى يافته است) 2- و هر كه بسبب بدى (گناه) پيش رود (در حقيقت) شكست خورده (زيرا مغلوب هواى نفس كه بدترين دشمن است گرديده و كسيكه در چنگ بدترين دشمنها باشد فيروزى نيافته).

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1241 و 1242)

ترجمه مرحوم شهیدی

327 [و فرمود:] آن كه گناه بر او دست يافت روى پيروزى نديد، و آن كه بدى بر وى چيره گشت مغلوب گرديد. [و فرمود:] خداى سبحان روزى درويشان را در مالهاى توانگران واجب داشته. پس درويشى گرسنه نماند جز كه توانگرى از حق او خود را به نوايى رساند. و كردگار، توانگران را بازخواست كند از اين كار.

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 419)

شرح ابن میثم

311- و قال عليه السّلام:

مَا- وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ

المعنى

و هو تنفير عن الظلم و البغى و ذلك أنّ الظافر الحقّ هو من قهر خصمه على وجه العدل فمن لا يكون كذلك يلزمه الظلم و يقهره عند اللّه الإثم فيكون مغلوبا بظلمه و هو في صورة غالب، و استعار وصف الظفر لأسره في ربقة الإثم و إحاطته به.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 405)

ترجمه شرح ابن میثم

311- امام (ع) فرمود:

مَاظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِهِ- وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ

ترجمه

«آن كه گناه بر او چيره شود، پيروز نيست و آن كه به وسيله بدى چيرگى يابد، شكست خورده است.»

شرح

اين عبارت براى دور ساختن از ظلم و تجاوز است، توضيح آن كه پيروز راستين كسى است كه به طريقى عادلانه بر دشمن پيروز شود، و هر كس چنان نباشد همواره ستمگر بوده و در پيشگاه خدا مقهور گناه است و با اين كه در ظاهر پيروز مى نمايد امّا مغلوب ظلم خويشتن است.

امام (ع) صفت ظفر، پيروزى را براى گرفتارى شخص در دام گناه و احاطه گناه بر وى، استعاره آورده است.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 686)

شرح مرحوم مغنیه

327- ما ظفر من ظفر الإثم به، و الغالب بالشّرّ مغلوب.

المعنى

هذه الحكمة تحمل برهانها معها، و تدل على ذاتها بذاتها.. إثم و ظفر.

و شر و نصر «عمرك اللّه كيف يجتمعان».

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 410)

شرح شیخ عباس قمی

313- ما ظفر من ظفر الإثم به، و الغالب بالشّرّ مغلوب.«» هذا مثل قوله عليه السلام: من بالغ في الخصومة أثم. إلى آخره.«»

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص234)

شرح منهاج البراعة خویی

(316) و قال عليه السّلام: ما ظفر من ظفر الإثم به، و الغالب بالشّرّ مغلوب.

الاعراب

به، جارّ و مجرور متعلّق بقوله: ظفر، و الباء سببيّة.

المعنى

نبّه عليه السّلام إلى أنّ من ظفر على خصمه بسبب إثم ارتكبه من الكذب و البهتان و الظلم فليس بظافر حقيقة و إن نال مقصده ظاهرا، فانّ ظفره يشبه من سرق مال الغير على غرّة منه، فانه ظفر بالمال و لكنه مأخوذ عليه على حال، فالغلبة بالشرّ غير محمود العاقبة، و قد نسب الظفر إلى الاثم في كلامه عليه السّلام و جعله سببا لظفر الاثم إشارة إلى أنّ الظافر في الحقيقة هو الاثم الّذي ارتكبه، لا هو نفسه.

الترجمة

هر كس بارتكاب گناه پيروز شود پيروز نباشد، و آن كه بسبب ستم غلبه كند در حقيقت مغلوب است.

  • هر كس بگناه گشت پيروزپيروزي اوست ابر نوروز

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 414 و 415)

شرح لاهیجی

(363) و قال (- ع- ) ما ظفر من ظفر الاثم و به الغالب بالشّرّ مغلوب يعنى و گفت (- ع- ) كه فيروزى نيافته است كسى كه فيروزى يافته است گناه باو و غلبه كننده بر خصم بسبب ضرر رساندن باو مغلوب عقوبتست

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 321)

شرح ابن ابی الحدید

333: مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِهِ- وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ قد قال ع نحو هذا- و ذكرناه في هذا الكتاب

من قصر في الخصومة ظلم و من بالغ فيها أثم

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 19، ص 239)

شرح نهج البلاغه منظوم

[318] و قال عليه السّلام:

ما ظفر من ظفر الإثم به، و الغالب بالشّرّ مغلوب.

ترجمه

آنكه گنه بروى دست يابد با همه پيروزى پيروزمند نيست (بلكه خوار است زيرا پيروزى و موفقيّت در هر كارى شرطش از دستورات الهى خارج نشدن است و گرنه هر كس مى تواند از راه غير مشروع مانند قتل و سرقت پيروزى بدست آورد).

نظم

  • براه صلح يا درگاه پيكاربهر خصمى كه انسان شد گرفتار
  • اگر دون گنه پيروزيش دستدهد از جام لذّات است سرمست
  • و گر كه با گنه گرديد مغلوباز او دشمن نه آن نيك است و مطلوب
  • نه پيروزى است آن عيش شكست استنه بر بالا است آن در جاى پست است
  • اگر از كف نهى نفس و هوا رابهر كارى نظر دارى خدا را
  • گناهان را گذارى از پس و پشتبمغز دشمن آن ساعت زدى مشت
  • چو بيرون از گناهانت مقام استز پيروزى بدان كارت تمام است

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 105 و 106)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

میزان حسنات

میزان حسنات

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .

پر بازدیدترین ها

نعمت هاي معنوي

نعمت هاي معنوي

حضور قلب در نماز

حضور قلب در نماز

No image

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان ویژگیهای دوران جوانی و جوانان

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان ویژگیهای دوران جوانی و جوانان در رابطه با موضوع اخلاق در این قسمت قرار دارد.
سخنرانی استاد انصاریان: اهداف بعثت پیامبر اکرم (ص)

سخنرانی استاد انصاریان: اهداف بعثت پیامبر اکرم (ص)

سخنرانی استاد انصاریان با عنوان اهداف بعثت پیامبر اکرم صلی الله... در رابطه با موضوع دهه صفر در این قسمت قرار دارد.
Powered by TayaCMS