پايان ماه رمضان و ورود به وادي ولايت معصوم

پايان ماه رمضان و ورود به وادي ولايت معصوم

بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين و صل الله علي محمد و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين. اين ماه الهي رو به پايان است و شايد در شب آخر ماه هيچ راهي بهتر از اين نيست که در اين فرصت قلوب خودمان را ارجاع بدهيم به وجود مقدس علي بن موسي رضا عليه السلام چون خدا به ما لطف کرده ما را تا کنار دريا آورده و کافي است که انشالله وارد و شستشو بشويم و در اين دريا و تطهير بشويم و از ماه رمضان بيرون برويم در حاليکه به حقيقت ماه راه پيدا کرده باشيم.

ما در رسيدن به درجات، شفيع و شفاعت مي خواهيم؛ بدون شفاعت کار و بار ما بسته نمي شود. روايت لطيفي در بحار است؛ امام سجاد عليه السلام خادمي داشتند که با امام سجاد محشور بوده طبيعتاً معارفي هم دستش بوده و تربيت شده و زحمت مي کشيد. به امام سجاد عليه السلام عرض کرد آقا چرا مردم را اينقدر مغرور مي کنيد و به آنها وعده شفاعت مي دهيد؛ اينها بايد خودشان عمل کنند؛ خودشان کار کنند.

 

بکاء بر امام حسين عليه السلام؛ راه تقرب به خداي متعال

اين هم جزو غفلت هاست من گاهي ديده ام مثلاً اگر بحث از ثواب بکاء بر سيد الشهدا مي کنيم که مثلاً در روايات داريم اگر کسي ۵۰ نفر را بگرياند يا حتي کمتر، يک نفر را بگرياند، اهل بهشت است؛ خودش که گريه کند ولو تباکي هم کند اهل بهشت است – تباکي يعني اهل بکا نيست از درونش جوشش ندارد ولي به زور از خودش براي امام حسين اشک مي گيرد – فرمود اين اهل بهشت است، از اين دست روايات فراوان هم داريم الحمد الله آنقدر زياد است که کسي نمي تواند بگويد اينها سندش چطور است، مسلم است.

وقتي اين روايات را مي خوانيم بعضي ها مي گويند مردم را مغرور مي کنيد، اين طور نيست؛ اين مغرور کردن نيست؛ اين راه نجات نشان دادن است، کجا مغرور مي شوند؟ کدام شيعه اي که فطرتش سالم است مي گويد تو لاابالي باش بعد روضه بخوان، شما يک شيعه به من معرفي کنيد که وقتي اين روايات را مي خواند بگويد اين روايات معنايش اين است که برو گناه کن بعد هم برو روضه امام حسين گريه کن.

شيعه امام حسين وقتي اين روايات را مي شنود احساس مي کند يک راه نزديک براي پاک شدن، براي طهارت، براي تقرب به خداي متعال وجود دارد و آن راه، ورود به وادي کربلا و سلوک با بلاي سيد الشهداست؛ حضرت بار مصيبت را کشيده اند و اگر شما در اين وادي بيفتيد و دلتان مبتلا به بلاي سيد الشهدا شود، افضل ثوابها را به شما مي دهند «أَفْضَلَ‏ مَا يُعْطِي مُصَاباً بِمُصِيبَتِه‏»(۱) يعني اگر کسي خون خودش را و همه عزيزانش را هم در راه خدا بدهد، درجه اي که برايش حاصل مي شود به اندازه اي نيست که در وادي کربلا برود و مبتلا بشود.

مثل ابراهيم خليل که از امام رضا عليه السلام ارواحنا فداه اين حديث نقل شده که اين آيه را معنا کردند «وَ فَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ»(صافات/۱۰۷) ظاهرش اين است که براي حضرت اسماعيل که قرار بود قرباني بشود، يک ذبح عظيم و يک قرباني ازبالا آمد که فديه وي شد و حضرت اسماعيل ديگر قرباني نشد؛ امام رضا آيه را اينگونه معنا فرمودند ابراهيم خليل بعد از اينکه فرزندش را برد قرباني کند و خداي متعال دستش را گرفت و فرمود: آن ماموريتي که در خواب به شما داده بوديم تا همين جا بود که دست از اسماعيل برداري و حاضر بشي اسماعيلت را سر ببري؛ از اين به بعدش ديگر جزو ماموريت شما نبود.

در روايت دارد حضرت ابراهيم به خدا عرضه داشت چه مي شد که من موفق مي شدم اسماعيل را با دست خودم قرباني مي کردم و به ثواب اعظم مصائب مي رسيدم؛ حضرت دنبال يک چنين ثوابي بود. ثواب بالاترين مصيبت ها را حضرت ابراهيم دنبال مي کرد.

روايت از امام رضا هست خداي متعال به ابراهيم خليل فرمود پيامبر خاتم را بيشتر دوست داري يا خودتان را؟ عرض کرد ايشان را بيشتر از خودم دوست دارم، چون شما ايشان را بيشتر دوست داريد؛ خداي متعال فرمود سيد الشهدا را بيشتر دوست داريد يا حضرت اسماعيل را؟ عرض کرد سيد الشهدا را اين هم مسئله اي است. روايتي از رسول الله است که فرمودند: مومن آن کسي است که من را از خودش و اهل و عيال و همه اقوامش بيشتر دوست دارد والا مومن نيست.

بعد به تعبير من به حضرت ابراهيم اين طوري فهماندند که اعظم مصائب براي شما نيست براي نبي اکرم است؛ ذبح حضرت اسماعيل هم نيست قصه کربلاست. بعد حضرت را بردند در گودال قتلگاه و روضه اي آنجا براي سيد الشهدا خواندند، حال حضرت منقلب شد؛ روايت است به طوري منقلب شد که اگر اسماعيل را سر مي بريد آن طور منقلب نمي شد – اين فرمايش امام رضا در عيون اخبار الرضا است – خدا به او فرمود «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ» آن ثوابي که در قرباني کردن اسماعيل بود حالا به شما در اين بلا داديم. يعني انبيا هم در مرحله اي از سلوک خودشان مي آيند در کربلا با بلا سيد الشهدا قرب و تقرب پيدا مي کنند.

اين رواياتي که ثواب بکاء را ذکر مي کند مي خواهد همين را بگويد که يک راه نزديکي است «سفينة الحسين اسرع» کشتي امام حسين زودتر شما را به ساحل مي رساند. ممکن نيست مومني اين را اشتباه بهفمد. بعضي ها مي گويند اين را به مردم نگوييد مغرور مي شوند؛ اين طور نيست؛ اميدوار مي شوند يک راهي براي طهارت نفس براي رهايي از چنگ شيطان هست که آن راه کربلاست و اگر کسي در کربلا مقيم شد، از دست شيطان رسته و نجات پيدا کرده است. سيد الشهدا کهف و سفينه و مصباح هستند. هم موجها و فتنه را مي گيرند و هم تاريکي ها را بر ميدارند. بحث شفاعت هم همين است.

 

تحليل شفاعت و عدم غرور انسانها / ادراک فزع اکبر

در آن روايت در بحار، خادم امام سجاد(ع) به حضرت گفت «تغرون الناس» مردم به اين بحث شفاعت که شما مطرح مي کنيد، مغرور مي شوند. حضرت به او يک نکته اي گفتند که خيلي مهم است فرمودند «غرّک أن عفّ فرجک و بطنک» پيداست آدم راه رفته و رياضت کشيده اي بوده است. فرمودند تو دهان و دامنت را پاک کردي خيال کردي بجايي رسيدي؟! وادي توحيد همين است؟! گردنه ها همين است؟! دهانت پاک شد دامنت پاک شد ديگر کار تمام است؟! بعد حضرت به او فرمودند «أَمَا لَوْ قَدْ رَأَيْتَ أَفْزَاعَ الْقِيَامَةِ لَقَدِ احْتَجْتَ إِلَى شَفَاعَةِ مُحَمَّد»(۲) اگر گردنه هاي صعب العبور و سختي هاي قيامت را مي ديدي مي فهميدي که نه تنها آدمهاي عادي، بلکه هيچ پيامبري نيست الا اينکه محتاج به شفاعت نبي اکرم باشد. اين راه را نمي شود رفت.

وقتي کار در صحنه قيامت سخت مي شود تعبير روايت اين است که «يُلْجَمُ النَّاسُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ الْعَرَق‏»(۳) اين را بزرگان معنا کرده اند که عرق تا دهانشان بالا مي رود؛ ممکن است جور ديگري تعبير شود که تابش آفتاب و زمين گرم عرق همه را گرفتار مي کند و کار سخت مي شود؛ همه سراغ انبيا مي آيند؛ اول سراغ حضرت آدم، ايشان مي فرمايند اينجا کاري از من ساخته نيست؛ سراغ حضرت نوح برويد ايشان هم ارجاع مي دهند به ابراهيم خليل،ايشان به موسي کليم، ايشان به عيسي مسيح علي نبينا و آله عليهم السلام و ايشان هم ارجاع مي دهند به وجود مقدس رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مي گويند: به آنجا برويد. همه مي آيند محضر نبي اکرم و ايشان همه امم و اهل محشر را مي آوردند مقابل باب الرحمان که رحمت عام خداست؛ سر به سجده مي گذارند، جوري خدا را مي خوانند و عبادت مي کنند که خطاب مي شود سر بر داريد دعوتتان اجابت شد هر که را که مي خواهيد شفاعت کنيد.

 

زيارت معصومين؛ سير کامل به سمت خداي متعال

رسيدن به وادي قرب و بهشت و مقامات نياز به شفاعت اين اولياي معصوم دارد؛ اينها هستند که در اين عالم دستشان باز است و يکي از مهمترين ابوابي که به روي دوستان اهل بيت گشوده است و متاسفانه ديگران محروم هستند از آن و خودشان را محروم کرده اند، باب رجوع به معصوم و زيارت معصومين است. يکي از بهترين عبادات افضل عبادات و اکمل عبادات اين است؛ در واقع زيارت يک سير کامل به طرف خداي متعال است که انسان از هجرت از خود و کوچ کردن به سوي ولي خدا شروع مي شود؛ اگر کسي اين سير را خود انجام بدهد پايانش «لقاء الله فوق عرشه» است؛ يعني به آن مقام مي رسد که گويا خداي متعال را در مقام عرش يا فوق عرش ملاقات کرده است.

در ثواب زيارت معصومين به ويژه سيد الشهدا و امام رضا عليه السلام تکرار شده است که اگر کسي سيد الشهدا را مثلاً در عرفه زيارت کند يا در عاشورا زيارت کند «کمن زار الله في کرسيه يا في عرشه يا فوق عرشه»(۴) پس زيارت اين گونه است که گويا آدم وقتي زيارت معصوم مي آيد برايش نوعي زيارت خداي متعال حاصل مي شود؛ البته زيارت خداي متعال، لقاي خداي متعال، لقاء جسماني نيست؛ اين را بايد توجه داشته باشيد ولي در زيارت معصوم اين حاصل مي شود؛ آدم وقتي زيارت معصوم مي آيد، گويا به زيارت خداي متعال نائل شده است؛ منتهي از وراي حجاب معصوم است؛ يعني زائر انوار الهي را از وراي معصوم و از طريق معصوم بدست مي آورد.

زيارت چنين سيري است و البته قدم اول اين است که آدم واقعاً وقتي که پاي در اين وادي مي گذارد بايد زائر و راحل باشد؛ يعني اين طور نباشد وقتي مي آيد زيارت امام رضا دلش پشت سر است و آمده است که يک سر بزند و برود؛ بلکه دلش با همه وجود رو به امام رضا مي آورد و از همه تعلقاتش جدا مي شود. کما اينکه حج اينگونه است و بايد از همه چيز جز خدا جدا شد لذا قرآن مي فرمايد «ففرّوا الي الله»(ذاريات/۵۰) آدم بايد از تعلقات خودش، از بتکده خودش بيرون بياييد و به طرف کعبه برود. زيارت امام هم همين طور است و شروعش به اين است که انسان از خودش فارغ بشود و در وادي زيارت امام عليه السلام پا بگذارد؛ اگر پاي در وادي گذاشت و آداب زيارت را رعايت کرد، پايان زيارت لقاء الله است و زيارت خداي متعال فوق عرشه فوق کرسيه براي انسان حاصل مي شود؛ تا چطور زيارت کند.

 

تفاوت در ثواب زيارات ائمه عليهم السلام

دو نکته در باب زيارت بگويم. نکته اول اين است که در باب زيارت معصومين عليهم السلام ثواب هاي متفاوتي ذکر شده است. گاهي مي گويند اين زيارت ثواب يک عمره دارد، گاهي مي گويند ثواب يک حج دارد، گاهي مي گويند ثواب يک حج عمره مقبوله دارد، گاهي مي گويند ثواب هفت، هفتاد، هفتصد، هفت هزار، هفتاد هزار و بيشتر حج و عمره مقبوله دارد. ثواب کسي را دارد که در رکاب نبي اکرم در خون خودش شهيد شده است. قابل ذکر است که زيارت در ايام مختلف آثار مختلف دارد؛ يعني هر موقع ممکن است يک خاصيت براي زيارت بار بشود.

در زيارت نيمه شعبان وجود مقدس سيد الشهدا عليه السلام اين تعبير آمده است که اگر کسي بخواهد ۱۲۴ هزار پيامبر با او مصافحه کنند، اين وقت به زيارت برود؛ البته معنايش اين نيست که هر کسي رفت اين مطلب حاصل مي شود؛ بلکه معنايش اين است که در زيارت نيمه شعبان مي شود به ملاقات ۱۲۴ هزار پيامبر رسيد؛ يعني در اين زيارت اين برکت افتاده است. نه اينکه هر کسي رفت به اين امر مي رسد؛ معلوم نيست.

بعضي از اين ثوابهاي مختلفي که براي زيارات ذکر مي شود، براي شرايط است؛ عرض کردم نيمه شعبان شرايط خاص خودش را دارد انبيا مي آيند آدم به لقاء مي رسد. فرمود اگر مي خواهيد ۱۲۴ هزار پيامبر و ملک با شما مصافحه کنند شب قدر برويد زيارت سيد الشهدا چون از خداي متعال اجازه مي گيرند شب قدر مي آيند زيارت سيد الشهدا شما برويد با اين ها برخورد مي کنيد، مصافحه مي کنيد.

در روايتي در کامل الزيارة از پسر ابو حمزه ثمالي نقل مي کند که من مخفي از چشم دشمن بني اميه شبانه خود را به قبر سيد الشهدا رساندم؛ ديدم يک کسي آمد جلوي من را گرفت و گفت برويد امشب نمي شود برويد، بين الطلوعين بياييد، رفتم برگشتم دوباره ديدم جلوي مرا گرفت، گفتم من از راه دور آمدم، اگر بمانم صبح دشمن متوجه مي شود بايد برگردم؛ گفت: امشب حضرت موسي کليم با هفتاد هزار ملک آمده اند خلوت کرده اند، ديگران حق ندارند بروند، صبح بياييد.

اگر کسي در اين وقت بيايد دستش به انبيا مي رسد. پس بعضي ثواب ها براي شرايط خاص است. يک سري اختلاف ثواب هم براي اين است که زيارت ظرفيت اين را دارد که شما به هفتاد هزار حج برسي اما همه مي رسند؟! در کامل الزيارت از وجود مقدس موسي بن جعفر است که اگر کسي يک شب بخوابد، بيتوته کند کنار امام رضا عليه السلام، مثل کسي است که زار الله في عرشه خدا؛ را در عرش خودش زيارت کرده است که حضرت اين تعبير را توضيح داده اند.

اختلاف در ثواب زيارت براي اين است که زيارت ها متفاوت است؛ ظرفيت زيارت معصوم اين است که در آن به ثواب هفتاد هزار حج برسيد. بعضي از ثواب ها آنقدر زياد است که تصورش هم مشکل است؛ که انسان هفتاد هزار سال زنده باشد هر سال هم موفق به حج بشود و همه حج هايش هم قبول باشد و حجي را که انجام مي دهد هم تا سال آينده حفظ کند دستبرد شيطان به آن نخورد؛ هفتاد هزار حج اين طوري جمع کند؛ فرمود يک زيارت امام رضا مي تواند از هفتاد هزار حج به اين نحو بالاتر باشد.

 

زيارت؛ تقرب به خداي متعال از طريق اصل دين

در احوالات يکي از علماي بزرگ تهران ديدم که در رده مراجع بودند و شاگرداني دارند که از بزرگان هستند و چهل سالي است که از دنيا رفته اند. واقعاً در رده درجه يک علماي شيعه بودند. ايشان نقل کرده اند که من در حرم اميرالمومنين عليه السلام نماز مستحبي خواندم؛ رسيدم به آخر نماز وقتم کم بود، با يک سلام، السلام عليکم و رحمت الله و برکاته از نماز فارغ شدم و به پيامبر گرامي سلام نکردم. السلام عليک ايها النبي و رحمت الله و برکاته اين سلام را نکردم؛ آقايي کنار من نشسته بود زد به شانه من گفت نگاه کن؛ همين که اشاره کرد به بالا سقف کنار رفت ديدم جنات فردوس است، چه باغستانها و نعمت هاي نديده و نشنيده؛ به من فرمود چرا سلام به پيامبر ندادي همه اين نعمت ها براي سلام به پيامبر بود و تو محروم شدي.

درست است که ايشان آقاي فوق العاده اي بوده؛ ولي دستگاه پيامبر چقدرعظيم است که يک سلام به پيامبر اين قدر ثواب دارد. سَدير مي گويد امام صادق به من فرمود: سدير! هر روز جدم سيد الشهدا را زيارت مي کني؟ گفتم آقا من خيلي فاصله دارم چطور هر روز زيارت کنم؛ فرمود برو بالاي بلندي يک نگاه به چپ و راستت بکن رو کن به حضرت بگو «السلام عليک يا ابا عبد الله السلام عليک و رحمة الله و برکاته» همين يک جمله اين ثواب يک حج و عمره مقبوله را دارد. چه دستگاه عظيمي است ما نمي فهيم؛ يعني مي شود به اينجا رسيد. بعد سدير مي گويد من گاهي روزي بيست بار امام حسين را اين طور زيارت مي کردم؛ مي رفتم بالاي بلندي و السلام عليک يا ابا عبد الله مي گويم؛ اين ثواب يک حج و عمره مقبوله دارد.

زيارت امام اين طوري است يک چنين عبادتي است که يک راه استثنايي است براي رسدين به خداي متعال يعني آنهايي که نمي توانند هفتاد هزار حج بروند؛ خب زيارت امام رضا بيايند؛ منتهي يک جوري زيارت بيايند که آن هفتاد هزار حج برايشان اتفاق بيفتد؛ هفتاد هزار حج و بيشتر از هفتاد هزار حج علتش هم وسعت دستگاه معصوم است. دستگاهي که خدا عطا کرده و علتش هم اين است که انسان وقتي با عبادات ديگر به طرف معصوم مي رود از طريق فروع به خدا نزديک مي شود وقتي مي آيد به زيارت معصوم از طريق اصل؛ از طريق خود امام که اصل الاصول به خدا نزديک مي شود؛ يعني اگر به من بگويند اصل دين چيست مي گويم امام معصوم است. لذا از حضرت سوال کرد که معني اين آيه چيست؟ «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَق»(توبه/۳۳) فرمودند: دين يعني ولايت امير المومنين(ع).

 

درک کامل ماه رمضان با ورود به وادي ولايت

در ماه رمضان که درهاي بهشت باز است درهاي جهنم بسته است، مي شود به خيرات رسيد؛ مي شود به شب قدر رسيد؛ بهترين چيزي که پايان ماه رمضان آدم بايد بدست آورده باشد يک کلمه بيشتر نيست؛ اگر کسي وقتي مي خواهد از ماه رمضان بيرون برود، به وادي ولايت راه پيدا کرده باشد و درهاي ولايت امام رضا به رويش باز شده باشد، او تمام ماه رمضان را درک کرده است.

يک جمله اي آخر دعاي عرفه امام حسين است که خدايا من يک حاجتي دارم که اگر اين حاجت من را بدهي اگر هيچ چيز به من ندهي همه چيز به من داده اي و اگر همه چيز به من بدهي و اين حاجت را به من ندهي انگار هيچ چيز به من نداده اي؛ اين حاجت «عتق من النار»؛ يعني اگر روز عرفه من را از آتش آزاد کني که ديگر برده آتش نباشم چون آتش ولايت ائمه جور و شيطان است؛ دو ولايت وجود دارد آدم يا وارد وادي ولايت امير المومنين و ولايت نبي اکرم واهل بيت مي شود که اين وادي، وادي رحمت و نور و هدايت و حيات طيبه است؛ آن طرف هم ظلمات و رنج و عذاب و جهنم اين طرف بهشت و آن طرف جهنم و سوم هم ندارد، همه ثمره حج و عرفه بايد اين باشد. اين همه سر و صداي در عرفه پايانش اين است، من را از جهنم آزاد کني، از ولايت ائمه نار آزاد کني.

اين آيه واضح است «وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ»(بقره/۲۵۷) آزاد شدن از اين آتش و رسيدن به وادي ولايت، ثمره ماه رمضان و ثمره عرفات و ثمره شب قدر است و نزديکترين راهش هم اين است که الحمد الله در اختيار شما قرار گرفته است.

 

امام معصوم عليه السلام؛ حقيقت ذکر

کنار دريا نشسته مي گويد يک ليوان بدهيد دست و صورتم را بشورم؛ پس اين دريا چيست؟! فرد در حرم امام رضا(ع) است و مي گويد آقا يک ذکري به من ياد بده؟! مگر اين جا «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ»(نور/۳۶) نيست؟! اينجا مي گوييد يک ذکري بگو خب حقيقت ذکر امام رضا عليه السلام است؛ خدا تو را رسانده به اصل ذکر مي گويي يک ذکر به من بگو؛ کنار دريا دنبال آب مي گردد. وسط دريا که آدم دنبال آب نمي گردد اين درياست، ذکر امام رضا است؛ هرچه مي خواهيد امام رضا است و دستگاه امام رضا بي منتها هم هست.

ثمره ماه رمضان بايد يک چيزي باشد که آن رسيدن به امام است؛ بخصوص براي شما عزيزان و سروران خواهران و برادران ايماني که امام رضا دعوت کرده شما را طلبيده شما را که اينجا آمده ايد. مطلب عجيبي است که يک آقايي مي گفتند که تعبير اين است: شما زيارت نمي آييد الا اينکه ما شما را دعوت کنيم و برنمي گرديد مگر اينکه ما شما را مرخص مي کنيم؛ ما مرخص مي کنيم شما را که زيرپايتان داغ مي شود هوس مي کنيد برويد حال چرا مرخص مي کنند، در جاي خودش بحث دارد.

 

زيارت؛ سير معرفتي و عهدهاي ما با امام معصوم

رسيدن به حقيقت زيارت امام رضا عليه السلام و لقاء امام رضا عليه السلام اصل ثمره ماه رمضان است و شما کنار دريا هستيد همين را دريابيد. چگونگي آن هم بحث سير زيارت است؛ يک سلسله آدابي که بزرگان مثل علامه مجلسي ديگران براي زيارت گفته اند؛ اين آداب ظاهري را رعايت کنيد آداب باطني را هم رعايت کنيم. نکته مهم اين است که خودمان دستوراتي که در زيارت است از اول تا آخر رعايت کنيم؛ يعني دستوراتي که در زيارت است سير زيارت را توضيح مي دهد. بعد هم که مي آييم در حرم امام رضا با آن آداب، زيارتي که مي خوانيم خود اين زيارت سير معرفتي ما با امام هست، عهدهاي ما با امام هست؛ زيارتي که براي اذن دخول سرداب سامرا است «هُوَ عَهْدِي إِلَيْكَ وَ مِيثَاقِي‏ لَدَيْك‏»(۵) اين عهدنامه من با شماست؛ اينکه مي رويد زيارت تا عهدتان را با امام تجديد کنيد، عهد ما با امام زيارت جامعه کبيره است. يعني وقتي شما مي گوييد «السلام علي محال معرفة الله» يعني من شما را بعنوان محال معرفت خدا مي شناسم آنجايي که معرفت الله حلول کرده و هر کس بخواهد به معرفت الله برسد بايد اينجا بياييد هر پيامبر و وليي و اين عهد ماست؛ عهدهاي ما با امام فقط عهد عملي نيست، بيشتر عهد معرفتي و اقرار است؛ اگر انسان اقرار به مقامات امام کرد نتيجه اقرار به مقامات امام و عهد معرفتي عمل است.

در روايت آمده است که خداي متعال از انبياي اولوالعزم نسبت به مقامات چهارده معصوم اقرار گرفت و اين انبيا نسبت به مقامات چهارده معصوم و بويژه امام زمان بي درنگ اقرار کردند و لذا اولوالعزم شدند؛ اين اقرار به معني اقرار لفظي نيست؛ يعني وقتي مي گويند اين آقا خليفه است تو بگو چشم و اقرار کن؛ وقتي او خليفه مي شود من هم زير دست مي شوم انبيا اولوالعزم اين را قبول کردند و شدند سرلشکرهاي امام زمان و فرماندهان جبهه نبي اکرم هستند چون اقرار کردند.

زيارت نامه ها که پايان زيارت است اقرار نامه ماست اقرار هاي معرفتي است اين اقرار ها اين معارف اگر در وجود ما قرار پيدا کرد، به دنبالش عمل هم مي آيد؛ يعني اين طور نيست که عهدهاي ما بايد عملي بشود که ما اين کار را مي کنيم؛ نه احتياج به اين کار نيست. وقتي شما مي گوييد من اقرار مي کنم که ايشان خليفه الله است اين اقرار است؛ لفظ نيست؛ بلکه در نفس انسان قرار پيدا مي کند. شما خليفه هستيد و معنايش روشن است که من دنبال رو شما هستم؛ من بايد سجده کنم «اسجدوا لآدم» اين معنايش همين است و مبهم نيست.

وقتي شما به امام مي گوييد «السلام علي دعاة الي الله» شما داعي الي الله هستيد؛ معنايش اين است که من بايد دعوت شما را اجابت کنم. زيارت نامه ها عهدهاي معرفتي ما هستند اگر اين سير اتفاق بيفتند و آن عهد معرفتي ما هم با امام تکميل بشود تمام است. اين عهد معرفتي هم شما هر کجا بخوانيد، زيارت جامعه کبيره هر جا خوانده بشود خوب است؛ ولي اين زيارت در حرم امام يک خاصيت ديگري دارد؛ چون حرم امام همه چيز آماده است بيتي است که «اذن الله ان ترفع و يذکر في اسمه» لذا عهدها و معرفت هايمان را اينجا وقتي نو مي کنيم، اثر و خاصيت ديگري در محضر امام رضا عليه السلام دارد.

بايد عرض شود که ما چه سيري را بايد در زيارت طي کنيم از کجا شروع کنيم و به چه ختمي برسيم؛ زيارات مبدا و مختم دارد از اين جا آدم را سير مي دهد به يک جايي مي رساند. همين قدر اکتفا مي کنم که بهترين عمل اين ماه را خدا براي شما در اين روزهاي پاياني مقدور کرده و آن بهترين عمل، زيارت امام رضا عليه السلام است. در بعضي روايات داريم بهترين عمل شبهاي عبادات مثل شب قدر زيارت سيد الشهداست؛ بهترين عمل شب نيمه شعبان زيارت سيد الشهداست؛ اينها تعارف نيست بهترين عمل در ماه رمضان زيارت امام رضا است اگر کسي انشالله آن زيارت را تلقي کند. السلام عليک يا ابا عبد الله…

 

    پي نوشت ها:
  • (۱) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۲، ص: ۷۷۵
  • (۲) بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏۸، ص: ۳۸
  • (۳) تفسير القمي، ج‏۲، ص: ۲۵
  • (۴) الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۴، ص: ۵۸۵
  • (۵) بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏۹۹، ص: ۱۱۷

جدیدترین ها در این موضوع

ويژگي هاي انتخاب همسر2

ويژگي هاي انتخاب همسر2

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
ويژگي هاي انتخاب همسر

ويژگي هاي انتخاب همسر

بحث ما خانواده در قرآن بود. البته وقتي مي‌گوييم: قرآن، منظور ما قرآن و اهل بيت است.
ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۳

ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۳

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۱

ويژگيهاي بندگان خوب خدا -۱

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
ويژگي بندگان خوب خدا -۲

ويژگي بندگان خوب خدا -۲

در محضر مبارك گروه‌هايي هستيم كه بد نيست در يك دقيقه اسم آنها را ببريم در دقايق اول يك بسيج دانش آموزي استاني است كه زير يك ميليون جمعيت دارد ششصد و چهل دانش آموز شهيد داده است

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS