تعقیبات نماز

تعقیبات نماز

تعقیبات نماز

تعقیباتی که من به آن مقیدم، یکی به این ترتیب است: آیه الکرسی تا* و هو العلی العظیم* تسبیحات حضرت فاطمه زهرا علیه السلام ، سه مرتبه سوره توحید، بعد سه مرتبه صلوات و ...

تعقیباتی برای نمازها

سؤال: تعقیبات حضرت عالی پس از نمازها چیست؟

جواب: تعقیباتی که من به آن مقیدم، یکی به این ترتیب است: آیه الکرسی تا* و هو العلی العظیم* تسبیحات حضرت فاطمه زهرا علیه السلام ، سه مرتبه سوره توحید، بعد سه مرتبه صلوات و سه مرتبه:* و من یتق الله یعجل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه إن الله بالغ أمره قد جعل الله لکل شیء قدرا*

دیگر، سی مرتبه تسبیحات اربعه؛ چون تسبیحات اربعه بعد از هر نماز واجب ـ به خصوص برای مسافر که نمازش قصر است ـ مستحب است.

یکی هم در سجده، چهارده مرتبه«یا واسع یا وهاب» یک نفس خوانده شود اگر نفس کفایت نکند، چهارده مرتبه« یا وهاب» بگوید.

روایت این را نمی دانم، ولی کسی که اهل دعا و ذکر و مورد قبول اهل علم بود، این را برای مشکلات مادی و مانند اینها سفارش کرده بود.

آقای حاج آقا رضا صدر می گفت: من مشکلات مادی زیادی داشتم که برطرف نشده بود. این دستور را آقای آسیدابوالحسن مرتضوی ـ که از علمای تهران و مورد ارادت و قبول اهل علم بود ـ به من داد. من از حاج آقا رضا شنیدم که او به این دستور عمل کرده و گشایشی در کارش شده بود. حاج آقا رضا اجازه آن را به من هم داد. (شب جمعه 3/ 7/1387 ش).

--------------

دستوری عبادی برای سامان زندگی

جزئیات مطلبی را که نقل می کنم، نمی دانم؛ ولی اصل این مطلب مسلم است که شیخ حسنعلی نخودکی به مرحوم والد و آقای خمینی دستور داده بود که به آن عمل کنند. من از خود مرحوم والد چیزی نشنیدم؛ اما ایشان برای کسی مطلبی بیان کرد که در ضمن آن بخشی از همین قضیه بود که من از جاهای دیگر شنیده بودم. ولی همشیره زاده ما (حاج آقا علی) و نیز مرحوم آقای جودی از ایشان شنیده بودند. شیخی هم به همین صورت از آسید صادق اهری ـ که من او را نمی شناسم، ولی شنیده ام که از اهل علم معروف بوده است ـ نقل کرد که «یک وقت در خواب نهری از آب انار دیدم که مبدأ و سرچشمه آن قبر قطب راوندی ـ واقع در صحن حرم حضرت معصومه علیها السلام ـ است. یک طرف آن جوی، حاج آقای والد(سید احمد زنجانی) راه می رفت و طرف دیگر هم من(سید صادق). از خواب بیدار شدم و به حرم مشرف شدم.  وقتی از حرم بیرون آمدم، دیدم که مرحوم والد مشغول خواندن فاتحه کنار قبر قطب راوندی ـ قدس سره ـ است. به ایشان عرض کردم شنیده ام که شما علم کیمیا دارید؛ دلم می خواهد به من یاد بدهید. ایشان به من فرمود: برویم منزل و صبحانه را آنجا بخوریم و در این باره هم صحبت کنیم.

با هم رفتیم و ایشان فرمود: یک سال من و آقای حمینی در مشهد بودیم. در حرم، آقای شیخ حسنعلی مشغول زیارت بود. آقای خمینی رفت و به ایشان گفت: تو را به این حضرت ما حاجتی داریم. شما حاجت ما را رد نکنید. شیخ حسنعلی گفت: سید! بگذار من این زیارتم را بخوانم. شما کنار قبر شیخ حر ـ قدس سره ـ باشید. من بعد از زیارت می آیم و صحبت می کنیم. ما رفتیم کنار قبر شیخ حر ـ قدس سره ـ و ایشان آمد. آنها درخواست علم کیمیا کردند. (تردید دارم که گفت درخواست را آقای خمینی مطرح کرد یا نه). شیخ حسنعلی گفت: اگر شما الآن کیمیا را یاد گرفتید و توانستید تمام کوه های عالم را هم طلا کنید، آیا به خودتان اطمینان دارید که از این قدرت سوء استفاده نکنید؟ آقای خمینی گفت: نه، ما چنین اطمینانی نداریم. شیخ حسنعلی ـ قدس سره ـ گفت: اگر شما اطمینان ندارید، چرا چنین نیرویی داشته باشید که نتوانید خودتان را کنترل کنید؟ ولی در عوض به شما چیزی می گویم که تالی فاسد ندارد. سپس دستوری می دهد که بعد از نماز واجب انجام بدهند.

ترتیب این دستور را از حاج آقا والد نشنیدم، لذا به شخصی که با آقای مقدادی ـ پسر شیخ حسنعلی که از همه اسرار پدرش خبر داشت ـ مربوط بود، گفتم که از ایشان ترتیب آن ذکر را بپرسد.

آقای مقدادی به من نامه نوشت و در آن ترتیب آن دستور را هم گفت که بعد از تمام شدن نماز(ظاهراً نماز واجب) اول آیه الکرسی و بعد از آن تسبیحات حضرت فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ خوانده شود و بعد سه مرتبه:* قل هو الله احد* . بعد سه مرتبه صلوات و بعد سه مرتبه:* و من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه إن الله بالغ أمره قد جعل الله لکل شیء قدراً*  این برای زندگی اشخاص خیلی مفید است.

این مطلب را از آن شیخ و او هم از آسید صادق اهری، او هم از حاج آقا والد ـ قدس سره ـ شنیده بود. من هم یک وقت دیدم که حاج آقا والد ـ قدس سره ـ قسمت اخیر حکایت را برای کسی نقل می کرد.

 

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

آرمان‏های انقلاب

آرمان‏های انقلاب

خلاصه سخنرانی | آرمان‏های انقلاب انقلاب هم شیرینی دارد و هم سیلی. ما اگر در شرایط سخت انقلاب و شکنجه و خفقان بودیم، آیا واقعاً دیندار می ماندیم ؟! * انقلاب ما انقلاب در مادیات نبود،انقلاب در معنویات و ارزش ها بود.
از خود تا خدا (قسمت اول)

از خود تا خدا (قسمت اول)

براي ارتباط با خداوند مراقب باش . ارتباطت با خداوند يه ارتباطي باشه كه خودت خجالت نكشي . بعضي وقتها خدا به بنده ها ايراد مي گيره ، مي گه : بندة من ! خودت رو مسخره كردي ؟! مثلاً مي گه : چي شده ؟ خدا مي گه : ما هر وقت تو رو ديديم اومدي در خونة ما قيافه ات مثل گداها بوده ، ” بده در راه خدا ! ” من مگه گدا خونه باز كردم ؟! من تو رو براي معارف عاليه خلق كردم .
دل نورانی

دل نورانی

دل نورانی یکی از ابزارهای بسیار خوب مؤمن برای زندگی و شناخت صراط مستقیم و حرکت در صراط مستقیم است.
No image

دعای ماه رجب یامن ارجوه

خداشناسیʄ)

خداشناسی(4)

خداوند تبارك و تعالي در آيه شريفه قرآن براي يك عده از مردم عبارت ” ذرهم في خوضيهم يلعبون ” را بكار مي برد . اين آيه شريفه ، يه عبارت تحقير آميزه كه مي گه : ولشون كن و بگذار در خَوض خودشون بازي كنند . خَوض يا خواض بر وزن ” غواص ” دقيقاً كلمة مقابل غواص هست . خواض يعني كسي كه خودش رو به دل مشغولي هاي فريبكارانه اي مشغول كرده و خودش رو فريب مي ده
Powered by TayaCMS