حجاب و فواید آن

حجاب و فواید آن

و اينك فوايد آن:

1- حجاب و مسئوليت‌هاي اجتماعي:

هر فردي در برابر جامعه خود مسئول است. اين مسئوليت، عام است يعني هم شامل زنها مي‌شود. و هم شامل مردها.

پاره‌اي از مسئوليت‌هاي زنان به حجاب آنها بستگي دارد. زن اگر حجاب داشته باشد، اينگونه مسئوليت‌ها را بر دوش مي‌گيرد و شخصيت و عظمتش بالا مي‌رود اما اگر جامه مقدس حجاب را از تن بدرد، از عهده انجام اينگونه مسئوليت‌ها بر نمي‌آيد و به مسئوليت‌هاي مادري و همسريش نيز لطمه وارد مي‌شود. اين مطلب به توضيح بيشتري نياز دارد:

زن، ناگزير است كه يكي از دو شكل زندگي را براي خود انتخاب كند: اول اينكه از قبول هرگونه مسئوليتي در جامعه خودداري كند. در اين صورت مي‌تواند در كنج خانه بنشيند و حجاب را هم نپذيرد. البته تن به مسئوليت ندادن ملازم با خانه‌نشيني نيست. بي‌مسئوليتي خود يك نوع بي‌بند و باري است. خانه‌داري و مادري و همسري ولو همراه با خانه‌نشيني باشد، يك نوع مسئوليت است. منتهي انتظار اين است كه زن علاوه بر اين مسئوليت‌ها در حد توان، مسئوليت‌هاي ديگري هم بپذيرد. دوم اينكه پذيراي مسئوليت بشود.

در صورت اول نتيجه عاطل و بيكار ماندن نيمي از پيكر اجتماع است. بدون ترديد آئين مقدس اسلام، پذيراي چنين امر نيست. حضور زنان در جبهه‌هاي جنگ صدر اسلام و كمك‌هاي دارويي و درماني آنها به رزمندگان و عرضه ديگر خدمات به آنها شاهد اين است كه رهبر گرانقدر اسلام مي خواسته است كه زنان در صحنه اجتماع منشأ خدمت باشند. و نيروي خود را عاطل و باطل نگذارند. داستان نسيبه آن شير زن دلاور در جنگ احد معروف است كه در لحظات حساس خطر شمشير به كف گرفت و از پيامبر خدا دفاع كرد.

در صورت دوم، اشكال اين است كه كيفيت خدمات اجتماعي او پايين مي‌آيد و چه بسا به جاي اينكه خدمتي انجام دهد، طعمه گرگان شهوت و آزمندان هوس مي‌گردد. بنابراين يا اين است كه بازده خدمتي زنان بي‌حجاب در پست‌ها و مسئوليت‌ها در حد قابل توجهي تنزل مي‌كند. و به علت كشش‌هاي شهواني آن گونه كه بايد و شايد نمي‌توانند خدمت كنند. يا از اين هم بدتر يعني به طور كلي از خدمت باز مي‌مانند و در منجلاب شهوت و هوس ديگران سقوط مي‌كنند.

تحصيل علم از مسئوليت‌هاي هر انساني است. جامعه به دانش و تخصص افراد نياز دارد. علومي هست كه حتماً زنان بايد فرا گيرند. علم جراحي و زايمان زنان براي زنها زيبنده‌تر است تا مردها به طور كلي، طبيب زن و معلم زن و سخنران زن براي بيماران زن و مدارس دخترانه و مجالس و محافل زنانه كاملاً لازم است. امروز در تمام دنيا پرستاري بيماران بر عهده زنان است. و قدر مسلم اين است كه پرستاري زنان بيمار را نمي‌شود بر عهدۀ مردان پرستار گذاشت.

آيا زناني كه به حجاب اسلامي پايبند مي‌باشند در كسب اين علوم و تخصص‌ها و مهارتها و تجارب لازم موفق‌ترند يا زناني كه از حجاب اسلامي، سرباز زده‌اند؟

در ساير فعاليت‌ها نيز مطلب، غير از اين نيست. زن، اگر بخواهد در حين انجام مسئوليت‌هاي اجتماعي به صورت نيم عريان ظاهر شود، بايد بداند كه هم خود را و هم خدمت خود را فدا كرده است. زنان معلم در مدارس پسرانه به خصوص اگر پسرها در آستانه بلوغ باشند، مشكل دارند. حتي گاهي ديده شده است كه مديران مدارس دخترانه هم مشكل دارند. يعني دانش‌آموز به جاي اينكه از معلم خود كسب دانش و كمال كند، عاشق او شده است.

اين جريان، نشانگر اين است كه خانم معلم، در كار خود ناموفق بوده، يعني به جاي اينكه از راه تعليم و تربيت به دانش‌آموز خود خدمتي كند، لطمه هم زده و او را به واديهايي كشانيده كه ادامه آن، جز سقوط و بدبختي نيست.

اگر قدري مفهوم حجاب را توسعه دهيم، متوجه مي‌شويم كه اقتضاي محجبه بودن زنان، اين است كه به هيچ‌وجه عهده‌دار تعليم و تربيت در مدارس پسرانه نشوند. و همچنين به هيچ‌وجه، مردها عهده‌دار تعليم و تربيت در مدارس پسرانه به مردها و در مدارس دخترانه به زنها سپرده شود. اما زناني كه در مدارس دخترانه تدريس مي‌كنند، بايد بدانند كه همانجا هم اين خطر وجود دارد كه بازده خدمتي آنها كاهش بيابد. و احياناً نوجواناني، گرفتاريهايي پيدا كنند. چنانكه نگارنده به پاره‌اي از موارد آن، برخورد كرده است.

آيا براي جلوگيري از چنين پديده‌هايي، چاره‌اي جز اين هست كه معلمان زن، حتي در كلاس درس، همان‌گونه باشند كه در كوچه و خيابان و معابر هستند! و آيا همان‌گونه كه حركات و چهره و رفتار آنها در معابر عمومي، نبايد موجب تحريك افراد شود، راهي جز اين هست كه در كلاس درس نيز حركات و چهره و رفتارشان، محرك نباشد؟

قرآن مجيد از تبرج زنان، نهي كرده است. تبرج به معناي خودنمايي و جلوه‌گري و عشوه‌گري و طنازي است. اين كارها، هم در حضور زنان، ناپسند است. و هم در حضور مردان. محيط خدمت، محيط عشوه و طنز و جلوه‌گري و خودنمايي و افسونگري نيست. در كلاس درس، بايد مدرس و مربي بود. بايد به قدري محتاط بود كه چشم شيطان زده‌اي سوء استفاده نكند ولو از جنس موافق باشد.

به قول معروف: هر سخن جايي و هر نكته مقامي دارد. حركات و كلمات شهوت انگيز، فقط و فقط براي زن و شوهر مجاز است. آن هم در محيط خلوت خودشان. اما براي ديگران در هيچ حالت و مرحله‌اي روانيست.

شرق و غرب، شهوت و كار و خدمت را با هم مخلوط كرده‌اند. در نتيجه هم به زندگي خانوادگي لطمه زده‌اند. و هم به محيط كار و خدمت. اطفاء شهوت در چارچوب زناشويي و زندگي خانوادگي زن و شوهر، مجاز است و مختص به همان و كار و خدمت، مخصوص محيط اجتماع است و درخور آن. حال اگر اطفاء شهوت، از محيط خلوت خانوادگي به اماكن ديگر، سرايت كند و با كار و خدمت درهم آميزد، اولين چوب آن را خانواده مي‌خورد. و تزلزل و از هم پاشيدگي خانواده‌ها غير قابل اجتناب خواهد بود. و دومين چوب آن را جامعه مي‌خورد كه مسئوليت‌هاي مربوط به او به طور صحيح به اجراء در نمي‌آيد.

هم كار، قداست دارد و هم خانواده. برنامه‌ريزي‌ها در ابعاد مختلف سياسي و اقتصادي و اجتماعي بايد به گونه‌اي باشد كه نه محيط كار، لطمه‌اي وارد شود. و نه به محيط خانواده. مسئوليت‌هاي زن و مرد يكي در بعد خانوادگي است و ديگري در بعد اجتماعي. بي‌حجابي هم به مسئوليت‌هاي خانوادگي زن و مرد لطمه مي‌زند. و هم به مسئوليت‌هاي اجتماعي آنها.

زني كه بدون حجاب، در محيط كار و ميدان مسئوليت‌هاي اجتماعي، ظاهر مي‌شود، هم مسئوليت خانوادگيش متزلزل مي‌شود. و هم، مسئوليت اجتماعيش. به علاوه، مسئوليت‌هاي خانوادگي و اجتماعي مرد را هم متزلزل مي‌كند.

البته تز سومي هم مي‌شود مطرح كرد. و آن اينكه زن فقط به مسئوليت خانوادگي يعني خانه‌داري بپردازد. و به مسئوليت‌هاي ديگر، كاري نداشته باشد. ممكن است خيلي‌ها فكر كنند اسلام هم همين است. اما هيچ دليلي از كتاب و سنت و سيره معصومين (علیه السّلام) نداريم كه ما را قانع كند كه مسئوليت زن، همين است و بس.

خانه‌داري براي زن، لازم است، اما كافي نيست. جامعه به خدمات زنان به همان اندازه نياز دارد كه به خدمات مردان نیاز دارد.

تبليغات دشمنان حجاب هم بر همين محور، دور مي‌زند. آنها مي‌گويند: حجاب براي محدود كردن زن در امر خانه‌داري است و براي اينكه او را از اين محدوديت نجات دهيم بايد او را از قيد و بند حجاب آزاد سازيم.

ما مي‌گوييم: زن، مسئوليت اجتماعي هم دارد. در كنار مسئوليت خانوادگي، بايد به مسئوليت اجتماعي هم بپردازد. حجاب، محدوديت نيست. بلكه ضامن سلامت كار و شخصيت و استحكام مسئوليت خانوادگي اوست.

برداشتن حجاب، هم مسئوليت خانوادگي او را متزلزل مي‌كند. و هم مسئوليت اجتماعيش را و نه تنها از آن خودش را، بلكه از آن مرد را هم.

بي‌حجابي، تمتع جنسي زن و مرد را از چارچوب زناشويي شرعي و قانوني، بيرون مي‌آورد و محيط كار و معاشرت را آلوده و فاسد مي‌سازد. و در نتيجه استحكام خانواده به سستي و تزلزل مي‌گرايد. و بدنبال آن تربيت كودكان آسيب مي‌بيند.

هر چه پيوند خانوادگي محكم‌‌تر باشد، جامعه سالم‌تر و كودكان شاداب‌تر و تعليم و تربيت، پربارتر است. و هر چه پيوند خانوادگي سست‌تر باشد، جامعه بيمارتر و كودكان افسرده‌تر و پژمرده‌تر و تعليم و تربيت كم بارتر، بلكه بي‌بارتر است.

از سوي ديگر، هر چه محيط كار سالم‌تر و خالص‌تر و از آلودگي به فساد و هرزگي و شهوت دورتر باشد، فايده و بازدهي آن به مراتب بيشتر خواهد بود.

تمتع جنسي را از محيط سالم خانواده و از چارچوب ازدواج خارج كردن، هم خانواده را تباه مي‌كند و هم محيط كار را. اين چه ظلمي است كه بر زن و حتي مرد و بالاخره جامعه و كودكان و وظائف تربيتي انسان‌ها، روا مي‌دارند كه يا فقط از زن، خانه‌داري بخواهند و از خدمات ديگر اجتماعي بازش بدارند يا براي خاطر خدمات اجتماعي بي‌حجابش كنند و هم به حيثيت خانوادگيش لطمه بزنند و هم به حيثيت اجتماعيش؟!

اين چه ظلمي است كه بر مرد روا مي‌دارند؟ و به بهانه اينكه در ميدان وسيع فعاليت‌هاي اجتماعي از همكاري زن برخوردارش كنند، چشم او را آلوده و قلبش را تباه مي‌كنند و زندگي خانوادگيش را بر باد مي‌دهند. و به خاطر رواج بي‌حجابي، هم از اين همكاري كم بهره‌اش مي‌كنند و هم ياور مددكار زندگي خانوادگي را از او مي‌گيرند؟!

اين چه ظلمي است كه بر كودكان روا مي‌دارند؟ و به بهانه فعال كردن نيمي از پيكر اجتماع مادرانشان را به بي‌حجابي سوق مي‌دهند. و خانواده‌هايي برايشان درست مي‌كنند كه از تار مو هم سست‌تر و هم از خانه‌اي در مسير سيلاب است، متزلزل‌تر مي‌باشد؟! گفتند: زن و مرد بايد دوشادوش يكديگر كار كنند. و مملكت خود را بسازند و هيچ استعدادي عاطل و باطل نماند و به هدر نرود.

عجبا! اين حرف خدا و پيغمبر است! دين غير از اين نمي‌گويد اما لازمه اين حرف، بي‌حجابي و تن دادن به همه مفاسد ناشي از آن نيست.

اخلاق و عفاف و خانواده هر سه قداست دارند و نبايد فداي كار و تلاش بشوند. كار و سازندگي را انسان به خاطر اخلاق و عفاف و خانواده مي‌خواهد. اگر اخلاق و عفاف و خانواده قرباني شود. كار و سازندگي چه ارزشي دارد؟! كار و تلاش منهاي اخلاق بازده كمي دارد. يا اصلاً بازدهي ندارد. محيط كار اگر آلوده به هرزگي باشد، چه نتيجه‌اي مي‌تواند داشته باشد؟!

اگر زندگي خانوادگي متزلزل باشد، كاخ‌ها و نقش و نگارها و تجملات، بي‌روح و پوچ است. و اگر زندگي خانوادگي استوار و مستحكم باشد، خانه گلين هم پر از روح و نشاط است. جلوه‌گري زن در محيط خانه و براي شوهر از ارزش‌هاي والاست. و جلوه‌گريهاي او در محيط خارج و براي مردان اجنبي از ضد ارزشهاي شوم است. تمتع زن و مرد از يكديگر در چارچوب زوجيت از محسنات است. و تمتع آنها از يكديگر در خارج از اين چارچوب از قبايح و رذائل است.

آن تمتع، پاكي مي‌آورد. صفا و يك رنگي و وفا مي‌آفريند در بعد پدري و مادري، زن و مرد را موفق مي‌سازد و فرزنداني صالح و سالم و معتدل، نصيب آنها مي‌گرداند و اين تمتع، پليدي مي‌آورد. آلودگي و دورنگي و بي‌وفائي پديد مي‌آورد. در بعد پدري و مادري آنها را ناموفق مي‌سازد و فرزنداني ناصالح و ناسالم و غير معتدل نصيب آنها مي‌كند.

درود بر حجاب كه كار و تلاش زن و مرد را هر چه پربارتر مي‌كند. و خسارت ناشي از روابط غلط زن و مرد را هر چه كمتر مي‌سازد. و در عهده‌داري مسئوليتها آنها را هر چه بيشتر موفق مي‌سازد! و نفرين و لعن بر بي‌حجابي و بدحجابي كه كارها و تلاش‌هاي زن و مرد را كم‌بار مي‌سازد و خسارات ناشي از روابط غلط زن و مرد را روز به روز، افزون‌تر مي‌سازد و در عهده‌داري مسئوليت‌ها آنها را هر چه بيشتر ناموفق مي‌گرداند!

درود بر حجاب، عامل موفقيت چشمگير زن در مسئوليت‌ها!

نفرين و لعن بر بي‌حجابي، عامل ملعبه شدن زن در دست هرزه‌ها و بولهوس‌ها!

آري! صدها درود بر حجاب و بر اهلش و بر پيامبري كه نظام اجتماعيش را بر آن، استوار كرد و تخلف از آن را ناروا و زشت تلقي نمود.

درود بر شهيدان و بر خون‌هايي كه كمترين نتيجه‌اش احياء اين ارزش بزرگ اسلامي و پاك ماندن چشم و قلب زنان و مردان و استحكام هر چه بيشتر خانواده‌ها و عميق شدن هر چه بيشتر مسئوليت‌هاي اجتماعي زن و مرد است.

صريح بگويم: ما به حكم اهميت كودك و به حكم اهميت تربيت صحيح او، به استحكام و دوام خانواده اهميت فراوان مي دهيم. و وظيفه خود مي‌دانيم كه با هر عاملي كه كوچكترين تزلزلي وارد محيط خانواده نمايد مبارزه كنيم.

ما در ادامه تلاش پي‌گير انبياء بزرگ الهي، با هرگونه بهره‌گيري جنسي، خارج از چارچوب ازدواج در ستيز هستيم و اين را مخالف اخلاق و عفاف مي‌شماريم. ما با علم و هنر و خدمات اجتماعي و اقتصادي و صنعتي زن، مخالفتي نداريم، زيرا اين مخالفت، مخالفت با عقل و شرع و وجدان است. ما بي‌حجابي را عامل اختلال خانواده‌ها و محروميت كودكان از سرچشمه زلال محبت والدين و تربيت صحيح آنها مي دانيم.

منطق ما اين است كه بي‌حجابي، فساد جنسي را افزايش مي دهد. و به زنها و مردها فرصت مي‌دهد كه در خارج از چارچوب زناشويي، از يكديگر تمتع ببرند. و پيوند زناشويي را سست گردانند. و منطق ما، منطق درستي است.

منطق ما اين است كه كار و تلاش، نسبت به زن و مرد يكسان است. هر خدمتي كه انسان در زندگي اجتماعي بر عهده مي‌گيرد، از نظر قرآن مجيد، عمل صالح ناميده مي‌شود. هم‌چنان‌كه عملي كه نتيجه آن به زيان فرد و خانواده و جامعه باشد، عمل سوء ناميده مي‌شود.

عمل سوء، اگر به دنبالش توبه و اصلاح نباشد براي فرد و جامعه زيان‌بار و موجب تباهي و بدبختي است.قرآن درباره آنهايي كه عمل‌شان يا نسبت به خودشان يا نسبت به ديگران، ظالمانه است مي‌فرمايد:

«فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُواْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ» (سوره نحل،آیه 34)

«بدي اعمال‌شان به آنها رسيد. و به عذاب آنچه به استهزاء آن مي‌پرداختند گرفتار شدند.»

اما درباره آنهايي كه به عمل صالح گراييده‌اند، مي‌فرمايد:

«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً» (سوره نحل،آیه 97)

هر مرد يا زني كه عمل صالح كند به او زندگي پاك مي‌بخشيم.

اسلام از انسان، عمل صالح مي‌خواهد و در اين جهت فرقي ميان زن و مرد قائل نيست. پذيرش مسئوليت‌هاي اجتماعي در صورتي كه با بي‌حجابي و آلودگي‌هاي ديگر، توأم نشود، عمل صالح است. تحصيل علم و هنر، اگر توأم با حجاب باشد، عمل صالح است. خانه‌داري، اگر توأم با اخلاق صحيح مادري و همسري باشد، عمل صالح است. خدمات بهداشتي و تربيتي و اقتصادي اگر با صفا و اخلاص و پاكي چشم و دامن همراه باشد، عمل صالح است. مرد هم اگر در كسب علم و متد و در وظائف همسري و پدري و خدمات تربيتي و بهداشتي و اقتصادي، چشم و دامنش پاك باشد، عملش بي‌شك عمل صالح است.

 

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

کاریزمای مهدوی

کاریزمای مهدوی

در دین مبارک اسلام و در مکتب حقه ی شیعه، ما معتقد به این هستیم که منطق به تنهایی کارگزار نیست. در قرآن، خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید : لو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك... اگر با محبت با مردم برخورد نمی کردی، مردم از اطرافت متفرق می شدند: کاریزمای قوی.
شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب 25 ذی القعده ، شب مخصوص زیارتی آقا امام رضا (ع) . شب دحو الارض یعنی شبی که زمین آفریده شده و همچنین به روایتی شب شهادت آقا امام رضا (ع) هستیم و در کنار قبر برادر بزرگوار ایشون آقا احمد ابن موسی (ع) و ان شالله که خداوند زیارت امشب ما رو در کنار حرم آقا امام رضا (ع) قرار بده.
No image

دعای ماه رجب یامن ارجوه

از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
نور

نور

خلاصه سخنرانی | نور هرچقدر معرفت بیشتر شود، احساس تقصیر بیشتر می شود. * در عرفان قلبی پرده های شک و دودلی نسبت به مصالح خداوند از چشم دل کنار زده شده است.
Powered by TayaCMS