روز نهم ربیع الاول

روز نهم ربیع الاول

روز نهم ماه ربیعالاول:

1.آغازامامت حضرت ولی عصرعلیه السلام

آغاز امامت حضرت صاحب الامر علیه السلام و غیبت صغرای آن حضرت پس از شهادت امام عسگری علیه السلام است, که تنها فرزند آن حضرت بودند1.

این روز عید شیعه و اولین روز امامت و خلافت آخرین خلیفه و حجت بر حق و منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الاعظم علیه السلام در سال 260 هجری است2.

2.قتل عمر بن خطاب لعنة الله علیه

در آخر شب نهم ربیع الاول سال 23 هجری عمر بن الخطاب از دنیا رفته است3, و قول اهل سنت روز چهارشنبه 26 ذی الحجه اشت.

این روز روز شادی اهل بیت علیهم السلام و انبیاء و ملایکه و ساکنان اعلی علیین و دوستان امیرالمومنین علیه السلام و اولاد طاهرین ایشان است چرا که در این روز نفرین حضرت صدیقه کبری فا طمه زهرا سلام الله علیها به اجابت رسید4.روزی عظیم الشاُن است روز سرور شیعه و عید بزرگ آنهاست. حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم این روز را عید قرار داده و امر کرده است که مردم نیز عید قرار دهند و اعمال آن را به جا آورند5.

کسی که در این روز انفاق کند, خداوند او را می آمرزد. در این روز اطعام برادران دینی و خوشبو کردن آنان و توسعه بر اهل و عیال و پوشیدن لباس جدید و شکر گذاری به درگاه خداوند متعال و عبادت نمودن مستحب است6.

فضیلتها و اسمهایی برای این روز ذکر شده که از جمله آنهاست: عید الله الاکبر, غدیر ثانی, عید فطر دوم, روز فرح شیعه, عید اهل بیت علیهم السلام, روز قتل منافق, روز قبولی اعمال,روز پیروزی مظلوم, روز دوستی موُمنین, روز پرهیز از کبایر, روز نابودی ضلالت و گمراهی, روز شکر گزاری.

ماجرای قتل عمر

عمر بن خطاب به دست ابو لوُ لوُ که نامش فیروز و غلام مغیره بن شعبه بود, چند ضربه خنجر خورد که منجر به مرگ او شد7.

بنا بر مشهور8 هنگامی که ابو لوُلوُ ضربه ها را بر عمر زد و خواست فرار کند, عده ای مانع شدند, و 12 نفر را مجروح کرد که شش نفر از آنها مردند9.

ماجرا از این قرار بود که قبل از تکبیر نماز ابو لوُلوُ جلو آمد, و ضربه ای بر کتف و ضربه ای دیگر بر خاصره عمر زد.عمر افتاد, و عدهای جمع شدند و او را به خانه اش بردند. نزدیک بود خورشید طلوع کند که نماز را عبدالرحمن بن عوف با مردم خواند.

عمر در بستر مرگ

هنگامی که عمر را به خانه بردندمقداری نبیذ آوردند و او خورد ولی از قسمتهای ضربت خورده خارج شدو معلوم نشد از کجا خارج شده زیرا با خون همرنگ بود. لذا عده ای گفتند خلیفه شیر بخورد زیرا سفید است و معلوم می شود. شیر را خورد و از محل ضربه ها خارج شد. حاضرین برای دلگرمی گفتند: "مانعی ندارد, ضرری نمی زند" ! اما ضربه های جناب ابولوُلوُ کارگر شدو به خلیفه سابق ملحق شد. در روز سوم در جنب ابوبکر دفن شد10.

عمر مدت ده سال شش ماه چهار شب خلافت کرد. او اولین کسی بود که نام خود را امیرالمومنین گذاشت, و ابوموسی اشعری اولین کسی بود که او را در منبر به این نام خطاب کرد11 .

بدعت عمر برای آینده خلافت

عمر به ابن عباس گفت: خلافت را به چه کسی واگذار کنم؟ او علی بن ابیطالب علیه السلام را پیشنهاد کردو گفت: شجاعت و فضیلت و قرابت و سبقت در اسلامش معلوم است. عمر گفت: در طبع او مزاح است! ابن عباس گفت: درباره عثمان چه میگویی؟ عمر گفت: اگر او خلیفه شود بنی امیه را بر گرده مردم مسلط مینماید.

ابن عباس گفت: درباره طلحه چه میگویی؟ عمر گفت: مردی متکبر است و پیامبر را با کلامی که روز نزول آیه حجاب گفت آزرده است. او هنگام نزول آیه حجاب گفته بود:" وقتی از دنیا برود ما زنانش را به عقد خود در می آوریم."

ابن عباس گفت:درباره زبیر بن عوام چه می گویی؟ گفت: او مرد شجاعی است, ولی بسیار بخیل است. مردی بدخو و مفسد است, که گاهی انسا ن و گاهی کافر است. در مورد سعد وقاص گفت: مردی متکبر و متعصب است و به کار خلافت نمی آید. ابن عباس گفت: در مورد عبدالرحمن نظرت چیست؟ عمر گفت: او مرد ضعیف القلبی است12.

عمر هنگام مرگ امر خلافت را به شوری واگذار کرد و ابوطلحه انصاری را طلبید و به او گفت: بعد از مرگ من با پنجاه نفر از انصار با شمشیر های کشیده شش نفر را در خانه عایشه حاضر کنید: علی بن ابیطالب علیه السلام , عثمان , طلحه , زبیر , سعد بن ابی وقاص ,عبدالرحمن بن عوف. آنگاه سه روز آنها را مهلت دهید, و بعد از آن اگر چهار یا پنج نفر بر نظری متفق شدند و دو یا یک نفر مخالفان آنان بودند, مخالفین را به قتل برسانید, واگر سه نفر نظری داشتند سه نفر نظر دیگری داشتند, آن طرف که عبدالرحمن بن عوف در اوست مقدم بدارید و سه نفر دیگر را گردن بزنید و اگر بعد از سه روز بر امری اتفاق نکردند, هر شش نفر را گردن بزنید.

شوری بعد از مرگ عمر

بعد از مرگ عمر شوری در خانه عایشه تشکیل شد, و زبیربن عوام پسر صفیه حق خود را به پسر دایی خود امیرالمومنین علیه السلام بخشید! طلحه بن عبیدالله هم حق خود را به عثمان بخشید!! سعد بن ابی وقاص هم حق خود را به عبدالرحن بن عوف بخشید.

عبدالحمن به مسجد آمدو در جمع اصحاب به امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد: منبیعت میکنم با شما به این شرط که عمل کنی به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و روش ابوبکر و عمر! امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: بلکه طبق کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اجتهاد و رای خود عمل میکنم.

عبدالرحمن این کلمات را سه بار به عثمان گفت, و عثمان قبول کرد. بار سوم عبدالرحمن با عثمان بیعت کرد و دیگران هم بیعت کردند, غیر از بنی هاشم و جمعی از بزرگان صحابه مثل عماربن یاسر و مقداد بن اسود که بیعت نکردند.

اینک جا دارد چند سوُال مطرح شود:

عمر در دوران جوانی به چه کاری مشغول بوده و در سفرهای تجارتی چه شغلی داشته است؟

در جنگ حدیبیه و جاهای دیگر چه کسی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعتراض کرد؟

چه کسی نسبت هذیان به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داد؟

چه کسی در خانه امیرالمومنین علیه السلام را آتش زد و گفت: "قصد دارم خانه را با اهلش بسوزانم, اگر چه فاطمه در آن باشد"؟

چه کسی محسن بن علی علیه السلام را کشت؟

چه کسی به قنفذ دستور داد تا به دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تازیانه بزند؟

چه کسی ابوبکر را به غصب فدک ترغیب کردو شهادت امیرالمومنین علیه السلام و ام ایمن و حسنین علیهما السلام را رد کرد؟

چه کسی قباله فدک را از حضرت صدیقه سلام الله علیها گرفت و جسارت به صورت مبارک آن حضرت کرد؟

اولین کسی که دست روی دست گذاشتن را احداث کرد که بود؟

اولین کسی که خلافت را به شوری حواله نمود چه کسی بود؟

اولین کسی که با همراهی ابوبکر سهم ذوی القربی را نداد چه کسی بود؟

اولین کسی که روز عید غدیر با علی بن ابیطالب علیه السلام بیعت کرد و گفت:" بخ بخ یابن ابی طالب, اصبحت مولای و مولی کل موُمن و موُمنه " چه کسی بود؟

اولین کسی که از کوزه نصاری وضو گرفت و آنها پاک میدانست چه کسی بود؟

اولین کسی که شهادت مملوک را از درجه اعتبار ساقط کرد چه کسی بود؟

اولین کسی که متعه حج و متعه نساء را حرام کرد چه کسی بود؟

اولین کسی که دستور داد نافله های ماه رمضان به جماعت خوانده شود چه کسی بود؟

اولین کسی که گفت عجمها از یکدیگر ارث نمی برند چه کسی بود؟

چرا هنگامی که شخصی از کوزه خلیفه خورد مست شد؟!

چه کسی بود که وقتی پس از مرگش یک هشتم مال او را به چهار زن او قسمت کردند به هر زنی 83000 دینار رسید؟

چه کسی گفت: همه مردم از من باسوادترند حتی پبرزنها؟

از چه کسی هر گاه سُوال میکردند و در جواب فرو میماند, اشتغال به دلالی و خریدوفروش, مرا مانع از یاد گرفتن مسایل کرد؟

اینکه در کتب تاریخ با عبارتهای مختلف ذکر شده که عمر بن خطاب حسب وصیت ابوبکر به خلافت مسلمین نصب شده جای چند سوُال دارد:

1.آیا وصیت ابوبکر نافذ است و وصیت اشرف مخلوقات خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم در غدیر و غیر غدیر نافذ نیست؟

2.آیا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در هنگام رحلت نفرمود کاغذ و قلم بیاورید تا بگویم و نوشته شود مطلبی که بعد از من اختلاف نکنید؟ چرا نسبت هذیان به آن حضرت دادند و کاغذ و قلم نیاوردند و حال آنکه خداوند در قرآن میفرماید:" هر چه آن حضرت میفرمایند وحی است نه از نزد خود "

3.چطور برای ابوبکر کاغذ و قلم آوردند و کسی اعتراض نکرد. جالب اینکه او بیهوش میشد و به هوش میامد و بعد از بسم الله عثمان از طرف خودش نوشت خلیفه بعد از ابوبکر عمر است و ابوبکر مخالفتی نکرد؟

3. قتل عمر بن سعد

عمر بن سعد فرمانده ظالم لشگر یزید در این روز به دست مختار ثقفی رحمه الله به درک واصل شد14.

1.ارشاد:ج2ص336.کشف الغمه:ج2ص402.مستجاد:ص226.اقبال:ص598.فیض العلام:ص207.زادالمعاد:ص336.کافی:ج2ص561.مصباح کفعمی:ج2ص596.بحارالانوار:ج95ص355-356،ج50ص334.

2.فیض العلام: ص211.

3.مدینه المعاجز: ج2 ص97.

4. زادالمعاد: ص334. وقایع الایام: ج ربیع الاول و ربیع الثانی ،ص59. مستدرک سفینه البحار: ج4ص67. 5. فیض العلام: ص211.

6.مصباح کفعمی: ج2ص596. بحارالانوار: ج95ص189. زادالمعاد: ص334-334. بحارالانوار: ج95ص351-356(از زوایدالفواید سید ابن طاووس). 7.مسارالشیعه: ص23.توضیحالمقاصد: ص33.العددالقویه: ص328.فیض العلام: ص129. بحارالانوار:ج95ص199. 8.زادالمعاد: ص34.

9.بحارالانوار: ج95 ص200

10.تاریخ الخلفاء: ص133-134.

11.تتمه المنتهی: ص11.

12.منتخب التواریخ: ص152-153. فیض العلام: ص143.

13.سوره نجم: آیات 3-4." و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی ".

14.زادالمعاد: ص344.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

No image

دعای ماه رجب یامن ارجوه

کمال و شهادت

کمال و شهادت

بزرگان اخلاق با 60 – 70 سال تجربیات اخلاقی معتقدند قلبی آمادگی و زمینه برای رسیدن به آخرین درجه ی کمال را دارد، که مملو از عاطفه باشد.
پنج کلید حیاتی زیارت

پنج کلید حیاتی زیارت

آرامشی که در اثر اطمینان به قدرت خدا به انسان دست می دهد، بالاترین حاجتی است که امام رضا به تو می دهد. * رضا را از امام رضا(ع) بگیرید.
منشأ ظلمت

منشأ ظلمت

هر کس از یاد من اعراض کند، در دنیا زندگی برایش تنگ می شود. ( طه، 124)
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
Powered by TayaCMS