مرجعیت علمی امام باقر (ع) و امام صادق (ع)

مرجعیت علمی امام باقر (ع) و امام صادق (ع)

مرجعیت علمی امام باقر (ع) و امام صادق (ع)

2- امام فقهی اهل سنت مالک بن انس

3- فقیه اهل سنت "سفیان بن سعید بن مسروق ثوری " است

4-"سفیان بن عیینه "

و دیگران:

مرجعیت علمی امام باقر (ع) و امام صادق (ع)

بخشی از دوره امام باقر (ع) و امام صادق (ع) از درخشان ترین دوره ها در تاریخ اسلام است. در این دوره به جهت درگیری که بین بنی امیه و بنی العباس بوجود آمد این دو امام فرصت مناسبی جهت تبیین ابعاد مختلف اسلام ناب محمدی (ع) پرداختند و کسان زیادی از صاحبان فتوی از شیعه و اهل سنت از این مکتب بهره ها گرفتند مورخان تعداد کسانی که از امام صادق (ع) روایت نقل کرده اند 4000 نفر ذکر کرده اند که با آراء و اعتقادات گوناگون بودند. (9)

کسانی هم چون "زراره بن اعین " ، "محمد بن مسلم ثقفی " ، "برید بن معاویه " ، "فضیل بن یسار" و... از فقیهان شیعه و کسانی همانند ربیعه الرای، ابن جریح، حجاج بن ارطاه اعمش و... از صاحبان فتوای اهل سنت از مکتب این امامان بهره ها بردند.

1- 9. حلیه الاولیاء، ج 3، ص 195، صفه الصفوه، ج 2، ص 170. منبع: زندگانی امام صادق (ع) ، سید جعفر شهیدی

بزرگان از اهل سنت به اعتراف خودشان از امام صادق (ع) بهره ها برده اند .

1- ابوحنیفه نعمان بن ثابت زوطی متولد 150 از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بهره ها برده است. این جمله از او معروف است که: "لولا السنتان لهلک النعمان " (10)

اگر دو سالی که از محضر امام صادق (ع) استفاده کردم نبود بیچاره بودم. او گرچه در موارد زیادی در مبانی فقهی با امام صادق (ع) مخالفت می کرده و این نقطه ضعف در زندگی او نه پوشیده است و نه قابل دفاع اما مورخان تجلیل های او را از امام صادق (ع) نیز آورده اند. گفته اند:

او وقتی امام صادق را مخاطب قرار می داده می گفته است "جعلت فداک یابن رسول الله " (11) فدایت گردم ای پسر پیغمبر. او به درخواست منصور دوانیقی چهل مسئله از امام صادق (ع) پرسید، پس از آنکه پاسخ مستدل همه آنها را شنید گفت: "ما رایت افقه من جعفر بن محمد (ص(" (12)

من فقیه تر از امام صادق (ع) ندیدم. (13)

2- امام فقهی اهل سنت مالک بن انس

(متولد 93 هجری درگذشته سال 179 ه) است او نیز از امام صادق (ع) بهره گرفته است.

او می گوید:

"ما رات عین و لا سمعت اذن و لا حظر علی قلب بشر افضل من جعفر بن محمد علما و عباده و ورعا" (14)

کسی را همانند امام صادق (ع) در علم و عبادت و ورع، هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر قلب هیچ انسانی خطور نکرده است.

نیز گفته است: "اختلفت الیه زمانا فما کنت اراه الا علی ثلاث خصال اما مصل و اما صائم و اما یقرا القرآن و ما رایته یحدث الا علی طهاره " (15) در مدتی که با امام صادق (ع) آمد رفت داشتم حضرت را در یکی از سه حالت دیدم یا نماز می خواند و یا روزه بود و یا قرآن می خواند و ندیدم سخنی بگوید جز با طهارت " (16)

3- فقیه اهل سنت "سفیان بن سعید بن مسروق ثوری " است

(متولد سال 97 درگذشت سال 161) او نیز از امام صادق (ع) بهره برد و از اصحاب آنحضرت محسوب می شده است. (17)

4-"سفیان بن عیینه "

(متولد سال 107 درگذشت سال 198) که از فقها و محدثان اهل سنت محسوب است از امام صادق (ع) بهره گرفته و بیست و دو روایت از او در کتاب های کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضره الفقیه آمده است. (18)

و دیگران:

"یحیی بن سعید انصاری " ، "عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریح کلی " ، "ابوسعید یحی بن سعید قطان بصری " ، "محمد بن اسحق صاحب مغازی " ،"شعبه بن حجاج " ، "ایوب بن ابی عثیمه سجستانی " ، و... از عالمان اهل سنت اند که از محضر امام صادق (ع( بهره ها برده اند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
آرمان‏های انقلاب

آرمان‏های انقلاب

خلاصه سخنرانی | آرمان‏های انقلاب انقلاب هم شیرینی دارد و هم سیلی. ما اگر در شرایط سخت انقلاب و شکنجه و خفقان بودیم، آیا واقعاً دیندار می ماندیم ؟! * انقلاب ما انقلاب در مادیات نبود،انقلاب در معنویات و ارزش ها بود.
No image

از خود تا خدا (قسمت دوم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟
Powered by TayaCMS