گرمای ثواب روزه و روزه در گرما

گرمای ثواب روزه و روزه در گرما

گرمای ثواب روزه و روزه در گرما

از بررسی روایات اهل بیت (علیهم السلام) بر می آید که تکالیف چنانچه مقارن با سختی و مشقت بیشتری نسبت به شرائط عادی و متعارف امتثال شود؛ از ثواب و ارزش معنوی بیشتری برخوردار خواهد بود.

گرمای ثواب روزه

و

روزه در گرما

از بررسی روایات اهل بیت (علیهم السلام) بر می آید که تکالیف چنانچه مقارن با سختی و مشقت بیشتری نسبت به شرائط عادی و متعارف امتثال شود؛ از ثواب و ارزش معنوی بیشتری برخوردار خواهد بود.

در همین زمینه می توان به جمله معروف (أَفضَلُ الأعمال أَحمَزُها) اشاره کرد که در ابواب مختلفی از فقه بدان اشاره شده است. این جمله به صورت روایت هر چند در منابع عامه ذکر شده[1]اما در منابع شیعی نیز مرحوم مجلسی در بحارالانوار به این روایت اشاره کرده است.[2]

چنانچه روایات با مضامین همسو با جمله فوق نیز در منابع معتبر شیعی نیز به وجود دارد. به عنوان مثال در رابطه با ثواب تعلیم و حفظ قرآن چنین می خوانیم:

    عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ الَّذِي يُعَالِجُ الْقُرْآنَ وَ يَحْفَظُهُ بِمَشَقَّةٍ مِنْهُ وَ قِلَّةِ حِفْظٍ لَهُ أَجْرَانِ.[3]

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «کسی که توانایی حافظه اش کم است و با مشقت قرآن را فرا می گیرد دو اجر دارد» از سوی دیگر برخی از فقها در رابطه با افضل بودن نماز وتیره به صورت ایستاده نسبت به حالت نشسته، حج پیاده نسبت به سواره و ... به قاعده (افضل الاعمال احمزها) تمسک نموده اند.[4]


ازاین رو می توان چنین گفت جمله معروف فوق به صورت یک قاعده اصطیادی از مجموعه ای از روایات و ابواب مختلف فقهی بوده و معنای قاعده فوق این است که  افضل مراتب بندگى و اطاعت؛ مرتبه اى است كه أشقّ و أصعب بر بنده باشد چنانچه وضو در سرما افضل است از وضو در گرما و حج پياده افضل است از حج سواره و شكر در حال فقر افضل است از شكر در حال غنى و توبه جوانان افضل است از توبه پير.

قاعده فوق در رابطه با روزه در شرائط خاص مانند گرمی هوا، طولانی بودن روز و ... نیز قابل تطبیق است. چه اینکه روزه در شرائط فوق سخت تر بوده و همان تناسب ارزش و آثار معنوی و تربیتی بیشتری نیز خواهد داشت.در همین راستا روایات مختلفی از اهل بیت علیهم السلام در رابطه با روزه در گرما در منابع روایی مذکور بوده که به برخی از آن ها اشاره می شود .

 در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین می خوانیم:  عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ صَامَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْماً فِي شِدَّةِ الْحَرِّ فَأَصَابَهُ ظَمَأٌ- وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ أَلْفَ مَلَكٍ يَمْسَحُونَ وَجْهَهُ وَ يُبَشِّرُونَهُ- حَتَّى إِذَا أَفْطَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- مَا أَطْيَبَ رِيحَكَ وَ رَوْحَكَ- مَلَائِكَتِي اشْهَدُوا أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهُ. [5]

   یونس بن ظبیان گفت که امام صادق علیه السلام هر کسی که در روز گرم برای رضایت خدا روزه بگیرد پس اگر تشنگی بر او غلبه کند خداوند متعال هزار ملک را وکیل کرده که صورت وی را مسح کرده و به بشارت دهند تا زمانی که افطار کند خدای عز و جل به او خطاب می کند چقدر رائحه و بوی تو خوش است ملائک من شاهد باشید که او را بخشیدم.

در برخی روایات از روزه در هوای گرم تعبیر به جهاد شده است. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : «الصَّومُ فی الحَرِّ جِهادٌ».روزه گرفتن در هواى گرم، جهاد است.امام صادق علیه السلام : «أفضَلُ الجِهادِ الصَّومُ فی الحَرِّ».برترین جهاد، روزه گرفتن در هواى گرم است.[6]

شایان ذکر است مراد از شرائط طاقت فرسا و سخت، فرضی است که وجوب روزه موجب حرج و ضرر بسیار شدید نباشد و الّا مطابق فتوای فقها چنانچه وجوب روزه موجب ضرر و حرج شدید شود، روزه واجب نخواهد بود. بنابراین چنانچه شرائطی چون گرمی هوا، طولانی بودن روز، فعالیت ها و مشاغل روزانه موجب سختی روزه شود این شرائط ارزش معنوی و آثار تربیتی روزه را نیز بیشتر  کرده و زمینه بهره برداری بیشتر از این ماه شریف را بیش از پیش فراهم خواهد نمود.

 



[1] - النهاية لابن الأثير 1: 440. شرح المواقف، ج 8، ص 285. و في غريب الحديث لابن قتيبة، ج 1، ص 71: سئل ابن عبّاس أيّ الأعمال أفضل؟ قال: أحمزها.

[2] - «بحار الأنوار» ج 70، ص 191، باب النيّة و شرائطها، ذيل ح 2. و ج 79 ص 229

[3] - الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 607 )

[4] -ر ک به جواهر الكلام في ثوبه الجديد، ج 6، ص: 544 و رياض المسائل (ط - الحديثة)، ج 6، ص: 348 و  نراقی . مستند الشيعة في أحكام الشريعة، ج 12، ص: 172

[5] - بحار الانوار جلد 22 صفحه 343

[6] -بحار الانوار ج 93 ص 56

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
کاریزمای مهدوی

کاریزمای مهدوی

در دین مبارک اسلام و در مکتب حقه ی شیعه، ما معتقد به این هستیم که منطق به تنهایی کارگزار نیست. در قرآن، خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید : لو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك... اگر با محبت با مردم برخورد نمی کردی، مردم از اطرافت متفرق می شدند: کاریزمای قوی.
Powered by TayaCMS