می گویند: وقتی که پیامبر می خواست از دنیا برود، مولا را خواستند فرمود: یا علی سلام الله علیه جبرائیل اینجاست. به من خبر داد که بعد از من حق شما را غصب می کنند، شما صبر می کنید؟ عرض کردند: بلی صبر می کنم. فرمودند: که شما را اذیت می کنند خانه نشین می کنند، آیا صبر می کنید؟ عرض کرد: بلی صبر می کنم. یک جا صبر و امان حضرت امیر بریده شد. آنجایی که فرمود: «یا علی و یحتک حریمک» علی جان به خانه شما حمله می کنند، همسرت را می زنند و آزار می دهند. می گویند: امیرالمومنین سلام الله علیه با صورت روی زمین افتاد. خیلی سخت است.
فاطمه جان:
-
تو نقش زمین گشتی و من لرزیدم
تو ناله زدی و من به خود پیچیدم
-
بند کفنت را به لحد بگشودم
رویت که نشان من ندادی دیدم
-
من که یک باره در قلعه خیبر کندم
داغ زهرای جوان از نفس انداخت مرا
نیمه های شب زهرایش را غسل می داد. اسماء نقل می کند: که یک باره صدای ناله آقا بلند شد. عرض کردم: آقا چرا یک باره این طور جان سوز ناله زدید؟ فرمود: اسماء دستم خورد به بازوی ورم کرده «و الاثر الباقی کمثل الدملجی فی عضد الزهرا...»
«لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم»
حجةالاسلام و المسلمین فرحزاد