امام حسن مجتبی کریم اهل بیت علیهم السلام است. تجربه نشان داده است کسانی که به این امام توسل پیدامی کنند حاجتشان سریع برآورده می شود. یکی از دوستان می گفت: خانمی بچه دار نمی شدند. سال ها دکتر می رفتند و انواع درمان ها را انجام داده بود اما مشکلش رفع نمی شد. در ایام نیمه مبارک ماه رمضان با ناراحتی نشسته بود و تلویزیون برنامه ای درباره امام حسن مجتبی علیه السلام نشان می داد. دل این خانم می شکند و توسل به این امام می کند و از خدا فرزند صالح و سالمی درخواست می کند. فردای آن روز همسایه ای در خانه اش را می زند و می گوید: دیشب خواب آقا امام حسن مجتبی علیه السلام را دیدم که به خانه شما آمده اند و در خانه شما را کوبیدند و یک جفت کفش برای شما آوردند. حضرت توسل این زن را قبول کرده بود و بعد از چند روز آن خانم حامله شدند و خدا به آن ها فرزندی داد. این توسلات خیلی کارساز است.
امام حسین علیه السلام به خواهرشان حضرت زینب می فرماید: برادرم حسن از من بهتر بود«وَأَخِی خَیْرٌ مِنِّی»[1] روایت داریم که برادر بزرگ تر، حکم پدر انسان را دارد. امام حسن ده سال امامت بر امام حسین کرده بود. امام بعدی باید تابع امام قبلی باشد.
همه عالم برای غربت آقا اباعبدالله اشک می ریزند اما امام حسین علیه السلام بر غربت و مظلومی برادرش اشک می ریزد. خیلی از بزرگان ما معتقد بودند مظلومیت امام حسن علیه السلام حتی از امام حسین علیه السلام هم بالاتر بوده است. امام حسین علیه السلام بالاخره یک یارانی باوفایی داشتند اما امام مجتبی علیه السلام کنار اصحاب و یارانشان زره می پوشیدند. در نماز سجاده را از زیر پای آقا کشیدند و آقا را به زمین انداختند و به آقا حمله کردند و به بدن آقا خنجر زدند. آقا اباعبدالله علیه السلام همسرهایی داشتند که یکی از دیگری بهتر بود. حضرت رباب علیها سلام یک سال زیر آفتاب ماند و گفت: چون آقا اباعبدالله را با لب های تشنه و زیر آفتاب کربلا به شهادت رساندند؛ من هم باید بنشینم برایش عزاداری کنم. اما همسر امام مجتبی قاتلش بود و در خانه هم غریب بوده است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: چشمی که برای حسنم اشک بریزد کور وارد صحرای محشر نمی شود. آن قدم هایی که برای زیارت حسنم برود بر پل صراط نمی لرزد. یک عمر خون دل خورد و مصائب فراوان دید. از دوست و دشمن و نزدیکان صدمه دید. امام توسط جعده نانجیب مسموم می شود. صدا می زند برایم تشتی بیاورید. خواهر برادرها خوشحال شدند که آقا سم ها را برمی گرداند و حالش خوب می شود. اما دیدند لخته های خون در تشت ریخت. اینجا هم یک تشت بود که دل اهل بیت علیهم السلام را آتش زد. در شام و در مجلس یزید هم یک تشت بود که دل اهل بیت علیهم السلام را آتش زد. همه جا به قاری قرآن احترام می گذارند. به خانواده شهید احترام می کنند. اما پیش روی بچه ها و عزیزان امام حسین علیه السلام آن نانجیب چوب خیزرانش را برداشت و به سر بریده امام زد.
حجه الاسلام و المسلمین فرحزاد
[1]. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد / شیخ مفید / ج 2 / 94 / خطبة الإمام الحسين علیه السلام بأصحابه في كربلاء قبل عاشوراء... / ص: 91.