بسم الله
الرحمن الرحیم
ويژگيهاي شيعه در
کلمات امام رضا (علیه السلام)
يابن ابي محمود اذا
اخذ الناس يمينا و شمالا فالزم و طريقتنا فانه من لزمنا لزمناه و من فارقنا فارقناه)
عيون اخبار الرضا:
615:1)
امام رضا عليهالسلام
فرمود:
اي پسر ابيمحمود!
وقتي ديدي مردم به چپ و راست ميروند و تو ملازم طريقه و روش ما باش زيرا هر کس با
ما ملازم و همراه باشد ما با او همراه خواهيم بود و هرکس از ما جدا شود ما نيز از او
جدا خواهيم شد.
شيعه در محک
آزمون و امتحان
سنت ابتلا و امتحان
و آزمايش، يکي از سنن و قوانين الهي است که براي محک زند ايمان مومنين و تميز راستگويان
از مدعيان ايمان، قرار داده شده است. خداي متعالي در قرآن کريم در چندين مورد بر اين
سنت تأکيد کرده و اين قانون عمومي و فراگير را، گوش زد نموده است.
حميري از حضرت رضا
عليهالسلام روايت ميکند که آن حضرت فرمود، امام صادق عليهالسلام ميفرمايد:
و الله لا يکون الذي
تمدون اليه اعينکم حتي تميزون و تمحصون ثم يذهب و لا يبقي من کل عشرة منکم و الا الاندر
ثم تلا: ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما يعلم الله الذين جاهدوا منکم و يعلم الصابرين.
(آل عمران: 142) [1] .
بخدا سوگند آنچه
انتظارش را ميکشيد، و براي وقوع آن، چشم دوختهايد (دولت حق) بوجود نخواهد آمد تا
اين که آزمايش و گرفتار شويد و از هر ده نفر شما اندکي باقي بماند. خداوند ميفرمايد:
آيا چنين پنداشتهايد که (تنها با ادعاي ايمان) وارد بهشت خواهيد شد در حالي که خداوند
هنوز مجاهدان از شما و صابران و را مشخص نساخته
[ صفحه 164]است؟
در نقل ديگر، اين
حديث چنين آمده است:
عن الرضا عليهالسلام
قال: لا يکون ما تمدون اعينکم اليه حتي تميزوا و تمحصوا فلا يبقي منکم الا القليل ثم
قرأ: الم - احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون (عنکبوت: 2) [2] .
ابن ابينصر ميگويد:
امام رضا عليهالسلام ميفرمايد: آنچه چشمهايتان را براي وقوع آن کشيدهايد به وجود
نخواهد آمد تا اين که گرفتار و آزمايش شويد و عده کمي از شما باقي و پايدار بماند.
سپس اين آيه را قرائت فرمود: الم: آيا مردم گمان کردند همين که بگويند ايمان آورديم
و به حال خود رها شوند و آزمايش نخواهند شد؟
امام رضا عليهالسلام
ميفرمايد: عباس بن عبدالمطلب پيش اميرالمؤمنين آمد و گفت: اجازه بده تا برايت از مردم
بيعت بگيرم. اميرالمؤمنين فرمود: فکر ميکني اين کار را بکنند؟ عباس گفت: آري، اميرالمؤمنين
فرمود: پس سخن خدا چه ميشود:
«الم - احسب الناس
ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون - و و لقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمن الله
الذين صدقوا و ليعلمن الکذبين - ام حسب الذين يعلمون السيئات ان يسبقونا ساء ما يحکمون
- من کان يرجوا لقاء الله فان اجل الله لآت و هو السميع العليم. (عنکبوت: 1 - 5)
«الم - آيا مردم
گمان کردند همين که بگويند: «ايمان آورديم». به [ صفحه 165]
حال خود رها ميشوند و آزمايش نخواهند شد - ما کساني
را که پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان ميکنيم) بايد علم خدا درباره
کساني که راست ميگويند و کساني که دروغ ميگويند تحقق يابد؟ آيا کساني که اعمال بد
انجام ميدهند گمان کردند بر قدرت ما چيره خواهند شد؟ چه بد داوري ميکنند! - کسي که
اميد به ديدار خدا و رستاخيز) دارد (بايد در اطاعت فرمان او بکوشيد) زيرا سرآمدي را
که خدا تعيين کرده فرا ميرسد و او شنوا و داناست.»
حضرت سپس فرمود:
کسي که لقاي خدا را دوست دارد، اجلش فرا ميرسد و (و به آرزويش خواهد رسيد.) و کسي
که با نفس سرکش و شهوات و گناهان مبارزه کند، و توشه براي خودش اندوخته است و خداوند
بينياز از جهانيان است [3] .
احمد بن عمر و حسين
بن يزيد ميگويند: خدمت حضرت رضا عليهالسلام رسيده عرض کرديم: ما از گشايش روزي و
طراوت زندگي برخوردار بوديم اينک و ضعمان اندکي فرق کرده است، دعا کنيد. خداوند نعمت
سابقمان را بازگرداند، امام رضا عليهالسلام در پاسخ آنها فرمود: شما چه ميخواهيد؟
ميخواهيد پادشاه باشيد؟ دوست داريد مثل طاهر (ذواليمينن فرمانده لشکر مامون) و هرثمه
(سردار معروف قشون) بوده باشيد ولي برخلاف مسلکي که داريد (مذهب تشيع) مسلک ديگري داشته
باشيد؟ گفتيم نه، به خدا سوگند دوست نداريم و دنيا و هم ثروت و زر و سمي آن از ما باشد
و مذهبي غير از اين، داشته باشيم، فرمود:
خداوند ميفرمايد:
اي آل داوود سپاس
بگذاريد و اندکي از بندگان من شاکرند (سبا: 13)
به خدا خوش گمان
باشيد، هر که به خدا خوش گمان باشد، مطابق گمانش با او رفتار ميکند، و هر که روزي
اندک را بپذيرد خدا عمل اندکش را قبول فرمايد، و هر که به حلال کم، راضي شود و هزينهاش
سبک گردد و عائلهاش رفاه يابند و خداوند درد و درمان دنيا را به او بنماياند، و او
را سالم از دنيا به بهشت منتقل سازد [4] .
حسن بن شاذان ميگويد:
نامهاي به امام رضا نوشتم و در آن از جفا و ستم مردم واسط نسبت به خودم و اين که گروهي
از عثمانيان مرا اذيت مي کنند، شکايت کردم.
امام رضا عليهالسلام
در جواب نامه به خط خود نوشتند. بدرستي که خداوند بزرگ از دوستان و شيعيان ما در دولت
باطل ميثاق نامه صبر گرفته است، و پس بر حکم خداوند صابر باش. آن گاه که قائم قيام
کند آنان خواهند گفت: واي بر ما چه کسي ما را از گورمان برانگيخت (يس: 52) [5] .
خطر بدتر
از دجال
حسن بن علي خزاز
ميگويد: از امام رضا عليهالسلام شنيدم که فرمود: کسي هست که دوستي ما خاندان پيامبر
را دستاويز قرار داده و خرابکاري او بر پيروان ما، از زيان دجال بيشتر است.
عرض کردم يابن رسول
الله: چرا؟ فرمود: براي مهر ورزيدن او با دشمنان ما و ستيزه او با دوستان ما و چون
چنين نمايد حق با باطل آميخته شود و امر مشتبه ميگردد و مؤمن از منافق شناخت نشود
[1] .
برخورد امام
رضا با مدعيان تشيع
امام حسن عسکري عليهالسلام
ميفرمايد: هنگامي که مأمون حضرت رضا عليهالسلام را وليعهد خود قرار داد روزي دربان
خانه آن حضرت وارد شد و گفت: گروهي آمدهاند و اجازه ملاقات ميخواهند و ميگويند ما
از شيعيان علي بن ابيطالب هستيم. امام رضا عليهالسلام فرمود: وقت ندارم، مشغول کارم.
آنها را برگردان. دربان پيام امام رضا عليهالسلام را به آنها رساند و آنها را برگرداند.
دو مرتبه آمدند و تقاضاي ملاقات کردند اين بار هم اجازه ملاقات به آنها داده نشد و
اين جريان و رفت و آمد آنها و عدم اجازه ملاقات تا دو ماه طول کشيد. تا اين که از ملاقات
با امام مأيوس شدند و به دربان گفتند: به مولاي ما امام رضا عليهالسلام بگو از شيعيان
پدرت علي بن ابيطالب هستيم و از اين که شما به ما اجازه ملاقات نداديد مورد شماتت دشمنان
قرار گرفتيم، به خاطر همين برميگرديم، در حالي که به خاطر اين پيش آمد، از بازگشت
به وطنمان خجالت ميکشيم و از طرف ديگر از تحمل شماتت دشمنان ناتوان شدهايم.
دربان پيام آنان
را به امام رضا عليهالسلام رساند و امام عليهالسلام فرمود: به آنها اجازه بده تا
وارد شوند. کاروانيان وارد شده و سلام کردند و آداب احترام به جا آوردند. ولي امام رضا عليهالسلام جواب سلام آنها
را نداده و اعتنايي نکرد و اجازه نداد که بنشينند و آنان همانطور سرپا ايستادند. به
امام رضا گفتند يابن رسول الله! اين چه جفايي بود که در حق ما روا داشتيد و ما را سبک
کرديد. ديگر چه آبرويي بعد از اين براي ما باقي ميماند؟!
امام رضا عليهالسلام
فرمود:اين آيه را بخوانيد:
ما اصابکم من مصيبة
فبما کسبت ايديکم و يعفوا عن کثير (شوري: 30)
هر مصيبتي به شما
رسد به خاطر اعمالي است که انجام دادهايد و بسياري را نيز عفو ميکند.
به خدا سوگند من
کاري در حق شما انجام ندادم جز آنچه خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين
و امامان پساز او در حق شما انجام دادهاند. آنان شما را مورد عتاب و بيتوجهي قرار
دادند. من هم در اين کار به آنها اقتدا کردم.
گفتند يابن رسول
الله! براي چه؟ فرمود: به خاطر ادعايتان که ميگوييد، شيعيان اميرالمؤمنينيم؟ واي بر
شما! (اين چه ادعاي بزرگي است که ميکنيد) به درستي که شيعيان اميرالمؤمنين حسن عليهالسلام
و حسين عليهالسلام و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و محمد ابن ابيابکر بودند، همانها
که تسليم محض اوامرش بودند و ذرهاي در عمل به دستوراتش مخالفت و سرپيچي نکردند، ولي
شما در بيشتر کارهايتان با او مخالفيد، و در بسياري از واجبات کوتاهي ميکنيد و حقوق
بزرگ برادران ديني خود را کوچک ميشماريد.
در آنجا که تقيه
و پرهيز واجب نيست، تقيه ميکنيد، و آنجا که تقيه حق و لازم است، ترک تقيه ميکنيد.
اگر بگوييد و از اولياء و محبان او و دوستدار دوستان او و دشمن دشمنان اميرالمؤمنين
هستيد از شما قبول خواهم کرد و منکر حرفتان نخواهم شد لکن اين ادعاي شما که ميگوييد
شيعه او هستيد ادعاي بزرگ و مرتبه والايي است که اگر عملتان، گفتار و ادعايتان را تصديق
و گواهي نکند هلاک و نابود خواهيد، شد مگر آنکه رحمت پروردگار شامل حال شما گردد.
گفتند: يابن رسول
الله! بنابراين، از اين ادعاي بزرگ و گفتار، از خدا پوزش ميطلبيم و استغفار ميکنيم
و توبه مينماييم و بدانچه مولايمان به ما تعليم داد قائل ميشويم و ميگوييم: ما دوستان
شما و دوستدار دوستان شما و دشمن دشمنان شما ميباشيم.
امام رضا عليهالسلام
فرمود: مرحبا به شما برادران و دوستان من، نزديک شويد. سپس آنان را دور خود گرد آورد
و مورد محبت قرار داد و به دربان فرمود: چند بار اجازه ورود به آنها ندادي؟! دربان
گفت: شصت بار.
امام رضا عليهالسلام
فرمود: شصت مرتبه پيدرپي پيش آنها برو و بر آنها سلام کن و سلام مرا هم به آنها برسان
چون به سبب توبه و استغفار، گناهانشان محو و نابود شد و به خاطر محبت و دوستي که با
ما دارند، مستحق کرامت و بزرگداشت ميباشند. از حال آنها و احوال خانوادههايشان تفقد
کن و به امور آنان برس و در حق آنان خوبي کن و مشکلاتشان را برطرف ساز [1] .
عمل، ميزان
نزديکي به اهل بيت
محمد همداني ميگويد:
از حضرت رضا عليهالسلام شنيدم که ميفرمايد: هر کس شخص معصيت کاري را دوست بدارد،
او خود معصيت کار است. و هر کس مطيعي را دوست بدارد او مطيع است، و هر کس ستمکاري را
ياري نمايد خود ظالم است، و هر کس عادلي را پشتيباني نکند، خود ستمکار است، آري ميان
خدا و احدي خويشي نيست و هيچ کس به ولايت و دوستي خداوند نرسد مگر از راه طاعت. رسول
خدا صلي الله عليه و آله به فرزندان عبدالمطلب فرمود: با اعمال نيک خود نزد من آييد
نه با نسبهاي خود، و خداوند متعال فرمايد:
«فاذا نفخ في الصور
فلا انساب بينهم يومئذ و لا يتسائلون - فمن ثقلت موازينه فاولئک هم المفلحون - و من
خفت موازينه فاولئک الذين خسروا انفسهم في جهنم خالدون» (مؤمنون: 101 - 103)
چون در صور دميده
شود، نسبها در ميان نباشد (خويشي به کار نيايد) و از آن نپرسند، پس آنان که ميزان سنجش
اعمالشان افزون باشد، آنان رستگارند، و آن کساني که ميزان اعمالشان سبک باشد، اينانند
که زيان دادهاند خود را و در دوزخ جاودان ماندگار باشند [1] .
عيون اخبار الرضا
-ج2ص574
شيعه يعني
تابع امام
محمد بن ابينصر
بزنطي، يکي از اصحاب و ياران و حضرت رضا ميباشد.وي فردي دانشمند، فقيه و محدث و مورد
توجه و عنايت حضرت رضا عليهالسلام بود. او ميگويد:
امام رضا عليهالسلام
در نامهاي به من چنين نوشت: به درستي که شيعه ما کسي است که از ما متابعت کند، و مخالفت
ما را نکند و در هنگام ترس ما ترسناک در هنگام آرامي و امنيت ما آرام باشد. خدا ميفرمايد:
اگر نميدانيد از دانايان و آگاهان بپرسيد. (نحل: 43) چرا از هر گروهي از آنان طايفهاي
کوچ نميکند، تا در دين آگاهي يابند و به هنگام بازگشت به سوي قوم خود، آنها را بيم
دهند. (توبه: 122) بنابراين سؤال کردن و رجوع به ما بر شما واجب است [1] . تفسير عياشي
ج2ص117
شيعه يعني
تسليم امام
عن ابيالحسن الرضا
عليهالسلام قال:
شيعتنا المسلمون
لأمرنا الآخذون بقولنا المخالفون لاعدائنا و من لم يکن کذلک فليس منا [1] .
امام رضا عليهالسلام
فرمود: شيعيان ما کساني هستند که تسليم امر ما و گفته ما، و مخالف دشمنان ما باشند
و کسي که چنين نباشد شيعه ما نيست.
عن الرضا عليهالسلام
قال:
من واصل لنا قاطعا
او قطع لنا واصلا او مدح لنا عائبا او اکرم لنا مخالفا فليس منا و لسنا منه [2] .
از امام رضا عليهالسلام
روايت شده که فرمود: کسي که ارتباط برقرار کند با کسي که با ما قطع رابطه کرده و يا
قطع رابطه کند با کسي که با ما رابطه برقرار نموده، يا مداح کسي باشد که از ما عيبجويي
ميکند، يا مخالف ما را اکرام نمايد، از ما نيست، و ما از او نيستيم.
عن الرضا عليهالسلام
قال:
من والي اعداء الله
فقد عادي اولياء الله و من عادي اولياء الله فقد عادي الله تبارک و تعالي و حق علي
الله عزوجل ان يدخله نار جهنم [3] .
از امام رضا عليهالسلام
روايت شده است که فرمود: کسي که دشمنان خدا را دوست بدارد، در حقيقت دشمن دوستان خداست
و کسي که با دوستان خدا دشمني کند، حتما دشمن خداي بزرگ است، و بر خدا حق و واجب است
که او را در آتش جهنم وارد کند.
مسند ج1 ص235