مقاله اول
فصل اول:
تشکیل جامعه به دو شرط اساسی روابط متقابل و هدف مشترک وابسته است، بدیهی است که نوع جامعه را نیز می توان از طریق نوع روابط میان افراد آن بازشناخت، به گونه ای که اگر روابط و ارتباطات میان افراد بر مبنای دین و مذهب باشد جامعه اش را جامعه دینی و یا مذهبی می دانند و یا جامعه سیاسی، فرهنگی اقتصادی و... روابط براساس سیاست، فرهنگ و اقتصاد و ... میان افراد صورت گرفته در هم تأثیر گذاشته و از هم تأثیر می پذیرند. و هر چه این روابط متوازن تر باشد، جامعه پایدارتر خواهد بود به طور مثال، خانواده که به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی است اگر بین همسر و شوهر روابط و ارتباطات متوازن باشد و تأثیر و تأثر یکطرفه نباشد، بنیان خانواده مستحکم تر خواهد بود، والا اگر اثرگذاری یکطرفه باشد و تأثیرپذیری یک سویه شکل گیرد چنین خانواده بسیار سست بوده و با کوچکترین بهانه های از هم پاشیده می شود. و اگر هم ادامه یابد، همانند خانوار[1] است نه خانواده.
یک مبلغ دینی که وارد جامعه مذهبی می شود باید تلاش کند که روابط بین او و سایر افراد حالت متوازن داشته باشد تأثیر و تأثر دو طرفه باشد تا جامعه تبلیغی که بر محور ارتباط تبلیغی شکل گرفته است دوام داشته باشد و توفیق بیشتری در تبلیغ و ترویج ارزشهای دینی پدید آید و مبلغ بتواند در امر دینی تأثیر گذارتر باشد، یعنی تلاش کند در اداب و رسوم با افراد همراهی کند و به تعبیری عرف را نادیده نگیرد و در ازای متأثر شدن در آداب و عرف و خرده فرهنگ موافق بتواند تأثیر دینی خود را به جای گذاشته و رسالت تبلیغی اش را کامل کند، شنیدم مرحوم آیت الله بروجردی به طلبه ای که از سفر تبلیغی برگشته بود پرسید چه کردید؟ جواب داد خلاف شرع مرتکب نشدم، آیت الله بروجردی فرمود، خلاف عرف نیز نباید انجام دهید. و این کلامی است بسیار آموزنده و قابل تأمل و توجیه جامعه شناختی نیز دارد.
1-1. سقراط (399- 470 ق.م)
1-2. افلاطون (348 – 428 ق.م)
1-3. ارسطو(322- 384ق.م)
1-4. ابونصر فارابی (259 – 339 هـ.ق)
واقعیت این است که زندگی اجتماعی انسان دارای ویژگی هایی است که آن را به کلی از زندگی جمعی حیوانات متمایز می سازد.
زندگی اجتماعی حیوانات بسیار ساده است از پیچیدگی های فوق العاده زندگی اجتماعی برخورددار نیست علت این سادگی آن است که حیوانات برخلاف انسان ها، قدرت جمع کردن و تراکم اطلاعات و تجربیات گذشتگان را ندارند در حالی که انسان ها در زندگی اجتماعی خود سعی می کنند که در هر زمان و مکان آنچه از گذشتگان و نسلهای پیشین به ارث گذاشته شده ضمن حفظ و نگهداری از آن بهره گرفته و با تجربه روز خود پدیده تازه ای را به نمایش گذارد، و این خود موجب پیچیدگی و ظرافتی می گردد که پیش بینی رفتار انسانی را سخت می کند، به طوری که اگر فرهنگ حاکم بر جامعه بشری که مجموعه ای است از فنون و هنر و اندیشه و باورها و توسط گذشتگان به ارث گذاشته شده است، شناسایی نگردد، کار تبیین رفتار گروهی انسان بسیار دشوار می گردد.[2]
مبلغ دینی باید بداند که نمی تواند معارف الهی را به یک شیوه و روش و حتی به یک زبان و گویش در همه محیط های اجتماعی بیان و ترویج کند هرچند فطرت انسانی مشترک است اما شخصیت او آمیخته ای است از فطرت و عوامل اجتماعی دیگر و نحوه تأثیر در شخصیت بدون شناخت عوامل تأثرگذار در او که جامعه از جمله آنهاست، امکان پذیر نیست، پس باید مباحث منبر خود را با توجه به محیط تبلیغی خود تنظیم کند نه اینکه پیش از آنکه وارد آن محیط شود و یا برای همه محیط های یکسان سخن بگوید. سرش این است که زندگی اجتماعی انسان ها و جامعه انسانی ویژگی های متعدد و متغیر دارد که شناخت آنها ضروری است.
مبلغ وقتی وارد جامعه تبلیغی خود شد ملاحظه می کند چند روز از حضورش در آنجا گذشته اما استقبال مردم از مراسم ها و حضور در مسجد بسیار کمرنگ است، او باید فرضیه هایی را در ذهن خود بوجود آورده و تک تک آنها را آزمون و امتحان کند تا به علت واقعی عدم حضور یا استقبال شایسته از مراسم و مناسک پی ببرد، مثلاً می تواند عواملی چون، عدم وجود امکانات و پذیرایی مناسب، عدم برخورداری مسجد از امکانات لازم مثل وسایل سرما و گرما، برخورد نامناسب هیأت امنا، عدم رعایت وقت حضور مبلغ، عدم رعایت آداب و رسوم محلی از طرف مبلغ، نامناسب بودن وقت سخنرانی و مراسم، وجود برنامه های رقیب چون جام رمضان، فیلم و سریال های تلویزیون و … مورد بررسی قرار داده و پس از مشخص شدن علت عدم استقبال در جهت حل آن برنامه ریزی کند.
مبلغ اگر بخواهد در تبلیغ خود موفق باشد قبل از هر چیز باید مسأله شناسی کند و معضلات اجتماعی و اخلاقی محل تبلیغ خود را بازشناخته و درصدد رفع آن برآید و در این راستا، ابتدا باید مسائل را آنچنان که هست مورد توجه قرار دهد نه آنچنانکه خود می پسندد، مثلاً وارد شهر یا محلی مذهبی شده است که سابقه دین داری آن بسیار زیاد است، نادیده گرفتن ارزشهای دینی در آن آنهم به صورت آشکار ناپسند است، این امر وی را به کتمان حقیقت واندارد یعنی اگر می بیند در ماه رمضان به صورت علنی روزه خواری صورت می گیرد یا در منظر همگان به فردی توهین می شود آن را همانگونه که هست ثبت کند و در جهت شناسایی عوامل و تبیین آن برآید.
در این مرحله به «وضع امر اخیک علی احسنه» تمسک نکند چون مقام، مقام ثبت واقعیت است باید با دقت مشاهده و بررسی کرده تا در نهایت به خوبی مسأله ریشه یابی شده و راه کار داده شود. والا در فرایند شناسایی مسائل اختلال ایجاد شده در نهایت موضوعاتی که باید مطرح شود مغفول می ماند، در نتیجه تبلیغ موفقیت آمیز نخواهد بود.
در امر تبلیغ و ارشاد و معارف دینی، آشنایی با محیط های فرهنگی امری ضروری و حیاتی است، چه این که اگر یک مبلغ دینی نتواند فرهنگ حاکم بر محل تبلیغ خود را بشناسد طبعاً نمی تواند موفق به ارتباط کامل با آنها گردد، چه بسا جامعه تبلیغی او از خرده فرهنگی برخوردار باشد که وی هیچگونه آشنایی قبلی با آن نداشته و اول بار است که با آن مواجه شده است. در این صورت برقراری گفتمان تبلیغی مشکل خواهد بود، اگر چه معارف الهی فطری و مطابق با سرشت نوع انسانی است اما بیان و تعلیم آن کاملاً وابسته به فرهنگ و محیط فرهنگی افراد است این که گفته می شود تبلیغ در میان جوامع ابتدایی سخت تر از جوامع مدرن است و یا بالعکس، به جهت ویژگیهای فرهنگی است که هر کدام از این جوامع برخوردار است. اگر در جوامع ابتدایی اصل ابلاغ معارف و تبیین آن سخت بوده و هست، در جوامع مدرن تبیین آسان است ولی پیچیدگی های دیگر موجب بروز مشکلات و پیچیدگی تبلیغی می گردد.
بنابراین مبلغ باید آشنا با آن باشد تا بتواند در برخورد با موانع در فرایند تبلیغ، آسانتر و زودتر به اهداف تبلیغی اش نایل گردد، شاید یکی از اسرار آیه «نفر» که تأکید دارد، پس از تفقه در دین به سوی قوم خویش رفته و به انذار آنها بپردازید، این باشد که فرد با فرهنگ و محیط فرهنگی قوم خود آشناست، و آسانتر می تواند ارتباط برقرار کند.
البته امروز که رسالت مبلغ جهانی و فرا منطقه ای است با استفاده از روش های جامعه شناسی با فرهنگ و محیط فرهنگی دیگر آشنا شود. روش مشاهده یکی از این روشهاست. در این روش محقق با حضور در میان جامعه آماری خود از نزدیک شاهد وقایعی است که در آن محیط پدید می آید.
مشاهده به دو صورت ممکن است: مشارکتی و مشاهده غیر مشارکتی .
مشاهده مشارکتی، مشاهد ه ای است که محقق خود از اعضای حقیقی آن جامعه بوده و در میان همان گروه اجتماعی رشد و نمو کرده است به عبارتی در میان اعضای جامعه فردی غریبه نیست. اما مشاهده غیر مشارکتی، مشاهده ای است که مشاهده گر، از اعضای حقیقی آن جامعه نبوده بلکه به طور موقت و در ایام معدود در میان آنها به سر می برد تا بتواند داده و اطلاعات مورد نظر را جمع اوری کند.
حال برای آنکه بدانیم کدامیک از این مشاهده ها مهم تر است و چرا قرآن کریم تأکید دارد که به قوم خویش برگردید، باید به نقاط ضعف و قوت این دو نوع مشاهده توجه کنیم. مشاهده مشارکتی دارای یک مزیت و قوت و یک نقص و ضعف است، نقطه قوت آن این است که محقق از میان همان گروه بوده و افراد احساس بیگانگی با او نداشته و در نتیجه رفتاری را در پیش می گیرند که تا به حال داشته اند یعنی سعی در تغییر رفتار آنها خواهد شد چه اینکه پنهان کاری در میان نخواهد بود و این مزیتی مغتنم است چون پنهان کاری و پرده پوشی خود مانعی بزرگ در مسیر درک صحیح واقعیت هاست و بدون درک صحیح واقعیات، محقق توان فهم مسأله و موضوع مورد نظر را نداشته و درنتیجه در حل آن مسأله نیز توفیقی نخواهد داشت در حالی که همه تلاش محقق اجتماعی رسیدن به راه حال و برطرف نمودن مسائل و گشایش مسیر زندگی اجتماعی است.
اما نقطه ضعف و نقص این نوع از مشاهده عدم توجه محقق به همه جزئیات و مسائل کوچک است و این بدان جهت است که محقق خود از کودکی در میان این گروه می زیسته و بسیاری از امور جزیی برای او عادی بوده و چندان مورد توجه اش نخواهد بود. و صد البته اگر محققی همه جوانب و جزئیات مسأله را کاوش نکند و ویژگی های محیطی و فرهنگی را در نظر نگیرد، در فرایند تحقیق خود دچار مشکل خواهد شد چه این که در موارد زیادی، عدم توفیق محقق به جهت توجه نکردن به واقعیتی ولو جزیی بود که مسیر حرکت را منحرف نمود.
اما مشاهده غیر مشارکتی، ضعفی را که مشاهده مشارکتی دارد نداشته بلکه همان نقطه ضعف، نقطه قوت و مزیت این نوع از مشاهد است. چون محقق که خود عضو گروه جامعه آماری اش نیست، همه مسائل و جزئیات را با جوانب متعددش مورد توجه قرار داده و هیچ چیز را از قلم نمی اندازد. سعی می کند همه اتفاقات اطراف خود را ثبت و ضبط کند و این می تواند در مسیر تحقیق بسیار راهگشا باشد. لکن مشکل اساسی این نوع از مشاهده این است که چون محقق در جمع آن گروه فردی غریبه است و افراد هر جامعه ای غالباً در برابر غریبه ها پرده پوشی می کنند به ویژه در برابر کسانی که رفتار و کنش های افراد را ثبت و ضبط می کنند، سعی می کنند نوعی دیگر رفتار داشته باشند و یا حداقل مواردی را از منظر محقق پنهان کنند و این مانع بسیار بزرگی است برای فهم ودرک صحیح واقعیت ها، بدیهی است که این مشکل را به راحتی نمی توان برطرف کرد، مشکل مشاهده مشارکتی چون مشکل آن عدم توجه به جزئیات بود که این معضل را با آموزش برطرف می کنند، در حالی که مشکل موجود در مشاهده غیر مشارکتی با آموزش قابل حل نبوده و حتی حضور سالیان متمادی و مهاجرت به آن جامعه نیز چندان توفیقی در حل این معضل و برطرف کردن این نقص ندارد. به این ترتیب بهترین روش، مشاهده مشارکتی است با این شرط که فرد محقق همه جزئیات را مثل غریبه ها در نظر بگیرد. تا اولاً در شناخت واقعیت های موجود در جامعه موفق باشد و ثانیاً معضلات اجتماعی اش را نیز درک نموده و در راه حل آن گام بردارد.
جامعه شناسی دارای تکنیک هایی است که می توان با بهره گیری از آن به این مهم دست یابید. روش تحلیل محتوا یکی از این تکنیک هاست که می توان با استفاده از آن ریشه های فکری افراد و پایه های اعتقادی آنها را شناخت در این روش محقق ابتدا، سخنان فرد را به دقت گوش داده و یا مقاله و نوشته او را با دقت مطالعه کرده و پس از کدگذاری و کمی کردن آن به حل مسأله پرداخت به عنوان مثال در میان صد کلمه ای که گفته شد و یا نوشته شد 20 بار از کلمه پول، 15 بار از کلمه مسکن، 10 بار وسایل مورد نیاز منزل و... با کدبندی کردن می توان فهمید که فرد مورد نظر دغدغه مادی داشته و.. یا با نگاه به سوتیترهای یک روزنامه به مدت ده روز و با کدبندی کردن آنها می تواند اندیشه صاحبان آن را دریافت که آیا بیشتر دغدغه سیاسی دارند و یا اقتصادی ... و در صورت سیاسی بودن آیا در پی انتقاد یا دستور و یا تخریب هستند.
شما نیز در جامعه تبلیغی خود با افرادی برخورد می کنید که از شما خواهان حل مسأله روحی خود هستند بدون آن اصل مسأله را به شما بگویند به دلیل شرم و یا محذوریت اخلاقی مثلاً آلودگی چشم خود را بگوید ولی راه حل خلاصی از مشکل روحی اش را از شما که روحانی هستید خواستار است، شما با این روش می توانید سخنان ایشان را بشنوید و با تحلیل محتوای سخنان وی، معضل او را شناخته و نسخه درمان آن را بپیچید.
شناخت نیروهای اجتماعی مؤثر بر رفتار افراد جامعه؛ اساساً جوامع انسانی، تحت تأثیر برخی افراد و نهادها شکل گرفته و رفتارانسان ها و دیگر اعضا را سمت و سو می دهند، به دیگر سخن، سهم افراد در فرایند اجتماعی و زندگی گروهی یکسان نیست، بلکه برخی از اعضای گروه نقش اساسی تر و کاراتری دارند و سایر افراد گروه راتحت الشعاع رفتار و تصمیمات خود قرار می دهند بدیهی است که شناخت این چنین نیروهای مؤثر می تواند ما را در رسیدن به اهداف کمک کرده و موانع را شناسایی کند و حتی در موارد که خود به طور مستقیم توانایی رسیدن به مقصد و مقصود نداریم، از طریق این نیروها به هدف خود نزدیک شویم.
بسیار اتفاق می افتد که در فرایند تبلیغی و ترویج معارف دینی، مبلغ به تنهایی توان برقراری ارتباط و حل مسائل معضلات فکری، اعتقادی و عملی افراد جامعه تبلیغی را ندارد چون موانع اجتماعی و عرفی پیش روی، اجازه ی چنین امر خطیری را به او نمی دهد، در چنین مواردی او می تواند با بهره گیری از نیروهای مؤثر در آن جامعه، و با کمک آنها به آسانی به مقصود خود نایل آید، چون در غیر این صورت، چه بسا با مشکلات مهمتری روبرو شود و حتی مجبور به ترک محل تبلیغ خود گردد. به عنوان نمونه، مبلغی نقل می کرد؛ وارد محل تولد پدر بزرگم که از علمای بزرگ منطقه بود، شدم تا در یک دهه به عنوان مبلغ به وعظ و خطابه و تبلیغ معارف بپردازم، اهالی چون متوجه شدند، نوه آن بزرگ قصد آن محل را دارد با استقبال با شکوهی همراه با قربانی و... از ورود من خشنود شدند و همگان به مسجد رفته و به هنگام غروب مشغول به نماز جماعت شدیم، من هم قبل از اقامه نماز، قبله نما را گذاشته ام و ملاحظه کردم که محراب مسجد به سمت قبله نبوده و اختلاف فاحشی دارد، طبق آنچه که قبله نما نشان داد به نماز ایستادم و همهمه مسجد را فرا گرفت و پس از نماز نه تنها از آن خیل جمعیت خبری نبود بلکه چند نفری هم که مانده اند چندان روی خوشی نشان نمی دادند، و این مایه تعجب و نگرانی ام گردید. آیا کار ناصحیحی انجام دادم؟ من طبق دستور که باید به سوی قبله نماز خواند نماز خواندم، آیا باید به همان صورتی که تا بحال خوانده می شد اقامه نماز می کردم؟ مگر نه این است که مبلغ باید انحراف در انجام مناسک را نیز برطرف کند؟ پس چه باید می کردم؟ در پاسخ گفته شد: شما باید ابتدا از مأمومین سؤال می کردید آیا قبله به همین سمتی است که محراب بنا شده است؟ تا به این سؤال، اولین مرحله اصلاح یعنی شکدر آنچه که تا بحال صحیح می دانسته اند ایجاد می کردید، و زمینه بیان حقیقت را فراهم می ساختید، به آنچه که مأمومین می گفتند عمل می کردید، آن شب هم مثل پنجاه سال گذشته نماز می خواندند، البته خود پس از اقامه جماعت می توانستید نماز را در صورت اختلاف فاحش قبله، ادا کنید. اما کار اصلی شما این بود که افراد مؤثر و ریش سفید و بزرگ محل را که غالباً سایرین از آنها پیروی می کنند، را فرا خوانده، مسأله را با آنها در میان گذاشته و با احترام به بزرگان گذشته می گفتید که آنها بدون امکانات مدرن امروزی مساجد را بنا می کردند و به صورت عرف قبله را معین می کردند، امروز وسایل و ابزار دقیق در دسترس هست که آسانتر و دقیق تر از گذشته می توان تعیین قبله کرد پس از توجیه این امر، از آنان می خواستید تا این موضوع را برای مردم بازگو کنند و مطمئن باشید که نه تنها مشکل بی مهری پیش نمی آمد بلکه از احترامی که به آنان گذاشتید و آنها را در کار خود سهیم کردید بسیار خشنود شده و در سایر برنامه های تبلیغی نیز دست شما را به گرمی می فشرده و ضمن اطاعت از شما دیگران را نیز با شما همراه می کردند. طبیعی است تأثیر نیروهای مؤثر جامعه بیش از نیروهای تازه وارد است هر چند این نیرو دارای ویژگی های خاص خود باشند. ولی فراموش نکنیم که تازه وارد است و ویژگیهایی شخصیتی او هنوز ظهور پیدا نکرده است.
به هر تقدیر، مطالعات جامعه شناسی دارای اهمیت زیادی است که نه تنها مبلغین معارف دینی، سایر نیروهای حاضر در جامعه نیر می توانند با آشنایی و بهره گیری از این فرصت علمی، راه آسان زندگی کردن و برقراری ارتباط بی دردسر را تجربه کنند، و در تعامل موفق تر عمل کنند.
رشته های مختلف علوم اجتماعی، معمولاً در پس احساس نیاز به تبیین یک مسأله نظری، یا حل مشکل اجتماعی پدید آمده اند، بر همین اساس جامعه شناسی به جامعه شناسی محض و جامعه شناسی کاربردی تقسیم شده است در اولی هدف تبیین مسائل اجتماعی نظری است و در دومی، هدف فراتر از دانش نظری است. بهره گیری از همان تبیینهای نظری برای حل مشکلات اجتماعی در مرحله عمل است که گاه از آن به عنوان کاربرد جامعه شناسی یاد می شود.[3]
برخی از این اهداف نظری و عملی جامعه شناسی عبارتند از:
1-5. شناخت قوانین حاکم بر جوامع و پدیده های اجتماعی؛
2-5. شناخت عوامل انحطاط و سقوط جوامع خاص به منظور صیانت جامعه؛
3-5. آسیب شناسی جامعه به ویژه در ارتباط با متزلزل شدن باورها و ارزشهای حاکم؛
4-5. شناخت مکانیسم و روند تحولات اجتماعی و نیز ایجاد دگرگونی در عناصر آن؛
5-5. ایجاد قدرت پیش بینی حوادث آینده؛
6-5. شناخت دقیق نیازهای جامعه و عوامل و پیامدهای اجتماعی آن؛
7-5. کنترل و جهت دهی رفتار افراد و گروه ها به سوی اهداف از پیش تعیین شده.
مبلغ می تواند با بهره گیری از دانش جامعه شناختی، قبل از هر چیز قوانین حاکم بر روابط محل تبلیغی و عوامل پیشرفت و یا تنزل آنها را شناسایی نموده و به آسیب شناسی امور دینی و ارزشی مردم بپردازد و پس از شناخت آن راه کار مناسب را جهت برطرف کردن آن به کار گیرد و یا اگر جامعه تبلیغی به صورت مطلوب رفتار دینی دارند آن را کنترل و ارتقاء بخشیده و در جهت نهادینه کردن آن گام بردارد، او با شناخت مکانیسم تحول و تغییر در محل تبلیغی به آسانی می تواند اهداف دینی خود را که همانا رساندن افراد به کمال و قرب الهی است، پی گیری کند.
پژوهشهای جامه شناختی، همانند همه تحقیقات علمی دیگر، باید مراحل زیر را گام به گام به سوی نتیجه گیری پیش ببرد:
1-6. تعیین مسأله: قبل از هر چیزی، محقق و مبلغ دینی باید مسأله مورد نظر خود را انتخاب کند، بدیهی است که مسأله هنگامی مطرح است که رفتار یا پدیده ای را به صورت وسیع در جامعه ملاحظه می کند که خلاف آنچه که ارزشهای حاکم جامعه اقتضاء می کند، رخ می دهد، مثلاً در فرهنگ اسلامی هنگام فریضه ظهر افراد باید به سوی مساجد یا محل عبادت جهت ادای فریضه حرکت کنند و به نماز بایستند و یا حداقل در ایام رمضان و امسال آن که شعائر به صورت دسته جمعی صورت می گیرد، افراد به سمت مساجد روند، اما خلاف آن مشاهده می گردد این می تواند یک مسأله باشد و مبلغ عدم شرکت در نماز جماعت را به عنوان مسأله خود تعیین کرده است.
2-6. طرح یک فرضیه: پس از آنکه مسأله ای مشخص شد و پیش از آن که آن را به صورت عتلمی بررسی کنیم، باید بیانی نظری از واقعیات شناخته شده مطرح گردد و این مهم در قالب فرضیه بیان می گردد، فرضیه در حقیقت همان ارتباط معقول بین دو یا چند پدیده است، که پس از طرح آن، محقق با استفاده از شواهد تجربی آن تأیید یا رد می کند مثلاً در مسأله یاد شده، فرد می تواند فرضیات ذیل را در نظر گیرد:
- افراد، احتمالاً بدلیل دوری مسجد از محل کار و سکونت در جماعت شرکت نمی کنند؛
- احتمالاً به دلیل گرما و عدم برخورداری مسجد از وسایل سرمازا در جماعت شرکت نمی کنند؛
- دست اندرکاران مسجد وضعیت مناسبی را جهت اقامه نماز جماعت، فراهم نمی سازند؛
- علت عدم شرکت مردم در نماز جماعت به احتمال زیاد به خاطر طولانی شدن مراسم نماز در مسجد است.
و.....
محقق پس از تنظیم این فرضیات، تک تک آنها را به آزمون گذاشته و با شواهد عینی و تجربی آنها را ارزیابی می کند چه بسا، فرضیات در نظر گرفته با شواهد رد شوند و هیچکدام تأیید نگردد محقق باید فرضیات دیگر را ایجاد کند تا در نهایت به پاسخ سوال خود رسیده و این مشکل را حل کند.
3-6. طرح تحقیق: پس از تعیین مسأله و فرضیه مناسب، محقق باید رثوس آنچه را که می خواهد، مطالعه، جمع آوری پردازش و تجزیه و تحلیل کند مشخص کند، در طرح تحقیق، محقق فرایند حرکتی خود را باید تنظیم کند تا برای مرحله بعدی آماده شود.
همه داده های ضروری را که طرح تحقیق می طلبد باید جمع آوری گردد، در جمع آوری داده ها باید دقت شود تا هر آنچه که مربوط به مسأله است جمع آوری شود، هیچ چیز نادیده و ناچیز شمرده نشود، چه این که چه بسا یک امر و داده جزیی کلید حل مسأله خواهد بود، بنابراین محقق باید تمام زوایای مسأله را در نظر گرفته تا داده های مربوط به آن را ثبت و ضبط کند.
4-6. جمع آوری اطلاعات: یکی از مراحل بسیار مهم و حساس در تحقیق اجتماعی، جمع آوری داده ها و اطلاعات مربوط به موضوع تحقیق است، در حقیقت محقق اجتماعی بدون اطلاعات و داده ها به مثابه سربازی است که اسلحه در اختیار ندارد بدیهی است که با این وضعیت توان بروز توانمندی خود را نیز از دست خواهد داد، هر چند مهارتهای زیادی داشته باشد و آموزشهای فراوانی دیده باشد. این مرحله می تواند محقق را در شناسایی مسأله مورد نظر و درک صحیح از وضعیت اجتماع و گروهی که در آن زندگی و یا تحقیق می کند، داشته باشد، و مهم در صورتی محقق می گردد که محقق؛ اولاً جزئیات و پدیده های جامعه آماری خود را مطمع نظر قرار دهد، و هیچ امری را کوچک و ناچیز نشمارد، ثانیاً : از حُبّ و بُغض شخصی به شدت دوری کند و در هنگام جمع آوری داده ها ارزشهای خود را دخالت ندهد، همه آنچه را که می بیند و می شنود ثبت و ضبط کند خواه آنچه را می بیند به دلخواه او باشد خواه خلاف میل و احساس و اعتقاد او باشد. چون در مرحله انتخاب موضوع تحقیق نیست بلکه از این مرحله گذشته و وارد جمع آوری اطلاعات شده است، و اگر این مرحله خطا و اهمالی صورت گیرد مسأله شناخته نمی شود طبعاً حل مسأله هم با عدم موفقیت روبرو می گردد.
اگر در جامعه تبلیغی خود با عدم استقبال مردم در مناسک ها روبرو شدید، در جمع آوری داده ها، پس از مرحله فرضیه و...، دقت داشته باشید که همه جزئیات را در نظر بگیرید حتی رنگ و بوی فرشهای مسجد را نیز از نظر دور نکنید، چه بسا موضوع جزیی و کوچک بتواند عامل پدید آمدن مسأله ای بزرگ گردد. به علاوه حبّ و بغض خود را در این که مردم در نماز شرکت نمی کنند و یا به هنگام سخنرانی از مسجد بیرون می روند و یا اساساً در مسجد حضور پیدا نمی کنند دخالت ندهید. چون دوست داریم مردم متدین باشند و نگوئیم شاید من بیان خوبی ندارم و یا جذابیت در صورت و لباس و... هر چند این موارد را نیز باید در نظر گرفت اما این احتمال که وضعیت دینی مردم ضعیف باشد را نباید از نظر دور داشت، و یا بالعکس یا بدبینی و بعض بگوئیم عدم حضور مردم به بی دینی آنها برمی گردد، مثلاً در روایت آمده است که در آخر زمان دین لقلقه زبان مردم است ظاهراً دین دار و در باطن بی دین هستند، در عین درستی این روایت، ما در مرحله جمع آوری اطلاعات حق نداریم این را در نظر گرفته به نتیجه دلخواه برسیم و از واقعیت دور باشیم چه بسا اطلاعات به دست آمده نیز در برخی موارد به دلخواه ما باشد ولی مهم آن است که در مرحله تحقیق حق دخالت دادن ارزشها و حبّ و بغضهای شخصی را نداشته و در عین حال همه جوانب مسأله را مورد بررسی قرار داده و از هیچ امر کوچجک و جزیی نیز غافل نگردیم.
5-6. تجزیه و تحلیل داده ها: پس از جمع آوری اطلاعات باید طبق ضوابط تحقیق و فرمولهای تعیین شده داده ها را تجزیه و تحلیل نموده و برای رسیدن به مجهول از معلومات به دست آمده کمک گرفت در این مرحله نیز محقق نباید از استانداردهای تحقیقی دور شود به طوری که دیگر محققان نیز با روش ایشان بتواند به نتیجه مورد نظر رسیده و اختلاف پیدا نکنند.
تبلیغ در لغت به معنای «رسانیدن»، خواندن کسی به دینی، عقیده ای و مذهبی و مسلکی و روشی، کشیدن کسی به راهی که تبلیغ کننده قصد دارد، در فرهنگ عربی نیز تبلیغ، بلاغ و ابلاغ سه واژه در یک ریشه و به معنی رساندن است این منظور در لسان العرب به این امر اشاره کرده و می نویسد:
والبلاغ الابلاغ و فی التنزیل: «الا بلاغاً من الله و رسالاته» و الابلاغ الایصال و کذلک التبلیغ».
تبلیغ در مفهوم کلی اش عبارتست از: « رساندن پیام به دیگری از طریق برقراری ارتباط به منظور ایجاد دگرگونی در بینش و رفتار او و بر سه عنصر اصلی پیام دهنده، پیام گیرنده و محتوای پیام متنی است.
منظور ما از تبلیغ در این مباحث، یک فعالیت آموزشی است که به منظور نشر دانش و آگاهی های سیاسی اجتماعی و فرهنگی و نشر ارزشها و سجایای اخلاقی صورت می گیرد. نه این که صرفاً به منظور تحریک احساسات و ایجاد زمینه برای پذیرش امری که تبلیغ می شود در حقیقت تبلیغ در اینجا به معنای ارشاد افراد جامعه تبلیغی است. بدیهی است که تبلیغ به این معنا، با پروباگانداری غربی متفاوت است. چه این که این تبلیغ در بیشن جوامع مادی چه شرقی و چه غربی، با ارشاد کاملاً منافات دارد امروزه در جهان مادی مفهومی که از تبلیغ برداشت می شود، همان اصطلاح پروباگاند«propagand» یعنی آوازه گری، هوچیگری، جوسازی، جنجال برای ایجاد پذیرش در مردم نسبت به موضوعی و کشاندن آنها به راهی که از ماهیت آن خبر ندارند، می باشد و این مفهوم با مفهوم ارشاد کاملاً مغایر است، زیرا ارشاد منجر به شناخت ادراکی می شود».[4]
تبلیغ در متون جامعه شناسی عمدتاً به معنای پروپاگاند است به عنوان نمونه در کتاب زمینه جامعه شناسی این گونه می خوانیم: «آوازه گری یا تبلیغ فعالیتی است، برای دگرگون کردن عقاید عمومی از راه هایی غیر مستقیم و احیاناً با وسایلی مانند زبان و خط و تصویر و نمایش و امثال آن، آوازه گر از تلقین پذیری انسان سود برده و نیات خود را به مردم تحمیل می کند.[5]
پس از تبلیغ در فرهنگ اسلامی عبارت است از رساندن پیام الهی به شیوه روشنگرانه از طریق ایجاد ارتباط و تشویق به پذیرش محتوای مورد نظر با استفاده از ابزار و روشهای مشروع هر عصر و زمان، در تبلیغ اسلامی، انگیزه ها الهی و معنوی و تکلیف شرعی و از روی عشق به هدایت انسانیت است. در تبلیغ الهی پیام رسان از خود چیزی بر پیام نمی افزاید و بدون کم و کاست محتوای پیام را برای پیام گیرندگان نقل و بیان می کند و بر پذیرش آن اصرار می ورزد. در این نوع تبلیغ از ابزارها و وسیله های نامشروع و ترفندها و حیله ها کمک گرفته نمی شود بلکه ابزار همانند هدف باید مشروع باشد. هدف رساندن و تبیین ارزشهای الهی و اسلامی است امام خمینی4تبلیغ را از اصول بسیار مهم اسلام دانسته و می گوید: تبلیغات که همان شناساندن خوبی ها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدی ها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است.[6] و تبلیغ در فرهنگ غربی، اقدامات متوالی و منظمی است که فرد یا افراد ذینفع از راه تلقین برای نظارت بر وضع های روانی گروه هایی از افراد و در نتیجه نظارت بر اعمال آنان به عمل می آورند.[7] و در فرهنگ بین المللی علوم اجتماعی، پروپاگاندا، دستکاری بالنسبه تعمدی به کمک سمبلها (الفاظ، تصاویر، ابنیه موسیقی و پرچم و...) در افکار، اعمال، معتقدات، ارزشها و طرز رفتار مردمان است.
توجه داریم که در این نگاه، عوامل حساب شده و ساختگی چون نهادها و موسیقی های معناداری که اهداف خاص وگروهی و فردی را دنبال می کند، بنیادی و کارساز هستند. حال که تبلیغ از اصول بسیار مهم اسلام است و به تعبیر شهید مطهری مرحله مقدماتی امر به معروف و نهی از منکر است چه این که، تبلیغ مرحله شناساندن و خوب رساندن است و امر به معروف و نهی از منکر مرحله اجرا و عمل، باید همه اصول و روش و علومی که در جهت بهبود و مثمر ثمر بودن آن تأثیر گذار است مورد توجه قرار گیرد جامعه شناسی و مطالعات جامعه شناختی از جمله ابزار مناسب و مفیدی است که می تواند از مبلغ دینی را در فرایند تبلیغی اش کمک کند.
فرهنگ، پایگاه و نقش اجتماعی، شخصیت و اجتماعی شدن و فرهنگ پذیری، انحرافات و کنترل اجتماعی، نهاد و نهادینه شدن خانواده و تغییرات اجتماعی و بالاخره ویژگی های زندگی شهری و روستایی مهم ترین محورهای ارتباطی بین جامعه شناسی و تبلیغ هستند چه این که آگاهی و اطلاعات جامعه شناختی در محورهای مذکور می تواند مبلغ را در فرایند تبلیغی موفق تر و او را در رسیدن به اهداف تبلیغی اش مددکار باشد.
1-8. اطلاعات لازم و کافی درباره فرهنگ جامعه تبلیغی، مبلغ را در برقراری ارتباط که اول قدم موفقیت در تبلیغ است، کمک نموده و با شناخت ویژگی های فرهنگ و محیط فرهنگی، هم در شناسایی نقاط ضعف و قوت دینی و هم در تفهیم ارزشهای الهی موفق تر خواهد بود،
2-8. اطلاعات مربوط به پایگاه و نقش اجتماعی از یک سو جایگاه و مسائل مربوطه مخاطبان را در اختیار مبلّغ قرار می دهد تا وی بتواند با تکیه بر این اطلاعات موضوعات و نحوه بیان و اهمیت، تقدم و تأخر آنها را سامان دهد چه این که مخاطب یا مخاطبانی که با فشار نقش و یا تعارض نقش مواجه هستند با مخاطبانی اساساً نقش و جایگاه اجتماعی خود را نمی شناسد و دارای پایگاهی مشوش یا مغشوش هستند متفاوتند و طبعاً مسائل مادی و حتی معنوی آنها متفاوت بوده و دارای دغدغه واحدی نیستند.
از سوی دیگر مبلّغ به عنوان فردی از اجتماع جایگاه و نقش خود را شناخته و با توجه به ویژگی های پایگاه و نقش خود مباحث و مسائل را بیان می کند. اساساً جایگاه وعظ و خطابه با جایگاه إفتا و قضا و... متفاوت است به دنبال آن نقش های مورد نظر در آنها نیز یکسان نیست. بنابراین دانش و آگاهی مربوط به این مباحث و مسائلی چون جامعه بسته و باز، پایگاه محول و محقق می تواند بسیار مفید باشد.
3-8. یکی از محورهایی که جامعه شناسی می تواند کمک دهنده مبلّغ باشد مبحث شخصیت اجتماعی و فرهنگ پذیری و جامعه پذیری و اطلاعات مربوط به آن است، تردیدی نیست که اعضای جامعه علوم و معارف را همانند سایر پدیده های اجتماعی، از طریق جامعه کسب می کنند این که جامعه در این امر از چه مکانیسمی استفاده می کند و شیوه های کارساز در این زمینه چیست و اطلاعات مربوط به آن می تواند در فرایند تبلیغ تأثیر گذار باشد.
4-8. بدیهی است که مبلّغ تنها با متدینان و مؤمنانی که به درستی همه اعمال و مناسک دینی را انجام می دهند سروکار ندارد بلکه در میان آنها هستند کسانی را که برخی از ارزشها و شعائر دینی را نادیده می گیرند و یا به صورت نادرست انجام می دهند و به تعبیر جامعه شناختی مبتلا به انحراف هستند ومبلّغ رسالتش اصلاح رفتار و کنترل رفتار معنوی و اخلاقی متدینان است، در امر آگاهی و آشنایی با مباحث مربوط به انحرافات، انواع آن، عوامل پدید آمدن و راه حل و پیش گیری و کنترل آن، می تواند مسیر تبلیغ را هموار ساخته و مبلّغ را کمک کند.
5-8. شکی نیست که نهاد خانواده در میان نهادهای اجتماعی دارای جایگاهی ویژه است هر چند پیدایی تکنولوژی و فرهنگ شهرنشینی و پیامدهای آن لطمه جبران ناپذیری بر این نهاد وارد کرده است. اما همه می دانیم که یک مبلّغ برای اصلاح و هدایت جامعه بیش از هر نهادی باید نهاد خانواده را مطمع نظر قرار داده و برای تبلیغ اساسی و بنیادی از طریق خانواده عمل کند از این رو آشنایی با و ویژگی های خانواده بسیار راهگشا خواهد بود.
و بالاخره اطلاعات و آگاهی از فرهنگ شهرنشینی و ویژگی های زندگی روستایی و عشایری که جمعیت کثیری از مردم ایران و جهان از این قشر هستند از ضروریات مبحث تبلیغ است و مبلّغ با پشتواته اطلاعات مربوط به این زندگی می تواند در مسیر ذهنی مخاطب قرار گیرد و دغدغه او را شناخته و دستگیری او بپردازد.