بشر دائماً نياز به دست غيب، دست خدا و قدرت ماورايي دارد كه او را نگه دارد. بشر موجود بي خبري است و از آينده اش اطلاع ندارد، از پس پرده خبر ندارد، از عواقب كرده هاي خودش مطلع نيست و از فردايش ناآگاه است. بي خبري در تمام ابعاد، يك بشر را سرگردان كرده و نمي داند چه بكند. لذا، اين موجود هر وقت خوب است، خوبي مال خودش نيست و نمي تواند خوب بشود، خوبي مال خداست. «و من لم يجعل الله له نور فما له من نور»،[1]
قرآن شريف مي فرمايد: «كسي كه خدا در او نورانيت قرار نداده او نور ندارد. در سوره مباركه نور باز آمده: «ولو لا فضل الله عليكم و رحمته ما زكي منكم من احد ابدا»،[2] اگر فضل خدا و رحمت خدا بر شما شامل نمي شد «ما زكي منكم»، از ميان شما احدي روي تزكيه را نمي ديد و نمي توانست پاك شود. «ما زكي منكم ابدا»، هيچ گاه نمي توانستيد شما خودتان، خودتان را درست كنيد. صبح ها بعد از نماز صبح مستحب است ما بگوييم: «بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم». اين ذكر شريف، از سوغاتي ها و هديه هاي خصوصي حضرت حق در عالم معراج، به حبيبش رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است و بر حسب روايت گنجي از گنج هاي بهشت است. «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم»، باز هم در نماز مغرب خوانيم؛ هفت مرتبه: «بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم».
يك حديثي دارد كه حضرت حق سبحانه و تعالي فرموده، بعد از نماز فجر و بعد از نماز عصر با من بلند شويد، اين وسط را من مراقب شما هستم.[3] «حافظوا علي الصلوات و الصلاة الوسطي»،[4] حافظ و نگهبان نماز خودتان باشيد و نماز وسطي را خصوصي سفارش مي كند. آخر روز آدم در معرض خيلي خطرهاست، روز چشم در معرض آسيب است، روز زبان در معرض آتش گرفتن است، روز گوش ها آلوده و مسموم مي شود ، آدم غيبت مي شنود، روز براي بعضي ها خيلي آفت زاست.
خوشا به حال اهل شب، شب ها يك آسايشي دارند. «سبحان الذي اسري بعبده ليلا من المسجد الحرام»،[5] شب هر كسی به جايي رسيده. شب حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اميرالمومنين(علیه السلام) توصيه اي دارند، شش مطلب را به ايشان توصيه مي كنند ولي به نماز شب كه مي رسند، مي فرمايند: «عليك بصلاة اليل عليك بصلاة اليل عليك بصلاة اليل».[6] اين نماز شب در يك فضاي امني هست، روزهاي ما امن نيست. ما روزها نه از دست خودمان امنيت داريم و نه از دست اطرافيانمان. خيلي از اين رفت و آمدها، جز ظلمت و زيان باري ما هيچ عايدي ندارد، خيلي از اين رفت و آمدهاي ما زيانبار است.
لذا: «عليك بصلاة الليل». مرحوم آيت الله بهاءالديني(اعلي الله مقامه الشريف) آن نوري كه خاموش شد، آن ستاره اي كه غروب كرد، آن در رحمتي كه بر ما بسته شد و آن سنگر امني كه از بين رفت. ايشان شب هايش نماي خاصي بود، ايشان روزها و شب هايش عالم ديگري بود و اصلاً در اين عالم نبود ولي توصيه مي فرمودند، فلاني اگر حال نماز شب هم نداشتي، در دل شب هم بلند شو و يك بار خدا را صدا بزن. آن وقت صدا زدن، يك عالم خاصي دارد. آدم بيدار مي شود، حالش هم ندارد برود وضو بگيرد و بيايد نماز شب بخواند، از بستر برخيزيد و سه بار بگوييد: «يا الله». خود مرحوم آيت الله بهاءالديني تكيه كلامشان يا كريم بود.
اجمالاً بشر موجود ضعيفي است. بايد قدرتي مراقب او باشد، بايد دستي محافظ او باشد وگرنه بشر در ميان آتش هاي مختلفي گير كرده و از اين آتش كسي جان سالم به در نمي برد. لذا، من از محضر شريف حضرت آيت الله العظمي بهجت(ارواحنا فداه)، خدمتتان عرض كردم، آن نكته اي كه مانده بود و آن مقدمه باري همين بود. به ايشان عرض كردم كه ما گاهي در حرم امام رضا(علیه السلام) مي آييم، با يك توقعي مي آييم ولي گويا ما وقتي از حرم بيرون مي آييم، همان آدمي هستيم كه حرم نرفته بوديم. رفت و برگشتمان يكي مي شود. آقا ما نوعاً رفوزه هاي اين عالميم. خيلي از افراد را آدم مي بيند ما كه از باطن ها اطلاع ندايم، عمرشان تمام مي شود. به بلوغ انساني هنوز نرسيده و يك بار، يك ركعت نماز با حضور قلب گيرش نمي آيد. نمازهاي ما تكرار مكررات است.
من يك وقتي در ارتباط با اين زيارت شريف عاشورا و زيارت ائمه(علیهم السلام)، وقتي در حرم حضرت رضا(عليه السلام) قسمتمان بشود كه قدر بدانيم، سايه امام رضا(علیه السلام) بالاي سرمان است. هر دري به روي ما بسته شود، در امام رضا(علیه السلام) به روي ما باز است. از امام رضا(علیه السلام) بخواهيد يك كم رفت و آمدهايتان را بيشتر كند. آقا اجازه بدهند، آقا حواله بدهند که يك كم بيشتر در كوي ایشان بیایید. امام رضا(علیه السلام) درياي عظمت و رأفت است. خداوند به نمايندگي از همه انبياء و همه ائمه(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها)، امام رضا(علیه السلام) را به ما داده است كه در حرمش شب و روز، به روي گرفتارها و حاجت دارها باز است. قدر بدانيد. شما در زيارت حضرت(عليه السلام)، چه زيارت جامعه بخوانيد، چه زيارت مخصوص امام رضا(علیه السلام) را بخوانيد و چه زيارت ديگر را بخوانيد، بالاخره سلام ها را تكرار مي كنيد. اين در عرف مردم است كه به يك محضري وارد مي شود سلام کند.
فرض بفرماييد، ما محضر امام راحل(رضوان الله تعالی علیه) را درك كرديم، محضر يكي از مراجع بزرگ فعلي مثلاً، حضرت آيت الله بهجت را درك بكنيم، محضر مقام معظم رهبري، اين سيد نوراني متوسل، مرتبط و متصل را درك بکنيم. من شايد خدمت شما عرض كرده باشم كه يكي از اولياء مسلم خدا را در مدينه منوره، سال گذشته زيارت كرديم. ايشان يك بشارتي هم به ما دادند كه امسال شما دو بار مدينه مي آييد. يكي قبل از حج و يكي هم بعد از حج. اين مرسوم نيست، آنجا حكومت عربستان و نمي گذارد كسي دو بار مدينه بيايد ولي ايشان پيشگويي كردند و من هم موفق شدم، دوباره هم مدينه آمديم. اولمان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بود، آخرمان هم حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بود.
بعد ايشان به ما مي گفتند كه هر كس مدينه برود، مهمان حضرت زهرا(سلام الله علیها) است. حتي آقازاده اش حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه)، وقتي مدينه مي آيد مهمان مادر است؛ نه مهمان جدش رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و نه ائمه بقيع(علیه السلام) هر كه برود، مهمان حضرت زهرا(سلام الله عليها) است؛ خود پيغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم مهمان حضرت زهرا(سلام الله عليها) است؛ اميرالمومنين(علیه السلام) هم مهمان حضرت زهرا(سلام الله عليها) است. سفره را حضرت زهرا(سلام الله عليها) پهن مي كند و همه سر سفره مي آيند. سفره مال بانو حضرت زهرا(سلام الله عليها) است. حضرت فاطمه(سلام الله عليها) داري، با ايشان چكار داري؟ به من مي گفتند كه مقام معظم رهبري آمده، قربة الي الله آمده. امروز در جايي بودم كسي ما را معرفي كرد. گفت: فلاني، گفت: بله، مي دانم از منبرهايش استفاده كرديم ولي فلان جا، فلان مساله در ارتباط با مسائل سياسي، خيلي حيف بود. ما نوكريم. ما كه نمي خواهيم آقا بشويم. ما نوكر حضرت سيد الشهدا(علیه السلام)، نوكر اهل بيت(علیه السلام) هستیم. والله خدا مي داند من حتي خودم را وابسته به نظام و جمهوري اسلامي هم نمي دانم. هيچ وقت هم اينجور نيست كه با داشتن اربابي مثل امام حسين(عليه السلام) و امام زمان(عجل الله تعالی فرجه)، خود را محتاج كسي بدانیم. تا به امروز به كسي نگفتيم ما را دعوت كنيد، تا به امروز به كسي نگفتيم به ما پست بدهيد، به ما شغل بدهيد. تا به امروز زبان به كسي باز نمي كنيم، از اين به بعد هم تا هستيم، دوست داريم فقط گداي امام حسين(علیه السلام) باشیم و بس. بايد همين جا بود ولي آن مساله ما را وادار كرد كه يك خورده بيشتر، اگر كسي مي خواهد برنجد برنجد و اگر كسي هم نورانيتي دارد خوشش بيايد.
ما امروز بعد از قرن ها سر سفره شهدايمان، يك نظام داريم، اين را هم مي خواهند از ما بگيرند. چه مي خواهند بكنند؟ آنجا آن بنده صالح خدا كه به ما بشارت داد شما امسال دو بار مدينه خواهيد رفت، ايشان گفتند كه مقام معظم رهبري چهار بار خدمت ولي عصر(عجل الله تعالی فرجه) رسيدند اما آقا را نشناختند؛ آقا را ديدند و ملاقات حضوري داشتند اما آقا را نشناختند. حالا آن بنده خدا آدم گمي هست؛ يعني كسي نيست دكان داشته باشد، مريد باز باشد، يك جوري بود، توسلاتي بود که به تور ما خورد و ما اين كرامت را از ايشان ديديم.
كسي خدمت مقام معظم رهبري شرف ياب بشود مثلاً در عرض يك پنج شش دقيقه اي كه آنجا هست، چند بار سلام مي كند و هي مي گويد: سلام عليكم، سلام عليكم. اينجور نيست كه يك بار سلام مي كنيم. چرا در زيارت عاشورا ما اينقدر سلام مي كنيم:
«السلام عليك يا ابا عبد الله السلام عليك يابن رسول الله السلام عليك يابن امير المومنين السلام عليك يابن فاطمه السلام عليك يا ثار الله و ابن ثاره»،[7]
اين تكرار سلام يعني چي؟ مگر آدم چند بار سلام مي كند، آخر عرفي نيست كه آدم تكرار سلام كند. اين تكرار نيست، سير نوري است، شما امام حسين(علیه السلام) را در مقامات مختلف داريد زيارت مي كنيد. اول كه وارد مي شويد، در پله اول امام حسين(علیه السلام) را مي بينيد و به اندازه خودتان در اينجا با حضرت سيد الشهدا(علیه السلام) ملاقات كرديد. سلام دومتان، هزار فرسخ بالا رفتي و آنجا امام حسين(علیه السلام) را مي بينيد و هر قدمتان يك سفر است، هر قدمتان يك هجرت است و اين تكرار نيست، اين سير صعودي شماست، اين هجرت شماست، اين سفر شماست، اين سلوك شماست. شما قدم به قدم داريد بارگاه نوري حضرت حق را طي مي كنيد و مراتب حسينيه، يكي بعد از ديگري بر شما تجلي جديدي است. شما در هر مرحله اي امام حسين(علیه السلام) را يك جور داريد زيارت مي كنيد. آن امام حسيني(علیه السلام) كه داريد السلام عليك مي گوييد، غير از آن امام حسيني(علیه السلام) است كه موقع خداحافظي می گویید: «السلام عليك سلام مودع لا سئم و لا قال».[8] انشاءالله برويد كربلا، انشاءالله برويد در حرم حضرت سيدالشهدا(علیه السلام). ما اينجا كه در حرم امام رضا(علیه السلام) هستیم، تا به امروز نشده حرم برويم و موقع خداحافظي خسته شده باشيم، دل كنده باشيم و هميشه تشنه مانديم. من يادم نمي آيد که در مجلس امام حسين(علیه السلام) از گريه خسته شده باشم، نه. هميشه عطش دارم. خدا از من نگيرد. هميشه تازه است و اين تازگي مال اين است كه اين تجليات نور است و در تجلي خدا تكرار نيست. «لا تكرار في التجلي»
خداوند متعال هميشه نو آفرين است، هميشه هديه هاي جديد دارد و نعمت هاي خدا هيچ كدامش تكراري نيست. يك آيه در قرآن كريم هست كه در آن آيه شريفه در مورد اهل بهشت آمده: «كل ما رزقوا من ثمرۀ رزقا قالوا هذا الذي رزقنا من قبل و اوتوا به متشابها»،[9] آدم كه وارد بهشت مي شود، ميوه مي آورند و مي گويد: «هذا الذي رزقنا من قبل»،[10] اين ميوه، اين سيب، اين گلابي و اين انگور؛ اين همان انگوري است كه قبلاً به من داده شده اما «و اوتوا به متشابها» اينجور نيست. تو ظاهرش را مي بيني. بخوري می بینی اين آن نيست. خيال مي كني اين سلام آن نيست، خيال مي كني مثل نعمت هاي بهشتي ظاهرش متشابه است اما هر روزي، روز جديدي است؛ هر تجلي، تجلي جديدي است. خوش به حالتان که با امام حسين(علیه السلام) بالا برويد. اگر قرآن اينجوري است پس بخوان و بالا برو. قرآن همانطوري كه آياتش شما را بالا مي برد، اين زيارتنامه ها هم همينطور است؛ شما داريد پله پله عرش خدا را سير مي كنيد تا به منت هاي عرش و به قدر ظرفيتتان برسيد.
اين هم نكته اي بود، روزي شما بود که به زبان ما جاري شد. خود من، نا اهلم. شما اهل باشيد و انشاءالله استفاده كنيم. بنده نمازهايم تكراري است، بنده حركاتم تكراري است، يك عمري رفوزه درِ خانه حضرت اباعبدالله الحسين(علیه السلام) هستم ولي هنوز بيرونم نكرده، هنوز چوبم نزده، هنوز فلكم نكرده، هنوز نگفته، اي بازيگوش، بي حيا، آخر چقدر ما را معطل مي كني؟ تا كي ما بايد بگوییم بیا؟ هنوز كه هنوزه، مي گويد بيا، بيا. عجب اربابي دارم. هيچ كسي اربابش اينقدر تحمل ندارد كه ارباب ما اينقدر تحمل دارد. اينقدر بازيگوشي كرديم، باز هم مي گويد بيا. نروي نيايي، برو باز هم برگرد. رفتي باز هم برگرد و پشت سرت را نگاه كن. هر سال ما را مي آورد، ما هم هيچ پيش نمي رويم. هر سال مي آييم و هماني هستيم كه هستيم. باز هم مي گويد، رفتي باز هم بيا، باز هم از تو پذيرايي مي كنيم. اين كرم حضرت سيد الشهدا(علیه السلام) است. قربان كرمش.
ما با آيت الله بهجت عرض كرديم كه ما مي آييم و ترقي نمي كنيم، رفوزه ايم. اولاً آن حديث قدسي را فرمودند و بعد هم فرمودند: شماها بياييد اين هستيد، اگر نمي آمديد چه مي شديد. آقا نگهتان داشتند. هر بار كه مي رويد شما را بيمه مي كنند والا همين هم كه داريد از شما مي گيرند. با اين گناهاني كه ما گاهي مي كنيم، با اين غيبت هايي كه در ميان ما رايج است، با این دروغ هايي كه به زبانمان مي آيد و با اين غفلت هايي كه داريم، خدا نعمت هاي را از ما مي گيرد. به خاطر همين ارتباطاتمان و صدقه سر امام رضا(علیه السلام) است که از ما نمي گيرند. خوب رفت و آمد مي كنيد، نگهتان داشتند. حالا در همين حدي كه هستيد بدانيد اين هنر خودتان نيست، هنر اين هاست که شما را نگه داشتند. بنابراين اگر برويد، باز هم رفت و آمد بكنيد. آقايمان خوب است، اربابمان خوب است و انشاءالله ردمان نمي كند.
در مجلس يزيد(لعنت الله علیه) اي واي، دختر حضرت علي(علیه السلام) كجا و مجلس يزيد(لعنت الله علیه) كجا؟ مرحوم شيخ جعفر شوشتري، دل هايي كه سر مقدس حضرت ابا عبدالله(علیه السلام) طي كرده را منزل به منزل نام مي برد و مي گويد: یک روز سر اباعبدالله(علیه السلام) به دامن مادرش حضرت زهرا(سلام الله عليها) بود، يك روزي در گهواره بود، يك روزي روي دوش جبرئيل بود، يك روزي به دوش پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود و يك روزي روي سينه امام علي(علیه السلام) بود اما يك روزي هم در دست شمر بود.
خانم حضرت زينب(سلام الله عليها) هم بالاي تل زينبيه نگاه مي كرد. يك شبي هم در تنور خولي بود و مهمان زن خولي شد، يك روزي هم خانم حضرت زينب(سلام الله عليها) از هجران داداشش شبي را نشسته نماز خواند. حضرت زين العابدين(علیه السلام) مي گويد: ديدم عمه ام نماز شب را نشسته مي خواند تعجب كردم، عمه جان چرا نشسته نماز مي خواني؟ معلوم شد فراق حضرت اباعبدالله(علیه السلام) كمرش را خم كرده و نمي تواند بلند شود اما اين خانم، يك 24 ساعت فراق را داشت. آمد دم دروازه كوفه و گرم خطابه بود، يك وقت ديدند لحنش عوض شد. يك نگاهي كرد ديد، سر برادرش بالاي ني است؛ اين هم يك منزل بود. اولين بار بود که بالاي ني بود، سابقه نداشت سر كسي را بالاي ني بزنند. اولين بار سر امام حسين(علیه السلام) بالاي نيزه رفته. يك مجلس ديگر هم داشت و آن هم مجلس ابن زياد، در تشت طلا بود. در مجلس يزيد(لعن الله) هم باز همين تكرار شد. يزيد نانجيب، شرب را زهرمار كرده، بدمستي مي كرد، حال عادي نداشت. اي كاش جلوي چشم بچه ها نبود، اي كاش خانم حضرت زينب(سلام الله عليها) در آن مجلس نبود. اين نانجيب در حال مستي دست به چوب برده بود و به لب هاي حضرت ابا عبدالله(علیه السلام)می زد. آخرين منزل هم خدمتتان بگويم و التماس دعا دارم.
اما اين همه جفاها ديد، سر مقدس حضرت ابا عبدالله(علیه السلام) بالاي ني رفت، بالاي نيزه ها رفت، به گردن اسب ها آويزان شد، به دروازه و... آويزان كردند، تماشا كردند اما با اين همه خستگي يك شبي هم خانم حضرت رقيه(سلام الله عليها) گفت: بابا، خسته اي بيا بغلت بگيرم. آخر نماينده حضرت زهرا(سلام الله عليها) بود و در همه چيز خلافت حضرت زهرا(سلام الله عليها) را داشت. مادر، حضرت فاطمه(سلام الله عليها) كتك خوردي، كتك خوردم. مادر، بدنت كبود بود، بدن من هم كبود است. مادر، دردت را نگفتي، من هم دردم را نگفتم. مادر مادر جان، تو بابايم را بغل گرفتي، من هم بابايم را بغل گرفتم. قربان اين بابا گفتنتان، قربان اين سوزتان، قربان اين صفايتان، خودشان دادند ممنونشان باشيد. اين سفره را آن ها پهن كرده والا من و شما كجا و اينجا كجا. «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم».
حجةالاسلام والمسلمین رفیعی
[1]. سوره نور، آيه40.
[2]. سوره نور، آيه21.
[3]. الکافي، ج2، ص528.
[4]. سوره بقره، آيه238.
[5]. سوره اسراء، آيه1.
[6]. التهذيب، ج9، ص175.
[7]. زيارت عاشورا.
[8]. بحارالانوار، ج98، ص230.
[9]. سوره بقره، آيه25.
[10]. همان.