حجر الأسود و رکن­های کعبه

حجر الأسود و رکن­های کعبه

1- علل الشرائع أَبِي عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ لِمَ يُسْتَلَمُ الْحَجَرُ قَالَ لِأَنَّ مَوَاثِيقَ الْخَلَائِقِ فِيهِ. و فِي حَدِيثٍ آخَرَ قَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا أَخَذَ مَوَاثِيقَ الْعِبَادِ أَمَرَ الْحَجَرَ فَالْتَقَمَهَا فَهُوَ يَشْهَدُ لِمَنْ وَافَاهُ بِالْمُوَافَاةِ. [1]

از امام صادق علیه السلام سؤال شد: به چه دلیل بر حجر الأسود دست می کشند؟ فرمود: زیرا پیمان‌های آفریدگان در آن است.

در حدیثی دیگر فرمود: زیرا که خداوند عز و جل زمانی که پیمان‌های بندگان را گرفت، به حجرالاسود فرمان داد و آن پیمان‌‌ها را بلعید و آن برای کسانی که به عهد خود وفا کردند، گواه می‌باشد

2- عيون أخبار الرضا عليه السلام‌، علل الشرائع فِي الْعِلَلِ ابْنُ سِنَانٍ عَنِ الرِّضَا ع‌ عِلَّةُ اسْتِلَامِ الْحَجَرِ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا أَخَذَ مَوَاثِيقَ بَنِي آدَمَ أَلْقَمَهُ الْحَجَرَ فَمِنْ ثَمَّ كُلِّفَ النَّاسُ بِمُعَاهَدَةِ ذَلِكَ الْمِيثَاقِ وَ مِنْ ثَمَّ يُقَالُ عِنْدَ الْحَجَرِ أَمَانَتِي أَدَّيْتُهَا وَ مِيثَاقِي تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوَافَاةِ. [2]

امام رضا علیه السلام فرمود: سبب دست کشیدن بر حجر الأسود این بود که خداوند تبارک و تعالی زمانی که پیمان‌های فرزندان آدم را برگرفت، آن را درون حجر قرار داد و مردم را به یادآوری آن میثاق [با لمس حجر] مکلف ساخت؛ به همین دلیل در کنار حجر گفته می‌شود: امانت خود را ادا کردم و به پیمانم وفا کردم تا برای من بر وفای به عهد گواهی دهی.

3- علل الشرائع ابْنُ الْوَلِيدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ [حَسَّانَ‌] حنان عَنِ الْوَلِيدِ بْنِ أَبَانٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ طُوفُوا بِالْبَيْتِ وَ اسْتَلِمُوا الرُّكْنَ فَإِنَّهُ يَمِينُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ يُصَافِحُ بِهَا خَلْقَهُ‌.

قال الصدوق رضي الله عنه معنى يمين الله طريق الله الذي يأخذ به المؤمنون إلى الجنة و لهذا

قَالَ الصَّادِقُ ع‌ إِنَّهُ بَابُنَا الَّذِي نَدْخُلُ مِنْهُ الْجَنَّةَ وَ لِهَذَا قَالَ ع إِنَّ فِيهِ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ لَمْ يُغْلَقْ مُنْذُ فُتِحَ وَ فِيهِ نَهَرٌ مِنَ الْجَنَّةِ تُلْقَى فِيهِ أَعْمَالُ الْعِبَادِ وَ هَذَا هُوَ الرُّكْنُ الْيَمَانِيُّ لَا رُكْنُ الْحَجَر.[3]

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به گرد خانه طواف کنید و بر رکن دست کشید،‌ چرا که آن دست خداوند در زمین است که به واسطه آن با بندگان خود دست می‌دهد.

شیخ صدوق ـ رضی الله عنه ـ گفته است: معنای دست خداوند همان راهی است که مؤمنان را از آن به بهشت می‌برد و بدین جهت امام صادق علیه السلام فرمود: این [رکن] همان درِ ماست که از آن به بهشت وارد می‌شویم و بدین خاطر فرمود: همانا در آن دری از درهای بهشت است که از زمان گشوده شدن بسته نشده و در آن نهری از بهشت وجود دارد که اعمال بندگان در آن انداخته می‌شود. و این همان رکن یمانی است نه رکن حجر.

4- علل الشرائع أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْأَرْوَاحَ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا فِي الْمِيثَاقِ ائْتَلَفَ هَاهُنَا وَ مَا تَنَاكَرَ مِنْهَا فِي الْمِيثَاقِ اخْتَلَفَ هَاهُنَا وَ الْمِيثَاقُ هُوَ فِي هَذَا الْحجر الأسود أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّ لَهُ لَعَيْنَيْنِ وَ أُذُنَيْنِ وَ فَماً وَ لِسَاناً ذَلْقاً وَ لَقَدْ كَانَ أَشَدَّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ لَكِنَّ الْمُجْرِمِينَ يَسْتَلِمُونَهُ وَ الْمُنَافِقِينَ فَبَلَغَ كَمِثْلِ مَا تَرَوْنَ‌.[4]

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا ارواح، لشکرهایی آماده‌اند و هر یک از آن‌ها که در میثاق با یکدیگر آشنا شده باشند، در اینجا نیز انس می‌گیرند و هر کدام که در میثاق آشنا نشده باشند در اینجا با هم اختلاف کنند و میثاق در این حجر الأسود است. اما به خدا قسم که برای این سنگ دو چشم و دو گوش و یک دهان و زبان گویا و فصیح است، و همانا رنگ آن از شیر سپیدتر بود، اما گنهکاران و منافقان بر آن دست می‌کشند و بدین شکلی درآمد که اکنون می‌بینید.

5- علل الشرائع ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ ابْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ يُونُسَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُلْتَزَمِ لِأَيِّ شَيْ‌ءٍ يُلْتَزَمُ وَ أَيُّ شَيْ‌ءٍ يُذْكَرُ فِيهِ فَقَالَ عِنْدَهُ نَهَرٌ مِنَ الْجَنَّةِ تُلْقَى فِيهِ أَعْمَالُ الْعِبَادِ كُلَّ خَمِيسٍ‌.[5]

راوی گوید: از امام صادق علیه السلام در باره مُلتَزَم پرسیدم و این که برای چه چيزي بدان ملتزم مي‌شوند و چه چيزي در آن ذکر مي‌شود؟ امام فرمود: در کنار آن، نهري از بهشت جاري است که در هر پنجشنبه اعمال بندگان را در آن مي اندازند.

6- علل الشرائع ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ كُلِّهِمْ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْحجر الأسود ثُمَّ أَخَذَ الْمِيثَاقَ عَلَى الْعِبَادِ ثُمَّ قَالَ لِلْحَجَرِ الْتَقِمْهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ يَتَعَاقَدُونَ مِيثَاقَهُمْ‌.[6]

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل حجر الأسود را آفرید، سپس از بندگان خود [در عالم ذر] میثاق گرفت و خطاب به سنگ فرمود: آن [میثاق] را ببلع و مؤمنان [در کنار حجر] تجدید میثاق می‌کنند.

7- علل الشرائع ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَرَّ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ عَلَى الْحجر الأسود فَقَالَ وَ اللَّهِ يَا حَجَرُ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّكَ حَجَرٌ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ إِلَّا أَنَّا رَأَيْنَا رَسُولَ اللَّهِ ص يُحِبُّكَ فَنَحْنُ نُحِبُّكَ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع كَيْفَ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ فَوَ اللَّهِ لَيَبْعَثَنَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَهُ لِسَانٌ وَ شَفَتَانِ فَيَشْهَدُ لِمَنْ وَافَاهُ وَ هُوَ يَمِينُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ يُبَايِعُ بِهَا خَلْقَهُ فَقَالَ عُمَرُ لَا أَبْقَانَا اللَّهُ فِي بَلَدٍ لَا يَكُونُ فِيهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ‌.[7]

امام صادق علیه السلام فرمود: عمر بن خطاب از کنار حجر الأسود عبور کرد و گفت: به خدا قسم می‌دانیم که تو سنگی هستی که نه زیان می‌رسانی و نه سود، اما ما دیده‌ایم که رسول خدا تو را دوست می‌داشت، و بدین جهت ما نیز تو را دوست می‌داریم. امیر المؤمنین علیه السلام به او فرمود: چطور این گونه سخن می‌گویی ای فرزند خطاب؟ به خدا قسم در روز قیامتی که حتمی است، خداوند این سنگ را بر می‌انگیزد در حالی که دارای زبان و دو لب خواهد بود و بر کسی که به پیمان خود وفا کرده شهادت می‌دهد. و این سنگ، [به منزله] دست خدا در زمین است که به واسطه آن با آفریدگان خود بیعت می‌کند. عمر گفت: خداوند ما را در سرزمینی که علی بن ابی طالب در آن نیست، باقی نگذارد.

8- علل الشرائع عَلِيُّ بْنُ حَاتِمٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ النَّخَّاسِ عَنْ زَكَرِيَّا الْمُؤْمِنِ عَنْ عَامِرِ بْنِ مَعْقِلٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ أَ تَدْرِي لِأَيِّ شَيْ‌ءٍ صَارَ النَّاسُ يَلْثِمُونَ الْحَجَرَ قُلْتُ لَا قَالَ إِنَّ آدَمَ ع شَكَا إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْوَحْشَةَ فِي الْأَرْضِ فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ ع بِيَاقُوتَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ كَانَ آدَمُ إِذَا مَرَّ عَلَيْهَا فِي الْجَنَّةِ ضَرَبَهَا بِرِجْلَيْهِ فَلَمَّا رَآهَا عَرَفَهَا فَبَادَرَ يَلْثِمُهَا فَمِنْ ثَمَّ صَارَ النَّاسُ يَلْثِمُونَ الْحَجَرَ. [8]

راوی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: آیا می‌دانی که مردم چرا حجر الأسود را می‌بوسند؟ گفتم: خیر. فرمود: همانا آدم به خاطر تنهایی خود در زمین به خداوند شکایت کرد؛ پس جبرئیل نازل شد و یاقوتی از بهشت فرود آورد که آدم، زمانی که از کنار آن در بهشت عبور می‌کرد، با دو پایش بر آن می‌زد. زمانی که آدم سنگ را دید شناخت، پس شتافت و آن را بوسید. از این رو این سنت جاری شد که مردم حجر الأسود را ببوسند.

9- علل الشرائع أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ مَعاً عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ الْحجر الأسود أَشَدَّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ فَلَوْ لَا مَا مَسَّهُ مِنْ أَرْجَاسِ الْجَاهِلِيَّةِ مَا مَسَّهُ ذُو عَاهَةٍ إِلَّا بَرَأَ. [9]

امام صادق علیه السلام فرمود: حجر الأسود سپیدتر از شیر بود، اگر پلیدی‌های جاهیلت [با لمس مشرکان] به آن نرسیده بود، هیچ بیماری بر آن دست نمی‌کشید مگر این که شفا می‌یافت.

10- علل الشرائع عَلِيُّ بْنُ حَاتِمٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ النَّحْوِيِّ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ وَ غَيْرِهِ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع كَيْفَ صَارَ النَّاسُ يَسْتَلِمُونَ الْحَجَرَ وَ الرُّكْنَ الْيَمَانِيَّ وَ لَا يَسْتَلِمُونَ الرُّكْنَيْنِ الْآخَرَيْنِ فَقَالَ قَدْ سَأَلَنِي عَنْ ذَلِكَ عَبَّادُ بْنُ صُهَيْبٍ الْبَصْرِيُّ فَقُلْتُ لَهُ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص اسْتَلَمَ هَذَيْنِ وَ لَمْ يَسْتَلِمْ هَذَيْنِ فَإِنَّمَا عَلَى النَّاسِ أَنْ يَفْعَلُوا مَا فَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ سَأُخْبِرُكَ بِغَيْرِ مَا أَخْبَرْتُ بِهِ عَبَّاداً إِنَّ الْحجر الأسود وَ الرُّكْنَ الْيَمَانِيَّ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ يُسْتَلَمَ مَا عَنْ يَمِينِ عَرْشِهِ قُلْتُ فَكَيْفَ صَارَ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ ع عَنْ يَسَارِهِ فَقَالَ لِأَنَّ لِإِبْرَاهِيمَ ع مَقَاماً فِي الْقِيَامَةِ وَ لِمُحَمَّدٍ ص مَقَاماً فَمَقَامُ مُحَمَّدٍ ص عَنْ يَمِينِ عَرْشِ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ ع عَنْ شِمَالِ عَرْشِهِ فَمَقَامُ إِبْرَاهِيمَ فِي مَقَامِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ عَرْشُ رَبِّنَا مُقْبِلٌ غَيْرُ مُدْبِرٍ. [10]

راوی گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: چگونه است که مردم بر حجر الأسود و رکن یمانی دست می‌کشند، اما بر دو رکن دیگر دست نمی‌کشند؟ حضرت فرمود: عباد بن صهيب بصري [که از مخالفان بوده] نيز همين را پرسید و من به او گفتم: به خاطر آنکه رسول خدا تنها اين دو را دست می کشیدند کردند و آن دو رکن ديگر را لمس نمی کردند و بر مردم لازم است آنچه را که رسول خدا انجام داده، انجام دهند. اما اکنون به تو جوابی می دهم، غير از آنچه به عباد گفتم و آن اين است که حجر الأسود و رکن يماني در طرف راست عرش هستند و خداوند تنها امر کرد بر آنچه که در طرف راست عرش است دست کشیده شود.

راوی پرسید: چگونه شد که مقام ابراهيم در سمت چپ قرار گرفت؟ حضرت فرمود: به خاطر آن که براي ابراهيم در قيامت مقامي است و محمّد نيز در قيامت مقامي دارد. مقام محمد در طرف راست عرش و مقام ابراهيم در جانب چپ واقع است، از اين رو، مقام ابراهيم در [اینجا]، همچون مقام او در قیامت [که در سمت چپ عرش است] می باشد، و عرش پروردگار ما رو به جلوست نه رو به پشت.

11- علل الشرائع أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيِّ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا انْتَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الرُّكْنِ الْغَرْبِيِّ قَالَ لَهُ الرُّكْنُ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص أَ لَسْتُ قَعِيداً مِنْ قَوَاعِدِ بَيْتِ رَبِّكَ فَمَا لِي لَا أُسْتَلَمُ فَدَنَا مِنْهُ النَّبِيُّ ص فَقَالَ لَهُ اسْكُنْ عَلَيْكَ السَّلَامُ غَيْرَ مَهْجُورٍ. [11]

امام صادق علیه السلام فرمود: زمانی که رسول خدا به رکن غربی رسید، رکن خطاب به ایشان گفت: ای رسول خدا! آیا مگر من نیز یکی از پایه‌ها و ارکان خانه پروردگار تو نیستم پس چرا بر من دست نمی‌کشند؟ پیامبر بدان نزدیک شد و خطاب به رکن فرمود:آرام بگير، سلام بر تو باد، تو مهجور و کنار گذارده نیستي.

12- تفسير العياشي عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا حَجَّ عُمَرُ أَوَّلَ سَنَةٍ حَجَّ وَ هُوَ خَلِيفَةٌ فَحَجَّ تِلْكَ السَّنَةَ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ وَ كَانَ عَلِيٌّ قَدْ حَجَّ تِلْكَ السَّنَةَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع وَ بِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ فَلَمَّا أَحْرَمَ عَبْدُ اللَّهِ لَبِسَ إِزَاراً وَ رِدَاءً مُمَشَّقَيْنِ مَصْبُوغَيْنِ بِطِينِ الْمِشْقِ ثُمَّ أَتَى فَنَظَرَ إِلَيْهِ عُمَرُ وَ هُوَ يُلَبِّي وَ عَلَيْهِ الْإِزَارُ وَ الرِّدَاءُ وَ هُوَ يَسِيرُ إِلَى جَنْبِ عَلِيٍّ ع فَقَالَ عُمَرُ مِنْ خَلْفِهِمْ مَا هَذِهِ الْبِدْعَةُ الَّتِي فِي الْحَرَمِ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِ عَلِيٌّ ع فَقَالَ لَهُ يَا عُمَرُ لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يُعَلِّمَنَا السُّنَّةَ فَقَالَ عُمَرُ صَدَقْتَ يَا أَبَا الْحَسَنِ لَا وَ اللَّهِ مَا عَلِمْتُ أَنَّكُمْ هُمْ قَالَ فَكَانَتْ تِلْكَ وَاحِدَةً فِي سَفْرَتِهِمْ تِلْكَ فَلَمَّا دَخَلُوا مَكَّةَ طَافُوا بِالْبَيْتِ فَاسْتَلَمَ عُمَرُ الْحَجَرَ وَ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّكَ حَجَرٌ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ وَ لَوْ لَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص اسْتَلَمَكَ مَا اسْتَلَمْتُكَ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع مَهْ يَا أَبَا حَفْصٍ لَا تَفْعَلْ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَا يَسْتَلِمُ إِلَّا لِأَمْرٍ قَدْ عَلِمَهُ وَ لَوْ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَعَلِمْتَ مِنْ تَأْوِيلِهِ مَا عَلِمَ غَيْرُكَ لَعَلِمْتَ أَنَّهُ يَضُرُّ وَ يَنْفَعُ لَهُ عَيْنَانِ وَ شَفَتَانِ وَ لِسَانٌ ذَلْقٌ يَشْهَدُ لِمَنْ وَافَاهُ قَالَ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ فَأَوْجِدْنِي ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ يَا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ عَلِيٌّ ع قَوْلُهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا [12] فَلَمَّا أَقَرُّوا بِالطَّاعَةِ بِأَنَّهُ الرَّبُّ وَ هُمُ الْعِبَادُ أَخَذَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ بِالْحَجِّ إِلَى بَيْتِهِ الْحَرَامِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ رِقّاً أَرَقَّ مِنَ الْمَاءِ وَ قَالَ لِلْقَلَمِ اكْتُبْ مُوَافَاةَ خَلْقِي بَيْتِيَ الْحَرَامَ فَكَتَبَ الْقَلَمُ مُوَافَاةَ بَنِي آدَمَ فِي الرِّقِّ ثُمَّ قِيلَ لِلْحَجَرِ افْتَحْ فَاكَ قَالَ فَفَتَحَهُ فَأَلْقَمَهُ الرِّقَّ ثُمَّ قَالَ لِلْحَجَرِ احْفَظْ وَ اشْهَدْ لِعِبَادِي بِالْمُوَافَاةِ فَهَبَطَ الْحَجَرُ مُطِيعاً لِلَّهِ يَا عُمَرُ أَ وَ لَيْسَ إِذَا اسْتَلَمْتَ الْحَجَرَ قُلْتَ أَمَانَتِي أَدَّيْتُهَا وَ مِيثَاقِي تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوَافَاةِ فَقَالَ عُمَرُ اللَّهُمَّ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع آمِنْ ذَلِك‌.[13]

امام صادق علیه السلام فرمود: عمر در سال اولی که خلیفه بود، حج گزارد. در آن سال مهاجران و انصار نیز به سفر حج رفتند و علی علیه السلام در آن سال همراه با حسن و حسین و عبدالله بن جعفر حج گزارد. زمانی که عبدالله بن جعفر احرام بست، در حالی که لنگ و ردایی رنگ شده به گِل سرخ بر تن کرده بود، آمد. عمر به وی نگاه کرد، در حالی که لبیک می‌گفت و لنگ و ردایی بر تن داشت و در کنار علی علیه السلام راه ‌می‌رفت. عمر از پشت سر آنان گفت: این بدعت در حرم چیست؟

علی علیه السلام خطاب به عمر فرمود: ای عمر! بر کسی شایسته نیست که سنت پیامبر را به ما بیاموزد. عمر گفت: راست گفتی ای ابا الحسن. به خدا قسم ندانستم که شما هستید. این امر یکی از مواردی بود که در سفر حج آنان اتفاق افتاد. زمانی که داخل مکه شدند، طواف کردند. عمر حجر الأسود را لمس کرد و گفت: به خدا قسم من می‌دانم که تو تنها یک سنگ هستی که نه زیان می‌رسانی و نه سود، و اگر نبود که رسول خدا بر تو دست کشیده، من نیز بر تو دست نمی‌کشیدم. علی علیه السلام خطاب به وی فرمود: بس کن ای ابا حفص. رسول خدا جز برای امری که می‌دانست، بر آن دست نکشید و اگر قرآن را خوانده بودی، و از تأویل آن چنان که غیر تو (خود حضرت) می داند، خبر داشتی، می دانستی که این سنگ سود و زیان می‌رساند. این سنگ دارای دو چشم و دو لب و زبانی گویاست و بر هر کس که به پیمان خود وفا کرده گواهی می‌دهد.

عمر به علی علیه السلام گفت: کجای کتاب خدا آمده است ای ابا الحسن؟ امام فرمود: این گفته خداوند تبارک و تعالی که فرمود: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا» {و هنگامى كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريه آنان را برگرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم؟ گفتند: بله.} زمانی که بندگان بر ربوبیت وی و بندگی خود اقرار کردند، خداوند از آنان پیمان گزاردن حج به سوی بیت الحرام را گرفت. سپس پوستی رقیق‌تر از آب آفرید و خطاب به قلم فرمود: عهدِ آفریدگان من را نسبت به خانه‌ام بنویس. پس قلم عهد فرزندان آدم را در پوست نوشت و سپس به حجر الأسود گفته شد: دهانت را باز کن و پوست را فرو بر پس پوست را بلعید. و خدا خطاب به سنگ گفت: حفظ کن و بر عهد بندگانم گواه باش. سپس سنگ فرود آمد در حالی که مطیع امر خدا بود. ای عمر! آیا این گونه نیست که زمان دست کشیدن بر حجر الأسود می‌گویی: امانتم را ادا کردم و به پیمانم وفا نمودم تا تو بر وفای به عهد من گواه باشی. عمر گفت: خدایا! آری. علی علیه السلام فرمود: به آن ایمان بیاور.




[1] . بحار 96/219/4

[2] . بحار 96/219/6

[3] . بحار 96/220/8

[4] . بحار 96/220/9

[5] . بحار 96/220/10

[6] . بحار 96/221/11

[7] . بحار 96/221/12

[8] . بحار 96/221/13

[9] . بحار 96/221/14

[10] . بحار 96/222/16

[11] . بحار 96/222/18

[12]. اعراف / 172

[13] . بحار 96/227/29

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مقالاتی که اخیرا مشاهده شده اند.

نقش تقوا در خانوادهʃ)

نقش تقوا در خانواده(3)

عالم مرگ و مصیبت اولاد

عالم مرگ و مصیبت اولاد

No image

شانه زدن سر و ریش

No image

تنهایی حیله گر

No image

نفاق

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

فاطمه(س) بر کرسى تربیت

تربیت (یعنى به فعلیت درآوردن همه استعدادهاى بالقوه انسان) کار سترگ پیامبران و علت انگیزش و بعثت آنان است و تنها کسانى مى ‏توانند به حقیقت این هنر را داشته باشند که از چشمه ‏سار زلال نبوت سیراب شده و از مکتب آنان درس گرفته باشند و فاطمه(س) شاخسار درخت ...
نگاهی به سیره رفتاری حضرت زهرا (س)

نگاهی به سیره رفتاری حضرت زهرا (س)

پیامبر هنگام عروسی زهرا(س) به او فرموده بود: "دخترم! با همسرت رفتار نیکو کن، و در هیچ کاری از دستورش سرپیچی نکن." این سخن همواره آویزه گوش حضرت زهرا(س) بود، او حدود نُه سال که همسر علی(ع) بود، هرگز علی(ع) را ناخشنود نکرد، بلکه همواره مایه نشاط و خشنودی...
ابعاد علمی و عملی شخصیت حضرت زهرا (س)

ابعاد علمی و عملی شخصیت حضرت زهرا (س)

آنچه که ما موظفیم به این بانو اقتدا کنیم و وظیفه داریم، مأمور هستیم و راهش هم ممکن است آن است که این بانو (سلام الله علیها) هم در اعتقادات، هم در اخلاق، هم در حقوق، هم در فقه مطالب فراوانی را فرمودند و عمل کردند و تعلیم دادند و دستور عمل کردن را هم ...
سیماى فاطمه(س) در روز قیامت

سیماى فاطمه(س) در روز قیامت

از پیامبر(ص) چنین نقل مى‏کند: هنگامى ‏که فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مى ‏گیرد، خود را از مرکب به زیر انداخته، اظهار مى ‏دارد: الهى و سیدى، میان من و کسى که مرا آزرده و بر من ستم روا داشته، داورى کن. خدایا! بین من و قاتل فرزندم، حکم کن...
حضرت فاطمه علیهاالسلام و ولایت کبرا

حضرت فاطمه علیهاالسلام و ولایت کبرا

ولایت کبراى حضرت زهرا علیهاالسلام در امتداد ولایت مطلق خداوند قرار دارد، به گونه اى که ایشان به اذن الهى، حق دخل و تصرف در امور عالم را دارد و مى‏تواند نفوس انسان‏هاى مستعد را شناخته، به سرمنزل مقصود رهنمون سازد. آیاتى در باب اثبات عصمت و طهارت و علم وهبى

پر بازدیدترین ها

جلوه‏ هاى اعجاز در سوره کوثر

جلوه‏ هاى اعجاز در سوره کوثر

این جویبارهاى فضیلت به هم پیوند خورد و در سوره «کوثر» مجموعه اى دل انگیز از زیباییها و اصالتها را رقم زد و آن را به عنوان، هدیه اى الهى، تقدیم رسول خاتم(ص) کرد، زیرا فاطمه(س) یکى از مظاهر فیض مداوم و جریان پر برکت حرکت محمدى است که استمرار آن را...
رسالت اجتماعی سرور زنان عالم

رسالت اجتماعی سرور زنان عالم

حضرت زهرا علیهاالسلام فقیران و بینوایان را اطعام می داد و به همسایگان مستضعف خود رسیدگی می کرد و به زنان و اطفال مخصوصا یتیمان توجه می کرد و به آنها رسیدگی می نمود و غذا می داد تا جایی که اثر گرسنگی بر صورت مبارکش آشکار می شد...
پبروز در امتحانات

پبروز در امتحانات

دنیا، دانشگاهی است که مردم دانشجویان آن هستند و خداوند و انبیا، معلّمان و استادان آن. گرفتاری ها و سختی ها،آسانی ها و راحتی ها، مصائب و شادی ها، دارایی ها و نداری ها، فراوانی ها و قحطی ها، آزادی ها و اسارت ها، سلامت ها و بیماری ها مواد امتحانی آن هستند...
سبک زندگی اسلامی از منظر دخت رسول

سبک زندگی اسلامی از منظر دخت رسول

سلمان فارسی می گوید: روزی حضرت فاطمه سلام الله علیها را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر داشت. در شگفتی ماندم و گفتم: عجبا! دختران پادشاهان ایران و قیصر روم بر کرسیهای طلایی می نشینند و پارچه های زربافت به تن می کنند...
Powered by TayaCMS